واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: عكس : 3دختري كه دنيا را تكان دادند!
دختراني كه با مريم مقدس در ارتباط بودند!!
واقعه از آنجا آغاز مىشود كه سه كودك روستائى، در اطراف دهكده چشم بر حقيقتى مىگشايند كه بعد از آن ريشه عقيده مردم آن منطقه مىشود.
جيكا 7 ساله فرانسيكو 9 ساله و لوسيا 10 ساله. شاهد اصلى اين واقعه، لوسيا است، و واقعه از زبان اين سه كودك اينچنين نقل شده است.
در سال 1916 ميلادى، يك سال قبل از ديدار با بانوى درخشنده، فرشتهاى بر ما ظاهر شد، و 3 بار اين گفته را تكرار كرد:
من فرشته صلح هستم، خدايا من ايمان دارم، و باور دارم و عشق مىورزم بتو، و من طلب استغفار مىكنم از آنان كه باور ندارند، و عشق نمىورزند، و ايمان ندارند.
فرشته 2 بار ديگر در تابستان و پائيز بر آنها ظاهر شد، و هر بار يك چيز را از آنان خواهش كرد: قربانى بدهند و استغفار كنند براى گناهكاران، و دعا كنند براى متحول شدن آنها، اين 3 برخورد بود كه بچهها را براى ديدن بانوى صاحب تسبيح آماده كرد.
در سال 1917 ميلادى بچهها 2 بار نور درخشندهاى را ديدند، و سپس بر بالاى درخت بلوط نور عظيمى ظاهر شد، بانوئى درخشندهتر از خورشيد، بنام مريم مقدس . او فرمود : نمىخواهم شما را بترسانم، بچهها گفتند شما كيستيد؟ فرمود من مريم باكره هستم گفتند شما از كجا آمدهايد؟ فرمود من از بهشت آمدهام گفتند از ما چه مىخواهيد؟ فرمود من آمدهام از شما بخواهم باز اينجا بيائيد، بعد به شما خواهم گفت كه از شما چه مىخواهم. بانوى صاحب تسبيح بعد از آن هر ماه ظاهر شد، از ماه مى تا4 اكتبر، در آخرين و ششمين ديدار او، معجزه بزرگى را در مقابل ديدگان 70000 نفر جمعيتى كه گرد آمده بودند، نمايان ساخت. در برابر ديدگان منتظر جمعيت، باران بطور ناگهانى ايستاد، و ناگهان خورشيد به لرزش درآمد، و ايستاد، و دوباره چرخيد و ايستاد، بطورى كه مردم احساس كردند هر لحظه مىرود كه خورشيد بر آنان فرود آيد، پس از اين واقعه خورشيد به جاى اول خود بازگشت، و به همان درخشش معمول و زيباى خود ادامه داد. اولين عكس از اين واقعه، در روزنامه ليبون در 5 اكتبر همان سال منتشر شد،
خبر همين واقعه هم بود كه چشم جستجو گر خيل مشتاقان را متوجه مدعاى سه بچه روستائى كرد، و هم اكنون ديگر هر آنچه كه مىگفتند، مورد قبول افرادى بود كه به چشم خويش نخستين كرامت حضرت مريم را ديده بودند.
لوسيا وارد زندگى مذهبى شد و راهبه شد ، و زنده ماند زيرا كه عهد كرده بود با بانو كه در ترويج عبوديت و مسيحيت تلاش كند، و زنده بماند، فرانسيسكو و جسيكا، در 3 و 4 سال بعد، در اثر بيمارى ريوى از بين رفتند.
لوسيا، هم صدا را شنيد و هم سخن گفت و هم بانو را ديد، جسيكا هم بانو را ديد و هم صدايش را شنيد، و فرانسيسكو فقط بانو را ديد.
حقانيت بچهها را ابتدا پدر و مادر آنها باور مىكردند، چرا كه مىگفتند: آنها در زندگى هرگز دروغ نگفتهاند. در هر حال، نه تنها مرگ دو كودك كوچك از حق اعتقاد آنان نكاست، بلكه چون بانوى درخشنده به 2 كودك قول داده بود كه آندو را به بهشت ببرد، اعتقاد آنها را نسبت به عمق مسئله افزود، اين كودكان در چشم مردم كودكانى مقدس و مذهبى شدهاند.
در سال 1919 عبادتگاهى در دهكده فاطميا ساخته شد، و 3 سال بعد توسط افراد متعصب منفجر شد، ولى بعد از مدتى دوباره برپاگشت.
در سال 1928 اولين سنگ ساختمان اصلى بنا نهاده شد، در سال 1930 استعف ليبريا اجازه برگذارى آئين پاك فاطيما را صادر كرد، اجازه كليسا در سال 1932 براى برگزارى مراسم عبادت بانوى ما مريم مقدس بود، كه سرانجام در سال 1353 به اين زيارتگاه پشتوانهاى رسمى داد، اگرچه اين همه فقط در جهان سياست مىگذشت، ولى قلوب مردم از همان روز وقوع واقعه خورشيد، دهكده فاطيما محلى براى زيارت قلوب مردم شد.
هر ساله در 13 ماه مى، دوستداران فاطيما از تمامى نقاط پرتغال، و كشورهاى اطراف براى زيارت و نيز دعا و توبه، و طلب شفا و تزكيه روح به اين منطقه مىآيند، رخسار معنوى اين سفر، رخسارى بس شگفت آور است، شهر بانوى صاحب تسبيح، آنجا كه آنچنان اثرى عميق در قلوب زائران قرار داده، كه هر ساله آنها را به آنجا مىكشاند، آنجا مردم از حضرت مريم شفا مىگيرند، از او طلب شفاعت مىكنند، و خود را مديون دعاى مستجاب بزرگ بانوى درخشنده مىدانند.
هيچكس نمىتواند كرامت جارى در بستر اين واقعه تاريخى را كتمان سازد، كه موج روز افزون جمعيت مشتاق زيارت شهر فاطيما موجى نيست كه بتوان در برابر عظمت پرشگفتى آن، با كتمان و پرده پوشى بر خاست ، شهر فاطيما در پشت اين اعتقاد هاست كه چهرهاى از توسل و اكرام بين پيدا كرده است، هر كسى با آئين مرسوم خاص خود از فاطيما تجليل مىكند، نذر شمعها، با پاى پياده به زيارت آمدنها، به پا داشتن مراسم دعا، برگزار كردن مراسم عشاي رباني همه و همه جلوهاى از توسل قلبى مردم به حضرت مريم است، در اين بين گفتن تسبيح مسيحي از همه بيشتر رواج دارد، كه در آخرين ديدار مريم مقدس از مردم خواسته است كه هر روز به اين تسبيحات ادامه دهند. اين تسبيحات به زبانهاى مختلف است، و از مهمترين ادعيه در مراسم پاك بانوى شهر فاطيما است. زوار مىآيند تا مجسمه سفيد را به ياد حضرت مريم ببينند، همه برگرد مجسمه براى درخواست و تشكر بسيج مىشوند، برخى التماس دعا دارند، و برخى طلب شفاعت و بازگشت ايمان به قلبهاى آنان. آنان در انتظار طلوع خورشيد عدالت از فاطيما طلب عوض شدن زندگيشان را مىنمايند، معمولا اتفاق نمىافتد كسى دست خالى از شهر فاطيما برگردد.
در سمت چپ عبادتگاه، بيماران براى طلب شفا يا طلب قدرت تحمل بيمارى، شب را به انتظار صبح، در حال شب زنده داري به سر مىبرند، هيچ زبانى ياراى بيان آن جاذبه عميق را ندارد كه ميان اين مردم و توسل به اين بانو ره گشوده است اين همه صبر و شكيب در محيا شدن براى بزرگداشت خاطره ديدار اين مريم مقدس .
آنان براى مريم مقدس نذر مىكنند، و كليومترها راه را با پاى پياده و زانوانى زخمى مىپيمايند، تا به او برسند و بار سنگين دردهاى خويش را در جهان تشنه معرفت، به حقيقتى بسپارند كه در نظر آنان سمبل نجات و پاكى و رستگارى است، كه اگر اين نيست چيست اين موج جمعيت و تبلور احساس اين مردم هر آنچه از مذهب مىشناسند، در حد وسع و فهم و توان خود، به پاى حضرت مريم مىريزند، آنان به تصورات خود از قداست مريم در آئينى پاك و روحانى جسميت مىبخشد.
موج حضور مردم هر ساله در اين مراسم افزايش مىيابد، و آنان كه مىبينند و آنان كه نمىفهمند و حقيقت حضور حضرت مريم را در اين شهر مقدس حس مىكنند، آنان را كه نديدهاند، و آنها را كه نمىفهمند، و آنان را كه تشنه حقيقت حضورهاى نورانى در جامعهاى بى ولايتند، به سمت ولايت مريمي خواندند.
محل يكى از اين ديدارها در كنار چاه خانه پدر لوسيا است كه در آنجا آنها با حضرت مريم آشنا شدند.
اشاره است، به ديدارهائى كه در سال 1917 سه نوجوان دهكده، داشتهاند و در اول داستان، مورد اشاره قرار گرفت
در 13 مى1967 پاپ ژان پل ششم در پنجاهمين سالگرد آئين فاطيما شركت كرد.
در 13مى1982 پاپ ژان پل دوم براى تشكر از حفظ جان خود به زيارت شهر فاطيما آمد
زوار در آخرين مرحله آئين فاطيما، در هنگام خداحافظى، اين جملات را زمزمه مىكنند :
(بانوى ما، مريم مقدس بانوى صاحب تسبيح، بانوى درخشنده، من اكنون مجبورم از تو جدا شوم، اما از خدا مىخواهم اين آخرين ديدار من با تو نباشد، و هميشه اين التماس و شوق در وجود من زنده باشد، مريم خداحافظ اى بانوى پاك ما).
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 575]