واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: تو هستي، نميميري
بدان كه تو هستي و نميميري. بدن است كه ميميرد، تو هستي و زنده. حساب كار خودت را بكن كه چه تهيه ديدهاي براي زندگي آخرت. ببين براي اين دو روزه، كه ميداني ثباتي در آن نيست، چه كوششها و تقلاها ميكني. براي آنجا كه به حكم فطرت، هستي و زندگي ابدي است، چه كوشش كرده و چه تهيه ديدهاي؟ در آنجا زندگي انفرادي است، احتياجات را خودت منفردا بايد رفع كني؛ باب استقراض و استمداد مسدود است. اينجا آمدهاي كه براي آنجا تهيه ببيني. معصوم ميفرمايد: !
بايد به اراده كارت درست شود، به صرف اراده اداره شود، زندگي آخرت. آنجا نتيجه تحصيلات عقلي و نفسي و حسي است؛ يعني بايد عقلت منور باشد به معارف حقه و عقايد صحيح و نفست كه قلب است، بايد منور باشد به اخلاق حسنه و حست منور به اعمال صحيح و صالح. مقياس مقاصد مهم عالم برزخ و ماوراء اين عالم، همانا شخص شخيص وجود مقدس پيغمبر اكرم(ص) و ائمه هدي(ع) هستند.عقايد وقتي صحيح و اخلاق در صورتي نيكو و اعمال هنگامي درست است كه مطابق عقايد و اخلاق و اعمال محمد(ص) باشد؛ ميزان صحتش اين است.
تشكيل عالم برزخ بر اين منوال است كه آنچه اينجا عمل كردهاي، آنجا بيابي؛ چنانچه قرآن مجيد ميفرمايد: ( اسراء/13)
اين مرحله به حكم "ملك دوران" است كه سلطان حس است و آنچه از حس سرزده ،محكوم به حكم اوست، ليكن صورت برزخي آن. در اينجا نظر به نامحرم كرده، فاصله ميان باصره و صورت حسي در اينجا، نور است و در آنجا، نار است.
در اينجا ميل به وصال و نزديكي بود، در آنجا به طوري كريهالمنظر است كه ميگويي: ( زخرف/ 38) در اينجا مرغ بريان كرده حرام خوردي و تمام حواست از آن ملتذذ بود و در آنجا مرغ بريان كرده آتشين است و تمام حواست معذب؛ لذا كشف خاتم انبيا براي نجات بشر كه ميفرمايد: ( نساء/10 )،مثال است؛ ولي صورت كليه دارد. در اينجا رنج و تعب است براي پرستش حق؛ در هواي سرد وضو گرفتن است و در هواي گرم روزه گرفتن و صرف نظر كردن از مال، و در برزخ صورت خشنودي حق را ملاحظه كردن و متنعم به نعم الهي بودن است.
خلاصه، تامين حيات آخرت به علم و ادب است، چه عملي و چه قلبي و چه حسي. فلاح و رستگاري تابع ايمان و عمل است: يعني در مرتبه پرستش نبينيد الا معبود را. حريت آنجا، نتيجه بندگي در ايناست كه نه خود را بيند و نه عبادت خود را؛ لذا ميفرمايد: اين يكي از مراتب نازله ولايت و جلوه معبود و تجليات ربوبي و كبريايي حق است و حرارت فطرت عشق است كه موجب پرستش و فنا در معبود و عدم ادراك عبادت ميشود.
يكي از سلاطين عالم برزخ است. كثيرالفتن و كثير الامتحان كه ممتحن اعمال قلبي است و سنگيني و سبكي انسان را ميرساند. ميبيند اين كه در دنيا بوده، آيا داراي ملكه صبر است يا نه؟ آيا داراي ملكه حيا و عفت و ملكه عدالت بوده يا خير؟ اگر داراست، سنگين و خيلي عظيمالشان است و اگر واجد نباشد ،سبك و بيوزن است.
يكي ديگر از سلاطين عالم برزخ كه عظيمترين سلاطين است، است كه بشير و مبشر است؛ به اعتبار مواجه شدنش با مومن كه داراي عقايد حقه صحيحه و واجد معارف الهيه است. نكير و منكر است؛ به اعتبار مواجه شدنش با منافق و كافر كه داراي عقايد باطله فاسده است. خلاصه، از جمله مقامات عالم برزخ كه باطن اين عالم است، ملك مبشر و بشير است كه سلطان عقل است. پس سلاطين عالم برزخ تشكيل شده از سلطان حس، سلطان نفس، سلطان عقل، اينها مامور محصلات حس، نفس و عقلاند.
مدرسه دنيا
خداوند عالم انسان را مدرك حقايق گردانيده كه مبدا عالم را بفهمد و مرجعش را بداند كه كيست و موجد اين موجودات كيست؟ عقل را به انسان عطا فرموده كه كشف اين حقايق كند و به عالم اسما و صفات، بر احديت و مقام غيبالغيوبي مطلع شود. اينها معقولات انسان است؛ لذا در عالم برزخ يك سلطنت عظمي براي امتحان عقول است كه اگر در مدرسه دنيا بيست سال، چهل سال، هفتاد سال يا بيشتر مانده، چه تحصيل كرده؟ و در اين مدت چه بوده؟ و چه شده؟ و چقدر معارف آموخته است.دنيا مدرسه است و انبيا و علما، مدرسين و كتب سماوي كتب تدريسي كه بالاترين آنها قرآن كريم است. ميپرسند با اين كيفيات چه كردي؟ نسبت به مومنين و نسبت به منافقين و نذير است. عالمي است وحشتانگيز و وحشتآور...
مايحتاج برزخ
برزخ، عالم ماندن نيست؛ بلكه عالمي است براي تصفيه اعمال و اخلاق و عقايد تا رجوع به عالم قيامت كند و توحيد ذاتي و صفاتي و افعالي را تكميل كرده، تحصيل لباس رجوع به عالم قيامت كند و توحيد ذاتي و صفاتي و افعالي را تكميل كرده، تحصيل لباس تقوا نموده و از مسارعت به سوي حق، واجد مقامي شود كه ديگران حسرت برند؛ زيرا ستايش و پرستش عابد وزنش به معارف اوست.
مايحتاج ما در عالم برزخ، افعال و اعمال صالحه و حسنه و عقايد صحيح است و در آنجا درست و نادرست آنها نمايش داده ميشود، لكن مساله عبوديت و ثنا و قرب حق و معارفي كه در عبادت است، وجه ملكوتي اش در عالم قيامت كبري ظاهر خواهد شد.يكي از علما مجلسي(ره) را در عالم رويا مشاهد نمود، در مراتب عاليه و دستگاه مرتب و منظمي. از وي پرسيد: مجلسي(ره) ميفرمايد: آن كسي كه خواب ديده بود، گمان كرد كه بحار را رد كردند، لكن اشتباه نموده بود؛ زيرا بحار الانوار مسكوت عنه واقع شد؛ يعني بحارالانوار چون علم است؛ محل ظهورش در برزخ نيست و همان سيب، صورت ملكياش كه التذاذ طفل بوده، در برزخ ظهور كرده است.
مدير عالم
بنابراين به حكم تناسب هر چيزي، اگر نظر التفات به عالم انبيا كني كه غرض و مقصود اين 124 هزار پيغمبر چه بوده، خواهي يافت كه همه داعي الي الله بودهاند تا مردمان را عابد و عارف به حق كنند و جز اين، مقصد ديگر نداشتند.
به قسمي كه احدي از آنها از اين مطلب خارج نبوده، لكن معلوم است دماغهاي آنان فرق ميكند در بسط معارف؛ يكي مامور شخصي است نسبت به خودش و يكي ديگر مامور به بسط معارف است در خانوادهاش و ديگري عاليتر و مامور به محلهاش ميباشد در اين مقصد و يكي به مملكتي... تا ميرسد به آن كه دماغش منورتر و فكرش بازتر و ميتواند عالمي را اداره كند.
روحش به حدي نوراني و بسيط است كه ميتواند عالم را منور كند و همه اهل عالم مامور به اطاعت او شوند، حتي مثل اميرمومنان كه ميفرمايد: تا ميرسد به معلم كل و استاد انبيا و المرسلين، وجود مقدس ختمي مرتبت(ص)، لكن نحوه اداره اين بزرگ مرد كه مدير كل است در دار تحقيق و عالم بشريت، به نفس او، كه وحي اوست؛ يعني علي بن ابيطالب(ع) ميباشد و او هم به همين نحوه تا امام حسن عسكري(ع) همه اينان در اين عالم، بسط معارف و حقايق فرمودند. اين وظيفه بعد از امام حسن عسكري(ع) با فرزند اوست. حقايق و اسرار به وسيله او در زمان او آشكار ميشود، چنانچه اميرالمومنين(ع) به كميل فرمود: 1 هر مدعي كه ادعاي اين مقام كند؛ حاصلش براي او رسوايي خواهد بود، چنان كه ادعا كردند و رسوا شدند و جهالت خود را آشكار كردند...2
پي نوشتها:
1. تحف العقول عن آل الرسول،ص 114
2. چهلنامه عرفاني، رهنمودها و دستورالعملهاي عرفاني علما؛ ياور اميري، انتشارات تشيع
شنبه 18 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 97]