زمزمه هاي زيارت

واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: زمزمه هاي زيارت
ث به قصد قربت و زيارت به مناسبت سالروز ميلاد امام رضا(ع )
اللهم صل علي علي بن موسي الرضا(ع )
وقتي كه به خاك خراسان مي رسي در دلت شور زيارت به پا مي شود و بي صبرانه مشتاق ديدن بارگاهي مي شوي كه دل همه مشتاقان به آن سمت راه دارد و حتي ثانيه اي را غنيمت مي شماري و گاهي حتي قبل از اينكه بار سفر را به زمين بگذاري مي خواهي خستگي سفر را با زيارت مرقد مطهر و مزار باعظمت حضرت علي بن موسي الرضا(ع ) از تن به در كني و باشكوه گنبد طلايي و گلدسته هاي رفيع حرم همراه همه زائران همكلام شوي و هر لحظه بگويي .
« اللهم صل علي علي بن موسي الرضا(ع ) »
با اولين لحظه حضور در حرم دلشوره اي به دلت مي افتد كه زيارت امام رضا(ع ) هميشه زود مي گذرد و تو در همان لحظه نخست به جاي آنكه سفره دلت را باز كني قول زيارت آينده را مي گيري و مي خواهي بداني كه ايا دوباره زيارت يار نصيبت مي شود
هر لحظه ذكر پروردگار مي گويي و صلوات مي فرستي و آنگاه است كه گفت وگوي رسمي با امام غريب را آغاز مي كني و از دلتنگي ها وآلام و رنج ها و حتي بيماريها و مشكلات مي گويي و از او مي خواهي كه به درگاه پروردگار شفيع شود چرا كه مي داني جايگاه او نزد خدا همانند بقيه ائمه معصومين رفيع است و دعايش مستجاب ...
گفتم غريب نه غير ممكن است آدمها مشكلات و دردهاي خود را براي غريبه بگويند! تو در دل همه جاي داري و به همين دليل است كه كوچكترين خواسته هاي دل خود را هم براي تو مي گويند آنگاه است كه تو هم از او مي خواهي تو را دريابد و غريبانه از درگاهش نراند و لذا او را به آدم و خاتم قسم مي دهي نام مادرش زهرا(س ) را مي بري و به جگرگوشه اش جواد(ع ) مي خواني كه يا مولاي اتيتك زائرا و افدا عائذا و... فكن لي شافعا الي الله يوم فقري و فاقتي فلك عندالله مقام محمود و انت عنده وجيه و...
اي سرورم اي آقايم به عزم زيارتت به درگاهت وارد شدم و پناه آوردم شما نيز براي ما دعا كنيد كه يقين داريم دعاي شما نزد پروردگار مقبول است .
شب مشهد سرد و غريب است و گنبد منورت از دوردست ها غربت را از ياد همه زائران كه حتي از عراق و عربستان و كويت و بحرين و همه شهرهاي ايران آمده اند مي برد.
باران رحمت مي بارد و هواي پائيزي سرما را در هوا متراكم مي سازد اما دل زائران به شوق زيارت سرشار از گرماست چرا كه گرماي وجودت در دل مشتاقانت جاي دارد و انگار در خانه خود هستند. اينجا كسي احساس غربت و تنهايي نمي كند اي آقاي من ! مرا نيز به عنوان زائرت بپذير چرا كه سخن فرزندت جواد(ع ) را آويزه گوش خود دارم كه گفته است : كسي كه با معرفت قبر پدرم امام رضا(ع ) را در طوس زيارت كند بهشت را براي خود تضمين كرده است و معرفتي بالاتر از آن نيست كه در كنار مزار امام رضا(ع ) شيعيانش بارها و بارها از خدا مي خواهند « اللهم طهرني و طهر قلبي » و چه چيزي باارزش تر از پاكي و پاكي دل كه خدا براي همين پاكي ضمانت بهشت را قرار داده است .
اي آقاي من سلام تو از هر آشنايي به ما نزديكتري پس ما را درياب و در كنار بارگاهت بپذير و با هدايت خود ما را در دنيا و آخرت رستگار ساز چرا كه ما بيمار روي توايم و هيچگاه نمي خواهيم از اين بيماري نجات يابيم تو آني كه مي دانيم طبيبانه به بالين ما مي آيي !
آقاي من گاهي از روي غفلت درهاي طلايي مزارت مرا فريب مي دهد اما تك تك خشت هاي خاكي بارگاهت را گواه مي گيرم كه آن خشت ها نيز همچون خاك بقيع و كربلا طوطياي چشمان من است و اين غربت جغرافيايي اثري در قربت معنوي مرقد شريف نبوي و خاك مزار مادرت زهرا(س ) ندارد.
اي بزرگوار اي بزرگ زاده آگاهي من از مقام رفيع تو محدود است ; اما هنگامي كه همچون زائري سبكبار از نيشابور گذشتم فهميدم كه شما با تحمل چه سختي ها و مشقت هايي چه تهديدها و اهانت هايي از مدينه النبي و مسجدالحرام فاصله گرفتيد و به ناچار به ولايتعهدي طاغوتي چون مامون خليفه پليد عباسي رضايت داديد آگاهم كه دشت هاي پي درپي و صحراهاي خشك و بي آب را همراه دو دژخيم فرستاده مامون طي نموديد و از مدينه به بصره و از بصره به ايران آمده ايد.
اي عبد صالح خدا! مي دانم كه شما را به بصره بردند تا به طرفداران حكومت در بصره بگويند كه حاكميت مطلق همچنان در دست حاكم عباسي است در حاليكه شما بر دلهاي مردم حكومت مي كرديد و حتي هنگامي كه به اهواز رسيديد و گرماي هواي اهواز سبب بيماري شما شد مجبور شديد چند روزي را به استراحت بپردازيد ولي هنگامي كه اطباي آن روز اهواز كه مشهور خاص و عام بودند از علم طبابت شما مبهوت شدند دريافتند كه شما به مخزن اسرار علوم ارتباط داريد و همين مساله سبب شد دژخيمان همراه موضوع را به خليفه گزارش كنند. خليفه اي كه شما را به دروغ به ولايتعهدي پيشنهاد كرد تا پايه هاي حكومت لرزان خود را مستحكم سازد و چند صباحي از فشار سياسي و اعتراضات مردمي در امان باشد.
اي ولي مومنان ! علت فراخوانده شدن شما به مقر حكومت عباسي در مرو را آن روز كه جگر گوشه پاكتان جواد(ع ) هنگام وداع شما در مسجدالحرام زمزمه كرد به ياد داريد آنگاه كه گفته بود « دلم نمي خواهد شما از پيش ما برويد چون وداعي كه اكنون با خانه خدا كرديد به گونه اي است كه انگار دگرباره آن را نخواهيد ديد » .
آن كودك معصوم كه بيشتر از هفت ـ هشت سال از عمر شريفش نمي گذشت به خوبي مي دانست كه ظلم و ستم بني عباس را حد و حصري نيست ; همچنانكه هارون الرشيد پدر بزرگوار شما حضرت موسي بن جعفر را سالها در زندانهاي بصره و بغداد زنداني كرد و در نهايت او را به شهادت رساند.
آن سالها نه تنها سادات و علويان و در كل شيعيان ; كه حتي ساير افراد و مذاهب متوجه دروغ عباسيان شده بودند كه به نام علويان و خونخواهي حسين (ع ) حكومت را از بني اميه گرفتند و به نام خود سند زدند. اما از هر گوشه اي از بلاد اسلام خصوصا خراسان و طبرستان سيستان و بصره و... فريادهاي اعتراض بلند شده بود و در آن مقطع كه مامون تازه از مرگ پدر و اعتراض امين ـ برادر خود ـ فارغ شده بود مي خواست آرامشي در حكومت خود پديد آورد و سكه اي نو ضرب كند كه نام فرزندان علي (ع ) و زهرا(س ) را هم داشته باشد و اين شد كه عليرغم مخالفت شما با تهديد به مرگ شما را به خراسان فراخواند.
اي وارث محمد(ص ) و اي وارث امير مومنان علي (ع )! ما كه مي دانيم همانند اجداد طاهرين خود شما را باكي از شهادت در راه خدا نبود; اما فرزند خردسال شما جواد هنوز براي مواجهه با توطئه ها و طعن دشمنان بسيار خردسال بود و اگر نبود امامت شيعيان لحظه اي از مخالفت و جهاد در مقابل فرعوني همچون مامون كوتاهي نمي كرديد.
چه مي توانيد بكنيد در حاليكه آن دوران حتي نام نهادن فرزندان ذكور به نام علي ممنوع بود و عجيب اينكه شما هم به نام جدتان علي (ع ) خوانده شده بوديد و در تيررس حقد و كينه حاكمان جبار بوديد اما چه مي توانيد انجام دهيد جز دعوتي كه قبل از حركت هم به نزديكان خود گفته بوديد بازگشتي در آن نيست و پس از من جواد(ع ) امام شما خواهد بود.
آن زماني كه مامون براي فراخوان شما تصميم گرفت مي خواست شما را از پيروان و شيعيان خود در مدينه جدا كند و بر ساز و دهل بكوبد كه امام شيعيان راه دنياپرستي را پيش گرفت و معاونت مرا پذيرفت تا از اين طريق گله اي بر جايگاه رفيع معنوي شما گذارد در حاليكه در پس اين نيت شوم همانا مراقبت از عملكرد شما و زير نظرداشتن شما هدف پليدش بود.
اي وارث خون خدا! شما با پذيرفتن اين دعوت البته بر ما هم منت نهاديد و راههاي درست را براي ما آشكار ساختيد و چه بسا حضور شما در ايران سبب شده است كه اين سرزمين سرزمين شيعه لقب بگيرد و بسياري از امام زادگان ديگر هم راهي اين ديار شوند كه بارگاه مطهر مزار آنها نيز امروز محفل عاشقان و شيعيان عالم شده است كه بارگاه مطهر حضرت معصومه اين و احمد بن موسي ـ شاهچراغ (ع ) نيز يكي از اين بارگاههاي مقدس محسوب مي شود.
اين جرقه آن روزي در سرزمين ايران زده شد كه شما در نيشابور در جمع هزاران تن از انديشمندان و دانشمندان فرق مختلف آن روز خراسان با بيان حديث قدسي سلسله الذهب راه شيعيان را در مسير راه رسول اسلام (ص ) به سمت پروردگار معرفي كرديد. از همان زمان همه دانستند كه ذكر شما چيزي جز ذكر پروردگار و وحدانيت او نيست .
در همين حال و هواست كه همراه زائران از هر دري به سوي ضريح مقدس مي نگرم و به رواق دارالولايه كه مي رسم موضوع ولايتعهدي به خاطرم مي آيد كه چه زجرها كشيديد تا با سردمداران ظلم و فساد همراه نشويد به همين دليل هم براي پذيرش مسئوليت ولايتعهدي شرط گذاشتيد كه در هيچ كار سياسي و امر و نهي حكومتي و عزل و نصب ها دخالتي نكنيد به امر قضاوت و داوري نپردازيد هيچ سنتي را جابجا نكنيد. زيرا هرگونه دخالتي خود تاييد حكومت محسوب مي شد كه شما از آن بيزار بوديد.
اما در مقابل چاره اي نداشتيد كه به مخالفان خود هم بگوئيد كه تنها اهل عبادت و تهجد نيستيد كه اهل علم و عمل و مرد سياست هم هستيد همچنانكه جد شما نبي مكرم اسلام (ص ) و علي (ع ) بوده اند. اين پاسخي بود به امويان و عباسيان كه سالها چنين تبليغ مي كردند كه اهل بيت صرفا مقام معنوي دارند و كاري به حكومتداري ندارند!
شما اي آقاي ما! مي دانستيد كه مامون چه مي خواهد اما خوب مي دانستيد كه چگونه مي توانيد از پس توطئه هاي مامون برآييد زيرا اگر اين مسئوليت را نمي پذيرفتيد توطئه قتل عام شيعيان در دستور كار مامون قرار مي گرفت كه شما نمي پذيرفتيد از دماغ مسلماني خوني جاري شود.
به صحن دارالاجابه كه مي رسم همانند صحن هاي ديگر بارگاه رضوي به نماز مي ايستم تا شايد به دليل خلوص نيت زائران حرم شريف نمازهاي من نيز به بالا رود و همانند كساني نباشم كه دعايشان را به آسمان راهي نيست . جايي كه انبوهي از زائران ذكر مي گويند و قرآن مي خوانند و به سمت يك قبله به نماز ايستاده اند.
چه مي توانم از خود زمزمه كنم هنگامي كه از هر گوشه اي از صحن جامع رضوي و مقابل ايوان معروف به وليعصر(عج ) زمزمه فرج امام زمان (عج ) به گوش مي رسد و در صحن مسجد گوهرشاد نيز طلبه هاي جوان آنچنان به مباحث علمي مشغول هستند كه گويي داستان مواجهه شما را با علماي نصراني يهودي زرتشتي صائبي بودايي و رومي و... در مجلس معروف مامون را مرور مي كنند كه هر گروهي كه آن روز در سرزمين بزرگ اسلامي ادعاي حقانيت داشتند در مقابل شما جمع شده بودند و مي دانيم كه چگونه شما با استدلال علمي با هر يك براساس مستندات كتاب هاي مقدس آنها سخن گفتيد و آنها را مقهور علم و معرفت خود ساختيد. جلسه اي كه در ظاهر براي مقابله علمي پيشگامان فلسفي آن روز با شما برپا شده بود افرادي كه حتي به اصحاب انكار معروف شده بودند و دقيقا راه مباحثه با آنها را مي دانستيد كه حتي اصحاب انكار كه منكر هر فكر و ايده اي غير از فكر و عقيده خود بودند نه در مقابل شما كم آوردند و بر جامعيت علمي شما مهر تاييد زدند.
اگرچه آن روز پاسخ همه شبهات نحله هاي مختلف را داديد ولي اگر آن سئوالات آن روز بيان نمي شد معلوم نبود فرقه هاي مختلف آن روز سرزمين بزرگ ايران با چه سفسطه اي اساس كار تبليغ را در دست خود مي گرفتند و مردم را به گمراهي سوق مي دادند در حاليكه شما به دانش صحيح وصل بوديد و مي دانستيد حق چيست و حقيقت كدام است
آن دوران مدعيان دروغين فراوان بودند همچنانكه امروز نيز در دنيا ادعاهاي دروغ فراوان است اما اگر نبود سنگ بناي درستي كه شما و اجداد طاهرين شما و به ويژه امام جعفر صادق (ع ) و موسي كاظم (ع ) نمي گذاشتند امروز پاسخ گفتن به شبهات رنگارنگ يقينا غيرممكن مي نمود.
اي آقاي من ! از سال 148 هجري قمري كه سال تولد شماست ـ كه در فردا روزي ديده بر كره ارضي باز كرده ايد ـ تا سال 183 كه امامت پرشكوه شما آغاز شد و تا سال 201 هجري تا پايان صفر سال 203 هم خون دلهاي فراواني خورده ايد اگرچه در ظاهر نام شما بر سكه ها ضرب مي شد و حكمراني زر و زور و تزوير مامون را مي ديديد و صبر مي كرديد. صبري كه در نهايت با خوردن انگور آغشته به زهر مامون به اتمام رسيد و شما نيز همانند پدران شريف خود به شهادت رسيديد.
تقدير الهي بر اين قرار گرفته بود كه شما در خراسان به شهادت برسيد همانگونه كه حسين (ع ) در كربلا شهيد شده بود و رسول گرامي اسلام (ص ) پيشتر از آنكه شما متولد شويد خبرش را داده بود كه « جگر گوشه ام پاره تنم در سرزمين خراسان مدفون خواهد شد هيچ مومني او را زيارت نمي كند مگر آنكه خداوند بهشت را بر او واجب گرداند و بدنش را به آتش جهنم حرام نمايد » .
اين سخن نيز همانند حديث سلسله الذهب از همه ائمه معصومين پس از پيامبر اكرم (ص ) نقل شد كه زيارت قبر علي ابن موسي الرضا(ع ) اگر با توجه باشد شست وشودهنده گناهان است و از امام موسي بن جعفر(ع ) پدر امام رضا(ع ) هم تكرار شد كه : « هر كس قبر فرزندم علي (ع ) را زيارت كند خداوند ثواب هفتاد حج مقبول را براي او مرحمت نمايد » .
و در نهايت اينكه از خود امام رضا(ع ) هم روايت شده : « هر كه مرا زيارت كند من در سه جا به ديدن او مي آيم : اول وقتي نامه هاي اعمال را تحويل مي دهند دوم هنگامي كه از صراط مي گذرند و سوم موقع ارزشيابي اعمال در روز قيامت » .
در چنين شرايطي است كه حق داريم همانند همه زائران حرم مطهر امام رضا(ع ) حتي خوردن آب در سقاخانه حضرت را به نيت شفاي جسم و روح بنوشيم و جاي جاي حرم شريف رضوي را پله هاي صعود به مقام شريف قرب الهي صالحان و نيكان قرار دهيم . جايي كه در دعاهاي خود نيز همه پيامبران الهي از آدم تا خاتم را مي خوانيم و پروردگار عالم را به ابراهيم خليل الله و اسماعيل ذبيح الله و موسي كليم الله و عيسي روح الله و محمد رسول الله قسم مي دهيم كه يا الهي و سيدي و مولايي طهرني و طهر لي قلبي و... كه ما را پاك نگهدار و پاك بميران .
وقتي كه قدم به خاك خراسان مي گذاري در دلت شور زيارت به پا مي شود و بي صبرانه مشتاق ديدن بارگاهي مي شوي كه دل همه مشتاقان به آن راه دارد و حتي ثانيه ها براي حضور در صحن امام رضا(ع ) تعيين كننده مي شوند
آي آقاي ما گاهي تو را امام غريب مي خوانيم اما غيرممكن است آدمها مشكلات و دردها و حتي خواسته هاي خود را براي غريبه بگويند!
هنگامي كه از دشت هاي وسيع نيشابور مي گذشتم فهميدم كه شما براي حركت از مدينه تا رسيدن به بصره و اهواز و كويرهاي ايران و تا رسيدن به مرو چه سختي ها مشقت ها و تهديدهايي را تحمل كرده ايد كه در جايي از تاريخ تاريك حكومت هاي سلطه گر ذكر نشده است حاكمان پليدي كه شما را با تهديد از مدينه به سناباد كشاندند
تقدير الهي بر اين قرار گرفت كه شما در خراسان به شهادت برسيد و شيعيانت زيارت مزار مطهرت را شفاي جسم و روح خود و خاك مزارت را توتياي چشمان خود قرار دهند
تو در سرزمين طوس از هر آشنايي به ما نزديكتري پس ما را درياب و در كنار بارگاهت بپذير و با راهنمايي خود در دنيا و آخرت همراه ما باش
يکشنبه 19 آبان 1387

این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: همشهری]

[مشاهده در: www.hamshahrionline.ir]

[تعداد بازديد از اين مطلب: 183]