واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: معرفت خدا به دو گونه تعریف شده است. ١) طبق مكاتب بشری ٢) طبق مكتب انبیاء معرفت در روایات معرفت خدا به دو گونه تعریف شده است. ١) طبق مكاتب بشری ٢) طبق مكتب انبیاء معرفت خدا در مكاتب بشری: ١) خداوند ناشناس و غریبه است (برادر ناشناس) ٢) وجود خداوند نیاز به اثبات است. ٣) انسان ابزارهایی برای شناخت خداوند دارد، یعنی می تواند: ×وجود خداوند را با استدلال ثابت كند. × با عقل خدا را توصیف كند(شناخت عقلی خداوند) × افراد بسیار نادر (عرفا) از راه سیر و سلوك به شهود عرفانی خدا دست می یابند. ٤) انسان ها مكلف به شناخت خداوند هستند. ٥)خداوند غایب است و قابل رویت نیست و در نهایت معرفت ما ازخداوند معرفتی غیابی است.( جز در طریق عرفان) انسان ـــــــــ> خدا معرفت خدا در مكتب انبیاء: ١)خداوند ناشناس و غریبه نیست( برادر گم شده) یا (دوست یا همكلاسی فراموش شده) 0) وجود خداوند نیازمند اثبات نیست. 1) انسان ابزاری برای شناخت خدا ندارد: خدایی كه با ابزار های بشری قابل شناخت باشد به درد خدایی نمی خورد: ویلك لما عجزت حواسك:وای بر تو به خاطر آنچه كه حواست ناتوان است. هل جعل فی الناس اداة ینالون بها المعرفة؟ قال :لا: آیا خداوند در مردم ابزاری قرار داده كه به وسیله ی آن به خدا معرفت پیدا كنند؟ فرمود:نه. 0) انسان هیچ تكلیفی برای شناخت خدا ندارد: فهل كلفوا المعرفة؟ قال : لا: پس آیا آن ها را به معرفت پیدا كردن تكلیف كرده؟ فرمود:نه. 0) انسان تا خدا را نشناسد نمی تواند به او ایمان آورد. 1) انسان تا خدا را نبیند (رؤیت قلبی) نمی تواند او را بندگی كند: كیف اعبد ربا لم اره؟راته القلوب بحقایق الایمان: چگونه پروردگاری را كه ندیدم عبادت كنم؟ قلوب او را با حقایق ایمان می بینند.٠امام علی (ع)٠ 0) هدایت و معرفت ، صنع خداست: المعرفة من صنع من هی؟ قال: من صنع الله عزوجل لیس للعباد فیها صنع: معرفت از صنع چه كسی است؟ فرمود: از صنع خداوند است و برای مردم در آن صنعی نیست. 0) این خداست كه باید خودش را به بندگان معرفی كند. پس از آن بندگان مكلف به پذیرش میشوند. اگر خداوند خودش را معرفی نكند انسان ها هیچ تكلیفی ندارند. تكلیف پس لز معرفی و هدایت خداست نه پیش از آن. (پس از هدایت و معرفی) : انسان مكلف به ایمان است نه به معرفت. انا هدیناه السبیل اما شاكرا و اما كفورا: همانا ما انسان را به راه هدایت می كنیم خواه شاكر باشد یا كافر. 0) انسان ها حامل معرفتی پیشین از خداوند هستند كه حاصل رؤیت قلبی خدا در عالم میثاق(الست بربكم...) است.این معرفت صنع خداست. 1) وظیفه انبیاء تذكر و یادآوری به این معرفت فراموش شده است: لیذكروهم منسی نعمته و لیستادوهم میثاق فطرته: تا نعمت فراموش شده اش(انسان) را متذكر شوند و میثاق و پیمان فطرت را ادا كنند. عن ابی جعفر (ع) قال: سالته قول الله عزوجل( حنفاء لله غیر مشركین به) قال: الحنیفیة من الفطرة التی فطر الله الناس علیها لا تبدیل لخلق الله...قال فطرهم علی المعرفة به، اخرج من ظهر آدم ذریته الی یوم القیامة فخرجوا كالذر فعهرفهم و اراهم نفسه و لو لاذلك لم یعرف احد ربه. 2) پیش از تذكر انبیاء انسان ها ضال( هدایت ناشده) میباشند. 3) اگر این معرفت پیشین نبود هیچ كسی قادر به شناخت خداوند نبود: لو لا ذلك لم یدر احد من خالقه و لا رازقه. خدا ـــــــــ> انسان شرایط اتمام حجت (حصول معرفت خدا) : 0) فطرت یا معرفت پیشین( تفاروت اصطلاح فطرت در علوم انسانی و قرآن و روایات: ١. با شرك خفی جمع نمیشود٢. از سنخ گرایش و علم نیست.٣. گرایش مبهم نیست.) 1) تذكر انبیاء: حتی انسان حامل معرفت پیشین ، پیش از تذكر انبیاء ضال محسوب میشود( تفاوت ضال و كافر) كان الناس امة واحدة فبعث الله النبیین مبشرین و منذرین: مردم امت واحده ای بودند تا خداوند پیامبران مبشر و منذر را بر انگیخت. كانوا ضلالا كانوا الا كافرین و لا مومنین ما كنا معذبین حتی نبعث رسولا. 0) عقل: حجت باطنی. منبع : بحار الانوار / ج ٧٤/ ص ٢٦٦ (دین الهی و دین بشری و جایگاه حجج الهی ) × معرفت ما از خدا معرفتی یگانه و منحصر به فرد است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 107]