واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: رئيس جمهور اوباما
مردم آمريكا در يك راي گيري پرهيجان، كمسابقه و تاريخ ساز يك دورگه افريقائي الاصل، سيه چرده، جوان و كم تجربه را براي اداره كشور خود انتخاب كردند.اين انتخاب در متن تاريخ آمريكا حادثه مهمي به شمار ميرود. بسياري از تحليلگران بين المللي انتخاب باراك اوباما را عمدتا ناشي از خستگي و سرخوردگي مردم امريكا از عملكرد هشت ساله نو محافظه كاران در واشينگتن ميدانند.
پيروزي اوباما از مدتها پيش قابل فرض بود اما عدهاي از تحليلگران جرات پيش بينياين پيروزي را نداشتند و برخي از محافل قدرت در آمريكا و در كشورهاي اقماري آمريكا در جهان نيز آرزوي چنين موفقيتي را براي اوباما نداشتند. سالها پيش حضور يك سياه پوست در كاخ سفيد يك امر محال به نظر ميرسيد همان طور كه امروز حضور يك مسلمان در كاخ سفيد غيرممكن مينمايد.
پيروزي اوباما را قبل از آن كه موفقيت خود او باشد بايد به حساب شكست جنبش نومحافظهكاري در آمريكا دانست كه به جز جنگ، تخريب، كشتار، نا امني، كسري بودجه و نارضايتي ارمغاني براي مردم آمريكا و جهان نداشت.
پيروزي اوباما در آمريكا در متن تغييري قابل تحليل است كه يا دراين كشور رخ داده و يا قرار است رخ دهد. فراموش نكردهايم كه در دهه 1960 در همين آمريكا كشيش، روشنفكر و مبارز حقوق بشري چون دكتر مارتين لوتركينگ را به ضرب گلوله ميكشتند كه چرا وعده برابري سياه و سفيد را سر داده است.
با چنين سابقهاي ميتوان حدس زد كه چه كساني يا چه محافلي از انتخاب اوباما راضي نيستند. اما بايد باور داشت كه اكثريت مردم آمريكا به انتخاب او راي داده و دست از همه محافظهكاران مجرب و سابقه دار شسته و دل از جنگ و مداخله گري در نقاط مختلف جهان بريدهاند.
براي پيروزي اوباما دلائل زيادي وجود دارد. مهمترين اين دلائل شايد اميد مردم آمريكا به در سياستهاي داخلي به خصوص در عرصه اقتصادي باشد. بحران اقتصادي اخير در آمريكا ميخ بزرگي بود بر تابوت نومحافظه كاري كه از مدتها پيش در نقاط مختلفي از جمله در عراق و افغانستان ذوب شدن آرزوهاي خود را به چشم ميديد.
جرج بوش و نومحافظه كاران كاخ سفيد در هشت سال گذشته بهترين زمينه را براي موفقيت فردي چون اوباما فراهم كرده بودند. در نتيجه عملكرد نومحافظه كاران ظهور شخصيتي چون اوباما در عرصه سياست امريكا اجتناب ناپذير شده بود و طبعا به اين دليل بود كه اوباما توانست به اتاق بيضي در كاخ سفيد راه يابد.
جمهوري خواهان به خوبي از ناكاميهاي بوش و تاثير آن بر حيثيت حزب خود مطلع بودند. جان مككين شايد در شرايط عادي انتخاب بدي نبود و ميتوانست براي جمهوري خواهان راي جمع كند. اما مك كين كليشهاي سنتي براي رياست جمهوري آمريكا و به هر حال ميراثدار جرج بوش بود و بايد بار سنگين بخشي از ناكاميها و بيكفايتيهاي نومحافظهكاران را بردوش ميكشيد. و همين امر در شكست او تاثير زيادي داشت.
طبعا اوباما خود بهاين امر واقف است كه وظيفه اصلياش برآوردن انتظارات مردمي است كه از نو محافظه كاري به تنگ آمدهاند. او اينك حتي اگر بخواهد نميتواند راه روساي جمهور گذشته آمريكا را ادامه دهد. مردم آمريكا عزم تغيير كرده و آماده اين تغييراند. ميماند برنامه اوباما كه از فضاي تبليغاتي خارج شده به مرحله عملياتي پا بگذارد.
مردم آمريكا در كمال نگراني اوباما را با جان كندي رئيس جمهور اسبق آمريكا مقايسه ميكنند. كندي هم در فرايندي هم چون اوباما به قدرت رسيد. او نيز جوان بود و در برابر جهان سنتي و قديمي محافظه كاران به رهبري ريچارد نيكسون مبارزه كرد. در نظر جمهوري خواهان نيكسون انتخاب بدي نبود. اما كندي به دليل مخالفت بنيادين با انديشههاي جمهوري خواهان بود كه توانست بر نيكسون برتري پيدا كند. كندي نيز وعده تغيير داد. طرفداران او هم با همان شور و اشتياقي راي خود را به صندوقها انداختند كه اين بار به اوباما داده شد. او نيز در نظر مردم آمريكا اعتماد به نفس بالايي داشت. اين سوال نه تنها امروز كه سالها بي جواب خواهد ماند كه آيا اوباما توانست شرايط موجود سياسي و اجتماعي آمريكا را به نفع خود تغيير دهد يا شرايط سياسي و اجتماعي آمريكا اوباما را محبوب كرد. هر چه بود، اوباما توانست با شعار تغيير و برشمردن مولفههاي تغيير مورد نظرش انتظار مردم را تشفي دهد و طي دوسال مبارزات نشان دهد چگونه رئيس جمهوري خواهد بود. رقباي اوباما در ماههاي اخير او را سوسياليست و حتي تروريست خوانده بودند اما مردم آمريكا باز هم او را بر رقيب جمهوري خواهش ترجيح دادند.
انتخاب اوباما به عنوان يك نقطه عطف، رابطه آمريكا را با گذشته اش قطع ميكند و شايد مدتي طولاني به درازا بكشد كه مردم آمريكا درك كنند كه چه اتفاق مهمي دراين كشور افتاده است. شايد مردم ديگر كشورها زودتر از مردم آمريكا درك كرده باشند كه اين انتخاب چه معنا و مفهومي داشته است.
آن چه امروز اهميت دارد عيني شدن وعدههاي اوباما است. اوباما در طول مبارزات انتخاباتي خود از مخالفت با اشغال عراق صحبت كرده است اما هرگز نگفته است كه نيروهاي آمريكايي را يكشبه از بغداد بيرون خواهد آورد. لذا ميتوان انتظار داشت كه عراق براي مدتي همچنان در اشغال نيروهاي آمريكائي باقي بماند اما تعداد نيروهاي آمريكا در عراق كمي كاهش يابد.
در زمينه مسائل اقتصادي انتظار ميرود اوباما به حمايت از طبقات متوسط و پائين آمريكا برخيزد اما انتظار نميرود كه وي امكان مقابله عميق با سياستهاي كلان اقتصادي مصوب كنگره آمريكا را پيدا كند يا بتواند با اختاپوس نهادهاي قدرتمند اقتصادي اين كشور به مقابله بپردازد.
در سطح بين المللي انتخاب اوباما به كاهش امواج نفرت و مخالفت با سياست خارجي آمريكا در جهان كمك خواهد كرد. بسياري از مردم جهان به خصوص سياهان آفريقا و رنگين پوستان آسيا به دلايل قابل فهم رواني با اوباما همسان پنداري ميكنند. به همين دليل در آغاز با وي و با آمريكا از در آشتي در خواهند آمد.
اما اوباما اگر بخواهد اين احساسات مثبت را با به سمت پايدار سوق دهد بايد اقدامات تبليغاتي و روابط عمومي و اقدامات عملي گستردهاي را به اجرا بگذارد. اين فرصت براي مجموع نهادهاي قدرت در آمريكا فرصتي طلائي به وجود خواهد آورد كه از محبوبيت اوباما به نفع آمريكا استفاده كنند. لذا انتظار ميرود اوباما دراين زمينه از حمايت نهادهاي قدرت دراين كشور بهرهمند گردد.
اوباما ماموريتي را آغاز كرده كه بسيار بزرگتر از توان او است و مقاومتهاي محافظه كارانه زيادي در برابر او وجود دارد. انتظارات مردم جهان و آمريكا آن قدر زياد شده است كه ظاهرا تامين اين انتظارات از توان او خارج مينمايد. آيا اوباما چهار سال و شايد هشت سال ديگر هم خواهد تواست مردم آمريكا و جهان را از عملكرد خود در دوران رياست جمهورياش راضي نگاه دارد؟
رسانههاي آمريكايي اين روزها اين جمله را از سخنان اوباما در جريان مبارزات انتخاباتي بسيار نقل ميكنند:
جمعه 17 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 106]