واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق:
شخصيت.هايي كه تيپ نيستند
مراد (برزو ارجمند) در سريال «نون و ريحون» به خواستگاري هردختري كه مي.رود در حقيقت بخت. آن دختر را باز مي.كند و دست آخر بي.نصيب مي.ماند، اين بار او براي رسيدن به دختر مورد علاقه.اش كه از ديار آذربايجان است، دوست خود را وادار مي.كند تا با عزيمت به شهر سرعين اين اتفاق مبارك را به كام خود رقم بزند.
برزو ارجمند كه در آثار طنز و جدي مختلفي حاضر شده اين بار نيز شخصيتي نمكين را در نون و ريحون به تصوير مي.كشد. وي تمايل چنداني ندارد درباره شخصيت مراد توضيح دهد، اما با روي باز پاسخگوي سوالات ديگرمان مي.شود. در ضمن بازي در پروژه «قهوه تلخ» مهران مديري را نيز همزمان با اين مجموعه در دست دارد كه به همين دليل موهاي وسط سرش را تراشيده است و در «نون و ريحون» با يك تكه كلاه.گيس گريم متفاوتي پيدا مي.كند. او در مقابل تعجب ما كه تصور كرده.ايم چهره واقعي برزو ارجمند نيز بدون مو است مي.خندد و روبه ما مي.گويد: «واقعا شما تصور مي.كنيد من با اين شكل و شمايل در كوچه و خيابان ظاهر مي.شوم.»
نون و ريحون، چندمين مجموعه.اي است كه در كنار پدرتان به ايفاي نقش مي.پردازيد؟
در كنار پدرم بازي در مجموعه.هاي «نردبام آسمان»، «زير چتر خورشيد» و همين كار سومين همكاري.مان محسوب مي.شود.
در آثار اينچنيني برزو ارجمند حتي اگر صرفا كاراكتري طنز را نيز بازي نكند و يا در موقعيت.هاي جدي و خشن ظاهر شود باز هم شيريني خاصي در نوع بازي.اش ديده مي.شود. اين حس آيا به شخصيت دروني شما برمي.گردد؟
در حقيقت اين نقش.ها هستند كه شيريني خاصي دارند و من سعي مي.كنم اين شيرين بودن را به موازات دستيابي به ويژگي..هاي دروني كاراكتر پيدا كنم. ضمن اين كه اين شيريني در زندگي معمول هر آدمي وجود دارد و من سعي مي.كنم از آن در جاي مخصوص به خود و در آثار مختلف استفاده كنم و البته بودند نقش.هايي كه كاملا جدي از آب درآمده.اند مثل «زمان شوريدگي» (محمدعلي نجفي در سال 1379). يا «ساعت شني»!
آيا اين اولين همكاري.تان با فرزاد موتمن است؟
بله. البته پيش از اين قرار بود در فيلم سينمايي «هفت پرده» با ايشان. همكاري داشته باشم كه به دليل حضور در پروژه.اي ديگر و گريمم كه داراي ريش بود نتوانستم در كنار آقاي موتمن حضور يابم.
طنز موقعيتي كه در اين كار وجود دارد تا چه حد در بازي شما مشهود است؟
اصولا اتفاقات موجود در كار بايد جدي باشد تا به نظر خنده.دار برسد، يعني درست همان چيزي كه در زندگي روزمره اتفاق مي.افتد، به همين دليل كار ما صرفا كار كمدي يا طنز نيست، بلكه يك مجموعه اجتماعي شيرين است. كاراكتر.ها نيز حتما بايد در موقعيت.هاي جدي قرار بگيرند تا باعث خنده شوند. براي نويسنده نيز ايجاد موقعيت..هايي كه تا حدودي از طنز معمول سريالي فاصله بگيرد، سخت.تر از نمادهايي است كه براي طنزي با تيپ.گيري.هاي فراوان نوشته مي.شود.
آيا ماندگاري تيپ.هاي شخصيتي در كار طنز نسبت به طنز موقعيت بيشتر نيست؟
كارهايي كه ماندگار مي.شوند بيشتر به قصه ربط دارند. من به عنوان يك بازيگر به تنهايي نمي.توانم در ماندگاري يك نقش موثر باشم و اين كار به تلاش جمعي بستگي دارد.
گاهي در ماندگاري يك اثر، تكيه كلام.ها نيز موثرند كه به طور خاص به شخصيت.هاي داستان مربوط مي.شود...
اين آسان.ترين كاري است كه مي.توان در يك اثر طنز انجام داد. اين موضوع. را در زير «آسمان شهر» تجربه كردم. اما در مجموعه.اي مثل «پشت كنكوري.ها» هيچ كدام از شخصيت.ها تيپيك نبودند، كار نيز طنز صرف نبود، تكه.كلام هم در فيلمنامه وجود نداشت، اما با وجود اين به اثري ماندگار تبديل شد.
شما و رضا داوودنژاد از پشت كنكوري.ها به نون و ريحون آمده.ايد. فكر مي.كنيد در پايان اين مجموعه بيشتر در كدام اثر ماندگار شويد؟
فيلمبرداري «پشت كنكوري.ها» قبل از ماه مبارك تمام شد، اما اين مجموعه در حالي كه به نگارش درمي.آيد، تصويربرداري هم مي.شود. پس در قياس توليدي نيز با هم فرق.هايي دارند. ضمن اين كه آن مجموعه را با 22 قسمت توليد شده پخش كرديم ولي نون و ريحون در زمان پخش تنها 3 قسمت كامل در دست پخش داشت. با اين كه مدت زمان كمي در اختيار داريم با زحماتي كه آقاي موتمن و گروه متحمل مي.شوند، مطمئن هستم كه كار بسيار قابل قبولي شده است.
در نون و ريحون چالشي كه بين اين چند جوان وجود دارد، آيا از ابتدا در متن قصه به همين صورت آمده بود؟
سيناپس كلي كار از ابتدا به همين شكل بود، اما قصه.ها قسمت به قسمت نوشته مي.شوند و تقريبا تغييراتي در نگارش اعمال مي.شود، اما كليت كار از ابتدا بر همين اصل بوده است.
قبل از برداشت.ها چه توافقي بين بازيگران و كارگردان اتفاق مي.افتد؟
قبل از هر سكانس با آقاي موتمن درخصوص ديالوگ.ها و بداهه.گويي.ها صحبت مي.كنيم، چراكه مقابل دوربين هيچ بداهه.گويي اتفاق نمي.افتد و اگر چنين تغييراتي از سوي بازيگر در اجراي نقش اتفاق نيفتد مثل اين است كه مخاطب رماني چاپ شده را مي.خواند، از طرفي ايده بازيگران براي پردازش نقش.ها ديد وسيع.تري را در اختيار نويسنده.ها قرار مي.دهد.
و مهم.ترين نكته.اي كه در پذيرش نقش مراد داشتيد؟
قصه، قصه جالب و جذابي بود. شخصيت اين 5?جوان به طور كلي بانمك بودند و جاي كار زيادي براي بازيگران گذاشتند و اين در طنز اتفاق مهمي است كه به دنبال پردازش شخصيت رئال باشيم نه تيپ.سازي!
آزاده خواجه نصيري
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 142]