واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: علت آشوبگري تماشاگران فوتبال چيست؟
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: ورزشي - فوتبال
نتايج يك تحقيق نشان داد بهبود عوامل محيطي ورزشگاه مانند سازوكار تهيهي بليت، سرويسهاي رفت و آمد، امكانات رفاهي و بهداشتي ورزشگاه، نحوهي قضاوت داور و عملكرد بازيكنان، مربيان و نيروي انتظامي بر گرايش و بروز رفتار خشونتآميز تماشاگران اثر بازدارندهي بسزايي خواهد داشت.
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در تحقيقي كه توسط محمدرضا كاظمي، محمود شيخ، مهدي شهبازي و نازنين راسخ انجام شد علل آشوب تماشاگران فوتبال پس از شهرآورد بزرگ ايران (ديدار استقلال و پرسپوليس) مورد بررسي قرار گرفت.
خشونت در ورزش خاص فوتبال نيست و خشونت فوتبال نيز به منطقهي جغرافيايي خاص يا فرهنگي ويژهاي محدود نميشود، اما از آنجا كه خشونت و پرخاشگري، پديدههاي رواني – اجتماعي هستند كه در محيطهاي جمعي هيجانآور، امكان تجلي پيدا ميكنند و فوتبال نيز بيش از ديگر ورزشها زمينهساز چنين محيطي به شمار ميرود، خشونت در فوتبال بيش از رشتههاي ورزشي ديگر تجلي يافته و به آن توجه شده است.
پديدهي خشونت در سه سطح قابل تحليل است: سطح اول مربوط به خشونت و پرخاشگري تماشاگران و طرفداران مسابقات فوتبال است كه در قالب هواداري از تيمهاي محبوبشان عليه يكديگر و گاه درمورد اموال و داراييهاي عمومي انجام ميپذيرد؛ سطح دوم خشونت و پرخاشگري عليه بازيكنان است و سطح سوم خشونتي است كه بين بازيكنان در زمين مسابقه روي ميدهد.
در بين سطوح سه گانه برشمرده، سطح اول به دليل دامنه و عواقب وسيعتر، در پژوهشهاي گذشته بيشتر مورد توجه قرار گرفته است.
"دال لاگو" (1994) با تاكيد بر ويژگيهاي ورزش فوتبال سه عامل را محرك رفتارهاي خاص طرفداران آن معرفي كرد: نخست اينكه فوتبال به طرفدارانش اجازه ميدهد كه عميقترين احساسات خود را نسبت به بعضي نمادها و قراردادهاي زباني نشان دهند كه اين موضوع زمينهاي براي ايجاد تقسيمات اجتماعي و از جمله تقسيم طرفداران به گروههاي دوست و دشمن ميشود.
دوم اينكه فوتبال مسابقهاي ساده بين دو تيم نيست، بلكه از ديد طرفداران، مسابقهي فوتبال فرصتي براي نبردي تشريفاتي است. چنين تشريفات و رسومي ممكن است در موقعيتهاي خاص و پيشبيني نشدهاي به زد و خوردهاي بدني مبدل شود.
علت سوم به نظر لاگو اين است كه ورزشگاه مكاني است براي بازي، نه حضور افراد؛ در حالي كه از ديدگاه طرفداران بازي، ميدان مسابقه نماديني است كه در آن نبردهايي بين گروه دوست و دشمن انجام ميگيرد.
براساس نظريهي نقش، پايگاه اقتصادي – اجتماعي افراد در تبيين نقشي كه افراد در موقعيتهاي مختلف به عهده ميگيرند، موثر است. به بيان ديگر، بسته به موقعيت اجتماعي و وضعيتي كه هر فرد از لحاظ شغلي و اجتماعي دارد، اهميت نقش او در بعضي مواقع بيشتر يا كمتر ميشود.
همچنين براساس نظريههاي روانشناسي، دوران جواني، دوران هيجان جويي و تنوع طلبي است كه به بروز رفتارهاي پرخطر و بيباكانه منجر ميشود. جوانان به دليل برخورداري از انرژي سرشار جسماني و رواني، آمادگي بسيار زيادي براي دست زدن به كارهاي عجيب و نامعقول دارند. آنان ميكوشند با پرداختن به كارهاي هيجانانگيز و شگفتآور ضمن ارضاي هيجان جويي خويش، توجه ديگران را به خود جلب كنند. حس تنوع طلبي و احساسات نيز در دوران جواني بسيار قوي است و عقل محاسبهگر در اين دوران تحت تاثير احساسات قرار ميگيرد.
نتايج به دست آمده از اين پژوهش حاكي از آن است كه آن دسته از پاسخگويان كه گرايش آنان به خشونت و رفتار خشونت آميز در حد "زياد و خيلي زياد" ارزيابي شده است، اغلب مجردند، كمتر از 25 سال دارند و تحصيلاتشان كمتر از ديپلم است. همچنين بيشترشان پايگاه اقتصادي – اجتماعي ضعيفتري دارند. تحصيلات والدين اين دسته از پاسخگويان در بيشتر موارد كمتر از ديپلم است.
يافتههاي پژوهش نشان ميدهد كه بين وضعيت تاهل پاسخگويان و شغل آنان با رفتار خشونتآميز رابطهي معنيداري وجود دارد. همچنين بين سن و تحصيلات پاسخگويان و گرايش و رفتار خشونتآميز آنان رابطهي معكوس معناداري مشاهده ميشود.
در نظريهي يادگيري اجتماعي اشاره ميشود كه انسان ذاتا پرخاشجو نيست، بلكه پرخاشگري رفتاري اجتماعي است كه از راه تجربهي مستقيم يا مشاهدهي رفتار ديگران آموخته ميشود. نظريه پردازان در تحليل رفتارهاي خشونت آميز و پرخاشجويانه توجه خاصي به رسانههاي همگاني دارند.
در ميان رسانهها، نشريات ورزشي به طور خاص با ارايه مطالب تحريكآميز سبب ايجاد پتانسيل خشونت در بين تماشاگران ميشوند.
براساس نظريهي محروميت – تهاجم، محدوديتها به عنوان محركهايي براي بروز رفتارهاي تهاجمي عمل ميكنند. بنابراين محدوديت در امكانات رفاهي و بهداشتي، محدوديت سرويسهاي رفت و آمد، محدوديتهاي ايجاد شده توسط نيروي انتظامي و مسوولان ورزشگاهها و... انگيزهي افراد را براي نشان دادن به خشونت و رفتارهاي تهاجمي افزايش ميدهد. براساس اين نظريه، افراد به واسطهي نيروهاي محدود كنندهي بيروني و نه انگيزههاي ذاتي و دروني براي توسل به خشونت تحريك ميشوند.
يافتههاي پژوهش در اين بخش حاكي از از رابطهي معنادار و مستقيم عوامل محيطي ورزشگاه با گرايش به خشونت و رفتار خشونتآميز تماشاگران است، به طوري كه هرچه نارسايي عوامل محيطي بيشتر شود، گرايش پاسخگويان به خشونت و بروز واكنشهاي خشونتآميز در رفتار آنان نيز افزايش مييابد.
براساس نظريهي تاثير گروهي و رفتار و هيجان جمعي، خصوصيات رفتاري تماشاگران فوتبال تابع قوانين حاكم بر رفتارهاي جمعي است كه ناگهاني بودن، نقض رفتارهاي ساختار يافتهي اجتماعي و هنجار ستيزي از مشخصههاي چنين رفتارهايي است. تحت تاثير چنين جوي، تماشاگران ممكن است واكنشي نشان دهند كه در محيطهاي ديگر راضي به نشان دادن آن نيستند. چنين واكنشي به اين تصور برميگردد كه محيط ورزشگاه به دليل تجمع جمعيتي بسيار، محيطي ناآشناست كه در آن افراد همديگر را نميشناسند و رفتارشان كنترل نميشود. براين اساس، هرچه تلقي فرد از جو ورزشگاه به فضاي گفته شده نزديكتر باشد، راحتتر تحت تاثير رفتارهاي جمعي قرار ميگيرد.
به نظر ميرسد آموزش تماشاگران يا به قول رسانهها "فرهنگ سازي" و نيز بهبود عوامل محيطي موثر بر خشونت و پرخاشگري، از جمله راهكارهاي اساسي كنترل اين پديدهي اجتماعي به شمار ميرود.
انتهاي پيام
چهارشنبه 15 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 309]