واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: او را تصور کنید که در فروشگاه در حال قدم زدن است و میخواهد برای کارهای دکوراسیونش حصیر بخرد. سنگینی نگاه دو نفر را لابه لای قفسهها روی خود احساس میکند؛ آزیتا حاجیان و محمدرضا شریفی نیا که... استعداد ذاتی، به علاوه موقعیت خوب و آموزشهای حرفه ای، منهای پارتی و پول و پدر این کاره، مساوی است با بازیگر شدن! این همان معادله ای است که بازیگرهای سینما در جواب سوال کلیشهای «چه شد سر از سینما درآوردید» تحویلتان میدهند. این که هر یک از ستارههای سینما چه طوری سر از سینما درآورده اند، خیلی حساب و کتاب ندارد؛ این که محمدرضا فروتن، کی و چه طور، محمدرضا فروتن شد و بهرام رادان از کی و در چه شرایطی روی سردر سینماها جا خوش کرد و هدیه تهرانی، چه طوری روی کرسی ستارگی نشست، اما مرور حافظه تاریخی نه چندان دور و دراز سینمایی تان به شما خواهد گفت این کسانی که امروز به خوبی میشناسید، کی و چه طور به روی شما لبخند زده اند. به همه اینها اضافه کنید فهرست بلندبالایی از بازیگرانی را که از دل خانواده سینمایی بیرون آمده اند؛ افرادی مانند لیلا حاتمی، باران کوثری، پگاه آهنگرانی، گلشیفته فراهانی، پولاد کیمیایی، برزو ارجمند، امیریل ارجمند و کاوه سماک باشی. یادتان باشد که حتی اگر شانس را تنها عامل ورود این ستارهها به سینما منظور میکنید، بازیهای درخشان آنها را هم باید به خاطر بسپارید. مطلب پیش رو به نقل از منابع اینترنتی درباره این است که ستارههای سینمای کشورمان چگونه وارد دنیای بازیگری شده اند. محمدرضا فروتن نخستین پلان: فیلم «هدف» اوایل دهه هفتاد فروتن به واسطه یکی از دوستانش، اکبر اصفهانی «عکاس خوب فیلمها و سریالها»، به بهرام کاظمی معرفی شد. کسی که برای نقش کوتاهی در فیلمش به دنبال یک بازیگر تازه کار میگشت. فروتن با «هدف» وارد سینما شد، هرچند برای رسیدن به بازیگری، کلاسهای آزاد بازیگری زیر نظر حمید سمندریان را هم رفته بود. فروتن با این که جزو بازیگران سینما به حساب میآید اما با قسمت تماشاخانه از سریال «سرنخ» دیده شد و بعد از آن «مرسدس» فرصتی به او داد تا خودش را در دل سینمای ایران به خوبی جا کند. او در ابتدای ورودش به سینما آن قدر نقشهای کم اهمیت و درجه 2 و 3 بازی کرد که کسی نتواند ورودش به سینما را با شایعه و شائبه گره بزند. مهناز افشار نخستین پلان: «دوستان»ورود پر سر و صدای مهناز افشار به سینما، از ورودهای جنجالی به حساب میآید. «شور عشق»، فیلمیکه دو ستاره یعنی افشار و رادان را به سینما تقدیم کرد، در همان زمان اکران آن قدر دیده شد که دیگر مهناز افشار بابت کارهای بعدی هیچ نگرانی نداشته باشد. البته او به گفته خودش، 3 سال پیش از ورود به سینما، در موسسه ای غیرانتفاعی، کار تدوین را زیرنظر مجید میرفخرایی نژاد دنبال میکرد و از همان جا هم برای فیلم «دوستان» انتخاب و وارد سینما شد. با این حال همان روزها تیتر خیلی از روزنامههای زردی که خوراک خوبی را صید کرده بودند، شائبههای ورود متفاوت و یک باره افشار به سینما بود شایعههایی که هنوز هم گاهی زمزمه اش میآید. بهرام رادان نخستین پلان: «شور عشق»خیلی از آدمها بعد از سربازی دنبال کار میگردند. بهرام رادان هم یکی از همانهاست؛ همانهایی که در بین آگهیهای روزنامه دنبال یک شغل مناسب هستند. چشمش که به آگهی کلاسهای بازیگری «هیوافیلم» خورد، گوشی را برداشت و بعد هم سر از کلاسها در آورد و یک هفته از کلاسها نگذشته بود که فرم انتخاب بازیگر یک فیلم سینمایی را پر کرد تا روز تست از راه برسد. «سه نفر آمده بودند پشت شیشه و داشتند ما را نگاه میکردند. کلاس ثریا قاسمی بود. داشتیم فن بیان کار میکردیم. بعد از سه روز از سه نفرمان خواستند برای تست گرفتن برویم». فیلم نامه «شور عشق» را به دستش میدهند تا روی نقش مجید همان «کیان» تمرکز کند. نقشی که فکر میکرد یکی دوتا دیالوگ بیشتر ندارد، غافل از این که یکی از دو نقش اصلی فیلم است. «شور عشق» برای رادان مانند مهناز افشار، سکوی پرتاب بود. پرتاب به دنیای سینما. شهاب حسینی نخستین پلان: مجموعه «جمعهها با شبکه 2» مسیر بازیگری شهاب حسینی آن قدر پله پله بوده که کسی نمیتواند درباره حضور او در سینما و تلویزیون حرف و حدیثی داشته باشد. او به همراه تعدادی از بازیگرانی که بعدها کار طنز تلویزیونی کردند، گروهی داشتند که به شهرهای مختلف سفر و برنامههای شاد اجرا میکردند. بعد هم برای آیتم طنز «جمعهها با شبکه 2» کار کرد و از همان جا از طریق کامران ملک مطیعی پایش به گویندگی رادیو باز شد. بالاخره هم در اجرای متفاوت برنامه «اکسیژن» دیده شد و کم کم چهره اش برای مردم جا افتاد. «پلیس جوان» او را بین مردم به عنوان یک هنرپیشه تثبیت کرد و راه بازیگری اش تداوم پیدا کرد تا بالاخره در جشنواره فیلم فجر 87، بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد را برای «سوپراستار» از آن خود کرد. آهستگی و پیوستگی حضور شهاب حسینی در تلویزیون و سینما هر نوع شایعه ای را در مورد او از بین میبرد. هرچند رشته دانشگاهی اش، روان شناسی، ارتباط مستقیمی با کار بازیگری ندارد؛ البته رشته ای که برای بازیگری آن را نیمه کاره رها کرد. هدیه تهرانی نخستین پلان: «سلطان»او را تصور کنید که در فروشگاه در حال قدم زدن است و میخواهد برای کارهای دکوراسیونش حصیر بخرد. سنگینی نگاه دو نفر را لابه لای قفسهها روی خود احساس میکند؛ آزیتا حاجیان و محمدرضا شریفی نیا که آنها هم برای خرید به فروشگاه آمده بودند. تا این جای ماجرا برای ورود به سینما فانتزی است. شاید برای همین است که هدیه تهرانی به پیشنهاد حاجیان برای بازی جواب «نه» میدهد. اما حاجیان و شریفی نیا شماره تماس دوست او و مادرش را میگیرند و با تهرانی در تماس هستند. رفتن به دفتر سینمایی هدایت فیلم همان و عکس رضا رخشان برای تست گریم هم همان، عکسهای هدیه تهرانی در دفاتر سینمایی پخش میشود و حالا دیگر خیلی از کارگردانها میخواهند هدیه برایشان بازی کند. هدیه تهرانی خیلی زودتر از اینها میتوانست ستاره شود اما او مانند خیلیهای دیگر با مسعود کیمیایی شروع کرد. سلطان نخستین فیلم او با قرارداد 600 هزار تومانی بود، فیلمی که تهرانی در آن نقش پررنگی داشت و البته خیلی زود هم دیده شد. نیکی کریمی نخستین پلان: «وسوسه»بیشتر مردم او را با «عروس» میشناسند. فیلمیکه بعد از انقلاب برای نخستین بار، کلوزآپهایی از سیمای بازیگر جوان فیلم به مخاطبان عرضه میکرد. «عروس» بهروز افخمی مانند «شورعشق» ستاره آفرین بود. نیکی کریمی و ابوالفضل پورعرب، با این فیلم محبوب قلبها شدند و خیلیها یادشان رفت که نیکی کریمیرا برای نخستین بار در سال 68 در فیلم «وسوسه» جمشید حیدری دیده اند. کسی که از دوران دبیرستان، علاقه زیادی به تئاترهای مدرسه ای داشت و همین علاقه، او را سرانجام به ستاره سالهای نه چندان دور سینمای ایران تبدیل کرد. درباره ورود او به سینما هیچ وقت حرف و حدیثی وجود نداشت. آن سالها آن قدر سینمای ایران بی ستاره بود که همه از حضور بازیگر تازه واردی مثل او در سینما استقبال میکردند. امین حیایی نخستین پلان: «دو همسفر»او را کشف ثریا قاسمی میدانند، آن هم در جریان یک تئاتر کودکان به کارگردانی قاسمی. درباره ورود امین حیایی، هیچ وقت شایعه سازی نشد، شاید به این دلیل که روالی که او برای رسیدن به نقشهای رنگ و وارنگ طی کرده است روالی منطقی به نظر میرسد. آشنایی او با ثریا قاسمی باعث شد که او به اصغر هاشمی برای فیلم «دو همسفر» معرفی شود.حیایی آن قدر با کارگردانهای کم شناس کار کرد تا بالاخره توانست خودش را در فهرست بازیگران اصلی «برادههای خورشید» حقیقی و «هتل کارتن» الوند جا کند. حالا او یکی از پول سازترین بازیگران سینمای ایران و البته پرکارترینهایشان است.ادامه دارد
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 335]