محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1831388343
كتاب انديشه - گفتوگو با فلسفه اسلامي به روش تحليلي
واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: كتاب انديشه - گفتوگو با فلسفه اسلامي به روش تحليلي
كتاب انديشه - گفتوگو با فلسفه اسلامي به روش تحليلي
متين غفاريان:اخلاق زيستي يكي از مهمترين مطالعات چند رشتهاي در فضاهاي دانشگاهي امروز جهان است. اين رشته به مباحث اخلاقي پيش آمده از قبل حضور تكنولوژي در زيست امروز بشر از منظري فلسفي توجه ميكند. در اين ميان تاثير اخلاق زيستي از فلسفه تحليلي غيرقابل صرفنظر است. دكتر علي پورمحمدي دانشآموخته فلسفه اسلامي است و سابقه تدريس اين رشته را در دانشگاه آزاد دارد و هماكنون دانشجوي دوره دكتراي فلسفه تحليلي در دانشگاه وين است. جز اين بايد به تحصيلات او در دوره سطح و خارج فقه و اصول (به مدت 10 سال) در حوزه علميه قم اشاره كرد. او از سال 82 تا پايان سال 84 سردبير خردنامه ـ ضميمه انديشه روزنامه همشهريـ بود.
آقاي دكتر پورمحمدي! گفتوگو را از مفهوم زيستي شروع كنيم كه مفهوم تازهيابي در ايران است و كتاب شما هم به مباني فلسفي آن پرداخته است...
اين كتاب بخشي از آن نگرش جديدي است كه جايش در فضاي فكري ما خالي بود و نياز به آن به شدت احساس ميشد. اين نگرش جديد به اخلاق كاربردي و اخلاق هنجاري توجه دارد. در سابقه فكري ماـ چه در زمان سيطره مطلق فلسفه اسلامي و چه بعد از آشنايي با فلسفههاي غربيـ بيشتر به امور نظري و نهعملي توجه داشتهايم. در فلسفه اسلامي موارد مورد توجه الهيات بوده است و در مواجهه با فلسفه غرب هم تمامكساني كه در ايران مطرح هستند، بيشتر به وجهه تئوريك فلسفه توجه دارند تا وجه پراتيك آن. اين رويكرد يك نگرش تاريخي براي ما به وجود آورده است كه فلسفه اسلامي بخش عملي موثري ندارد يا اگر دارد چندان پاسخگو نيست. در فلسفه اسلامي روي فلسفه سياسي غير از چند تكنگاري كار جدي نكردهايم، در حالي كه وقتي ميگوييم فلسفهاي جامع است، بايد آن فلسفه در همه حوزههاي نظري و عملي، تئوري داشته باشد. فلسفه غرب اين جامعيت را دارد. بهعنوان مثال فلسفه تحليلي، در همه حوزههاي متافيزيك محض، فلسفه علم، معرفتشناسي، فلسفه زبان، فلسفه ذهن و حوزههايي كه فلسفه مضاف ناميده ميشوند، تئوري دارد. بهعبارت ديگر تاثير و تاثر ميان اين فلسفهها و جهان واقع و اجتماع بهخوبي برقرار است.
از زماني كه تكنولوژي به طور جدي وارد زندگي انسان شده بحث اخلاق زيستي هم در فضاهاي فكري طرح شده است چراكه با وجود و حضور جدي تكنولوژي، نظامي ارزشي هم در تعامل با آن بهوجود آمده است. بهعنوان مثال وقتي شما با پديدهاي مانند مراقبتهاي ويژه و تنفس مصنوعي مواجه ميشويد، ميبينيد كه با تكنولوژي جديد ميتوان مرگ را به تاخير انداخت. مرگ يكي از طبيعيترين مفاهيم در همه جوامع بوده است. الان اما با تكنولوژي ميتوان اين طبيعيترين مفهوم را هم دستكاري كرد و آن را كه تاكنون مفهومي دور از دسترس بشر بوده به مثابه امري بشري و قابل تغيير دانست. در مقام امريالهي، مرگ مفهومي بود كه با تقدير مرتبط بود كه ميبايست تسليم محض آن ميبوديم. اما اكنون به واسطه تكنولوژيهاي جديد پزشكي نسبتها تفاوت پيدا كرده است. همپاي حضور تكنولوژي در زندگي معاصر، مجموعهاي از ارزشها هم لازم شده است. اخلاق زيستي بهعنوان رشته مطالعاتي متكفل بررسي مسائل زيست بشر از جهت مواجهه با تكنولوژي جديد است.
پس اخلاق زيستي رابطه زيست انسان و تكنولوژي را بررسي ميكند...
بله. البته اخلاق زيستي تعاريف گوناگوني دارد. تعريفي كه شايد دقيقتر از ساير تعاريف نباشد اما جامعتر از بقيه است، آن است كه موضوع اخلاق زيستي، حيات و تكنولوژي است.
بررسي «اخلاقي» رابطه حيات و تكنولوژي؟
بله. بررسي اخلاقي تمام مسائلي كه بهواسطه حضور تكنولوژي دامنگير امر حيات شده است. اگر اين تعريف را بپذيريم اخلاق پزشكي را هم شامل ميشود، اين را از آن بابت گفتم كه در يكي از تعاريف، اخلاق زيستي منحصرا در رابطه با اخلاق پزشكي تعريف ميشود. يعني اخلاق زيستي به معناي بررسي مسائلي است كه بهواسطه تحولات جديد در زمينه تكنولوژي پزشكي بهوجود آمده است.
مگر تكنولوژي و حيات جز در پزشكي با هم برخورد ميكنند؟ اخلاق زيستي فراتر از اخلاق پزشكي چه حوزههايي را شامل ميشود؟
محيط زيست. اصلا يكي از مسائل امروز پيامد تحولات تكنولوژي روي محيط زيست است. سوال مهم اين است كه آيا برخورد ما با محيط زيست اخلاقي است؟ اين هم پاسخ پذيرفته شدهاي است كه برخورد ما با محيط زيست به واسطه استفاده از تكنولوژيهاي جديد درست نبوده است. آسيبهاي جدي به لايه اوزن يا مسئله گرم شدن زمين يا از بين رفتن جنگلها بهعنوان شواهدي براي اين پاسخ شمرده ميشوند. مسئله ديگري كه فارغ از پزشكي در حوزه اخلاق زيستي ميگنجد، مسئله نحوه رفتار با حيوانات است. هماكنون گروههاي موثر و منسجمي بهوجود آمدهاند كه مدافع گياهخواري هستند و نحوه برخورد با حيوانات را اخلاقي نميدانند. اين مسائل هم در اخلاق زيستي مورد توجه قرار ميگيرد.
پس با اين توضيحات بهنظر ميرسد اخلاق زيستي نگاهي جديد به مسائلي است كه قبلا هم وجود داشتهاند...
نه. مسائل به اين شكل جديد وجود نداشته است. زندگي فعلي در دامن خود مسائل جديدي پرورانده است. اخلاق هميشه وجود داشته است، پزشكي هم قدمتي طولاني دارد اما اين نحوه ارتباط اخلاق و پزشكي كه در اخلاق زيستي مورد بررسي قرار ميگيرد، سابقه قبلي ندارد. رابطه انسان و محيط زيست هم دگرگون شده است و شكل جديد آن موضوع اخلاق زيستي است. قبلا انسان بخشي از محيط زيست بود اما اكنون حاكم بر آن است، دائم در طبيعت تصرف ميكند و اين تكنولوژي است كه چنين قدرتي به انسان داده است.
باز فكر ميكنم آنجا كه اخلاق و تكنولوژي بيشترين چالش را با يكديگر دارند در حوزه پزشكي است. در حوزه محيط زيستـ گرچه با يك بحران مواجه هستيمـ اما درباره مطلوبيت يا عدم مطلوبيت نحوه برخورد فعلي با محيطزيست صحبت ميكنيم. بحث اخلاقي نيست، بلكه بيشتر اجتماعي و تا حدي اقتصادي است. اما در مورد پزشكي بهخصوص آنجا كه پاي مرگ و زندگي در ميان باشد بحث اخلاقي هم مورد توجه قرار ميگيرد.
مسئله اين است كه اخلاق زيستي، خود ميانرشتهاي است. شايد از اين جهت نتوان اخلاق زيستي را علم دانست و بايد آن را رشته پژوهشي خواند كه از حقوق، علم سياست و جامعهشناسي هم بهره ميگيرد. به اين معنا اخلاق زيستي از طرح مسائل جامعهشناختي هم پرهيز نميكند. مثالي بزنم. با شيوع فراگير بيماري ايدز در جهان، با گروه نسبتا بزرگي از مردم روبهرو هستيم كه به اين بيماري مبتلا هستند. در واقع ميتوان آنها را يك گروه اجتماعي ديده و از اين بابت آنان به عنوان يك مسئله اجتماعي مطرح ميشوند، اما بيترديد نحوه برخورد با اين گروه اجتماعي در اخلاق زيستي مورد بررسي قرار ميگيرد. بنابراين اگر اخلاق زيستي را در فلسفه يا پزشكي محدود كنيم، تمام واقعيت را نخواهيم ديد. چراكه مسائل پيشآمده براي زيست بشر چندوجهي هستند. بحران محيط زيست، بحراني براي زيست انساني است و حل آن بدون پشتيباني سياستمداران و اهل قدرت امكانپذير نيست. بنابراين خود بهخود علم سياست هم ميبايست مورد بازبيني قرار گيرد. يا اين نكته كه هر موجود زنده صاحب حق است و بسيار اين مسئله مورد بحث است كه طبيعت هم موجود زندهاي است و لاجرم صاحب حقوقي و نميتواند از منظر حقوقي ناديده گرفته شود. پس همه درگير ماجرا هستند، اما از آنجا كه اين مباحث خصلت رفتاري دارند و مباحث رفتاري موضوع اخلاق هستند، مباحث فلسفي اخلاقي در اين حوزهها بسيار پررنگ ميشود. اما اخلاق زيستي بدون همكاري با ساير رشتههاي علوم انساني به نتيجه نميرسد. روند ماجرا به اين ترتيب است كه مثلا پزشكان در حوزه كاري خود با مسائلي اخلاقي روبهرو ميشوند، اهل فلسفه به لحاظ فلسفه اخلاق اين مسائل را بررسي ميكنند و نظري ميدهند و دوباره اين پزشكان هستند كه بايد بگويند آيا اين اظهار نظرها امكان تحقق دارد يا نه.
تا اينجا هر چه درباره اخلاق زيستي توضيح داديد، تعريف آن به واسطه موضوعش بود. اما روش اخلاق زيستي چيست؟
اخلاق زيستي يكي از پيامدهاي علم و تكنولوژي جديد است. اخلاق زيستي علم رفتار با تكنولوژي در دوران جديد است. علم دوران جديد به لحاظ فكري و روش علمي تجربي است. فلسفهاي كه بيشترين همراهي با علم را داشته است، فلسفه تحليلي است. اصلا پارادايم اصلي فلسفه در دوران جديد فيزيك است كه بهتبع آن پوزيتيويسم و تجربهگرايي پديد ميآيد. تنها فلسفهاي كه پا به پاي علم جديد آمده و بسيار هم متاثر از آن است، فلسفه تحليلي است. اين به معناي صرفنظر كردن از فلسفههاي قارهاي نيست. گرچه صداهاي مختلفي در فضاي فلسفي به گوش ميرسد اما فلسفه تحليلي فلسفه دوران است و بيشتر به اينگونه مسائل فكر كرده است. البته كساني چون هابرماس كه فيلسوف تحليلي محسوب نميشود هم درباره اخلاق زيستي صحبت كردهاند. بههرحال مسئله بحران محيط زيست مسئله همگان است. اما اخلاق زيستي در دامن فلسفه تحليلي رشد پيدا كرده است و ميتوان آن را يكي از زيرشاخههاي فلسفه تحليلي به شمار آورد. بيشتر فيلسوفاني كه در حوزه اخلاق زيستي پژوهش كردهاند، گرايش تحليلي داشتهاند.
با اين تفاسير، طرح اخلاق زيستي در ايران امروز چه موضوعيتي دارد؟
مسائلي چون سقط جنين، شبيهسازي، ايدز و محيطزيست مسائلي جهاني هستند و بالطبع مسئله ما هم محسوب ميشوند. مضاف بر اينكه، ما هم در اين زمينه حرفهايي براي گفتن در فلسفه خودمان داريم. اگر اين تعبير درست باشد كه اخلاق زيستي زيرمجموعه فلسفه تحليلي است، آيا بايد مسائل دامنگير فعلي كه مورد بررسي اخلاق زيستي قرار ميگيرد را با همان زاويه ديد فلسفه تحليلي بررسي كنيم؟
اين جا دو سوال وجود دارد. اول اينكه آيا اخلاق زيستي ميتواند مسائل ما را بررسي كند و آيا مسائل مورد بررسي اخلاق زيستي دامان ما را هم گرفته است. دوم اينكه اخلاق زيستي به هر حال نظم و سنت خود را دارد و آيا براي بررسي زيستي خودمان اين سنت را بومي كنيم يا نه. اتفاقا مهمترين نكتهاي كه با خواندن كتاب شما به ذهن من رسيد اين بود كه اخلاق زيستي در ايران شاخه نوظهوري است و خودتان هم كتاب را «مباني فلسفي اخلاق زيستي» نام گذاشتهايد. اما بخش عمده اين كتاب، اخلاق زيستي را از منظر فلسفه اسلامي بررسي كرده است. آيا بررسي اخلاق زيستي كه هنوز مبانياش در ايران زياد شناخته نشده است از منظر فلسفه اسلامي، كمي باعث ابهام نميشود؟
اول اينكه قصد اوليه من در اين كتاب پرداختن از منظر فلسفي به اخلاق زيستي بود. كما اينكه حقوقدانان هم ميتوانند درباره مباني حقوق اخلاق زيستي بنويسند. از آنجاكه كار من فلسفه است از منظر فلسفي به اخلاق زيستي نگاه كردهام و به چند بحث امروزين آن هم اشاره كردهام. اين يك بخش كار من بود كه اين رشته را معرفي كنم. بخش ديگر كار من رويارو قرار دادن اين مسئله با فلسفه اسلامي بود. در اين زمينه هم كاري انجام نشده. فلسفه اسلامي مشحون از محتوا است ولي بايد روياروي مسائل جديد قرار گيرد و در واقع پاسخهاي آن به مسائل امروزي، ترجمه شود. فكر ميكنم سوال شما ناظر به اين نكته بود.
شما درباره اينكه اخلاق زيستي جوانب مختلفي دارد صحبت كرديد. اما بدون آنكه اين جوانب باز و شرح داده شود مستقيما آن را در برابر فلسفه اسلامي گذاشتيد. منظورم اين است كه بدون شرح كامل يك رشته، بومي كردن يا طرح آن در فلسفه اسلامي ممكن است باعث كژتابي شود؟
اول در مورد اينكه گفتيد اخلاق زيستي جوانب مختلفي دارد بگويم كه حوزه تخصصي من فلسفه است. خاصيت علوم ميان رشتهاي اين است كه هر كس از زاويه حرفهاش آن را بررسي ميكند. به همين دليل طبيعي است كه مباني فلسفي آن در اين كتاب مورد بحث قرار گيرد. يك مبحثي مثل اخلاق زيستي را هم نميشود با يك تحقيق بوميسازي كرد. ضمن آنكه بوميسازي علم مثل خود علم در يك فرآيند پديد ميآيد. فكر ميكنم بخش اول كتاب براي آشنايي كامل و اجمالي هر خوانندهاي با مسئله اخلاق زيستي كافي است. در بخش دوم هم فكر ميكنم كتاب براي خواننده جدي و متخصص فلسفه سرنخهاي جدي و خوبي ارائه ميكند. به اجمال ميگويم كه ما در فلسفه اسلامي با اين رويكرد روبهرو نبودهايم. هيچ فيلسوف اسلامي درباره Personal identity سخن نگفته است. اگر موضوعي با رعايت قواعد و منطق علم مورد گفتوگو قرار گيرد حتما مورد كژتابي نخواهد شد.
فلسفه اسلامي كه يك عنوان بسيار كلي است. در اين كتاب شما مشخصا مسئله اخلاق زيستي را در برابر انديشه كدام فيلسوفان اسلامي گذاشتيد؟
به لحاظ تقدم و تاخر تاريخي، جديدترين گرايش فلسفي در جهان اسلام، فلسفه صدرايي است و من هم بيشتر به اين فلسفه توجه داشتهام. اما نيمنگاهي به فلسفههاي اشراق و مشاء هم شده.
و با چه روشي؟
بحث بنيادين و پيشفرض همه كار من همينجاست. فلسفه اسلامي با روشي كه داشته است همين مسائلي را ميتواند طرح كند كه تاكنون طرح كرده است. اينجا و در رويارويي با مسئلهاي جديد با متني صامت روبهرو هستيم و مسئله ما اين است كه چگونه رمزگشايي كنيم. به اجمال بگويم كه فلسفه، ما بعدالطبيعه است. اگر اين تعبير درست باشد سوال اين خواهد بود كه كدام طبيعت؟ طبيعت در دوران معاصر يعني فيزيك و فلسفه امروزين يعني متافيزيك. اما طبيعت فلسفه اسلامي چيست؟ رياضي جديد همان رياضي قديم يا فيزيك جديد همان فيزيك قديم نيست. فيزيك و طبيعت فلسفه اسلامي، فيزيكي و طبيعت قديم است. اصلا يكي از نوآوريهاي علامه طباطبايي همين است كه ايشان سعي كرده دائم فلسفه اسلامي را بازخواني و بازسازي كند. يكي از كارهاي ايشان اين است كه مسائلي كه بلاواسطه مربوط به طبيعت قديم است را كنار بگذارد و مسائلي را كه انتزاعيتر است پررنگتر كند. مثلا ايشان ديگر فلكيات قديم را مورد بررسي قرار نميدهد. حال در اين كتاب من مسئلهاي جديد و سنت صدرايي را در اختيار دارم. ارتباط دادن اين دو به روش احتياج دارد. من به عنوان دانشجوي فلسفه اسلامي فكر ميكنم استفاده از روشهاي تحليلي در اين زمينه بسيار كمكساز خواهد بود. البته اين ايده بسيار جاي تامل و گفتوگو دارد. اين روشي است كه من در كتاب و طرح مسائلي چون اينهماني شخصي و شبيهسازي بهكار بردهام. در اين موارد آرا و نظرات مطرح شده در اخلاق زيستي و فلسفه غرب را به روش تحليلي بررسي كردهام و سپس با همان روش به سراغ فلاسفه اسلامي رفتهام. اما با هر روشي كه سراغ فلسفه اسلامي برويم، لازم است كه از درون، فلسفه اسلامي را با همان روشهايي كه دارد شناخته باشيم. همچنين آشنايي با روش تحليلي هم لازم است و اين دو آشنايي پيشمقدمه كار بوده است. به اين معنا ميخواهم بگويم به جز آنكه مورد خاصي چون مسائل اخلاق زيستي را با روش تحليلي در برابر فلسفه اسلامي گذاشتهام، اين پيشنهاد عام را هم در كتاب داشتهام كه اساسا با روش تحليلي به سراغ فلسفه اسلامي برويم و با آن از اين طريق به گفتوگو بنشينيم و از اين طريق اين عالم جهانديده و پررمز و راز را به سخن آوريم.
با اين تجربهاي كه داشتيد، فكر ميكنيد اين عالم جهانديده حرفي هم براي گفتن دارد؟
بله. راستش بعد از اين پژوهش، عقيده من به كارايي فلسفه اسلامي بيشتر شده است. اغلب متفكران معاصر ما كه با فلسفه غرب آشنايي داشتهاند، بسيار با فلسفه اسلامي نامهربان بودهاند. به نظر من - و اين نظر فني است نه احساسي- فلسفه اسلامي توانايي سخن گفتن در عصر معاصر را دارد گرچه راه سختي در پيش است. روش خود من تحليل است و به گمانم ميتوان فلسفه تحليلي را به عنوان يك زبان برتر براي فهم فلسفه اسلامي بهكار گرفت. به عنوان مثال از مباحثي كه در متافيزيك مطرح است ميتوان به مفهوم اينهماني شخصي (Personal Identity) اشاره كرد. در اينجا اين سوال مطرح است كه چه زمان هويت انساني فرد متعلق به خود اوست و چه ملاكهايي اين تعلق را مشخص ميكند. آيا ملاك زمان است؟ آيا چون من امروز هماني هستم كه ديروز بودم پس هويت دارم؟ در اينباره سه نظريه وجود دارد. نظريه سوماتيك يا بدني، نظريه روانشناختي و نظريه ساده (Simple view). مباني اين سه نظريه در كتاب مطرح و بررسي شده است و سپس به فلسفه اسلامي رجوع كردهايم. بحث حركت جوهري و قاعده اصلي ملاصدرا درباره نفس و بدن كه[النفس جسمانيه الحدوث و روحانيه البقا] در اين زمينه واقعا كمككننده بود.
اگر بخواهيد اين پروژه را ادامه بدهيد به چه موضوعاتي خواهيد پرداخت؟
در مقدمه كتاب هم گفتهام كه اين پژوهش در حكم يك مقدمه است. من تنها يك مسئله خاص را آن هم به شكل اجمالي بررسي كردم. در جهان غرب چندين دايرهالمعارف در حوزه اخلاق زيستي وجود دارد اما در ايران چند منبع در اين حوزه وجود دارد؟ در حالي كه واقعا مسائل اخلاق زيستي، مسائل ما هم هست و جامعه ما به آنها واكنش نشان ميدهد. الان فيلم «دعوت» حاتميكيا در حال نمايش است. فيلمي كه به موضوع سقطجنين ميپردازد. بنابراين ما در طرح مسئلهاي كه مسئله خودمان هم هست در قدم اول هستيم.
مباني فلسفي اخلاق زيستي
نويسنده: علي پورمحمدي
انتشارات: مركز تحقيقات و علوم پزشكي
1387
شمارگان: 2000 نسخه
قيمت: 5000 تومان
دوشنبه 20 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دنياي اقتصاد]
[مشاهده در: www.donya-e-eqtesad.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 225]
-
گوناگون
پربازدیدترینها