واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: معرفي آثار طاهره صفارزاده/6«در پيشواز صلح» صفارزاده؛ دعوت انسان به بازنگري در خود
گروه ادب: «در پيشواز صلح» در ميان آثار مرحوم «طاهره صفارزاده» بهدليل بسط دادن نگاه ديني او به عالم هستي و دعوت شاعر از نفس تمامي انسانهابه بازشناسي خود، فارغ از محدوديتهاي جغرافيايي و سياسي و با نگاهي مجدد به اهداف خلقت آنها و درسآموزي از تمامي پديدههاي عالم حيات، اثري درخور توجه است.
به گزارش خبرگزاري قرآني ايران (ايكنا)، «در پيشواز صلح» عنوان ششمين مجموعه مستقل شعري طاهره صفارزاده است كه اشعار وي را در خلال سالهاي 1368 تا 74 دربرميگيرد. در اين مجموعه نگاه اجتماعي شاعر كه پيوند عميقي را با مفاهيم و مضامين ديني داشته و توانسته در درون بيدار شاعر خود را دروني كند و بهگونهاي تازه و نو و از زاويهاي كه نگاهها و پرسشهاي امروز جامعه را پاسخ ميدهد در ارتباط با مخاطب خويش است.
جهانشمولي و خروج از دايره بستهاي كه تمايل دارد تمامي رويدادهاي پيرامون انسان را از دريچه دنيا معني كند و بازخواني آنچه خداوند با رحمت خويش در دسترس تمامي موجودات و آدميان قرار داده است. دعوت دوباره انسانها به نگاه به خود و رويدادهاي زندگي از منظر ارتباط انسان با خداوند و پيامهايي كه او براي انسان در طول سالها بهويژه به واسطه قرآن مجيد فرستاده است و دعوت به بازخواني مجدد اين پيامها شالوده اصلي اين دوره شعري صفارزاده را تشكيل ميدهد:
«خيل عظيم جهاني
جهان ميليونها در ميليون
مخلوق صرف مانده
درجا زده
چرا كه
توفيق بندگي حق را پيدا نكردهاست
و اينگونه است
كه در محاصره تنهاييها
و در مدار قهر و جداييها
درمانده مانده است
صلحي كه اندرون بشر ميجويد
در مامن شناخت اوست
سردرد نيست
كه سوي قرص و دواخانه رو كند»
صفارزاده در اين مجموعه سعي دارد انسان را به اين موضوع كه هرچه در اطراف او در جريان است، همگي پيام و اشارهاي است از جانب خداوند كه او را تذكر ميدهد به بازخواهي از خود و محاسبه نفس خود. نهيب شعر او به مخاطب خاصي نيست، شعر او ترسناك نيست، بلكه او سعي دارد شعر را به مقام بشارت و انذار نزديك كند. به جايگاهي كه مخاطب او همه آدمياني باشند كه در سراسر گيتي فطرت حقجوي خويش را از ياد بردهاند.
«امروز زلزله
سيماي عبرت است
آن روز
فرصت عبرت نيست
آن زلزله نهايت راه است»
صفارزاده در مجموعه «در پيشواز صلح» علاوه بر نگاه اجتماعي خاص خود، بار ديگر خواننده را با خود به عمق تابناك تاريخي كه افتخار مسلمان بودنش را در آن معني مينمايد، رهسپار ميكند. به صدر اسلام و مرارتهايي كه مسلمانان براي وديعهاي كه اينك در نزد اوست، متحمل شدند.
بازخواني شاعر از اين مفاهيم علاوه بر آنكه مروري است بر دانستهها و ندانستههاي مخاطب از تاريخ او را بازكاوي خويش در راه خويش كه تاريخ او براي او بيان شده است، ميخواند.
در ادامه قطعهاي از شعر بلند علي(ع) از مجموعه «در پيشواز صلح» را مرور ميكنيم:
«او ميدانست
كه خوبي خرد جاهلي
تن در نميدهد
به معرفتالله
خم ميشود گاه به ركود
خم ميشود گاه به سجود
اما دليل راه خدا
و عالم علم كتاب را
خم ميكند
به زير بار بيعدالتي و زور
و كور باطن
مدام در طلب ملموس است
بهانه ميجويد
حرص چشيدن و ديدن دارد
من و سلوي مسيرهاي بهانه است
*****
و جاهليت شرك
در هر زمان كه باشد
هرگز نميپذيرد
به مصدر تعقل
به مصدر تسليم
به محو شدن در ناپيدا
مدام در پي حس پا بر ميدارد
مدام با خود ميگويد
بايد ديد
بايد چشيد
وگرنه باور نميكنم»
*نويسنده: حميد نورشمسي
شنبه 18 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 155]