واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: در تاريخ ۸۷/۰۳/۰۵
سه شنبه،21مرداد 1348:اقدامات اخیر انگلستان در مورد جزایر تنب و ابوموسی به اطلاع سفیر رساندم و افزودم نمی.توانیم پیشنهاد غیر منصفانه آنها را در خصوص مراجعه به آراء عمومی در بحرین بپذیریم. ما هیچ گاه نمی.توانیم چنین پیشنهادی را تصویب و در برابر ملت ایران توجیه كنیم.سفیر گفت: در نظر داشته باشید كه ما زحمت زیادی كشیدیم تا شیخ بحرین را به پذیرفتن همین قدر راضی كردیم. او اصولا مخالف هر چیزی بود كه شباهت به مراجعه به آراء عمومی داشته باشد. پاسخ دادم : :گور پدر شیخ بحرین ! اعلیحضرت به نحوی عاقلانه تصمیم گرفته.اند وضعیت ما را در خلیج فارس روشن سازند
26 ارديبهشت 1387
خاطرات علم در سال 1969 بیشتر مربوط به آینده خلیج فارس و روابط ایران و عراق است. در ژانویه 1968 دولت بریتانیا قصد خود را به خروج از خلیج فارس در پایان 1971 اعلام نمود. شاه ضروری دانست ترتیبی بدهد تا این خلاء را كه از فروپاشی امپراتوری انگلیس ناشی می.شد پر كند. بحرین و قطر و شیخ نشین.های سواحل متصالح در جنوب خلیج فارس طبق معاهدات قرن نوزدهم تحت الحمایه انگلیس بودند. انگلستان لازم می.دید قبل از اعطای استقلال به این شیخ.نشین.ها روابط آنان را با ایران و عرابستان سعودی عادی سازد.
ایران از یك قرن پیش بر سر حاكمیت بحرین با انگلستان اختلاف داشت. همانطور كه خاطرات علم نشان می.دهد شاه نگران بود مبادا چشم.پوشی از ادعاهای ایران بر بحرین خیانت به منافع ملی تعبیر شود. (خاطرات ، 22 مرداد 1347) شاه و دولت انگلیس برای اینكه ایران را قادر سازند از مخالفت با استقلال بحرین دست بردارد، سرانجام موافقت كردند اختلافات خود را به اوتانت دبیركل سازمان ملل متحد ارجاع كنند. اوتانت نیز نماینده شخصی خود را به بحرین فرستاد تا درباره نظر مردم آن جزیره حقیقت یابی كند . در همان حال ایران ادعای مالكیت سه جزیره واقع در دهانه خلیج فارس را عنوان كرد. انگلستان معتقد بود كه جزایر تنب بزرگ و كوچك متعلق به شیخ. رأس الخیمه می.باشند.
ایران اظهار نظر كرد كه تنها راه تثبیت وضع این جزایر، در نظر گرفتن موقعیت آنها با خط منصف خلیج فارس است كه در این صورت جزایر به ساحل ایران نزدیكترند تا به ساحل عربستان.
از نظر حقوقی این جزایر برای ایران بود و بحرین نیز جزء خاک ایران محسوب میشد. اما شاه که خود را بی نیاز از مشاوره با صاحب نظران میدانست و فکر میکرد نابغه سیاست خارجی و دیپلماسی است، سعی کرد بحرین و جزایر سه گانه را به هم مربوط کند. یعنی در یک معامله با انگلیسیها در قبال اعطای استقلال به بحرین ، حق ایران بر جزایر سه گانه را تثبیت نماید. اما در عمل انگلیس کلاه بزرگی بر سر شاه گذاشتند.
در آن زمان هنوز کشورهای عربی قدرت نداشتندو شاه به راحتی میتوانست حق ایران را از آنها مطالبه نماید. امیر دبی در دیدار با شاه میگوید: «من مطمئنم كه اعلیحضرت هرگز تصور تحت فشار قرار دادن كشور ضعیفی مثل ما را هم نمی.كنند. اما شما هر چه صلاح می.دانید انجام بدهید، كاملا در اختیار شما هستیم.» (خاطرات ، پنج.شنبه، 10 مهر) و یا : «ما همه چاكران وفادار اعلیحضرت فارس هستیم. ما را راهنمایی كنید» (شنبه، 10 خرداد 1349)
اما شاه از این فرصت استفاده نکرد و ترجیح داد منافع ملی را فدای طرح انگلستان نماید.
شاه از بیم اینکه مردم ایران او را وطنفروش بخوانند، استقلال بحرین را منوط به نظر مردم بحرین نمود و این عمل در تاریخ ایران سابقه نداشت. حتی علم نیز به سفیر انگلیس در مورد این راه حل اعتراض میکند و میگوید" ما هیچ گاه نمی.توانیم چنین پیشنهادی را تصویب و در برابر ملت ایران توجیه كنیم."(سه شنبه 21مرداد1348) جالب اینکه شاه نیز توجه خطر نظرخواهی در مورد استقلال بحرین میباشد و به علم میگوید: «به سفیر تكرار كن كه اگر من پیشنهادش را بپذیرم مرتكب خودكشی شده.ام. اگر این خودكشی در راه حفظ منافع ملت ایران بود،.چندان اهمیتی به آن نمی.دادم ولی به عقیده من این طرح خیانت به منافع ملی است ، بدین جهت نمی.توانم آن را بپذیرم».(دوشنبه 21 مرداد1348)
اما در نهایت شاه تسلیم فشار انگلیس میگردد. این خاطرات نشان میدهد شاه ایران در برابر انگلیس تا چه حد ناتوان است. در لابلای خاطرات علم ، خبری از شاه مقتدر و با ابهت نیست و چهره واقعی شاه نمایان میگردد.
نماینده سازمان ملل در بحرین پس از مشاوره با سران منطقه، گزارش داد كه مردم بحرین استقلال را به اتحاد با ایران ترجیح می.دهند. گزارش او مورد پذیرش مجلس ایران قرار گرفت. شاه بر این باور بود كه با نشان دادن حسن نیتش در جریان بحرین دولت بریتانیا در عوض مجبور است ادعای او را بر ابوموسی و جزایر تنب به رسمیت بشناسد. اما جریان به گونه دیگر رقم خورد.
شاه با ساده لوحی تمام فکر میکرد که انگلیس در مقابل حاضر است حق حاکمیت ایران بر جزایر سه گانه را تایید نماید(خاطرات 28 بهمن 1347)
پس از اینکه شاه بحرین را از دست داد از اعتراضهای به حق مردم ایران در این موضوع هراس داشت . علم میگوید: پس از مسابقه فوتبال ایران و اسرائیل، «در استادیوم امجدیه، 30000 تماشاچی بلند شدند و با هم سرود ملی را خواندند، و جشن و سرور تا سحر ادامه پیدا كرد. شاه شانس آود كه كسی از فرصت استفاده نكرد تا در مورد بحرین تظاهرات كند. موضوع اخیر به كلی از یادها رفته است.» (جمعه 21 فروردین 1349)
شاه حاضر نبود هیچ اعتراضی را در مورد بحرین بشنود و در جواب اعتراضاتی که به او میشد به صراحت گفته بود: « این بحث و جدال.ها در شأن من نیست»(خاطرات شنبه، 15 فروردین 1349)
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 184]