تبلیغات
تبلیغات متنی
آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
بهترین دکتر پروتز سینه در تهران
محبوبترینها
راهنمای انتخاب شرکتهای معتبر باربری برای حمل مایعات در ایران
چگونه اینورتر های صنعتی را عیب یابی و تعمیر کنیم؟
جاهای دیدنی قشم در شب که نباید از دست بدهید
سیگنال سهام چیست؟ مزایا و معایب استفاده از سیگنال خرید و فروش سهم
کاغذ دیواری از کجا بخرم؟ راهنمای جامع خرید کاغذ دیواری با کیفیت و قیمت مناسب
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
آفریقای جنوبی چگونه کشوری است؟
بهترین فروشگاه اینترنتی خرید کتاب زبان آلمانی: پیک زبان
با این روش ساده، فروش خود را چند برابر کنید (تستشده و 100٪ عملی)
خصوصیات نگین و سنگ های قیمتی از نگاه اسلام
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1866428596


سيره اخلاقي امام رضا(ع)
واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: سيره اخلاقي امام رضا(ع)
اخلاق فردي؛ ادب
اخلاق، يكي از عناصر مهم شخصيت انسان است، و كاشف كيفيت ذات، و درون اوست. امام رضا(ع) به اخلاق عالي و ممتاز، آراسته بودند، و بدين سبب دوستي عام و خاص را، به خود جلب كردند، همچنين انسانيت آن حضرت، يگانه و بيمانند بود، و در حقيقت تجلي روح نبوت، و مصداق رسالتي بود كه خود آن حضرت، يكي از نگهبانان و امانتداران و وارثان اسرار آن به شمار ميرفت. از ابراهيم بن عباس صولي نقل شده، كه گفته است:
من ابوالحسن الرضا عليهالسلام را هرگز نديدم در سخن گفتن، با كسي درشتي كنند.
من ابوالحسن الرضا عليهالسلام را هرگز نديدم سخن كسي را پيش از فراغ از آن، قطع كند.
هرگز درخواست كسي را،كه قادر به انجام دادن آن بود، رد نفرمودند.
هرگز پاهاي خود را، جلو همنشين، دراز نميكردند.
هرگز در برابر همنشين تكيه نميكردند.
هرگز او را نديدم،كه غلامان و بردگان خود را بد گويند.
هرگز او را نديدم، كه آب دهان بيندازند.
هرگز او را نديدم، كه قهقهه بزند، بلكه خندهاش تبسم بود.
تا آنجاكه ميگويد: هر كه بگويد در فضليت، كسي را مانند او ديده، از او باور نكنيد.
نقل شده زماني كه امام رضا عليهالسلام مجبور به پذيرفتن ولايت عهدي شدند، چون روز عيد فرا رسيد مامون براي خواندن نماز از امام عليهالسلام دعوت به عمل آورده ايشان با سادهترين پوشش و با لباسي كه مخصوص نماز عيد بود حاضر شدند، اين لباس عبارت بود از دو قطيفه روي لباس و عمامه سفيدي از كتان كه به سربسته بود كه يك طرف آن را به سينه و طرف ديگرش را ميان دو شانهانداخته بودند عصايي به دست داشتند، در حالي كه كفش برپا نداشتند چون همراهان ايشان اين وضعيت را ديدند آنان هم چون امام راه افتادند.
زهد امام علي بن موسي الرضا عليهالسلام جامع تمام فضائل بودند، به طوري كه تمام صفات عالي در ايشان جمع شده بود. خصايص شريف امام رضا عليهالسلام قسمتي از صفات جدش، بزرگترين پيامبر خدا صلي الله عليه و آله بود كه از ميان پيامبران ممتاز بودند. ايشان درباره زهد به نقل از پدرانشان ميفرمودند زاهد آن است كه حلال دنيا را از ترس حساب و كتاب و حرام دنيا را از ترس عقاب ترك ميكند.
محمد بن عباد درباره رفتار زاهدانه آن حضرت ميگويد: پوشش ابوالحسن عليهالسلام در طول تابستان همواره يك بوريا بود. ايشان در طول زمستان با همه عظمت و وقاري كه داشتند پوششي ساده داشتند و به دور از هر گونه علامتگذاري و يا اين كه رنگ مخصوصي داشته باشد هميشه لباس زبر به تن ميكردند مگر آن كه ميخواستند پيش مردم و به ديدن آنها بروند كه در آن وقت بهترين لباس خود را ميپوشيدند.
امام ميفرمودند: لباس مظهر خارجي انسان است نميتوان نسبت به آن بيتوجه بود حرمت مومن ايجاب ميكند كه انسان در ملاقات با او، شئون خود و وي را رعايت كند و مقيد باشد كه پاكيزه و خوش لباس باشد.
از دلائلي كه امام رضا عليهالسلام نزد مردم، لباس خوب ميپوشيدند اين بود كه اگر ظاهر انسان تميز و پاكيزه باشد، ديگران از ديدن اين فرد لذت ميبرند و تحت تاثير وي قرار ميگيرند. هم چنان كه از ديدن يك انسان كثيف و آلوده حالشان دگرگون ميشود، ايشان لباس زيبا و پاكيزه ميپوشيدند تا مردم با ديدن ايشان درس نظم و پاكيزگي را در كنار ساده زيستي بياموزند و از طرفي نشان دهند كه مومن از مال حلال در حدّ شأنش ميتواند از امكانات اين دنيا استفاده كند. همچنين نقل شده: در محيط خانه امام رضا عليهالسلام آثاري از زندگي اشرافي وجود نداشت از زيور و زينت استفاده نميكردند، مگر اين كه خود را به عود هندي خام بخور ميدادند.
گوشهگيري از دنيا و ساده زيستي برجستهترين صفات امام رضا عليهالسلام بود. تمام راويان متفق القولند كه وقتي آن حضرت وليعهد مامون شدند هيچ توجهي به جنبه قدرت و عظمت آن نداشتند. نقل شده زماني كه امام رضا عليهالسلام مجبور به پذيرفتن ولايت عهدي شدند، چون روز عيد فرا رسيد مامون براي خواندن نماز از امام عليهالسلام دعوت به عمل آورده ايشان با سادهترين پوشش و با لباسي كه مخصوص نماز عيد بود حاضر شدند، اين لباس عبارت بود از دو قطيفه روي لباس و عمامه سفيدي از كتان كه به سربسته بود كه يك طرف آن را به سينه و طرف ديگرش را ميان دو شانهانداخته بودند عصايي به دست داشتند، درحاليكه كفش برپا نداشتند چون همراهان ايشان اين وضعيت را ديدند آنان هم چون امام راه افتادند.
نمونه ديگري از اخلاق امام رضا عليهالسلام اين بود كه در دوران ولايتعهدي وتصدي بالاترين مقام در دولت اسلامي به هيچيك از غلامانشان دستور نميدادند كه كارهاي ايشان راانجام دهند.
روايت شده كه وقتي ايشان به حمام نياز داشتند از اين كه به كسي دستور بدهند حمام را براي ايشان آماده كنند، تنفر داشتند و خود كارهاي شخصي خويش را انجام ميدادند. همچنين ايشان جهت همدردي با مردم به حمام عمومي شهر ميرفتند و از نزديك با مردم معاشرت داشتند.
عبادت، فروتني در مقابل خداوند است. انسان كامل به هراندازه به خدا نزديكتر باشد به هماناندازه خشوع و بندگياش در مقابل خدا بيشتر ميگردد، چنين كساني هدفشان در عبادت فقط سپاس نعمتهاي خداوند و نظرشان به قرب پيشگاه ابديت ميباشد اين بزرگترين امتيازات مردان الهي در ارتباط با خداست، محور اصلي زندگي آنها خداي تعالي و عشق به خداست، شدت توجه به خدا موجب شده بود كه آنها لحظهاي از حق غافل نشوند، به طوري كه اگر گاهي حالت غفلت در خواب يا بيداري به آنها دست ميداد آن را براي خود گناه به حساب ميآوردند.
از ديگر ويژگيهاي آن حضرت اين بود كه هر دعايي را كه شروع ميكردند صلوات بر محمد و آل او ميفرستادند در نماز يا غير نماز بسيار صلوات ميفرستادند، شبها موقعي كه ميخواستند بخوابند قرآن تلاوت ميكردند، موقعي كه به آيهاي ميرسيدند كه در آن از بهشت و دوزخ سخن ميگفتند گريه ميكردند و ميفرمودند: «پناه ميبرم به خدا از آتش دوزخ»، آن حضرت هر سه روز يك بار تمام قرآن را تلاوت ميكردند.
به همين دليل همواره آنان را ميبينيم كه در وادي شكر الهي اظهار عجز ميكنند و با اين همه از خوف الهي لابه ميكنند و اين نشان دهنده تواضع و فروتني آنها در مقابل ذات احديت است.
پرهيزگاري و تقواي امام رضا عليهالسلام طوري بود كه نه تنها مردم، بلكه دشمنان نيز به آن اعتراف ميكردند، ايشان همه فكر وانديشهشان، حفظ دين خدا و اجراي وظايف الهي بود و نجات خود و مردم را در تقوا، پرهيزگاري و عبادت كردن ميدانستند. چيزهايي كه در دنيا وجود داشت، سبب نشد كه ايشان از وظيفه خود دور بيفتد، ايشان به دنيا علاقه نداشتند و نسبت به آن بيرغبت بودند، زهد و عبادتشان بينظير بود، هميشه سعي داشتند مردم را به تقوا و عبادت و پرستش خداوند دعوت نمايند چنان كه به برادرشان زيد فرمودند: «اي زيد از خدا بترس، آن چه كه ما به آن رسيدهايم به وسيله همين تقواست هر كس كه تقوا داشته باشد و خدا را مراقب خود نداند از ما نيست و ما از او نيستيم.»
منابع تاريخي، امام رضا عليهالسلام را پرهيزگاري ميدانند كه مكرر به زيارت خانه خدا و انجام مناسك حج و عمره ميرفتند، ايشان به زيارت قبر پيامبر صلي الله عليه و آله علاقه فراواني داشتند، بالاي قبر پيامبر صلي الله عليه و آله ميرفتند و خودشان را به قبر شريف ميچسبانيدند، در كنار قبر پيامبر صليالله عليه وآله شش يا هشت ركعت نماز ميخواندند در ركوع يا سجده سبحان الله سه بار يا بيشتر ميگفتند، زماني كه نمازشان تمام ميشد به سجده ميرفتند آن قدر سجده را طولاني ميكردند كه عرق ايشان روي ريگهاي مسجد ميريخت، صورت مباركشان را روي زمين يا خاك مسجد ميگذاشتند، دائماً درحال عبادت بودند و به عبادت عشق ميورزيدند و براي عبادت خداوند انواع رنجها را تحمل ميكردند.
امام رضا عليهالسلام همچون پدر و اجداد پاكشان همواره قبل از هر چيز بنده خالص خداوند بودند، و همه چيز را در بندگي خدا دنبال ميكردند در پرتو همين بندگي بود كه به ارزشهاي والاي انساني و مقامهاي بلند معنوي دست يافتند. عبادت، راز و نياز، مناجات و سجدههاي طولانيشان نشان ميدهد كه ايشان دلداده خداست رابطه تنگاتنگ عاشقانه با ذات پاك خداوند داشتند. يكي از همراهان اين بزرگوار در سفر خراسان ميگويد: به روستايي رسيديم، آن حضرت به نماز ايستادند، و سجدههاي طولاني به جاي آوردند، او ميگويد: شنيدم امام در سجده ميگفتند:
«خدايا اگر تو را اطاعت كنم حمد و سپاس مخصوص تو است و اگر نافرماني كنم حجت و عذري برايم نخواهد بود، من و ديگران در احساس تو شريكي نداريم اگر نيكي به من رسد از جانب تو است.اي خداي بزرگوار! مردان و زنان با ايمان را در مشرق و مغرب در هر كجا هستند بيامرز.»
با توجه به مضمون دعاهاي ائمه ميبينيم دعاي امامان ابتدا براي ديگران به خصوص مومنان بود بعداً براي خودشان دعا ميكردند اين نشاندهنده آن است كه آنها چقدر به فكر ديگران بودند و در حق مردم مهرباني ميكردند.
كسي را با تقواتر نسبت به خداي متعال مثل او نديده بودم، ذكر خدا هميشه بر لبانشان جاري بود، هميشه خداترس و پارسا بود، موقعي كه وقت نماز ميشد در سجدهگاه خود مينشست و سبحان الله، لااله الا الله و ذكرهاي ديگر ميگفتند و بعد از نماز اطرافيان را نصيحت ميكردند.
در مورد امام رضا عليهالسلام بايد گفت ايشان، اسوه كامل عبوديت بودند و در اين راه به حدي رسيده بودند كه ايشان را عاشق عبادت ميدانستند. آن حضرت بسياري از روزها را روزه داشتند و بسياري از شبها بيدار بودند.
به طوري كه در زمان ايشان و نه بعد از آن، كسي به اين درجه نرسيد حتي زاهدترين افراد.نكته مهم ديگر اين كه امام رضا عليهالسلام بسياري از اوقات شبانه روز به درس و بحث مشغول بودند، فقه و علوم محمدي را به شاگردانشان درس ميدادند زيرا ايشان درس را نمونهاي از ذكر و عبادت ميدانستند و زماني كه از درس دادن فارغ ميشدند به ذكر گفتن خدا ميپرداختند.
اباصلت ميگويد: من در سرخس به خانهاي كه حضرت را تحت نظر گرفته بودند رفتم، از نگهبان اجازه گرفتم او گفت: حالا موقع رسيدن به حضور ايشان نيست. گفتم: چرا؟ گفت: امام (عليهالسلام) در هر شبانه روز هزار ركعت نماز ميخواند و از نماز، يك ساعت پيش از ظهر و نزديك غروب فارغ ميشوند و همه اوقاتشان در جاي نماز نشسته و مشغول مناجات خدا ميشود. اباصلت به نگهبان ميگويد در همين موقع اجازه بگير. اتفاقا اجازه گرفتند من در همان حال كه ايشان انتظار نماز را داشتند به حضورش شرفياب شدم.
اهميت امام به نماز در سيره عملي ايشان كاملا مشهود است. نقل شده است روزي ايشان با بزرگان اديان مختلف مناظره داشتند و سخنان زيادي بين امام (عليهالسلام) و حاضران رد و بدل ميشد، جمعيت زيادي در آن مجلس حاضر بودند. زماني كه ظهر شد امام فرمودند: وقت نماز است. يكي از حاضران كه عمران نام داشت گفت: سرورم سخنانمان را قطع نكن كه دلم آزرده ميشود شايد اگر سخنانتان را ادامه دهي مسلمان شوم . ايشان فرمودند نماز ميخوانيم و برميگرديم امام برخاستند و نماز خواندند.
از ديگر ويژگيهاي آن حضرت اين بود كه هر دعايي را كه شروع ميكردند صلوات بر محمد و آل او ميفرستادند در نماز يا غير نماز بسيار صلوات ميفرستادند، شبها موقعي كه ميخواستند بخوابند قرآن تلاوت ميكردند، موقعي كه به آيهاي ميرسيدند كه در آن از بهشت و دوزخ سخن ميگفتند گريه ميكردند و ميفرمودند: «پناه ميبرم به خدا از آتش دوزخ»، آن حضرت هر سه روز يك بار تمام قرآن را تلاوت ميكردند و ميفرمودند:
«اگر خواسته باشم قرآن را در كمتر از سه روز تمام كنم ميتوانم ولي هيچ آيه را نخواندم مگر اين كه در معني آن آيه فكر كنم، و درباره اين كه آن آيه در چه موضوع و در چه وقت نازل شده، از اين رو هر سه روز قرآن را تلاوت ميكنم.»
ايشان هر دعايي كه ميكردند خيلي زود به اجابت ميرسيد، نقل شده كه به مأمون خبر داده بودند كه امام رضا عليهالسلام مجالس علمي مربوط به دين و مذهب تشكيل دادهاند و اين كار باعث شده مردم به مقام علمي ايشان پي ببرند. مامون فردي را مامور كرد كه نگذارد مردم در اين مجالس شركت كنند، امام را نزد خود خواند و نسبت به ايشان بياحترامي و پرخاشگري كرد. ايشان از نزد مامون با ناراحتي بيرون آمدند و در حالي كه لبهاي خود را تكان ميدادند و ميگفتند: به خدا سوگند او را نفرين ميكنم كه ياري خداوند از او برداشته شود. موقعي كه به خانه رسيدند دو ركعت نماز به جا آوردند. اباصلت ميگويد: امام هنوز نمازشان را تمام نكرده بودند كه زلزلهاي در شهر اتفاق افتاد، فريادهاي زيادي شنيده ميشد و گرد و غبار زيادي از زمين بلند شد. اباصلت اضافه كرد من از جايم حركت نكردم تا امام (عليهالسلام) سلام نماز را گفتند. بعد از آن بالاي پشتبام رفتم و بيرون را نگاه كردم و جز سرهاي شكسته چيزي نديدم بعد از مدتي مأمون و لشكرش در حالي كه سرشان شكسته بود را ديدم كه با كمال خفت و خواري از شهر بيرون شدند.
از اباصلت هروي نقل شده است كه روزي امام در منزل خود نشسته بودند، فرستادههارون الرشيد وارد شد و به ايشان چنين گفت: خليفه شما را به حضور ميطلبد. امام رضا عليهالسلام برخاستند و فرمودند:اي اباصلت او مرا جز براي امر ناگواري احضار نكرده است ولي به خدا سوگند نخواهد توانست آنچه را ناپسند ميدارم در حق من انجام دهد زيرا دعاي جدم رسول خدا صلي الله عليه و آله را همراه خود دارم كه موجب حفظ جان من خواهد شد. ايشان وارد قصرهارون الرشيد ميشوند چون نگاه حضرت بههارون افتاد همان دعا را خواندند و در مقابل او ايستادند.هارون الرشيد به امام چنين گفت:اي ابوالحسن، دستور دادهايم يكصد هزار درهم به شما بپردازند تا شما نيازهاي خانواده خود را برآورده كنيد. چون علي ابن موسي عليهالسلام از آن مجلس بيرون رفتندهارون چنين گفت: من خواهان چيز ديگري بودم و پروردگار چيز ديگري اراده كرد و آن چه خدا بخواهد همان شود.
فردي به نام رجاء بن ابي ضحاك در مورد عبادت و مناجات امام رضا عليهالسلام چنين ميگويد: مامون مرا نزد امام عليهالسلام به مدينه فرستاد كه ايشان را از مدينه به خراسان نزد وي ببرد، مامون سفارش كرده بود كه مواظب امام باشد. مسير راه بصره، اهواز، فارس، خراسان بود و خيلي سفارش شده بودند كه شبانه روز از ايشان جدا نشوند وي ميگويد من هميشه كنار امام بودم و كسي را با تقواتر نسبت به خداي متعال مثل او نديده بودم، ذكر خدا هميشه بر لبانشان جاري بود، هميشه خداترس و پارسا بود، موقعي كه وقت نماز ميشد در سجدهگاه خود مينشست و سبحان الله، لااله الا الله و ذكرهاي ديگر ميگفتند و بعد از نماز اطرافيان را نصيحت ميكردند. رجاء ابن ابي ضحاك اضافه ميكند وقتي ايشان را نزد مامون بردم از من درباره احوالات امام پرسيد من آنچه را ديده بودم براي او گفتم از رفتار و اعمال ايشان، رفتن و ماندنشان، همه آنچه كه اتفاق افتاده بود. مامون گفت:اي پسر ضحاك اين مرد بهترين خلق خدا روي زمين است، از همهي مردم دانشش و عبادتش بيشتر ميباشد آنچه كه از ايشان ديدي نزد كس ديگر نگو تا بزرگواري او بر كسي آشكار نشود مگر از زبان خود من.
سخاوت
از اصول اخلاقي كه در زندگي همهي امامان فراوان ديده شده است جود و سخاوت است. سخاوت در مقابل بخل قرار دارد، يعني انسان از امكانات مادي و معنوي كه در اختيارش وجود دارد فقط خودش استفاده نكند بلكه با بخشش به ديگران قسمتي از مشكلات آنها را حل كند و ديگران را از نعمتهايي كه خداوند به او داده، چه نعمت مادي و چه نعمتهاي معنوي مانند علم برخوردار كند.
سخاوت از «سخاء» گرفته شده است و «سخا النار و يسخوها»، يعني اين كه اگر خاكستر آتش را از آتش پاك كنيم، بهتر ميسوزد و روشنايياش بيشتر ميشود، بنابراين تعريف سخاوت كه از همين ريشه است موجب روشنايي و گرم كردن كانون خانوادههاي بينوايان ميشود.
شايد بهترين تعريف درباره سخاوت بيان امام رضا عليهالسلام باشد كه فرمودند:
«السخي ياكل من طعام الناس لياكلوا من طعامه و البخيل لاياكل من طعام الناس لئلا ياكلوا من طعامه»؛ انسان سخاوتمند از غذاي ديگران ميخورد تا از غذاي او بخورند، ولي انسان بخيل از غذاي ديگران نميخورد تا از غذاي او نخورند.»
در بررسي سيره امام رضا عليهالسلام ويژگي بذل و بخشش بسيار به چشم ميخورد. ايشان بسيار صدقه پنهاني ميدادند و اموال خويش را بين نيازمندان تقسيم مينمودند. روايت شده كه ايشان يك سال تمام ثروت خود را در روز عرفه بين نيازمندان تقسيم كردند. فردي به ايشان گفت: اين گونه بخشش، ضرر است. حضرت فرمودند: اين گونه بخشش ضرر و زيان نيست بلكه غنيمت است، هرگز چيزي را كه به وسيله آن طلب اجر و كرامت ميكنيد، غرامت و ضرر به شما نياور.
گزارش شده هر وقت سفره غذا را براي امام پهن ميكردند كاسهاي نزديك ايشان قرار ميدادند، ايشان از هر نوع غذا مقداري را برميداشتند و در آن كاسه ميريختند و دستور ميدادند آن را بين فقرا تقسيم كنند. بعداً ميفرمودند:
«فلا اقتحم العقبه؛ باز هم به عقبه تكليف تن در نداد.»
و ميفرمودند: خداوند ميداند كه همه مردم قدرت اين را ندارند كه بنده آزاد كنند براي آنها راه ديگري قرار داده، و آن غذا دادن به فقرا است.
شيوه امام عليهالسلام در بخشش طوري بود كه حتي كسي كه مورد جود امام رضا عليهالسلام قرار ميگرفت، ذرهاي احساس شرمندگي نكند. نقل شده كه ايشان در مجلسي با ياران خود مشغول صحبت كردن بودند، جمعيت زيادي در آن مجلس حضور داشتند كه ناگهان مردي بلند قامت و گندمگون وارد مجلس شد و به حضرت سلام كرد و گفت: من مردي از دوستان پدران و نياكان شما هستم. از حج برميگشتم كه خرجي خود را گم كردم، اگر شما بهمن كمك نمائيد تا به وطنم برسم پولي كه شما به من ميدهي، از طرفتان صدقه خواهم داد. حضرت فرمودند: بنشين. بعد از مدتي كه جمعيت پراكنده شدند و جز عدهي كمي باقي نماندند امام به اتاقشان ميروند و بعد از مدت كمي بازگشتند و دستشان را از بالاي در بيرون آوردند و پرسيدند آن مرد كجاست؟ مرد جواب داد من در حضور شما هستم. ايشان فرمودند: اين دويست اشرفي را بگير و خرج كن، لزومي ندارد كه از طرف من صدقه بدهي از نزد من خارج شو تا ترا نبينم و تو نيز مرا نبيني. بعد از رفتن آن مرد، فردي كه در آنجا حضور داشت بهامام رضا عليهالسلام عرض كرد: شما نسبت به اين شخص احسان و بخشش نموديد. علت اين كه فرموديد تا شما او را نبينيد و او شما را نبيند چيست؟ ايشان فرمودند: از ترس اين كه مبادا شرمندگي در صورت او ببينم آيا از (رسول خدا صلي الله عليه و آله) شنيدهايد كه فرمودند: حسنه مخفيانه با هزار حج برابر است. اين عمل امام (عليهالسلام) ما را متوجه مطلبي ميكند و آن اين كه اگر انسان وقتي چيزي بهبينوايي يا سائلي ميدهد بخشش نيست بلكه شكر نعمتي است كه خداوند به او داده است. انسان تا موقعي كه حقوق واجبش را نپرداخته در خطر بزرگي قرار دارد بخشش امام به خاطر دوستي كردن با ديگران نيست بلكه به خاطر شكركردن نعمتهاي خداوند است كه به ايشان داده است.
همچنين نقل شده است شخصي به حضرت عليابن موسي الرضا عليهالسلام گفت: به قدر جوانمردي خودتان به من عطا و بخشش كنيد. ايشان فرمودند: ايناندازه براي من مقدور نخواهد شد. او گفت: پس بهاندازه مروت من عطا كن. حضرت فرمودند: اين مقدار ممكن ميشود پس از اين جريان به غلام خودشان دستور دادند تا مبلغ 200 اشرفي به او بدهند.
علاوه بر نيازمندان، سخاوت امام رضا عليهالسلام شامل حال شاعران و دوستداران تواضع امام رضا چنان زياد بود كه زماني كه براي آن حضرت غذا ميآوردند.
ايشان غلامان و خادمان و حتي دربان و نگهبان را بر سر سفره مينشاندند و با آنها غذا ميخوردند. همچنين نقل شده زماني كه آن حضرت تنها ميشدند همه خادمان و غلامان خوشان را از كوچك و بزرگ جمع ميكردند و با آنان سخن ميگفتند و با آنها انس ميگرفتند به طوري كه غلامان آن حضرت هيچ ترسي از ارباب و مولاي خود نداشتند.
تواضع امام بهاندازهاي بود كه بعضي مواقع مردم ايشان را نميشناختند و از افراد معمولي تمييز نميدادند. نقل شده است كه روزي ايشان وارد حمامي ميشوند مردي آن جا بود كه ايشان را نميشناخت به امام ميگويد بيا مرا مشت و مال بده. حضرت شروع به ماليدن دست و پاي او كردند زماني كه ايشان را شناخت عذر خواهي كرد ولي امام او را دلداري دادند.
ادب و تواضع امام رضا عليهالسلام نسبت به ديگران بهاندازهاي بود كه اگر فردي بر امام وارد ميشد ايشان به خاطر احترام گذاشتن به آن فرد از جايشان برميخاستند و او را در مناسبتترين مكانها جا ميدادند.
در روزي كه ايشان مسموم شدند و در آن روز به شهادت رسيدند بعد از اين كه نماز ظهر را خواندند به فردي كه نزديكشان بود فرمودند: مردم (منظور اهل خانواده كاركنان و خدمتگزارانشان بودند) غذا خوردهاند؟ آن فرد جواب داد: آقاي من در چنين وضعيتي كسي ميتواند غذا بخورد؟ در اين لحظه كه امام عليهالسلام متوجه ميشوند كسي غذا نخورده، مينشينند و دستور آوردن سفرهاي را ميدهند همه را سر سفره دعوت ميكنند و آنها را يكي يكي مورد محبت قرار ميدهند.
صبر و مقاومت
يكي از اصول مشترك در زندگاني امامان كه همواره در زندگي آنها مشاهده گرديده صبر و مقاومت است. اين بزرگواران الگوي بزرگ صبر و قهرمان مقاومت بودند.
در بررسي زندگي امام رضا عليهالسلام ميبينيم كه ايشان نيز همچون ديگر امامان نمونه كامل اين صفت اخلاقي بودند. شايد بتوان از موقعيتهاي دشواري كه ايشان با آن رو به رو شدند زماني كه مأمون اين بزرگوار را به خراسان دعوت كرد نام برد.
ايشان براي وداع خانه خدا به مكه رفتند لحظه جدايي آن حضرت از فرزندش ابي جعفر محمد بن علي جواد (عليهالسلام) بود كه ايشان با دلي استوار و مطمئن به قضا و قدر الهي اين مصيبت را تحمل كردند شكيبايي و بردباري آن حضرت در دوره خلافت مامون در برابر سياستها مرموز و پشت پرده او به ويژه جريان ولايتعهدي درجه صبر و تحمل آن حضرت را براي ما آشكار ميكند.
امام رضا عليهالسلام در دوران زندگيشان و زنداني بودن پدر بزرگوارشان مكرر سعه صدر از خود نشان ميدادند و مراقب اهل و عيال پدر ارجمندشان بودند. ايشان اهل حلم و شكيبايي بودند. در برابر افرادي كه با ايشان ستيزه و نزاع داشتند حلم و صبر ميورزيدند. در برابر دهن كجيهاي ديگران سعي ميكردند سكوت كنند. افرادي بودند كه نسبت بهايشان بياحترامي ميكردند. اما اين بزرگوار در برابر آنها خاموشي را انتخاب ميكردند.
اخلاق اجتماعي امام رضا(ع)
بهترين تعريف درباره سخاوت، بيان امام رضا عليهالسلام است كه فرمودند: «انسان سخاوتمند از غذاي ديگران ميخورد تا از غذاي او بخورند، ولي انسان بخيل از غذاي ديگران نميخورد تا از غذاي او نخورند.»
رفتار امام رضا عليهالسلام با خانواده
سراسر مدت سي و پنج سال امامت امام موسي كاظم عليهالسلام با حوادث و فراز و نشيبهاي سياسي آميخته بود. بيشتر زندگاني ايشان در زندانهايهارون الرشيد سپري شد. امام رضا عليهالسلام در تمامي مدتي كه امام كاظم عليهالسلام زنداني بودند دستيار و پشتوانه استوار پدر در حوادث سياسي فرهنگي بودند. شريك غمها و رنجهاي پدرشان بودند هرگز در برابر قدرتطلبان هوس باز، خودشان را تسليم نكردند. ايشان راه پدر را ادامه دادند و مردم را به شدت از ياري رساندن و كمك به خلفاي طاغوتي دور ميكردند. چون امام كاظم عليهالسلام بيشتر عمر شريفشان در زندانها سپري شد، امام رضا عليهالسلام به عنوان فرزند ارشد مسئول نگهداري خانواده ايشان بودند، ايشان در اين مدت طوري از خانوادهشان مراقبت كردند، كه اجازه ندادند كسي به آنها بياحترامي كند، نهايت احترام را به آنها ميگذاشتند و خطرات دشمنان را از آنان دور ميكردند.
علاقه حضرت به خانوادهشان در محبتي كه بهامام جواد عليهالسلام داشتند نيز قابل ملاحظه است. قبل از تولد امام جواد عليهالسلام فردي به امام رضا عليهالسلام ميگويد شما كودكان را دوست داريد پس از خداوند بخواهيد كه پسري به شما عطا كند. حضرت فرمودند: خداوند پسري به من خواهد داد كه وارث من ميشود هنگامي كه اباجعفر عليهالسلام متولد شدند، حضرت در طول شب گهواره ايشان را حركت ميدادند و با او بازي ميكردند. امام فرزندشان را آن قدر دوست ميداشتند كه شب را نميخوابيدند و گهواره امام جواد عليهالسلام را حركت ميدادند. به ايشان عرض شد آيا مردم با پسرانشان چنين رفتار ميكنند؟ حضرت فرمودند: اين پسر مانند عامه مردم نيست به دنيا آمدن و رشد نمودن او مانند ولادت پدران پاكش است.
رفتار امام با فرزندشان امام جواد عليهالسلام آنقدر محبت آميز و توام با احترام بود كه ايشان را به نام صدا نميزدند بلكه بيشتر با كنيه مورد خطاب قرارش ميدادند. به عنوان مثال ميفرمودند: «ابوجعفر براي من نوشته است و من براي ابوجعفر نوشتم.» به اين ترتيب ميخواست ايشان را احترام و تمجيد كنند.
نمونه ديگر علاقه و وابستگي امام رضا عليهالسلام، محبتي بود كه به حضرت معصومه عليهالسلام داشتند.
رفتار امام رضا(ع)با مردم
امامان با مردم نشست و برخاست داشتند و در تعاملات اجتماعي به نيكوترين صورت با آنان برخورد مينمودند. اين سيره چنان نيكو بود كه با الگو قرار دادن آنان ما ميتوانيم روش صحيح برخورد اسلامي با افراد گوناگون را بياموزيم.
با بررسي آِيات درمييابيم برخورد با انسانهاي مختلف بايد هماهنگ و متناسب با روحيه آنها باشد خداوند عزوجل در قرآن فرموده است:
«محمد رسول الله والذين معه اشداء علي الكفار رحماء بينهم»؛ محمد فرستاده خداست و كساني كه با او هستند در برابر كفار سخت و شديد و در ميان خود مهربانند.
در آيه ديگري چنين فرموده:
«يا ايها النبي جاهد الكفار و المنافقين و اغلظ عليهم»؛اي پيامبر با كافران و مجاهدان جهاد كن و بر آنها سخت بگير.از اين آيات چنين نتيجهگيري ميشود كه برخورد قرآن و اسلام با انسانهاي مختلف فرق ميكند.
در بعضي جاها دستور به برخورد نيك و پر محبت ميدهد، «با مردم سخن نيك بگوييد» و در جاي ديگر دستور به برخورد ميانه ميدهد: «محمد فرستاده خداست و كساني كه با او هستند در برابر كفار سرسخت و شديد و در ميان خود مهربانند.»
امام رضا عليهالسلام به عنوان اسوه كانون مهر و عاطفه نسبت به بندگان خدا بود. در زيارت آمده است: السلام علي الامام الرئوف؛ (سلام بر امام و پيشواي با رافت و مهربان) اين لقبي است كه از طرف خداوند به ايشان داده شده است. ايشان بيشترين محبت و مهرباني را نسبت به مردم و اهل خانه و خدمت گزارانشان داشتند. در روزي كه ايشان مسموم شدند و در آن روز به شهادت رسيدند بعد از اين كه نماز ظهر را خواندند به فردي كه نزديكشان بود فرمودند: مردم (منظور اهل خانواده كاركنان و خدمتگزارانشان بودند) غذا خوردهاند؟ آن فرد جواب داد: آقاي من در چنين وضعيتي كسي ميتواند غذا بخورد؟ در اين لحظه كه امام عليهالسلام متوجه ميشوند كسي غذا نخورده، مينشينند و دستور آوردن سفرهاي را ميدهند همه را سر سفره دعوت ميكنند و آنها را يكي يكي مورد محبت قرار ميدهند.
ايشان در جايي كه مربوط به شخص خودشان بود بزرگترين گذشتها، عاليترين ايثارها و بيشترين محبت را نسبت به ديگران داشتند. رفتار عملي امام رضا عليهالسلام نشانه انساني كامل و نمونه است كه هيچ علاقهاي به دنيا و ظواهر آن ندارد.
اگر فردي حتي كوچكترين خدمتي براي امام رضا عليهالسلام انجام ميداد، ايشان نهايت تشكر و قدرداني را به جا ميآوردند و حتما خدمت آن فرد را جبران مينمودند. آن حضرت به مستضعفان و گرفتاران توجه خاصي ميكردند، اگر آنها گرفتاري و ناراحتي داشتند، سعي ميكردند مشكل آنان را حل كنند. زياد بودند افرادي كه در سايه ياريرسانيهاي امام عليهالسلام به خيري دست يافتند.
دوشنبه 20 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[مشاهده در: www.ettelaat.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 249]
-
گوناگون
پربازدیدترینها