واضح آرشیو وب فارسی:فارس: سعدالله زارعي در گفتگو با فارس: ايران در دوره اوباما ميدان مانور بينالمللي گستردهتري خواهد داشت
خبرگزاري فارس: يك كارشناس مسائل سياسي گفت: اوباما در كنترل ايران از همراهي بينالمللي كمتري برخوردار است و اين ميدان مانور گستردهتري براي ايران ايجاد خواهد كرد.
سعد الله زارعي كارشناس مسائل سياسي در گفتگو با خبرنگار سياست خارجي خبرگزاري فارس در مورد نتايج انتخابات رياست جمهوري آمريكا با اشاره به سياستهاي جنگ افروزانه دولت بوش و تاثير اين سياستها در تغيير رويكرد مردم آمريكا در انتخابات اخير اين كشور، گفت: بر اساس بررسيهايي كه كارشناسان برجسته مسائل سياسي انجام داده و مطرح ميكنند دو عامل اساسي در شكست فاحش حزب جمهوريخواه از حزب دموكرات را تعيين كننده ميدانند. يكي عامل اقتصادي و وضعيتي است كه بازارهاي آمريكا و بانكهاي اين كشور پيدا كردهاند كه اين وضعيت سبب شد آقاي جرج بوش در اقدامي بي سابقه - و از نظر سيستم سرمايه داري غير موجه - حدود 700 ميليارد دلار به سيستم بانكي خود تزريق كند و عامل دوم هم شكست فاحش اين كشور در عراق و چالش پردامنهاي است كه آمريكاييها طي چند سال گذشته در عراق پيدا كردهاند.
وي افزود: در اين ميان تاثير شكست آمريكا در عراق از بحران اقتصادي هم بيشتر بود. افول حزب جمهوريخواه در افكار عمومي اين كشور به اعتقاد بسياري از اوايل سال 2006 رخ داد و نشانه آشكار آن هم شكست جمهوريخواهان از دموكراتها در جريان انتخابات مياندورهاي كنگره بود. نتايجي كه شكست آمريكا در عراق براي جمهوريخواهان در پي داشت عامل اصلي پيروزي اوباما شد.
زارعي با مقايسه ميان نتايج انتخابات اخير رياست جمهوري آمريكا با نتايج انتخابات سال 1359 شمسي اين كشور، گفت: اين بار عراق براي سيستم سياسي آمريكا تصميم ميگيرد همانطور كه در سال 1980 ايران صحنه انتخابات آمريكا را تعيين كرد كه در نتيجه آن دموكراتها شكست خوردند.
اين روزنامه نگار با اشاره به تغيير و تحولات سياسي سالهاي اخير در كشورهاي آمريكاي جنوبي كه منجر به روي كارآمدن گفتمانهاي تحولخواه شده است، گفت: در سالهاي اخير تعداد دولتهاي مردم گرا در اين قاره رشد كردهاند و شعار مردمگرايي سبب به وجود آمدن حداقل 9 دولت در آمريكاي لاتين شده است و جالب اين است كه ايالات متحده آمريكا به جاي اينكه مانع از به قدرت رسيدن چنين دولتهايي شود خود تحت تاثير اين موج قرار گرفته و اوباما با شعار رسيدگي به وضع معيشت فرودستان و با حضور ساده در ميتينگهاي انتخاباتي توانست آراي آمريكاييها را به خود جلب كند و در عين حال سبب ايجاد يك شور در انتخابات اين كشور شود به طوري اين رقابت به لحاظ تعداد شركت كننده در 4 دهه گذشته بيسابقه بوده است.
وي حضور 110 ميليون نفر از شهروندان آمريكا در انتخابات رياست جمهوري اخير را نشانهاي از مردمگرايي اوباما دانست و تصريح كرد: اينها همه محصول حضور يك سياه پوست در رقابتهاي انتخاباتي بود در حالي كه در رقابتهاي پيشين رنگين پوست بودن عاملي بود كه سبب واكنش تند جامعه نژاد پرست و سفيد پوست در اين كشور ميشد اما اينبار سياستهاي شكست خورده آمريكاييها سبب شد كه مردم به تغيير راي بدهند و تغيير شعاري بود كه اوباما به عنوان كليدي ترين شعار خود استفاده كرد در عين حال ذكر يك نكته هم ضروري است و آن اينكه نبايد ميان شعارهاي انتخاباتي اوباما و هيات ظاهري او و نوع مانورهاي اجتماعي او متمركز بود و با خوشبيني اوباما را از جنس فرودستها و فقرا معرفي كرد.
اين كارشناس مسائل سياسي در توضيح اين مطلب افزود: اوباما در واقع يك طراحي از سوي دستگاه سياسي آمريكا براي برون رفت از شرايط بحراني كنوني است و مهم نيست كه اوباما با چهره واقعي خود در انتخابات حضور پيدا كرده باشد يا تابلوي تيليغاتي. او با آنچه كه در صحنه حضور او در انتخابات ميگذرد بسيار متفاوت است. مهم اين است كه مردم آمريكا به يك سياه پوست و كسي كه شعارهاي رسيدگي به طبقات كم درآمد را مطرح ميكرد راي دادند. اين پيام انتخاباتي مردم آمريكا در سال 2008 است و بر همين اساس هم آقاي مك كين بعد از قطعي شدن پيروزي اوباما در موضع گيري رسمي اعلام كرد كه پيروزي اوباما سرآغاز عصر جديدي براي ميليونها آمريكايي آفريقاييتبار است.
وي در ادامه خاطر نشان كرد: در واقع نكته مهم در پيروزي اوباما شركت كنندگان در پاي صندوقهاي راي هستند و نه دو حزب جمهوري خواه و دموكرات؛ شهروندان جامعه آمريكا با انتخاب اوباما اعلام كردند كه خواهان آمريكايي متفاوت هستند و طبعا اين خواست عمومي مردم آمريكا بر سيستم سياسي هيات حاكمه سايه خواهد افكند و در نتيجه بايد گفت طراحان انتخاباتي خواسته يا ناخواسته بايد آمريكاي متفاوت را به نمايش بگذارند. اگر هيات حاكمه در برابر موج تغيير خواهي جامعه آمريكا مقاومت كند و اوباما سياست مشابهي با اسلاف خويش در پي بگيرد مسلما در اين كشور واكنشهايي را به اشكال مختلف شاهد خواهد بود.
زاررعي در مورد رويكرد جديد آمريكا در عرصه سياست خارجي به خصوص در تعامل با ايران، گفت: مردم آمريكا و همينطور ديگر ملتهاي دنيا خواهان تغيير هستند و اين چيزي است كه هم در جامعه آمريكا و هم در اروپا پژواك داشت و نزديكترين دوستان بوش اعلام كردند كه جهان در انتظار تغيير در روشهاي آمريكاست و كساني كه بلافاصله به اوباما تبريك گفتند كه از آن جمله بايد به رئيس جمهور چين، رئيس جمهور فرانسه، رئيس اتحاديه اروپا، نخست وزير انگليس و نخست وزير ژاپن اشاره كنيم اينها همه يكصدا تغيير در سياستهاي آمريكا را مطرح كردند و برخي از اينها از جمله نخست وزير ژاپن و رئيس جمهور انگليس از دوستان نزديك بوش طي 8 سال رياست جمهوري پر ماجراي او بودند در عين حال اينها هم خواستار تغيير در سياستهاي خارجي ايالات متحده شدند. بنابر اين تغيير در سياستهاي آمريكا يك خواست همگاني است و در عين حال در خصوص جمهوري اسلامي بايد اندكي با احتياط صحبت كرد چرا كه جمهوري اسلامي مساله مشترك در بين احزاب آمريكايي و بسياري از كشورهاي ديگر است و كنترل، اعمال فشار بر ايران و ايجاد مانع بر سر راه توسعه قدرت و روابط جمهوري اسلامي كم و بيش مورد اتفاق نظر اين كشورها است به همين دليل هم نبايد تصور كرد اين تغيير خواهي در آمريكا سبب گشايش روابط ايران و آمريكا ميشود.
اين روزنامهنگار و كارشناس مسائل سياسي در ادامه تحليل خود از شرايط روابط ايران و آمريكا پس از انتخاب باراك اوباما به رياست جمهوري آمريكا، گفت: آنچه كه ميشود تا حدودي درباره مناسبات ايران و آمريكا در دوره اوباما سخن گفت اين است كه تهديد به جنگ و برخوردهاي سخت از ادبيات سياسي آمريكا كنار گذاشته ميشود و مسائل بين ايران و آمريكا به سمت چالشهاي اقتصادي، سياسي و فرهنگي سوق پيدا ميكند اما در عين حال به دليل شكست فاحش سياستهاي بوش در قبال ايران و شكست رؤساي جمهوري آمريكا طي 3 دهه گذشته به نظر ميآيد اوباما در كنترل ايران از همراهي كمتري در سطح بينالمللي برخوردار باشد. به همين دليل ميدان مانور فعاليتهاي جمهوري اسلامي نسبت به دوره آقاي بوش گستردهتر ميشود. به نظر ميآيد در دوره باراك اوباما ايران روابط مناسبتري با كشورهاي همسايه خود مخصوصا كشورهاي حوزه جنوبي خليج فارس كه طي دهه گذشته به شدت تحت تاثير سياستهاي جنگ طلبانه بوش بودند ايجاد ميشود. همينطور در سطح قدرتهاي اروپايي و آسيايي وضعيت مناسبتري در روابط با ايران ايجاد ميشود.
زارعي در ادامه خاطر نشان كرد: دموكراتها هم به تبعيت از شيوه رؤساي جمهوري خود از جمله بيل كلينتون سعي ميكنند همگرايي ضد ايراني را در سطح بينالمللي تداوم ببخشيند ولي بعيد به نظر ميرسد در اين راه توفيقي كسب كنند.
زارعي در پاسخ به اين سؤال كه بحران مالي آمريكا تعريف جديدي از سياست خارجي ايالات متحده در عرصه بينالمللي داشته باشد؟، گفت: به طور قطع يكي از عوامل محدود كننده دولت آمريكا در عرصه سياست خارجي مشكلات عظيم اقتصادي و توقعات فراوان اقتصادي مردم امريكا است؛ وقتي كه يك دولتي براي ساماندهي به مسائل داخلي تحت فشار شهروندان خود باشد اين مساله به طور طبيعي در عرصه سياست خارجي كندتر عمل ميكند و به صورت اولويتهاي دوم و سوم به موضوع سياست خارجي توجه ميكند. حتي اگر تئوري پردازان آمريكايي اين مساله را يك خطر جدي براي قدرت آمريكا ارزيابي كنند ولي دولتي كه بر سر كار است نميتواند نسبت به افكار عمومي و خواست عمومي بياعتنا باشد و معمولا احزاب در غرب يكي از اولويتهاي خود را حفظ آراي شهروندان به نفع حزب متبوعشان ميدانند. بنابر اين نبايد تصور كرد اين مسائل تاثير مطلقي بر سياست خارجي آمريكا دارند چرا كه آمريكاييها جداي از حل مسائل داخلي حفظ قدرت در عرصه بينالمللي را به عنوان يك اولويت اساسي ميدانند و به همين دليل هم هست كه آمريكاييها در برابر هر طرح محدود كنندهاي مقاومت ميكنند و حتما اوباما تلاش ميكند نيروهاي آمريكا را در افغانستان، عراق و پاكستان حفظ كند.
وي در مورد موفقيت رئيس جمهور آمريكا به حفظ اين نيروها، گفت: اين مساله بستگي به تحولات منطقه و چيزي دارد كه تا حدودي از اختيار رئيس جمهور اين كشور خارج است.
انتهاي پيام/
دوشنبه 20 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 143]