تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 22 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):سه چیز از نشانه های یقین هستند: کوتاهی آرزو، اخلاص در عمل، بی رغبتی به دنیا
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1840430771




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

دلار؛ سود براي آمريكا ضرر براي جهانيان


واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: دلار؛ سود براي آمريكا ضرر براي جهانيان


فروزان آصف نخعي : بحران مالي به وجود آمده ناشي از چيست؟ سوروس از سرمايه داران و نظريه پردازان آمريكايي ريشه بحران آمريكا را در حوزه مالي جست وجو مي كند منتها از اين زاويه كه موضوع جهاني سازي سرمايه به آن عمق و شدت بيشتري بخشيده است. به اين تحليل در شرايط كنوني كمتر به آن پرداخته است. سوروس از اين رو مي تواند بحق مبدع چنين نظريه اي باشد كه خود بحران شرق آسيا را رقم زد. وي در سال 1997 مقادير معتنابهي سرمايه هاي خود را از مالزي بيرون برد و به دنبال آن بحران مالزي به تايلند و ديگر كشورهاي شرق آسيا كشيد. با اين همه بحران حاضر داراي پديده هاي جديدي است كه قابل تامل است. ابعاد اين بحران را با محمدهادي مهدويان به گفت وگو گذاشته ايم كه از نظرتان مي گذرد. وي در دوره رياست مرحوم نوربخش و اوايل رياست دكتر شيباني بر بانك مركزي مديركل اين بانك بوده است.

¦به نظر مي رسد كه كسي مايل نيست يكي از عواقب جهاني شدن را اين بداند كه سيستم مالي جهان نيز بايد عوض شود و اگر نشود نتيجه اش اين خواهد بود كه الان با آن جهان دست به گريبان است؟ به عبارت ديگر جهان سرمايه داري يك مسير غيرمترقبه را طي نمي كند. بلكه اين مسير، مسيري كاملاً پيش بيني شده است. با اين همه، مخاطبان روزنامه سرمايه مايلند بدانند كه ماهيت اين بحران از نظر شما چيست و از كجا نشأت گرفته است؟
اين موضوعي كه مي فرماييد كاملاً درست است. به عبارت ديگر بحث سيكل هاي تجاري در اقتصاد سرمايه داري غرب، بحث چند صد ساله است. اما آن چه اتفاق در اين چند دهه افتاده، ميزان شدت و ضعف اين سيكل ها بوده كه متفاوت بوده است. از اين رو سيكل هاي تجاري به دلايل متعدد و مختلف سياسي و اقتصادي مقوله اي كاملاً شناخته شده هستند. اين سيكل در دهه نود و در آستانه قرن بيست و يكم داراي ماهيت پيچيده تر مالي نيز شده است. قبلاً تا اندازه اي شناخت مكانيسم هايش ساده بود.
¦منظور از سادگي چيست؟
ببينيد قبلاً حجم قابل توجهي از منابع را دولت ها به اقتصاد تزريق مي كردند و در اثر آن حباب قيمتي در بازار ايجاد مي شد و قيمت ها در اندازه هايي بيش از سطح واقعي شان نسبت به دارايي ها قرار مي گرفتند. از اين رو قابل پيش بيني و تصور است كه در جايي حباب ها مي تركند. قيمت ها به نسبت دارايي شامل مسكن، ساختمان هاي تجاري، ماشين آلات توليدي كارخانجات و... دچار حباب مي شوند و به سطوح غيرقابل دوامي مي رسند كه در نهايت به مرز تركيدن مي رسند. اما اينكه حباب چه زماني مي تركد و شليك چه واقعه اي منتج به تركيدن آن حباب مي شود موضوعاتي قابل بحث هستند و قطعاً اين امر اتفاق مي افتد.
¦قبلاً اين موضوع در چه كشورهايي روي داده است؟
مثلاً در دهه 90 آنقدر قيمت مسكن در توكيو (ژاپن) بالا بود حتي در برخي از مراكز شهر توكيو گفته مي شد قيمت زمين از متر مربعي چند ميليون دلار بالاتر رفته بود. از اين رو همه پيش بيني مي كردند كه اين امر قابل دوام نيست و مي تركد. زيرا معنا ندارد كه زمين متري چند ميليون دلارباشد. اين اتفاق نيز روي داد. اما تا زماني كه اتفاق نيفتاده همه براساس قيمت هاي جاري دست به معامله مي زنند براي اينكه اين دست از معاملات در سيكل افزايشي قرار دارد. هركسي مي خرد و با يك افزايش به ديگري آن را مي فروشد. اما در يك نقطه اين موضوع به اوج مي رسد و مي تركد و قيمت ها به سمت نزولي مي رود. اما زمان نزول را بسياري از اقتصاددانان با دامنه تقريب مثلاً شش ماهه برآورد مي كنند. بنابراين در سطح جهاني پديده عجيبي روي نداده است. آنچه كه عجيب است، دامنه و اندازه بحران كنوني است.
¦ اين بزرگي بحران ناشي از چيست؟ آيا به دليل فرامليتي شدن سرمايه است يا عوامل ديگري نيز در آن دخيل هستند؟
اين موضوع چند دليل دارد؛ يكي حجم بسيار بزرگ هم افزاشده كسري بودجه دو دوره رياست جمهوري بوش و همين طور كسري مستمر و اضافه شونده و تجمعي دو دوره رياست جمهوري آقاي بوش در زمينه تراز پرداخت ها بنابراين هم بودجه وهم تراز پرداخت هاي خارجي در اين موضوع بسيار دخيل هستند. به ويژه در تراز پرداخت هاي خارجي، در دوره، اعداد بسيار نجومي دچار كسري شده اند. يك بخش مهم آن نيز ناشي از هزينه هاي جنگ عراق و افغانستان از سال 2001 به اين طرف بوده است. شما مي دانيد كه فاصله سال 1992 تا 2000 در دو دوره كه كلينتون بر سر كار بود، وي توانست به سختي بودجه آمريكا را به بودجه اي متوازن تبديل كند. البته اين بودجه مازادي نداشت. تنها دوسال از دوره هشت ساله كلينتون يعني سال هاي 1999 و 2000 بودجه آمريكا متوازن شد. ولي بلافاصله از سال هاي 2000 و 2001 با آمدن جمهوريخواهان و نئوكان ها اين مشكل مجدداً آغاز شد.
¦ ولي صاحبنظران آمريكايي يكي از دلايل مشكلات مالي كنوني آمريكا را مربوط به زمان آقاي كلينتون مي دانند كه حاضر نشده بود درباره آن سخني بگويد و به عبارتي بحران را از ديد افكار عمومي مخفي كرده بود.
من به اين سخن اعتقادي ندارم. عين همين پديده اي كه آمريكا اكنون با آن روبه روست، در زمان بوش پدر منتها در ابعاد كوچك تر ايجاد شد البته اين امر مربوط به بوش پسر و بوش پدر نيست بلكه مربوط به حزب جمهوريخواه است. احزاب جمهوريخواه معمولاً هزينه هاي بسيار سنگيني در زمينه هاي نفتي، دفاعي و نظامي انجام مي دهند ولي برعكس دموكرات ها بودجه ها را به برنامه هاي اجتماعي تبديل مي كنند كه به همراه خود تامين و اجتماعي، بهداشت، آموزش و تحصيلات و... ناشي مي شود. اين موضوع در سيكل هاي تجاري آمريكا كاملاً روشن است. منتها اين مسائل به بحران منتهي نمي شود تا مادامي كه جنگ نيست.
¦ چرا شما روي جنگ متمركز مي شويد؟
زيرا اين جنگ است كه اندازه ها را ابتدا بزرگ و سپس از تناسب خارج مي كند و سپس بعد از يك دوره چهار يا هشت ساله يك بحران مانند آنچه مشاهده مي كنيد از آن بيرون مي آيد. اين موضوع بعد از جنگ ويتنام و سپس بعد از جنگ كره اتفاق افتاد و الان هم بعد از جنگ افغانستان و عراق نيز دارد اتفاق مي افتد. به همين دليل مشاهده مي كنيم بودجه وزارت دفاع آمريكا از130 ميليارد دلار در حال حاضر به بالاي 600 ميليارد دلار افزايش يافته است. اين رقم در هيچ دوره تاريخي سابقه نداشته است. بنابراين اين موضوع ريشه قضيه است.
¦مسائل بازار رهني و بازار مسكن در اينجا تا چه اندازه دخيل هستند؟
اين هم يك بعد از بخش مالي قضيه است. از اين رو اين بخش؛ بخش فاندامنتال موضوع نيست. بخش فاندامنتال اين بوده كه دولت هاي نئوكان ها با اين حجم از منابع، اين دست از كسري و عدم تعادل ها ايجاد شده است كه در نهايت منجر به حباب قيمت دارايي ها مي شود.
¦آيا نمي توان گفت كه تجميع ارزش افزوده در بخش نه حقيقي و نه واقعي بلكه به طور مستقل به ايجاد حباب منجر شده است؟ و اين معنا به دليل دست به دست شدن و افزايش ريسك پذيري آن، به همراه تزريق سرمايه، ايجاد چنين شرايطي اجتناب ناپذير بوده است؟
چرا. همين طور است. اگر شما به ارقام بودجه آمريكا، تركيب هزينه هاي آن و كسري بودجه نگاهي بيندازيد متوجه خواهيد شد رشد اين ارقام در دوره جمهوريخواهان با رشد توليد ملي و سرمايه گذاري تناسبي نداشته است. مضافاً اينكه پول هايي كه به اين ترتيب به اقتصاد آمريكا تزريق شده در اندازه هاي بسيار بالاتر از قيمت واقعي مسكن به صورت وام رهني به متقاضيان وام اعطا شد. همين طور افت ارزش دلار كه منجر به افزايش قيمت كالاهاي اوليه به خصوص نفت شده كه علي النهايه بخش بزرگي از نقدينگي جهاني را به صورت افزايش دارايي هاي خارجي كشورهاي صاحب نفت، از گردونه تامين مالي تجارت جهاني خارج كرد.
¦ آيا پيامدهاي كسر بودجه و كسر تراز پرداخت ها به مواردي كه فرموديد محدود مي شود؟
در اين دو، سه سال اخير يك مساله مهم ديگر اتفاق افتاده است. آن نيز اين است كه از كسر بودجه و كسر تراز پرداخت هاي آمريكا، به طور طبيعي ارزش دلار كاهش يافته است. در سال 1999تا سال 2000 كه يورو به بازار عرضه شد، معادل 86 سنت دلاري بود. الان برابري يورو با دلار به 4/1 دلار رسيده است. به عبارت ديگر چيزي حدود 60 درصد دلار در اين فاصله زماني دو دوره رياست جمهوري تضعيف شده است. اين تضعيف دلار منتج به افزايش قيمت كالاهاي اوليه شد. به عبارت ديگر قيمت هاي نفت، آهن، فلزات، غلات، گندم و... در يك فرجه كوتاه دو، سه سال قبل از بحران اخير بالا رفت. مثلاً نفت از 25 دلار به 150 دلار رسيد. اين موضوع باعث شد در مدت كوتاهي يك حجم بزرگي از ذخاير ارزي دنيا دردست تعداد قليلي از كشورها از جمله ايران، روسيه، عربستان و ساير كشورهاي عربي نفت خيز ديگر قرار بگيرد. از اين رو در مدت اين سه سال قبل از بحران اخير حجم بسيار بزرگي يعني نزديك 1500 ميليارد دلار يا 5/1 تريليون دلار پول اضافي در اختيار اين دست از كشورها قرار گرفت. توجه بفرماييد وقتي كه حجم بزرگي از ذخاير اينگونه در دست تعداد قليلي از كشورها حبس شود بقيه كشورها براي مبادلات جهاني خود دچار مضيقه در تامين نقدينگي مي شوند. لذا وقتي كشورها دچار كمبود منابع براي تامين نيازهاي نقدينگي و خريد و فروش تجارتشان مي شوند نرخ بهره افزايش مي يابد و از اين طريق فشار به نقدينگي در بازار زياد مي شود. لذا اين امر ايجاب مي كرد كه در آن زمان يعني قبل از وقوع بحران و پس از افزايش قيمت نفت حجم بزرگي از نقدينگي به بازار تزريق بشود. اين كار نيز نشد.
¦ البته كشورهاي عربي مانند عربستان و... با توجه به ذخيره ارزي غني خود صريحاً اعلام كردند كه حاضرند در ارتباط با مسائل مالي كمك هاي شاياني به غرب انجام بدهند.
ظرف دو سال اخير در سطح بانك جهاني و صندوق بين المللي پول كميته هاي متعددي بين كشورهاي صنعتي و كشورهاي به ويژه نفت خيز عربستان سعودي و... و چند كشور ديگر كه داراي ذخاير عظيم ارزي هستند مانند چين و هنگ كنگ و ژاپن كميته هاي بسيار متعددي در سه سال اخير تشكيل داده اند كه هدفشان آن بوده كه چگونه اين منابع اضافي تجميع شده را مجدداً تزريق كنند اما اين طرح زياد موفقيت آميز نبوده است.
¦ اين عدم موفقيت آيا منجر به ضربه شده است اگر شده ماهيت اين ضربه چيست؟
آن كاري كه بايد آن منابع اضافي به صورت ضربه وارد مي كرد انجام شده و آن اين بود كه چيزي حدود 20 تا 30 درصد گردش نقدينگي دنيا روي معاملات نفت آمد. درحالي كه ما هيچ گاه با چنين شرايطي روبه رو نبوده ايم. هميشه پنج تا هشت درصد نقدينگي دنيا صرف معاملات نفتي و انرژي مي شده است.
¦ بنابراين سوق منابع مالي به بازار نفت تعيين كننده بوده است؟
بسيار زياد. اين امر باعث كاهش نقدينگي در سطح جهان براي ساير امور غيرنفتي و غير انرژي شد. پديده سومي نيز وجود دارد كه بحث بازارهاي ساب پرايم subprime است. بازار رهني mortgage يك بازار ساب پرايم دارد. بازار اوليه رهني بازار نظارت شده و كنترل شده سختي است كه در آن وام رهني را به افرادي مي دهند كه داراي درآمد، شغل و گردش نقدينگي و اهميت اعتباري خوبي هستند. در اين بازار اعتبار را به صورت نظارت شده و براساس نسبت هاي معين و خاص به افراد مي دهند. به عبارت ديگر اولاً تا آن اندازه اي وام مي دهند كه افراد قدرت بازپرداخت داشته باشند. ثانياً مي سنجند كه نسبت وام پرداختي به ارزش دارايي و رهني چه مقدار بايد باشد. اين مقدار نيز از 60 تا 70 درصد ارزش ملك نبايد بيشتر باشد. سوم آنكه گيرنده وام يك نسبتي از درآمد ماهانه اش را بايد به صورت ماكسيمم يعني 20 تا 25 درصد به پرداخت قسط اختصاص بدهد. اين بازار پرايم و اوليه است. اما بازار ثانويه وام رهني در آمريكا آن گونه است كه شما هيچ يك از اين اطلاعات را ارائه نمي دهيد. كارشناس به جاي شش درصد، حاضر است هفت درصد نرخ بدهد ولي هيچ يك از اين موارد را رعايت نمي كند. بنابراين به جاي آنكه 60 درصد ارزش ملك وام بدهند،100 يا 110 درصد وام اعطا مي شود. همچنين به جاي آنكه اقساط وام نيز 25 درصد درآمد فرد را تشكيل بدهد ناگهان مي بيند كه 80 درصد درآمد ماهانه فرد است
بنا براين اينها آمدند ظرف سه الي چهار سال گذشته حجم هاي بسيار بزرگ وام رهني پرداختند لذا به محض آنكه نخستين شوك به بازار رهني و بازار مسكن آمريكا وارد شد بحران آغاز شد. همان طور كه مي دانيد بازار مسكن آمريكا برخلاف ساير نقاط دنيا دو طرفه است؛ يعني زماني در سيكل قيمت افزايش مي يابد و زماني كاهش. برخلاف بقيه دنيا كه قيمت دارايي و قيمت مسكن شان چسبندگي بالا دارد، مانند قيمت مسكن در ايران. يعني قيمت بالا مي رود و ديگر پايين نمي آيد. مفهوم چسبندگي همين است. اما در غرب به دليل شوك وارده ناگهان 40 درصد قيمت مسكن پايين آمد در اين شرايط قيمت مسكن زير مبلغ وام افتاد. لذا تمام كساني كه وام گيرنده بودند كليد را روي كانتر بانك نهاده و خداحافظي كردند.
¦ با توجه به اوضاعي كه آمريكا پيدا كرده، اروپايي ها در كنفرانس داووس اصطلاحي به كار بردند. در آنجا مطرح كردند كه واگن از لوكوموتيو دارد جدا مي شود. به عبارت ديگر اگر لوكوموتيو اقتصاد جهان را تا آن زمان آمريكا مي دانستند، در كنفرانس داووس عنوان كردند واگن ها از لوكوموتيو دارد جدا مي شود به دليل اينكه اقتصاد آمريكا ديگر توانايي آن را ندارد اقتصاد جهان را به دنبال خود بكشد. با اين شرايط فكر مي كنيد آمريكا مي تواند برتري مالي خودش را كماكان حفظ كند؟
به نظر من آمريكا هنوز قدرت رهبري جهان را دارد. برتري و هژموني دلار به اين سادگي ها مورد چالش قرار نمي گيرد. برتري و هژموني دلار در بازارهاي مالي و بازارهاي اقتصادي دنيا، ناشي از اندازه و وسعت اقتصاد آمريكاست كه به تنهايي 30 درصد دنياست. اين هژموني همچنين ناشي از تجارت بزرگ آمريكا با جهان است. به تنهايي 28 درصد تجارت جهاني دراختيار آمريكا است. فراموش نكنيم كه اقتصاد آمريكا آن چنان فراگير است كه به تنهايي بيش از 40 درصد سرمايه هاي واقعي جهاني دراين كشور است. قدرت دفاعي و ديپلماسي اين كشور نيز در جهان كماكان از فعال ترين ها به شمار مي رود. علاوه بر اينها هژموني مذكور ناشي از تكنولوژي ونظم اقتصادي بسيار سنگين بازار است كه در هيچ كجاي ديگر مشابهي ندارد. از اين رو هژموني دلار ناشي از اين امر است كه عرض كردم. اين هژموني به اين سادگي ها دچار چالش نمي شود.
¦ در شرايط كنوني شاهد رشد پول هاي منطقه اي هستيم. از جمله اين پول ها يوآن چين در آسياي شرقي، روبل در آسياي مركزي، و يورو در اروپاست. برخي از كارشناسان اين احتمال را مي دهند كه با توجه به بحران به وجود آمده آن هژموني دلار در حال ضعيف شدن است و در آينده آمريكا بايد مشورت بيشتري با كشورهايي با پول هاي قدرتمند داشته باشد تا بتواند جهان را اداره كند؟
مطمئناً چنين شيوه اي ضروري و لازم است. اين موضوع هم اتفاق افتاده است. در حال حاضر تجمع جي-7 تبديل به جي-8 شده است. همان طور كه مي دانيد يك جي-20 هم تشكيل داده اند. در جي-20 كشورهاي مهم و بزرگي چون برزيل، مكزيك، هند، مصر، آفريقاي جنوبي و ديگر كشورهاي در حال توسعه را اضافه كرده اند. به عبارت ديگر انواع و اقسام ساختارها را شكل داده اند. اين ساختارها همگي معطوف به مذاكره و مشاركت و جلب نظر است. اينها همه درست است. اما حرف دوم شما اين است كه ساختارها منجر به ايجاد تكثر در نظام ارزي جهاني مي شود و ارزهايي مانند ين، يوآن و... جايگزين دلار خواهد شد. من در اين باره معتقدم چنين اتفاقي رخ نخواهد داد. شما فراموش نكنيد ظرف اين چند دهه اخير هم ارزهاي بسيار متعدد و قوي خلق شدند مثل يوآن چين، ين ژاپن و... اما توجه كنيد همه اينها مثل دلاربودند براي اينكه همه اينها همه قفل دلار داشتند. تنها ارزي را كه آمريكايي ها توانستند قانعشان كنند كه قفل دلار را بشكنند و اجازه بدهند كه آزادانه نوسان كند، يورو بود. اروپا با پذيرش اين امر دچار مشكلات زيادي شده است. زيرا با اين كار ناگهان 60 درصد يورو را بالا بردند و با اين كار اروپا ديگر نمي توانست توليد كند و همچنين دست به صادرات بزند. اروپايي كه از بعد از جنگ دوم جهاني هيچ گاه نرخ بيكاري اش به 9 و10 درصد نرسيده بود، در حال حاضر نرخ بيكاري برخي كشورهاي اروپايي دو رقمي شده است. بنابراين هيچ ارزي جايگزين دلار نخواهد شد. اما گفت وگو، مشاركت و امثال اينها همچنان وجود خواهد داشت. اين را هم توجه بفرماييد در دنيا انحصارگر وصاحب اش آمريكاست. اين ارز، ارز دنيا است و هر بلايي كه بر سر دلار بيايد بر سر همه جهان خواهد آمد. به همين دليل آمريكايي ها اصلاً عجله اي ندارند كه مسائل دلار را حل كنند و با فشار اروپا، ژاپن و آسياست كه به دست و پا افتاده اند. اين كشورها مي گويند اوضاع مالي در اين بخش از دنيا دچار آشوب مي شود. والا اگر برعهده خود آمريكايي ها باشد كماكان اين اوضاع را ادامه مي دادند تا آنجايي كه تعداد بيشتري از كشورها در دنيا زمين بخورند كه حتماً با دور دوم بحران تعداد بيشتري از كشورها به زمين خواهند خورد. بنابراين دلار مال دنياست، اما انحصارش در اختيار آمريكا قرار دارد.
¦ جناب مهدويان، بالاخره ما از دو زاويه با اقتصاد جهان در ارتباط هستيم، يكي نفت و ديگري دلار. فكر مي كنيد با اين بحران مالي كه در جهان روي داده است، ما تا چه اندازه تحت تاثير اين بحران قرار خواهيم گرفت؟ و اين
تاثير پذيري بيشتر در چه بخش هايي است؟
همان طور كه اشاره كرديد ما از دو كانال با اقتصاد جهاني مرتبط هستيم. يكي قيمت نفت و دومي كه شما به آن مي گوييد دلار، من به آن دلار نمي گويم، بلكه مي گويم بازارهاي مالي. بنا براين ما از دو طريق با جهان در ارتباط هستيم؛ نفت و بازارهاي مالي. نفت در حال حاضر آن چيزي است كه در ايران دارند به آن اشاره مي كنند. هر روز مشاهده مي كنيم خيلي ها مطرح مي كنند كه مي گويند قيمت نفت پايين خواهد آمد و درآمدهاي ارزي ما كاهش خواهد يافت و بودجه ما نيز دچار كسري خواهد شد. اتكا ما كه در بودجه به نفت زياد شده با شرايط جديد دچار بحران خواهيم شد. اينها همگي درست است. بنابراين اگر نفت از 85 و 80 دلار پايين تر بيايد، اقتصاد ايران دچار مشكلات جدي خواهد شد. اين درست است. اما بحثي كه در اينجا به آن توجه نشده و من اغلب ديده ام كه آن را به درستي درك نكرده اند، بحث كانال هاي مالي است.ايران به شدت از بابت كانال هاي مالي متاثر از بحران دلار آسيب پذير است. اين موضوع اثرش روي ما مستقيم نيست چرا كه از پيش از بابت تحريم هاي سازمان ملل و تحريم هاي آمريكا در معرض تحريم منابع مالي بوده ايم. اين بدان معني است كه ما خط فاينانس و ريفاينانس نداشته ايم، ال سي برايمان گشايش نمي كردند، بانك هاي ما تحت تحريم هستندو.... به عبارت ديگر بخش عمده اي از آن بلايي كه بر اثر اين بحران جهاني مي خواست بر سر ايران بيايد، ممكن است 80 درصد آن بلا بر سر ما آمده باشد ولي هنوز هم مواردي وجود دارد كه هنوز به عنوان آثار بحران وارد ايران نشده است و آن اين است كه به دليل اين بحران شما مطمئن باشيد بسياري از بانك هاي اروپايي، آسيايي و آمريكايي كه اين دسته از بانك ها خطوط اعتباري بسيار بالا در كشور ايران دارند مانند امارات و روسيه، اينها حجم بسيار بزرگ اعتبارات دلاري خارجي كوتاه مدت دارند تركيه به تنهايي در ماه 10 ميليارد دلار منابع كوتاه مدت ارزي در اختيار بانك هاي خود دارد ولي اگر منابع كوتاه مدت ارزي تنها يك ماه تمديد نشود و اين دلارها طي يك ماه مذكور سررسيد شود و بانك هاي خارجي آن را تمديد نكنند، تركيه زمين مي خورد. اين همان كانال دوم است يعني اينكه موج سوم (موج دوم به كشورهاي اروپايي وارد شده است)اين بحران به قطع خطوط اعتباري بانك هاي بين المللي به كشورهاي عمده طرف ايران مربوط مي شود زيرا اين بانك هاي بين المللي مجبورند توجه شان به داخل كشورهاي پايه يا مبدأ و ميزبان خودشان معطوف شود. بنابراين براي اينكه اينها از عهده تعهدات در كشورهاي خود بربيايند، به ناچار خطوط اعتباري شان را روي كشورهاي ديگر مي بندند. اين همان جايي است كه به بحران كشورهاي صنعتي تبديل مي شود به بحران كشورهاي در حال ظهور و در حال توسعه. مانند آن چيزي كه در آسياي جنوب شرقي 10 سال پيش اتفاق افتاده است. اين بانك ها چون پول ندارند، اعطاي خط اعتباري شان به كشورهاي نوظهور در اولويت دوم قرار مي گيرد. بنابراين اين خطوط اعتباري را مي بندند و به محض آنكه اين خطوط بسته شود، اين دسته از كشورها دچار تورم بسيار سنگين مي شوند و از تامين نياز هاي داخلي خودشان از جمله پرداخت بهاي انرژي بسيار بالا و... باز مي مانند. از اين رو در اين شرايط است كه بحران جهاني تبديل به بحران منطقه اي مي شود و در اين ميان كشورهايي نظير تركيه، امارات و آسياي مركزي و... را فرا مي گيرد و سپس بدون اجازه كسي وارد كشور ما نيز مي شود. كانال و مكانيسم ورود نيز از طريق تورم و قطع منابع مالي فاينانس كشورهاي عمده طرف ايران است.( عمدتاً كره جنوبي و چين)
¦ غرب خيلي تمايل پيدا كرده به اينكه موضوع را يك بحران صرف مالي ذكر كند. از اين رو طرح آقاي براون بسيار طرفدار پيدا كرده است. ويژگي طرح آقاي براون چيست؟ آقاي كروگمن برنده جايزه نوبل اقتصادي از اين طرح حمايت زيادي كرده است.
در اين باره موضوع مهمي وجود دارد؛ موضوعي كه عرض مي كنم تفاوت ميان آمريكا و انگليس را روشن مي كند. آمريكا هنوز راجع به كمك به سيستم مالي، پولي و بانكي خودش اين پا و آن پا مي كند. هنوز در آمريكا بسياري از اقتصاددانان و افكار عمومي و دولتمردان معتقدند كه بايد اجازه بدهند بانك هاي مشكل دار، ورشكست شده و به زمين بخورند. و اين دسته از نهادهاي مالي بايد از درون سيستم بازار خودش را اصلاح كنند. ديدگاه انگليسي ها هميشه خلاف اين بوده است، آنها به ضرورت كمك دولت و مداخله دولت اعتقاد دارند.
¦ آيا اين تئوري مربوط به راست هاي راديكال مانند هايك، فريدمن و نوزيك است بله؟
تقريباً چنين است كه مي گوييد. اگر شما تاريخچه تشكيل صندوق بين المللي پول، بانك جهاني و... وتاسيسات «برتن وودز» را بعد از جنگ دوم جهاني نگاه بكنيد، مي بينيد كه آنجا نيز يك دعواي بزرگ ميان كينز كه در آن زمان نماينده انگلستان در كنفرانس مذكور و براي تشكيل اين دسته از نهادهاي مالي بود و وايتهد كه نماينده آمريكا در جامعه ملل بود، داراي درگيري بسيار بزرگي بر سر همين مطلب بودند. كينز به شدت معتقد به نقش دولت ها و تاسيس و ايجاد پول بين المللي و... بوده است وايتهد با همه اينها مخالف بوده است. به عبارت ديگر وايتهد معتقد بوده است كه اين بازار در نهايت مي تواند اوضاع را به سمت و سوي درستي هدايت كند. وي معتقد است در دنيا هركسي كه ضعيف است بايد بگذاريد ورشكست شود و از اين طريق بازار به اهداف خود دست يابد و مورد پالايش قرار گيرد. در شرايط حاضر در آمريكا نيز اين ديدگاه حاكم است. كنگره آمريكا كه بودجه 700ميليارد دلاري را تصويب كرد، پشت در كنگره مردم عليه اين مصوبه تظاهرات مي كردند. مردم مي گفتند پول ماليات نبايد به اين دسته از بانك ها تعلق بگيرد. اينها در دوره اي بار خودشان را بسته اند، اكنون كه دوره پس دادن است، به سراغ شما آمده اند. در اين شرايط بايد اجازه بدهيم كه ورشكست شوند و شرايط براي نيروهاي قوي تر فراهم شود. اما ديدگاه تيم براون بر نقش دولت تاكيد دارد. براون ميراث دار كينز است. وي معتقد است دولت بايد وارد ميدان شده و با كمك هاي خودش اين بحران را كنترل كند زيرا اين بحران تنها به آن سرمايه دار لطمه نمي زند و در اين ميان ميليون ها نفر از مردم نيز لطمه مي بينند بنابراين دولت بايد از قدرت خودش براي كنترل اين بحران استفاده كند.
¦ ويژگي طرح آقاي براون چيست؟
دو ويژگي طرح براون اين است كه آمده به جاي آن پكيج 700 ميليارد دلاري آمريكا كه خرد شده و براي كمك به صاحبان خانه هاي مسكوني كه در معرض حراج هستند قرار داده شده (البته بخشي هم به بانك ها و ضمانت هاي دولت اختصاص داده شده اما درصد آن كوچك است) براون همه پول ها را تبديل به سهام دولت كرد و به عبارتي سهام ترجيحي بانك هاي خصوصي را خريداري كرد.
بنابراين چيزي حدود 100 ميليارد دلار به بانك ها تزريق كرد. ويژگي دوم طرح براون اين است كه خطوط بين بانكي را كه براساس آن بانك ها از يكديگر مي گيرند، گارانتي كرده است. براين اساس دولت مطرح كرد كه اگر از امروز هر بانكي به هر بانكي با هر نرخي و هر سررسيدي پول قرض بدهد، دولت اين وام را تضمين مي كند. اين به آن معني است كه اگر بانك لويدز، يك ميليارد دلار با نرخ بهره 10 درصد آن هم شش ماهه بگيرد سر شش ماه اگر وام مذكور را پس نداد دولت انگليس به جاي وام گيرنده اصل پول را پرداخت مي كند. اينها دو ويژگي عمده طرح براون است. آمريكا چنين كاري انجام نداده است. كاخ سفيد براي ارائه كمك مالي 700 ميليارد دلار هنوز اين پا و آن پا مي كند تا بقيه براساس اين بحران زمين بخورند.
¦ فكر مي كنيد آيا بحران بين المللي حاضر با حركت جمعي كه از سوي اروپا و آمريكا صورت گرفته براي كمك به بانك ها و... متوقف خواهد شد؟ همچنين غرب در چه مرحله اي مي تواند بحران حاضر را بهبود ببخشد؟
به نظر من اوج بحران در سه هفته پيش بوده و اكنون در اين اوج متوقف شده است. از اين به بعد با يك سرعتي كه قابل بحث است به سمت بهبود حركت خواهد كرد.
¦ فكر مي كنيد بازار در چه زماني حالت تعادلي خودش را باز خواهد يافت؟
 يکشنبه 19 آبان 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[مشاهده در: www.iribnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 316]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن