واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: نامه احمدي نژاد به اوباما و دو روي سكه
پيام احمدي نژاد به اوباما، نه آغاز كلام، بلكه پاسخ او بود به مواضع اوباما در طول رقابت هاي انتخاباتي. اوباما، در ماه هاي گذشته، برخلاف رقيب جمهوري خواه اش، بارها بر اعلام آمادگي خود براي مذاكره مستقيم و بدون پيش شرط با ايران تاكيد كرده بود...عدم پاسخ اوباما به اين نامه، مي تواند، ايران را از معرض اين اتهام كه "مذاكره گريز" است دور كند و در مقابل آمريكايي ها را با چنين اتهامي مواجه سازد و اين، البته براي دولت آتي آمريكا كه با شعار "تغيير" بر سر كار مي آيد، چندان راهگشا نخواهد بود.
عصرايران ؛سيدضياء الدين احتشام - محموداحمدي نژاد، با نامه تبريك اش به باراك اوباما، رييس جمهور منتخب آمريكا، بار ديگر ثابت كرد كه استعداد خارق العاده اي در سورپرايز كردن دارد.
درست يك روز پيش از اين نامه، ابراهيم يزدي، در يادداشتي آرزو كرده بود كه احمدي نژاد، تلگراف تبريكي به اوباما بفرستد و صادق زيباكلام هم در مصاحبه با روزآنلاين، گفته بود: اگر من جاي احمدي نژاد بودم، به اوباما نامه تبريك مي فرستادم ولي احمدي نژاد اين كار را نخواهد كرد.
با اين حال، احمدي نژاد به اوباما نامه نوشت و بدين ترتيب، در كنار خبر پيروزي اوباما در صدر اخبار جهان ، تيتر نخست تحليل ها را به نامه خود اختصاص داد.
اين نخستين بار در طول تاريخ سي ساله جمهوري اسلامي ايران بود كه يك رييس جمهور ايراني انتخاب رييس جمهور آمريكا را به وي تبريك گفت.
پس از پيروزي انقلاب و قبل از چهار رييس جمهور در آمريكا روي كار آمدند (ريگان، بوش پدر، كلينتون و بوش پسر) كه هيچ كدام از آنها، پيام تبريكي از تهران دريافت نكردند.
پيام احمدي نژاد به اوباما، نه آغاز كلام، بلكه پاسخ او بود به مواضع اوباما در طول رقابت هاي انتخاباتي.
اوباما، در ماه هاي گذشته، برخلاف رقيب جمهوري خواه اش، بارها بر اعلام آمادگي خود براي مذاكره مستقيم و بدون پيش شرط با ايران تاكيد كرده بود.
بديهي است در آن مقطع كه او، صرفا يك كانديدا بود، ايران نمي بايست پاسخ رسمي به گفته هايش مي داد ولي اينك كه اوباما توانسته است عنوان رييس جمهور منتخب ايالات متحده آمريكا را به خود اختصاص دهد، بهترين فرصت بود كه در قالب يك پيام تبريك، پاسخي به اظهارات متعدد او درباره مذاكره با ايران داده شود.
با نامه احمدي نژاد به اوباما، رييس جمهور منتخب آمريكا، در موضع پاسخ قرار گرفته است. او پيش از اين با اعلام اينكه آماده گفت و گو با ايران است، تهران را در موضع پاسخ قرار داده بود ولي اينك پاسخ با طرف مقابل است.
در واقع، حتي اگر اوباما، نامه احمدي نژاد را مانند سلفش بوش، بي پاسخ بگذارد، باز هم اين بي پاسخي، خود يك پاسخ به شمار مي رود و به واقع، نفي شعارهاي اوباما در طول رقابت هاي انتخاباتي است.
عدم پاسخ اوباما به اين نامه، مي تواند، ايران را از معرض اين اتهام كه "مذاكره گريز" است دور كند و در مقابل آمريكايي ها را با چنين اتهامي مواجه سازد و اين، البته براي دولت آتي آمريكا كه با شعار "تغيير" بر سر كار مي آيد، چندان راهگشا نخواهد بود.
در واقع اگر اوباما پاسخي به نامه ندهد، متهم به اين خواهد شد كه شعارهاي انتخاباتي اش درباره مذاكره، آن هم بدون پيش شرط با ايران دروغ بوده است.
اما روي دوم سكه اين است كه اوباما، پاسخي درخور به اين نامه دهد، (همان گونه كه در اولين كنفرانس مطبوعاتي اش نيز گفته است كه پاسخ نامه را خواهد داد) در آن صورت، مي توان به گشوده شدن باب گفت و گوهاي دوجانبه كه مطلوب ملت هاي دوطرف است، اميدوار بود كه در صورت تحقق چنين امري، بايد گفت كه بزرگترين اتفاق در روابط ايران و آمريكا در طول سه دهه گذشته روي داده است.
نامه احمدي نژاد به اوباما، درست در زماني كه خوش بيني هاي فراواني ( و بعضا فراتر از حد) در سطح جهاني نسبت به پيروزي اوباما شكل گرفته است، مي تواند بخشي از اين فضا را معطوف ايران كند. به علاوه، از آنجا كه برخي تحليل گران، امكان اقدام يكجانبه بوش در دو ماه آخر دولت اش عليه ايران را منتفي نمي دانند (به گونه اي كه حتي اوباما نيز در اين باره به بوش هشدار داده است) نامه احمدي نژاد به رييس جمهور آتي آمريكا، احتمال اقدام رييس جمهور كنوني ايالات متحده عليه ايران را كمرنگ تر مي كند.
در داخل نيز واكنش هاي متفاوتي نسبت به اين نامه وجود داشته است.
از يك سو، گروهي اين نامه را به نوعي عدول از ارزش هاي انقلاب اسلامي دانسته و آن را نكوهيده و در مقابل بسياري آن را اقدامي تنش زدا و در راستاي منافع ملي كشور شمرده اند.
بي گمان، ارزش هاي انقلاب اسلامي به آن اندازه بي بنياد نيست كه با يك نامه متزلزل شوند. فراموش نكنيم كه قطع رابطه با آمريكا، جزو ارزش هاي ذاتي انقلاب و نظام جمهوري اسلامي نيست بلكه آنچه به عنوان يك ارزش اصيل در نظام كنوني ايران و البته در تمام رژيم هاي حكومتي شناخته مي شود، منافع ملي است كه ممكن است روزي در قالب جنگ، قهر و قطع رابطه بروز و ظهور پيدا كند و روزي ديگر بر محور گفت و گو و برقراري روابط كامل ديپلماتيك.
در شرايط كنوني كه دستگاه هاي رسانه اي ضدايراني تلاش مي كنند، چهره اي مصالحه گريز و خشن از كشورمان به نمايش درآورند، قطعا چنين حركت هايي مي تواند در راستاي ترميم وجهه بين المللي ايران ارزيابي شود.
نامه احمدي نژاد به اوباما، نشان دهنده تحول بزرگ در سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران است. فراموش نكنيم كه در دوران رياست جمهوري سيد محمد خاتمي، برغم آنكه دولت وي متمايل به مذاكره با آمريكا بود ، فضاي سياسي داخلي ايران و گروه هايي كه بعدها به "كفن پوش ها" معروف شدند، مانع از تحقق شرايط جديد شدند به گونه اي كه خاتمي در اجلاس سازمان ملل، حتي نتوانست در جمع رهبران جهان عكس يادگاري بگيرد چون كلينتون در آن جمع حضور داشت!!
با اين حال، هم اكنون، شرايط به گونه اي است كه حركت هوشمندانه به سمت مذاكره با آمريكا در ايران، منتقدان جدي و كفن پوش گذشته را ندارد و مهم تر از همه اينكه دستگاه ديپلماسي دولت نهم، اين آمادگي را دارد كه باب گفت و گوها را باز كند به ويژه آنكه اين بار، شخص اول آمريكا، تصريح كرده است كه او هم آماده مذاكره "بدون پيش شرط" با ايران است.
از سوي ديگر اگر دولت نهم بتواند در ماه هاي پيش از انتخابات رياست جمهوري ايران، باب مذاكره با آمريكا را بگشايد و دستاوردي هم در اين مسير براي كشور داشته باشد، اين مساله مي تواند به عنوان يك برگ برنده موثر به كار تبليغات انتخاباتي احمدي نژاد در رقابت هاي خرداد 1388 آيد و در پيروزي احتمالي اش موثر افتد.
و خلاصه كلام اين كه احمدي نژاد بازي را آغاز كرده است و اينك توپ در زمين آمريكايي هاست... .
شنبه 18 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 99]