تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 5 آذر 1403    احادیث و روایات:  
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1833651198




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

چپ دست بودن ، عیب است ؟


واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: آدم.هايي كه كنار ما هستند و شبيه ما، با يك تفاوت كوچك در نيمكره.هاي مغز. بفرماييد تو... اينجا مهماني چپ دست.هاست

اگر راست دست هستيد و بيني بزرگ داريد و قرار است با يك دوست چپ دست كه اتفاقاً او هم بيني بزرگي دارد روبوسي كنيد، برايتان واقعاً متأسفيم، چون حتماً پيش از آن.كه محبت يك بوسه را بر گونه خود حس كنيد، بيني.تان به جسم استخواني. و سفتي مي.خورد كه هوشمندي زيادي نمي.خواهد تا بفهميد چيست. آن جسم سفت و سخت بيني دوستتان است. با اين حال شما از دوستتان خوش شانس.تر هستيد، چون تنها در سه درصد از روابطتان ممكن است با چنين مشكلي روبه.رو شويد، اين در حالي است كه او در 97 درصد موارد دچار اين مسئله است.
چپ دست.ها اقليتي هستند كه معمولاً نا.ديده.شان مي.گيريم. درست مثل بسياري از اقليت.هاي ديگر كه به خاطر هجوم اكثريتي با يك نوع نگرش خاص، فراموش مي.شوند و اهميتشان در نظر گرفته نمي.شود.

روبوسي يكي از كوچك.ترين مشكلات چپ دست.هاست كه مي.شود به راحتي از آن صرف.نظر كرد، اما آنها ده.ها مشكل كاربردي و مهم ديگر دارند كه ما راست دست.ها به آن توجه نمي.كنيم. مشكلاتي كه گاه مي.تواند بر روند زندگي آنان تأثير بگذارد.

خنده.دار است، نه؟ حق هم داريد بخنديد. چون شما هيچ چيز از دنياي چپ دست.ها نمي.دانيد.

اهل كدام نيم.كره.اي؟

اصلاً چرا بعضي آدم.ها چپ دست مي.شوند؟ آيا اين يك فعاليت اكتسابي ا.ست يا از ديگران به ارث مي.رسد؟ هنوز هيچ نتيجه.گيري دقيقي در اين زمينه در دست نيست، گرچه تحقيقات فراواني صورت گرفته است. اين تحقيقات نشان مي.دهد كساني كه مادران چپ دست دارند، بيش از ديگران در معرض چپ دست شدن هستند. با اين حال بايد دانست كه تعداد مادران چپ دست به اندازه پدران چپ دست نيست. چرا كه چپ دستي در جنس مذكر شايع.تر است.

مغز به دو نيم.كره راست و چپ تقسيم مي.شود كه در چندين نقطه به هم اتصال دارند. نقاطي كه محل عبور اطلاعات است. در افراد چپ دست نيم.كره راست فعاليت بيشتري دارد و برعكس در راست دست.ها اين نيم.كره چپ است كه فعال.تر به نظر مي.رسد. هر يك از دو نيم.كره قسمت مخالف بدن را كنترل مي.كند. نيم.كره راست مركز پردازش دريافت.هاي بصري و ديداري، فضايي، حس و ادراك تقسيم، موزيك، هنر و قوه نبوغ است، در حالي.كه نيم.كره سمت چپ مركز پردازش و كنترل زبان، استدلال و برهان و كلام و سخنگويي است.

پس شايد بتوان مثل خيلي از محققين نتيجه گرفت كه چپ دست.ها داراي قدرت نبوغ بيشتري هستند و در عرصه هنر نيز موفق.تر به نظر مي.رسند.

(البته خيلي.ها هم معتقدند كه اين شايعات را چپ دست.ها از خودشان درست كرده.اند.)

يك سؤال: به چه كساني چپ دست مي.گويند؟

(لطفاً به پاسخ اين سؤال فكر كنيد. اما پيش از آن بد نيست اين ماجرا را بخوانيد.)

سال 1913، استوديويي سينمايي در نيويورك – هنرپيشه نقش اول يكي از فيلم.هاي صامت كمدي قهر مي.كند و از بازي در ادامه فيلم انصراف مي.دهد. كارگردان مي.پرسد:

«آيا كسي هست كه بتواند يك نقش كمدي بازي كند؟»

چارلي چاپلين، هنرپيشه نقش.هاي دست چندم ابراز آمادگي مي.كند. او به اتاق لباس مي.رود و كت تنگ و شلوار كوتاهي به تن مي.كند و عصايي هم در دست مي.گيرد. نقش ولگرد كوچك خلق مي.شود و همه را در استوديو به تعجب وا مي.دارد. كارگردان از اين شخصيت خوشش مي.آيد، اما تنها يك نكته را به نابغه آينده گوش.زد مي.كند: «همه چي. خوبه، فقط عصات رو با دست راستت بگير.» او نمي.دانست كه چاپلين يك چپ دست است.

اما جواب سؤال:

چپ دستي نشانه.هاي خاصي دارد. بعضي.ها تنها نوشتن با دست چپ را نشانه چپ دستي مي..دانند، اما معمولاً بلند كردن دست در كلاس، پرتاب كردن توپ، شانه زدن، چكش زدن، آب دادن پاي گياهان، غذا خوردن و مسواك زدن نيز هر يك مي.تواند علامت اين باشد كه فرد به يكي از دو گروه راست دست يا چپ دست تعلق دارد. معمولاً چپ دست.ها دندان.هاي سمت راستشان، با خطر پوسيدگي كمتري روبه.روست، چرا كه آنها عادت كرده.اند سمت راست دهانشان را بهتر مسواك بزنند. اتفاقي كه براي راست دست.ها به شكلي عكس مي.افتد.

زنان چپ دست 70 درصد بيشتر در معرض ابتلا به سرطان.ها و 20 درصد بيشتر در معرض ابتلا به بيماري.هاي دستگاه گردش خون قرار دارند. يك تحقيق ديگر، و اين بار روي كودكان 15-5 سال، نشان مي.دهد كه بين چپ دستي و شب ادراري يك رابطه مستقيم وجود دارد. يك تحقيق نصفه نيمه ديگر هم مي.گويد كه عمر چپ دست.ها كمتر از راست دست.هاست، چون اكثراً به قلب.شان كه در سمت چپ بدن قرار دارد فشار بيشتري وارد مي.شود. آنها موقع خوابيدن ترجيح مي.دهند به پهلوي چپ بخوابند و خيلي.ها معتقدند كه خوابيدن مدام به پهلوي چپ به سلامت عمومي بدن ضربه مي.زند.

با اين حال آنها كه چپ دست.اند در قسمت.هاي خاصي از مغز نسبت به راست دست.ها پيشرفته.ترند. گفته مي.شود چپ دست.ها خلبانان بهتري هستند يا حتي در رانندگي هم روي آنها بهتر مي.شود حساب كرد. يك راننده تاكسي چپ دست در تهران نيز اتفاقاً بر همين موضوع تأكيد دارد:

«شما راست دست.ها، دست قوي.تون رو واسه دنده عوض كردن استفاده مي.كنين و دست ضعيف.تون رو واسه فرمون، ولي ما برعكسيم دست قوي.مون مال فرمونه كه مهم.تره، دست ضعيف.مون مال دنده است.»

و شايد همين دليل اين باشد كه چپ دست.ها معمولاً رانندگان بهتري هستند. از طرفي چنانكه پيشتر هم گفته شد، نيم.كره راست و چپ در افراد چپ دست بسيار بهتر و سريع.تر از راست دست.ها كار مي.كند. معناي اين ادعا اين است كه چپ دست.ها در فعاليت.هايي چون ورزش و بازي.ها بسيار سريع.ترند و واكنش.هاي سريع آنها باعث بهتر بودن مي.شود، زيرا مي.توانند به راحتي از هر نيم.كره مغز خود استفاده كنند تا در فعاليت.ها شركت كنند و در ضمن هر زمان كه يك سمت مغز آنها از دريافت اطلاعات خسته شد و توانايي آن پايين آمد، نيم.كره ديگر به سرعت به كمك مي.آيد و جاي آن را مي.گيرد. بر همين اساس پيران چپ دست در زمان پيري حال بهتري دارند و از حافظه و عكس.العمل.هاي بهتري برخوردارند.

درست مثل جناب انيشتين كه مغزش تا روز آخر مثل ساعت كار مي.كرد. دانشجويانش مي.گفتند كه قادرند ساعت.هايشان را بر اساس زمان آمدن استاد تنظيم كنند. در آن موقع انيشتين دهه هشتم عمرش را سپري مي.كرد.

چندي پيش از بين پنج ميليون نفر از داوطلبان شركت كننده در كنكور سراسري به مدت پنج سال، 50 هزار نفر به طور اتفاقي مورد بررسي قرار گرفتند.

نتيجه چه بود؟

«ميانگين نمرات به دست آمده در كنكور سراسري در افراد چپ دست از نمرات افراد راست دست بالاتر است. اين بالا بودن به ويژه در رشته.هاي مختلف هنر مشهودتر است.


الهي بميري

در فارسي هم مثل اغلب زبان.ها واژه «چپ» بار معنايي مثبتي را به ذهن نمي.آورد. مرور اصطلاحات مختلفي كه با واژه چپ ساخته مي.شود، اين ادعا را ثابت مي.كند. از اصطلاحاتي چون «خواب زن چپه» تا واژه.هايي مثل «چپول يا چپ چشم». در ديگر زبان.ها هم اوضاع بهتر نيست.

در زبان انگليسي Left-handed كه چپ دست معنا مي.دهد، بيشتر اصطلاحي.است كه براي آدم.هاي دست و پا چلفتي به كار مي.رود. Left-handed-compliment نوعي عبارت تحقيرآميز براي كوچك شمردن فرد مقابل است. و يا Left-handed-diaynosis كه براي نفرين كردن استفاده مي.شود. چيزي مثل: «الهي بميري!»

Left-handed-bussines هم به معناي كارهاي غير.قانوني و غيراخلاقي است.

در زبان لاتين چپ را gauche مي.گويند كه به معناي شوم و نحس و بديمن است. فرانسوي.ها هم – كه از جمله چپ دست.ترين مردمان اروپا هستند – براي هر دو واژه «چپ» و «ناشي» يك كلمه را به كار مي.برند. كلمه Sinsiter كه بعضي وقت.ها به معني آدم ناجور هم هست. آلماني.ها هم اصطلاحي دارند براي آدم.هاي بي.خاصيت كه ترجمه..اش مي.شود: «كسي كه دو تا دست چپ دارد!» (بيچاره چپ دست.هاي آلماني) چيني.ها هم كلمه «چپ» را براي كساني به كار مي.برند كه نظم درست و حسابي ندارند.

در زبان انگليسي امروزه از واژه Southpaw براي چپ دست.ها استفاده مي.شود. واژه.اي برآمده از ورزش بيسبال كه مؤدبانه.تر است.

در ژاپن تا همين قرن نوزدهم قانوني بود كه بر اساس آن اگر يك مرد ژاپني به اين نتيجه مي.رسيد كه زن چپ دستش در روند زندگي او اختلال ايجاد مي.كند، حق داشت او را طلاق دهد. اما به هر حال اوضاع ژاپني.ها بهتر از اسكيموهايي بود كه چپ دست.ها را جادوگر مي.دانستند.

در بوديسم و هندوئيسم وقتي پاي مناسك مذهبي به ميان مي..آيد، فرد نمي.تواند از دست چپ خود استفاده كند و در مقابل مقدسات بايد الزاماً دست راستش را بالا ببرد. معالجه چپ دستان هميشه در همه جاي جهان مطرح بوده و كماكان هست. در گذشته زولويي.هاي آفريقا سوراخي در زمين مي.كندند و آن را از آب جوش پر مي.كردند و كودك چپ دست مجبور بود تا دست چپش را در آب جوش فرد ببرد و پس از آن با همان دست روي سوراخ را بپوشاند. اين كار باعث زخم شدن دست كودك مي.شد و طبيعي بود كه او تا مدتي نمي.توانست از دست خود استفاده كند. آنها مي.پنداشتند كه كودك چپ دست به دام اوباشي خواهد افتاد.

چنانكه جلال آل.احمد نويسنده صاحب.نام - و البته چپ دست ايراني – مي.گويد، در سال.هايي دور بسياري از قديمي.ها نوشتن آيات قرآن با دست چپ را مكروه مي.دانستند.

جرج ششم پادشاه چپ دست انگليس در دوران وليعهدي با مصيبت بزرگي روبه.رو بود. پدرش، جرج پنجم، طناب بزرگي به دست چپ او مي.بست و به محض اين.كه پسرك بيچاره مي.خواست از دست چپ خود استفاده كند، پدر خبردار مي.شد و به سرش فرياد مي.كشيد. شبيه چنين روشي را پدر نلسون راكفلر، سوپر ميلياردر معروف نيز براي تربيت فرزندش به كار گرفت، اما هيچ كدام از اين دو پدر نتوانستند عادت چپ دستي فرزندان خود را تغيير دهند.

حالا مي.خواهيم درباره مشكلات چپ دست.ها صحبت كنيم، اما پيش از آن گفت.و.گوي ما را بخوانيد با بهنوش بختياري كه خود چپ دست است.


گيتارزن چپ.دست

«ديگر همه بيننده.ها فهميده.اند كه من چپ دست هستم.» اين را بهنوش بختياري مي.گويد. اولين مشكل چپ دست بودن زماني براي او به وجود مي.آيد كه تصميم مي.گيرد تعليم گيتار ببيند: «معلم گيتارم راست دست بود و من چپ دست. آن موقع براي آموزش كلي اذيت شدم و از خير گيتار زدن گذشتم.» هيچ وقت چپ دست بودن براي او در حرفه.اش مزاحمت ايجاد نكرده است: «ببينيد مشكل غذا خوردن و كنار راست دست.ها نشستن كه ديگر به آن عادت كرده.ام. مي.دانم كجا بنشينم بهتر است.». يك خدا بيامرز نثار روح مادربزرگش مي.كند و به دوران كودكي مي.رود: «بچه. كه بودم و كارهايم را با دست چپ انجام مي.دادم، مادربزرگم مدام مي.گفت: با دست راست بخور، با دست راست بنويس، با دست راست بردار. و وقتي مي.پرسيدم چرا؟ مي.گفت: بده و من معني.اش را نمي.فهميدم. من يك چپ دست فول هستم و هيچ وقت نتوانستم با دست راست كارهايم را انجام دهم. خدا بيامرز مادربزرگم هم قديمي بود و چپ دست بودن را بد مي.دانست.»

چپ دست.هاي كنكوري هميشه مصيبت دارند. با اين.كه آنها در زمان پر كردن فرم كنكور اعلام مي.كنند كه چپ دست هستند، اما معمولاً صندلي.هايشان تفاوتي با صندلي.هاي راست دست.ها ندارد. اين مسئله اگر چه آنها را در مدرسه و كنكور با مشكل مواجه مي.كند، اما در نهايت به نفع رفقاي راست دست.شان تمام مي.شود، چرا كه تقلب كردن از روي دست چپ دست.ها بسيار راحت.تر است!

يكي از مشكلات اصلي چپ دست.ها استفاده از دوربين عكاسي است. تمام دوربين.هاي عكاسي بر اساس استفاده راست دست.ها ساخته شده.اند. از همين بابت است كه چپ دست.ها يا سراغ عكاسي حرفه.اي نمي.روند و يا در نهايت عكاسان خيلي خوبي نمي.شوند. (بد نيست براي اين.كه حرف ما را باور كنيد، اين بار سعي كنيد با دست چپ عكاسي كنيد. ديوانه مي.شويد!)

چپ دست.ها وقت غذا خوردن هم مشكل اساسي پيدا مي.كنند. مخصوصاً وقتي كنار يك راست دست مي.نشينند. دست چپ آنها مرتب به دست راست بغل دستي.هايشان مي.خورد و گرفتاري بار مي.آورد!

به وبلاگ يك چپ دست سر بزنيم و ببينيم چه آرزوهايي براي حل اين مشكلات دارد؟

«يكي از آرزوهام اينه كه يه روز محصولات مخصوص چپ دست.ها بسازم. تا به شما 97 درصد بگم كه ماها چي مي.كشيم از دست اين چاقوهاتون، اين قيچي.ها.تون، اين دنده ماشين، اين دستگيره در و پنجره، اين چپ.كليك مسخره.تون، اين شماره.هاي كمكي كيبورد كه به خودتون حال دادين گذاشتين زير دست راستتون. اون صندلي.هاي تكيتون كه باعث شده كتفم كج بشه!، اون شماره.گيرهاي قديمي تلفن كه بايد انگشت رو مي.كرد توش و مي.چرخوندي، اين كنسرو بازكن.هاتون، اين ساعت.هاي مچي كه نمي.شه با دست چپ كوكشون كرد. اون قلم درشت من در آورديتون كه كلي هم براي خودتون انحناهاي خاص خطاطي مخصوص راست دست.ها ساختين توش. اون جيب پيراهن مردونه. اون در يخچال. اون خط.كشتون كه شماره.هاش مي.ره زير دست آدم.

برام اين حركت. هارموني بهتري داره.

خلاصه كه چيزهايي هست كه يك راست دست هرگز نمي.فهمد. آن هم حس خوشايندي .است كه يك چپ دست دارد. جدي مي.گم. مي.توانيد از تك تكشون بپرسيد.»

يك ابتكار ساده

فولاد و سياوش صفاريان.پور دو برابر دوقلو هستند. شايد آنها را در حال اجراي برنامه در تلويزيون ديده باشيد. آنها چنان به هم شبيه هستند كه حتي نزديك.ترين دوستانشان هم در برخورد با آنها بايد تمركز زيادي كنند تا هر كدام را تشخيص دهند. با وجود همه اين شباهت.ها، يك تفاوت اساسي دارند. يكي.شان راست دست است و ديگري چپ دست! اين تنها تفاوتي است كه آنها را به راحتي لو مي.دهد.

فولاد مي.گويد: «بچه كه بوديم دوست داشتيم كاملاً شبيه هم باشيم و هيچ كس نتواند تفاوتمان را بفهمد. براي همين تصميم گرفتيم دست ديگرمان را هم به كار بگيريم. آن.قدر تلاش كرديم تا هم من ياد گرفتم با دست ديگرم بنويسم و هم سياوش.»


بچه معروف.هاي چپ

نه، نه... اشتباه نكنيد. بحث اصلاً سياسي نيست. مي.خواهيم به تاريخ رجوع كنيم و چپ دست.هاي جهان را بشناسيم:

شايد قديمي.ترين چپ دست.هاي شناخته شده اسكندر كبير و ابن خلدون بوده.اند؛ دو آدمي كه نسبتي ديرينه با تاريخ دارند. ژوليوس سزار و ناپلئون بناپارت هم از معروف.ترين چپ.دست.هاي جهانند. ژوزفين در يكي از نامه.هايش به ناپلئون از او به عنوان مرد «چپ دست» زندگي ياد مي.كند. پرنس چارلز – وليعهد بيچاره انگلستان كه ظاهراً مادرش خيال مرخص شدن از دنيا را ندارد- هم چپ دست است. اما جالب.تر اين.كه در طول 39 سال گذشته فقط دو نفر از رئيس جمهورهاي آمريكا (جيمي كارتر و جرج بوش) چپ دست نبوده.اند. جرالد فورد، رونالد ريگان، جرج. بوش پدر و بيل كلينتون همگي چپ دست بوده.اند. گاندي،. فيدل كاسترو، چه گوارا و سيمون بوليوار هم در اين فهرست مي.گنجند. طرفداران گرامي سينماي هند! .با كمال افتخار به اطلاع مي.رساند جناب آميتا باچان هم از چپ دستان معروف جهان است. به فهرست سينمايي.ها بايد كساني چون كيم .نواك، چارلي چاپلين، مايكل لندون، جان استوارت، بني استيلر، تام كروز، آنجلينا جولي، نيكول كيدمن و دمي مور را هم اضافه كرد. جناب پريس برازنان را هم كه به خاطر داريد. همان هنرپيشه خوش تيپي كه شبيه آقاي خاتمي است. فراموش نكنيد كه چپ دستان موسيقي با همه مشكلاتي كه در نواختن ساز دارند، اما هميشه جزو نوابغ اين عرصه بوده.اند:

كورت كوبين، ديويد بوي، جيمي هندريكس، جرج مايكل، پل مك.كارتي، فرد. آستر و احتمالاً چنگيز حبيبيان.

واي... داشت فراموشمان مي.شد كه اسم اين افراد را هم اضافه كنيم: لئوناردو داوينچي، ميكل آنژ، اسحق نيوتن، آلبرت انيشتين، رامبراند، پيكاسو، باخ، بتهوون، بيل گيتس و نيچه.

ورزشكاران چپ دست هم كه معرف حضور هستند: ديگو مارادونا، پله، جان مك كنر و بين ايراني.ها بدون رعايت تقدم و تأخر و اهميت اين چپ دست.ها جزو معروف.ترين.ها هستند:

جلال آل.احمد، ابوالحسن داوودي، لاله اسكندري، بهنوش بختياري، مرجان محتشم، هانيه توسلي، عليرضا نيكبخت واحدي، مهرزاد معدنچي، ميثم منيعي، محسن خليلي و ...

اميدواريم نگوييد خب، حالا كه چي... هيچ چي! شما اين چند صفحه را خوانديد و كلي به اطلاعاتتان افزوده شد. همين دليل كافي نيست؟


لاله اسكندري؛ مايه عذاب كناردستي.ها

لاله اسكندري، اين روزها سريال پرمخاطب سال.هاي برف و بنفشه را روي آنتن دارد. اما نمي.دانم آنها كه پاي تلويزيون مي.نشينند و سريال را تماشا مي.كنند، متوجه شده.اند كه هنرپيشه محبوبشان چپ دست است. سراغ او را مي.گيريم و از مشكلات يك بازيگر چپ دست مي.پرسيم.

«بعضي وقت.ها زاويه.اي را كه كارگردان براي فيلم.برداري در نظر گرفته است به هم مي.ريزم.» اين را لاله اسكندري مي.گويد. او هم از هنرمندان چپ دست است. براي اثبات حرفش مثال مي.آورد: «مثلاً در صحنه.اي بايد گوشي تلفن را بردارم. كارگردان زاويه.اي را كه در نظر مي.گيرد، براي يك آدم راست دست است. وقتي با دست چپ اين كار را انجام مي.دهم، يا بايد زاويه دوربين عوض شود يا كارگردان از من مي.خواهد كه با دست راست گوشي را بردارم و صحنه تكرار مي.شود.» لاله اسكندري البته مشكل خاصي با چپ دستي ندارد. او مي.گويد: «برايم عادي شده .معمولاً جايي مي.نشينم كه كنار دستي.هايم را اذيت نكنم، اما امان از روزهاي مدرسه.» خاطرات روزهاي مدرسه را مرور مي.كند و مي.گويد: «هميشه مايه عذاب كناردستي.هايم بودم. هيچ وقت هم نتوانستم خطاطي با قلم را خوب ياد بگيرم. چون معلم.هايمان همه راست دست بودند و نمي.توانستند به من كه قلم درشت را با دست چپ مي.گرفتم به درستي آموزش دهند.» او چپ دستي را از پدربزرگش به ارث برده كه زماني طراحي هم مي.كرده است. مي.گويد: «شنيده.ام چپ دست.ها خوب طراحي مي.كنند. من هم هر دويش را از پدربزرگم به ارث بردم؛ هم چپ دست هستم و هم طراحي مي.كنم. البته پدربزرگم به خاطر چپ دست بودن در مدرسه و خانه خيلي تنبيه شده بود و آخر سر نوشتن با دست راست را ياد گرفته بود و مابقي كارهايش را با دست چپ انجام مي.داد. اما من مشكلي نداشتم. همه پذيرفته بودند كه چپ دست هستم.» موقع خداحافظي با شيطنت مي.خندد و مي.گويد: «راستي، شنيده.ام چپ دست.ها باهوش.تر هستند.»


عليرضا نيكبخت.واحدي؛ حل ساده مشكل

اين روزها نه دوباره از پرسپوليس به استقلال رفته. نه مدل موهايش مسئولان فدراسيون را عصباني كرده،. نه خبري از تنبيه و جريمه. است و نه از تشويق و گل.زني. عليرضا نيكبخت واحدي مثل چند ماه گذشته به عنوان مهاجم در پرسپوليس توپ مي.زند و خبري از حاشيه و جنجال نيست. اما شنيده.ايم او به غير از اين كه يك مهاجم چپ پا است، چپ دست هم هست و سراغش را مي.گيريم.

بزرگ.ترين مشكلي كه چپ دستي براي او به وجود آورده است، به دوران دبستان بر مي.گردد: «آن موقع.ها، روي يك نيمكت سه نفر مي.نشستيم. دست چپ من موقع نوشتن مدام به دست راست بغل دستي.هايم مي.خورد و دستشان را خط مي.انداخت. غير از من هم چپ دست ديگري در كلاس نبود كه كنارش بنشينم و مشكل حل شود.» البته اين مشكل او در زمان دبيرستان حل مي.شود. «دبيرستان با يك نفر رفيق بودم كه مثل من چپ دست بود. كنار هم مي.نشستيم و مشكلي برايمان پيش نمي..آمد.» از كنكور هم مي.گويد: «يك دفعه در كنكور شركت كردم. همه چيز خوب بود. توي فرم ثبت نام نوشته بودم چپ دست هستم و جايم مناسب بود.» نيكبخت با چپ دستي.اش مشكلي ندارد، اما از چپ پا بودنش خيلي راضي است. مي.خندد و مي.گويد: «خب براي اين كه چپ پاها بهتر فوتبال بازي مي.كنند.»


ابوالحسن داوودي؛ هدايت با دست چپ

ابوالحسن داوودي را با مرد باراني، نان، عشق و موتور 1000 مي.شناسيم. روزهاي نزديك را اگر بگرديم به ياد فيلم تقاطع مي.افتيم. اما بهانه. ما براي اين كه سراغ او برويم، هيچ كدام از فيلم.ها و كارهاي هنري..اش نيست. او چپ دست است و به عنوان كارگرداني كه همه چيز را با دست چپ هدايت مي.كند، سراغش مي.رويم.

«هميشه سر ميز غذا مشكل دارم. كنار دستي.هايم اذيت مي.شوند و بايد منتهااليه سمت چپ ميز را براي نشستن انتخاب كنم تا ديگران از دستم راحت باشند.» اينها را ابوالحسن داوودي مي.گويد. كارگردان چپ دست سينما! البته اين موضوع هيچ وقت در كار مزاحمش نبوده است. «من اصلاً با نيمه چپ بدنم راحت.تر هستم. چپ پا هم هستم. هيچ وقت در كار هم مشكلي نداشته.ام. فقط با وسايلي كه لزوماً براي راست دست.ها ساخته شده مثل قيچي، به سختي كار مي.كنم.» البته چپ دست بودن براي ابوالحسن داوودي مزيت هم داشته است. «جوان.تر كه بودم، تنيس بازي مي.كردم. طرف مقابلم چون من چپ دست بودم نمي.توانست عكس.العمل مرا حدس بزند و هميشه غافل.گير مي.شد.» البته ابوالحسن داوودي با اين كه همه كارهايش را با دست چپ انجام مي.دهد، اما با دست راست مي.نويسد. آن هم بر مي.گردد به دوران كودكي.اش. «بچه كه بودم مداد را با دست چپ مي.گرفتم. عمويم كه در فاميل آدم مستبدي بود، مي.گفت: «خوبيت نداره بچه با دست چپ بنويسه.» پدر و مادرم كاري نداشتند، اما به توصيه عمو دستم را بستند و آن قدر اين كار را انجام دادند كه من عادت كردم با دست راست بنويسم.»


گونتر گراس چپ.دست.ها

هر دوي ما چپ دستيم و همديگر را از انجمن چپ. دست.ها مي.شناسيم. مي.دانيد كه ما چپ دست.هاي اين شهر مانند همه كساني كه دردي مشترك آنها را رنج مي.دهد، انجمني تأسيس كرده.ايم و مرتباً همديگر را ملاقات مي.كنيم و مي.كوشيم دست راست خود را كه متأسفانه در كارها بسيار ناشي است، تمرين بدهيم. مدتي يك راست دست خوش.قلب ما را آموزش مي.داد. متأسفانه او ديگر نمي.آيد. آقايان هيئت رئيسه از روش.هاي آموزشي او انتقاد مي.كردند و معتقد بودند اعضاي انجمن بايد با نيروي خود تغيير عادت بدهند. به اين ترتيب ما با هم و بدون هيچ اجباري، فقط به بازي.هاي دسته جمعي ابداعي و انجام كارهايي مي.پردازيم كه مهارت را بالا مي.برند مثل: سوزن نخ كردن، آب ريختن و باز و بسته كردن در با دست راست. يكي از اصول اساسي ما اين است: «تا زماني كه دست راست مثل دست چپ نشود، آرام نمي.گيريم.»

اين جمله هر چقدر هم كه زيبا و دهن پر كن باشد، بي.معناترين حرف.هاست. با اين روش، ما هرگز به نتيجه دست نخواهيم يافت. جناح افراطي انجمن ما از مدت.ها قبل خواسته بود كه اين جمله به طور كامل حذف و به جاي آن نوشته شود: «ما به دست چپمان افتخار مي.كنيم و از آن چه با آن متولد شده.ايم، شرمگين نيستيم.»

مسلماً اين شعار هم درست نيست و تنها جذابيت آن و نيز بلند طبعي.مان به ما اجازه داده چنين حرف.هايي را انتخاب كنيم. اريش و من كه هر دو جزو جناح افراطي محسوب مي.شويم، به خوبي مي.دانيم سرخوردگي تا چه حد در ما ريشه دوانده است. خانه، مدرسه و بعدها خدمت سربازي هم به ما كمك نكرد تا ياد بگيريم اين نقض جزئي را – جزئي در مقايسه با ساير ناهنجاري.هاي رايج – با بردباري تحمل كنيم. باعث و باني اين احساس سرخوردگي هم آن طرز كودكانه.اي است كه اطرافيان دست آدم را مي.گيرند؛ خاله.ها و عمه.ها، دايي.ها و عموها، دوستان مادر و همكاران پدر، اينها همان جمع خانوادگي غير قابل تحمل و وحشتناكي هستند كه افق آينده. يك كودك را تاريك مي.كنند. بايد دستمان را به همه اين افراد مي.داديم. آنها مي.گفتند: «نه. با آن دست بدقواره نه! با دست واقعي.ات دست بده، بادست راست!»


چه.گوارا؛ چپ.ترين چپ

چه گوارا بي.ترديد چپ.ترين چپ دست دنياست. عكس.هاي او را به ياد بياوريد! مخصوصاً آنهايي كه با ژستي خاص سيگاري را لاي انگشتانش دارد. انگشتان دست چپ.

دو سال پيش وقتي والترسالس مي.خواست فيلم The motocycle Diaries يا خاطرات موتورسيكلت سوار را درباره چه گوارا بسازد، به گابريل گارسيا برنائل سفارش داد تا اين نقش را باز مي.كند. در اين وسط تنها يك مشكل وجود داشت. پسرك خوش چهره مكزيكي يك راست دست تمام عيار بود. اما سينما جادويي ديگر دارد. گابريل در طول شش ماه توانست مهارت.هايي را با دست چپ ياد بگيرد كه او را به چه گوارا نزديك.تر مي.كرد. او در گفت.وگويي با مجله فرانسوي استوديو گفت: «كار سختي بود. بعد از 30 سال بايد دست چپم را به كار مي.انداختم. اما همين تمرين.ها مشكل ديگري از زندگي را به من معرفي كرد. حالا احساس مي.كنم دو تا آدم هستم. گاهي با دست راست گاهي با دست چپ.»






این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فان پاتوق]
[مشاهده در: www.funpatogh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 411]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن