واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: 300 میلیون نسخه کتاب جدید از مجموعه ی داستان های «هری پاتر» در سراسر دنیا به فروش رسیده است. این کتاب که داستان آن حول محور مبارزه ی یک نوجوان با شیطان دور می زند بیش از یک ماه پیش وارد بازار شد و تا کنون به 63 زبان ترجمه شده است. مجموعه داستان های «هری پاتر» را خانم «مجی.کی.رولینگ» نویسنده ی انگلیسی، نوشته است. به گزارش بی.بی.سی، بیش از یک سوم این کتاب ها در آمریکا به فروش رفته است. نوشتن مجموعه ی کتاب های «هری پاتر» ثروت سرشاری را نصیب خانم رولینگ کرده و وی را در زمره ی ثروتمندترین زنان بریتانیایی قرار داده است.
در روزنامه ی شرق 30 مردادماه 84 نیر مطلب زیر تحت عنوان «چرا کتاب نمی خوانیم». چنین آمده بود: هر 20 نفر ایرانی در سال یک کتاب می خواند. در این مقاله که تلخیصی از یافته های پژوهشی را ارایه می داد، خبر از کسادی بازار کتاب و ورشکستگی مراکز انتشارات و پایین آمدن تیراژ کتاب بود. وجود سه واحد انتشاراتی در مقابل چاپ یک کتاب و افت شمارگان چاپ کتاب های عمومی از 3000 جلد به 1500 جلد، زنگ خطر جدی در حیطه ی فرهنگی و علمی کشور است. در این مقاله با ارایه ی دلایل متقن، تعداد کتاب خوان های حرفه ای کشور 70 میلیونی ایران را فقط 1500 نفر یعنی به تعداد میانگین شمارگان چاپ کتاب های عمومی ذکر کرده بود.
مقدمه:
ما اهل کتابیم. پیامبر ما کتاب را بزرگ ترین معجزه ی خود می خواند. خداوند به کتاب و نوشته هایش قسم یاد می کند و نام کتابش را قرآن یعنی خواندنی می گذارد. مداد، قلم، نوشته به عنوان ابزارهای تولید کتاب تقدس می یابند. مداد علما از دماء شهدا افضل تر می شود. اهل کتاب نزد مسلمانان مقرب می شوند و پیامبران اولی العزم، صاحبان کتاب و مصحف هستند. لوح محفوظ در حقیقت نوعی کتابت حفظ شده در نزد خداوند است.
پس چرا کتاب نمی خوانیم؟
1- حاصل تحقیقات فرهنگی نشان دهنده ی آن است که در سیستم های متمرکز، اهل کتاب و مطالعه کم تراز سیستم های غیرمتمرکز است. دلیل اصلی این کم توجهی، نقش مؤثر اندیشه و اندیشیدن در سیستم های باز است که در سیستم های متمرکز و بسته کم رنگ تر است.
2- استفاده از ابزار نوین مطالعه، چون کتاب های الکترونیک و کتاب خانه های گویا و سایت های رایانه ای، تحولی عجیب در نوع مطالعه به وجود آورده که ابزار نوشتاری و کتابتی را به چالش شدید کشانده است.
3- تمایل به تغییر و اصلاح در جوامع جهان سوم و طرد سنت های گذشته و جایگزینی معیارهای جدید، شیوه ی نگارش کتب را کاملاً دگرگون کرده است و اهالی کتاب و مطالعه مایل به مطالعه ی متون با سبک نگارش قدیم نیستند.
4- خلق آثار فرهنگی بالاخص نوشتاری، توسط بزرگسالانی انجام می شود که نسل اول انقلاب هستند و زبان نوشتاری آنان برای نسل سومی ها، دل چسب و جذاب نیست.
5- حضور پررنگ ایده ئولوژی در دیدگاه نویسندگان و جانب دارانه شدن تآویل و تفاسیر و برداشت ها، چهره های نویسندگان را در بین جامعه مشخص کرده است، لذا هر نویسنده، خوانندگان خاص خود را دارد که با توجه به دسته بندی جمعیتی در کشور، تعداد خوانندگان و اهل مطالعه را اندک می کند.
6- شک نیست در هر نظامی اکثریت کتاب های به طبع درآمده، با مصلحت آن نظام و ارزش های حاکم بر آن هم گون می شود. تخریب همه جانبه و گسترده ی نظام های پیشین در بیش تر موارد، تاریخ گذشته را نیز مخدوش کرده است و هویت نیاکان و اجدادی را شبهه ناک نموده است. در تخریب تاریخ، بریدگی فرهنگی و بی هویتی نسلی به وجود می آید که اعتماد به متون و مطالب کتب را مورد تردید قرار می دهد.
7- قشر دانشگاه دیده و تحصیل کرده ی کشور کتاب های ترجمه شده را که از نظر سبک نگارش و محتوای علمی، روز آمد و در خور استفاده در زندگی روزمره و عملیاتی و کاربردی هستند بر متون تألیفی داخلی ترجیح می دهند.
8- تکیه و تأکید کتاب های غربی به علوم عقلی و امور تحقیقی و پژوهشی و آماری، خوانندگان کتاب های تألیفی را که بیش تر تکیه بر روی علوم نقلی دارند، کاهش داده است.
9- شکل ظاهری کتاب و نوع تصویرگری و سبک نگارش (نوع خطی که در آن استفاده شده است) نوع کاغذ، قطر و قطع آن در رابطه با جلب خواننده می تواند بسیار موثر باشد که در کشورمان هم چون صنعت بسته بندی، توجه زیادی به آن نشده است.
10- قیمت و بهای کتاب خود عامل بسیار تعیین کننده در جلب خوانندگان است. کسانی که اهل کتاب و کتاب خوانی هستند، معمولاً غرق مسایل مادی نیستند و در نتیجه در قشر مرفه و متمول کم تر قرار می گیرند و خرید کتاب و هزینه ای که برای آن می پردازند مهم است.
بنابراین جای شک و تردید نیست که در جراید به عناوین ذیل روبه رو شویم
* هر 20 ایرانی یک کتاب در سال می خواند.
* سطح مطالعه ی کتاب در ایران بسیار پایین است.
* آمارها حکایت از یک دقیقه مطالعه برای هر ایرانی در سال خبر می دهند.
* نیمی از کتاب های چاپ شده به فروش نمی رسد.
* بسیاری از کتاب های خریداری شده توسط کتاب خانه ها به امانت نمی رود.
* در دهه ی گذشته روزنامه خوانی، جای کتاب خوانی را گرفته بود ولی مطالعه ی روزنامه ها هم بسیار کم شده است.
* کتاب های ترجمه شده طرفداران بیش تری نسبت به کتاب های تألیف شده ی داخلی دارد.
* کتاب های عامه پسند ادبی ایرانی نسبت به کتاب های جدی، مشتریان بیش تری دارد.
* در هر 1825روز هر ایرانی یک کتاب ادبی خوانده است.
نویسندگان زن طی سال های 70 تا 82 ده برابر مردان کتاب نوشته اند.
* کتاب هایی با موضوعات عاشقانه، حادثه ای، رازآلودگی (پلیسی، جادویی و طالع بینی، جاسوسی، وهم انگیز و...) ترسناک و ساختارشکنی و عرفانی در بین کتاب خوان های اندک ایران، طرفداران بیش تری دارد.
در پایان نیز نمی توان از این امر غافل شد که دیکتاتوری کتاب های درسی به خاطر آموزش و پرورش کتاب محور (موضوع مدار) در بدنه ی یک نظام بسته ی متمرکز، بزرگ ترین آفت فرهنگی ماست و چند شغله بودن والدین و فقدان اوقات فراغت برای درصد زیادی از شاغلین، آفت دیگری است که رغبت به مطالعه را در لایه های مختلف اجتماعی ایران به حداقل رسانده است.
هشدار!
گریز از مطالعه یک آفت فرهنگی است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 490]