تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 30 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):مردم را به غير از زبان خود، دعوت كنيد، تا پرهيزكارى و كوشش در عبادت و نماز و خوبى...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1831298124




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

اسباط دوازده گانه یهود پس از موسی (ع)


واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: یهود پس از مرگ موسى (ع )
مرگ موسى باعث ناراحتى شدید مؤمنان گردید، ولى گروهى قدم در راه فساد و عصیان گذاردند. پس از مرگ موسى دوازده نفر بر بنى اسرائیل حكومت كردند. این دوازده نفر قدرت سیاسى نداشتند و رهبر معنوى بنى اسرائیل بودند. قرآن به این دوازده نفر اشاره آشكار دارد و از دوازده نقیب یاد مى كند. مفسران اسلامى مى گویند این دوازده نفر در زمان حیات حضرت موسى انتخاب شدند. یوشع یكى از این دوازده نفر بود و از هر سبطى یك نفر برگزیده شده بودند. كار این برگزیدگان جاسوسى در میان اقوام و ملل مختلف بود. آنان وظیفه داشتند كسب خبر كنند. در تورات، سفر اعداد آمده است كه چون حضرت موسى نزدیك اراضى مقدسه رسید، دوازده نفر یعنى از هر سبط یك نفر را برگزید و براى كسب خبر تعیین نمود و به سوى فلسطین (كنعان) اعزام داشت. این تعداد از خبر چینان دستگیر شدند و چهل روز بعد نزد موسى بازگشتند. ده نفر از این تعداد، اظهار داشتند كه دشمن بسیار نیرومند است و ما نمى توانیم با آنان بجنگیم. ولى دو نفر دیگر گفتند كه ما توان جنگیدن داریم. بنى اسرائیل تحت تأثیر حرفهاى آن ده نفر قرار گرفتند و از ترس .خواستند به مصر برگردند. موسى گفت: از كسانى كه از مصر خارج شده اند، دو نفر به سرزمین موعود خواهند رسید و آن دو، یوشع بن نون و كاتب مى باشند. بقیه باید در این صحرا هلاك شوند. و چنین شد؛ گروهى از یهود مورد غضب الهى واقع شده، به دست دشمنان منهدم شدند. همان گونه كه موسى پیش بینى كرده بود، قوم اسرائیل چهل سال سرگردان بودند. پس از چهل سال به رهبرى یوشع بن نون وارد فلسطین شدند. كاتب نیز به اتفاق یوشع به فلسطین آمد. یوشع 28 سال پس از موسى در گذشت و از آن پس اوضاع بنى اسرائیل رو به زوال گذاشت. قوم اسرائیل به هر شهرى كه مى رسیدند، از غارت و تجاوز ابائى نداشتند؛ و به فساد و فحشا روى آوردند. نصایح موسى در آنان اثرى نگذاشته بود. یوشع بن نون نیز به سرنوشت موسى دچار شد و مورد بى مهرى این قوم قرار گرفت.

رهبرى یوشع بن نون
پس از مرگ موسى و هارون، رهبرى قوم بنى اسرائیل به یوشع واگذار شد. موسى وصیت كرد كه رهبرى این قوم با یوشع باشد. یوشع سه روز پس از مرگ موسى، بنى اسرائیل را به طرف فلسطین اعزام داشت. یوشع براى كسب خبر دو نفر جاسوس به شهر اریحا فرستاد. آن دو نفر شبانه به خانه زنى به نام راجاب وارد شدند و اطلاعاتى كسب كردند و آنگاه یوشع قوم خود را از اردن حركت داد و در حالى كه تابوت عهد را بر دوش كاهنان گذاشته بود، به شهر اریحا وارد شدند. تابوت عهد یا صندوق عهد، توسط موسى از چوب ساخته شد و در آن احكام دهگانه و عصاى هارون و تورات در آن قرار داشت. تابوت عهد به مثابه نماینده خدا در میان قوم بنى اسرائیل بود كه در جنگها آن را جلو سپاهیان حركت مى دادند. زیرا آن را وسیله پیروزى خود بر دشمن مى دانستند. دست زدن به آن گناه بود. براى حركت دادن تابوت، چوبى از حلقه هاى آن عبور داده بودند و حاملان، دو طرف چوب را گرفته، آن را مى بردند. فلسطینیان تابوت عهد را از قوم بنى اسرائیل به عنوان غنائم جنگى گرفتند و این امر باعث بدبختى آنان شد. به ناچار آن را به سرزمین اسرائیل پس فرستادند. داود آن را به اورشلیم آورد و سلیمان آن را در معبد گذاشت و پس از آن از دیده ها پنهان شد. در قرآن نیز به تابوت اشاره شده است. خلاصه وقتى بنى اسرائیل به شهر اریحا وارد شدند، پس از ورود به شهر تمام مردم آن شهر را از زن و مرد و كودك و حتى حیوانات كشتند. آثار بدست آمده از این شهر نشان مى دهد كه در قرن پانزده ق. م. به آتش كشیده شده است. بنى اسرائیل نصایح موسى را از یاد برده بودند و به غارت و كشتار پرداختند. آنان هر شهرى را مى یافتند، غارت مى كردند و در آتش مى سوختند.

آنان مردم شهر عاى یا عى را مانند شهر اریحا قتل عام كردند. مردم دیگر نواحى با یوشع بن نون صلح برقرار كردند. اندكى بعد مردم فلسطین علیه یهودیان متحد شدند. اما شكست خوردند و كشته شدند. سپاه یوشع در شهرهاى فتح شده دست به كشتار بزرگى زدند. آنان به شهر یقده هجوم بردند و بعد شهر لنبه را فتح كردند و به غارت و كشتار پرداختند. شهرهاى لافیش، عجلون، حبرون و.. . را گرفته، مردم آن شهرها را كشتند. آنگاه به جلجال برگشتند. یوشع تمام اهالى را از دم شمشیر گذراند و مردم را بالكل هلاك ساخت و شهر حاصورا را به آتش كشید. و بنى اسرائیل تمام اموال آن شهرها و احشام آنان را با خود بردند. با تمام این احوال قوم بنى اسرائیل نتوانستند بر تمام اورشلیم و فلسطین دست یابند. آنان خود را آماده نبرد با فلسطینیان كردند. در این نبرد سرانجام فلسطینیان پیروز شدند.
بنى اسرائیل تابوت عهد را به میدان نبرد آوردند. فلسطینیان از تابوت وحشت كردند. اما بر ترس غلبه كرده، سى هزار نفر از یهودیان را كشتند و تاوت را با خود به اورشلیم بردند. این حادثه بر یهودیان ناگوار آمد و آن را به فال بد گرفتند. فلسطینیان نیز از داشتن تابوت عهد نگران بودند، زیرا از عذاب خداوند مى ترسیدند. تابوت را بر اراده اى نهاده، رها كردند. تابوت را به بیت الشمس كه یهودیان در آنجا سكنى داشتند، رساندند. یهودیان خوشحال شدند و تابوت را بر بالاى سنگى نهادند كه به مدت بیست سال در آنجا بود. شموئیل براى این كه روح وحدت را در میان اقوام بنى اسرائیل زنده سازد، در آغاز از آنان خواست كه دست از بت پرستى و تنه و فساد بردارند و به سوى خداى یكتا روى آورند. آنگاه در محلى به نام مصفه جمع شدند، شموئیل از خدا خواست تا آنان را نصرت عنایت فرماید و پس از جنگهاى فراوان دوباره قوم بنى اسرائیل قدرت یافته، سلطه بر شهرها را آغاز كردند. این مدت را باید دوره ضعف اسباط دوازدهگانه بحساب آورد. در این مدت هیچ تشكیلات وسیع و منظمى وجود نداشت و كمتر اتفاق مى افتاد كه سبطى بیارى سبط دیگرى شتابد. در طى این مدت دشمنان بنى اسرائیل به قتل و غارت آنان پرداخته بودند. علت دیگر این فتور، اختلافات مذهبى در میان آنان بود. در این عصر گروهى از بنى اسرائیل دست از دین حضرت موسى برداشته، بت مى پرستیدند. این بت پرستى را از اقوام فلسطینى یاد گرفته بودند.

رهبرى گروه داوران
پس از مرگ یوشع بن نون عنوان رهبرى به گروه داوران رسید. به گفته منابع یهود این داوران 16 نفر بودند كه چهار نفر آنان ریاست داشتند: 1- گدعون، 2- یفتاح، 3- شمتنون، 4- شموئیل، و 5- بانوئى به نام دبوره، و معلوم مى شود كه بنى اسرائیل به زنان حق قضاوت داده بودند. خطرناكترین دشمنان بنى اسرائیل فلسطینیان بودند كه از دریاى مدیترانه به فلسطین آمده و در آن سرزمین منزل نموده بودند. این قوم در ابتدا و در حدود 1200 سال قبل از میلاد مسیح به خیال تسخیر مصر آمده بودند و چون با شكست روبرو شدند، در سواحل فلسطین و در شهرهاى غزهه و عسقلان جا گرفتند و بنى اسرائیل را مكرر شكست دادند. در میان بنى اسرائیل مرد پر قدرتى به نام شمشول وجود داشت كه در نبردها با فلسطینیان از خود شجاعت فراوان نشان مى داد. این مرد پهلوان بنا به گفته تورات، سفر داوران باب 16: نمى بایست هرگز موهاى خود را بتراشد، زیرا قدرت و نیروى خویش را با تراشیدن موى سر از دست مى داد. او در جوانى شیرى را با دستهاى خود خفه كرده بود و روزى به دست فلسطینیان گرفتار آمد. بندها را پاره كرد و هزار نفر از فلسطینیان را با چانه الاغى از پاى درآورد. معشوقه شمشول به وى خیانت كرد و فلسطینیان از طریق معشوقه اش وى را كشتند. شموئیل كه یكى از داوران بنى اسرائیل بود، مدتها اداره امور كشورى و لشكرى قوم یهود را بر عهده داشت. او آخرین داور این قوم بود. آنها از وى خواستند كه فردى را بر حكومت ایشان بگمارد. شموئیل سعى كرد به آنان بفهماند كه پادشاهى یعنى استبداد و دیكتاتورى و از بین رفتن آزادیهاى فردى و اجتماعى. آنان قبول نكردند. شموئیل سرانجام شائول بن قیس را كه از فرزندان بنیامین بود، به پادشاهى آنان برگزید. شائول كه جوان شجاعى بود، از نظر عقلى ضعیف بود. وى در جنگ با فلسطینى ها كشته شد، و داود كه جوانى چوپان پیشه ولى شجاع و جنگاور بود و پس از سالها، فلسطینیان را شكست داده بود، بجاى شائول به حكومت رسید.

حكومت عادلانه و نیرومند داود نبى
داود نخستین پادشاه نیرومند بنى اسرائیل است كه در حدود سال 970 ق. م. زندگى مى كرده است و شموئیل او را به سلطنت برگزید. داود شهر اورشلیم را پاى تخت خود قرار داد. كتاب مزامیر یا زبور را كه از آثار مهم ادبیات جهانى بشمار مى رود، او سرود. پس از داود فرزندش سلیمان بر اریكه پادشاهى نشست: 972-932 ق. م. او از بزرگترین پادشاهان بنى اسرائیل است و سه كتاب به نام سفر جامعه و امثال سلیمان و غزل غزلها منسوب به او است. داود در سال 1408 ق. م. شهر قدس را فتح نمود و پادشاهى یهود را تشكیل داد و پس از طالوت، پادشاه بنى اسرائیل شد. از آن پس داود در میان قوم بنى اسرائیل شهرت یافت. شائول دخترش را به وى داد. شائول در جنگ دیگرى با فلسطینیان شكست خورد و فرزندانش به قتل رسیدند. او در سال 1029 ق. م. خودكشى كرد. داود در دوره پادشاهى 55 ساله خود بر فلسطینیان غلبه كرد و آنها را از مرزهاى كنعان دور ساخت. در تورات آمده است كه: داود فلسطینیان را شكست داد و ام البلاد را از دست آنها گرفت و نیز موآبیان را در ناحیه جنوبى كنعان شكست داد. و موآبیان بندگان او شدند و براى داود هدیه آوردند.

خداوند داود را در هر جا كه مى رفت، نصرت مى داد. داود بر تمامى قبائل بنى اسرائیل پادشاهى مى كرد. او بر همه، خود، داورى و قضاوت به انصاف مى كرد. در قرآن كریم به داود و حكومت عادلانه او اشاره شده است. داود در ناحیه شرقى فلسطین بالاى تپه اى بناى شهر اورشلیم را شروع نمود. اگر چه اورشلیم از قدیم شهرى بوده است، ولى داود خاست آن را تجدید بنا كند و آن را پاى تخت خود قرار داد شهر اورشلیم از آن پس مركز سیاسى و دینى یهودیان گشت و كانون تجمع قبائل بنى اسرائیل شد، زیرا سلیمان فرزند معبدش را در این شهر بنا كرد. داود در سال 974 ق. م. بدرود حیات گفت. او بناى اورشلیم را تمام كرد و شروع به ساختن معبد كرد كه ناتمام ماند و به فرزندش سلیمان درباره اتمام آن وصیت كرد. او فرزندش سلیمان را به پادشاهى بر قوم اسرائیل منصوب نمود و تمام بزرگان و شیوخ قوم را دعوت و پس از موعظه فراوان فرزندش را به آنان معرفى كرد. آنگاه گفت: خداوند به من فرمان داده كه برایش خانه مقدسى بسازم و در آن قربانى كنم. اینك مقدمات آماده شده، ولى من دیگر پیر و فرسوده شده ام و اراده خداوند چنین است كه فرزندم سلیمان كه وارث و جانشین من است، آن را به اتمام رساند. از این پس او اقدام به این كار خواهد كرد. سپس به فرزندش گفت دل قوى دار و مترس و شجاع باش كه خداوند با تو است. آنگاه تمام مصالحى را كه جمع كرده بود، در اختیار سلیمان گذاشت و قوم را سفارش فراوان نمود. بزرگان قول دادند كه سلیمان را كمك كنند. داود یكى از پادشاهان بنى اسرائیل است كه در قران در ردیف پیامبران الهى آمده است. كتاب او زبور است كه شامل یكصد و پنجاه قسمت است كه هر قسمت آن را مزبور و جمع آن را مزامیر داود گویند. در قرآن به كتاب داود اشاره شده است.

سلطنت بى نظیر سلیمان پیامبر
پس از مرگ داود، سلیمان بر تخت نشست؛ 972-932 ق. م. او از بزرگترین پادشاهان بنى اسرائیل است. سلیمان به بناى معبد اقدام كرد. معماران شهر صوركه از فنیقیان بودند، ماءمور ساختن آن عبادتگاه شدند و از هنر معمارى آشورى و مصرى نیز الهام گرفتند. آنان به تقلید از آشورها معبد را بر روى صفحه اى بلند بنا نهادند. براى رسیدن به محراب از دو حیاط رد مى شدند كه دیوار كوتاهى در میان آن حائل بود و نرده اى از چوب سدر داشت. معبد ساختمانى بود به پهناى ده متر و درازى سى متر و بلنداى پانزده متر. دیوارها از سنگ بود و ستونها از چوب سدر طلاكوب شده بود. دو ستون منقش سنگى در داخل معبد بنا شده بود. اندرون معبد عبارت بود از دو اطاق كه كاهنان در آن مراسم عبادت را انجام مى دادند و روشنائى آن از شمعدان هفت شاخه اى فراهم مى شد. در حرم كه صندوق عهد در آن قرار داشت، كسى حق دخول نداشت؛ جز كاهن بزرگ آنهم سالى یك بار. بیت المقدس را به زبان سامى اورشلیم مى گویند كه به معناى شهر صلح و سلامت است. این معبد پس از ویرانى به دست بخت النصر و رومى ها، جز دیواره هایى بیش از آن باقى نمانده كه در نزد یهودیان مقدس است و آن را دیوار ندبه به معناى گریه و زارى گویند. قوم بنى اسرائیل در عصر سلیمان آخرین درجه ارتقاء خود را طى كردند؛ ولى با این حال حدود كشور آنان از سرزمین فلسطین تجاوز نكرد. و این ابواب چهارم و یازدهم كتاب اول عهد عتیق است كه مى گوید: حوزه فرمانروائى او از دان تا بئر سبع و غزّه و حدود مصر امتداد داشت و سلیمان نتوانست پادشاه دمشق را تسلیم نماید و بر او غالب شود و آرامیان در شام و آدامیان و موآبیان و عمونیان در جنوب بر سلیمان شوریدند و زیر فرمان او در نیامدند. سلیمان، كنعانیان را زیر فرمان كشید. پادشاهى سلیمان در اساطیر و روایات تاریخى شكلى كاملا افسانه اى بخود گرفته است. قرآن كریم پادشاهى سلیمان را از این افسانه ها و اسرائیلیات جدا كرده و او را به عنوان یكى از پیامبران خداوند معرفى كرده و آنچه را به سلیمان تفویض كرده، بخشى از قدرت خداوند است. منابع یهود و روایات اسرائیلى، چهره و حقیقت كلیه پیامبران خداوند را تحریف شده و بدور از حقیقت ترسیم كرده اند. تصاویرى كه در قرآن از پیامبران بنى اسرائیلى ارائه شده، آنان را بسیار مردمى، صلح دوست و هدایتگر نشان مى دهد. و این دقیقا بر خلاف تصاویر منابع تاریخى یهود، تورات وافسانه ها و روایات موجود است. خلاصه این كه دوران سلطنت سلیمان نقطه اوج اقتدار حكومت و تمدن قوم یهود بود. و پس از رحلت سلیمان به علت اختلافاتى كه در حكومت آنها پیدا شد، حكومت یهود رو به انحطاط و ضعف و ناتوانى چشم گیرى گذاشت.

سرنوشت بنى اسرائیل پس از مرگ سلیمان
روایات مدعى اند كه سلیمان در حدود سال 980 ق. م. درگذشت. پس از مرگ او كشورش به دو قسمت تقسیم شد:
1- حكومت یهود، متشكل از اسباط دهگانه بنى اسرائیل كه پاى تخت آن نابلس بود.
2- حكومت یهود كه از دو گروه از بنى اسرائیل (یهودا و بنیامین ) تشكیل شده بود و پاى تخت آن اورشلیم بود. حكومت اسباط دهگانه تورات را به رسمیت نشناختند و آن را از درجه اعتبار ساقط دانستند و به سلیقه خود، توراتى فراهم كردند و قبله را كه اورشلیم بود، گرداندند و براى خود دو گوساله زرین جهت پرستش ساختند، و براى بتان معبدها بنا كردند و كاهنان معابد را از گروه غیر لاویان برگزیدند و نخستین پادشاه آنان بریعام فرزند ناباطه بود. ولى حكومت دوم كه با اسباط یهود و بنیامین بود، تورات را به رسمیت شناختند و در میانشان متداول بود و قبله خود را اورشلیم قرار دادند و لذا این دو حكومت علاوه بر جنگ با دولتهاى مجاور، با یكدیگر نیز در حال نزاع بودند.

این اختلاف باعث شد تا اعجاز از این موقعیت استفاده كند و براى درهم كوبیدن این قوم، از پادشاه آشور كمك بخواهد. پادشاه آشور به سامره هجوم برد و بنى اسرائیل را مطیع خود ساخت و از آنان خراج گرفت. آنگاه سرجون دوم پادشاه آشور با دولت اسرائیل جنگید و آن كشور را تصرف كرد. اسباط دهگانه در شهر نصیبین و نپور و سایر شهرهاى آشور و عراق را به اسارت گرفت. اسیران این جنگ را 7200 نفر گفته اند. او در عوض گروهى از اسیران بابل و كوته و حماة را به آنجا كوچانید. خلاصه این كه در سال 720 قبل از میلاد، دولت اسرائیل بوسیله پادشاهان آشور منقرض شد. اما حكومت یهودا كه در دوران پادشاهى رصعام بن سلیمان بود، از خدا پرستى به بت پرستى گرائیدند تا كه بخت النصر پادشاه بابل در حدود سال 585 ق. م. دولت یهودا را منقرض ساخت. در تورات، كتاب ارمیانى نبى باب 34 و باب 36 آمده است: یهوه خداى اسرائیل چنین مى گوید.. . اینك من این شهر (اورشلیم ) را بدست پادشاه بابل تسلیم مى كنم و او آن را به آتش خواهد سوزانید و تو از دست او نخواهى رست، بلكه گرفتار شده و به او تسلیم خواهى شد. و این اشاره است به جریان بخت النصر و آمدنش به اورشلیم.

كورش منجى قوم یهود
در سال 539 ق. م. كه كورش بابل را فتح كرد، اسیران یهود را آزاد كرد و اورشلیم را آباد نمود. از آن پس، زیر نظر پادشاهى هخامنشى فارس در كشور یهود یك حكومت روحانى بوجود آمد كه كاهنان بنى اسرائیل آن را اداره مى كردند كه تا پایان دولت هخامنشى آن حكومت پا بر جا بود. در تورات آزادى قوم یهود توسط كورش پادشاه ایران چنین آمده است: كورش پادشاه پارس عزرا مى گوید: یهوه خداى آسمان ها جمع ممالك روى زمین را به من داده و مرا امر فرموده است كه خانه ئى براى او در اورشلیم كه یهودا است، بنا كنم پس كیست از شما، از تمامى قوم، او كه خدایش با وى باشد، او به اورشلیم كه یهود است، برود






این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فان پاتوق]
[مشاهده در: www.funpatogh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 140]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن