واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: بالاتر از جنايت...بسياري از كساني كه در جلسه محاكمه كيكاووس حضور داشتند، مي.گفتند كاري كه او كرده از قتل هم بدتر است. اين مرد خودش مي.گويد در جريان بيماري پسرانش نبوده اما مدارك چيز ديگري نشان مي.دهد.
كيكاووس متهم است كه همدست دو پسرش در فروش كليه يكي از پسرانش به يك نيازمند كليه است، كليه.اي كه صاحبش بيماري ايدز داشته است.
گفته.هاي نماينده دادستان
ذبيح.زاده، نماينده دادستان تهران كه در جلسه محاكمه اين متهم حضور داشت، مي.گويد: 4 سال قبل بود كه در جريان اين پرونده قرار گرفتيم. اولين برگ اين پرونده، شكايت همسر شهرام ـ مقتول ـ بود. اين زن در شكايت خود آورده بود 2 پسر با همدستي پدرشان كليه.اي را به شوهرش فروختند كه آلوده به ايدز بود و شوهرش هم به اين بيماري مبتلا شد و بعد از مدتي جان خود را از دست داد. زماني كه اين شكايت به دادسرا آمد بسرعت مشغول بررسي آن شديم، چرا كه اگر واقعا اين اتفاق افتاده بود دوپسر و پدرشان بايد به اتهام قتل تحت پيگرد قانوني قرار
مي.گرفتند.
بررسي.هاي اوليه اين موضوع را تاييد كرد. استعلام ما از بيمارستان و پزشكي قانوني ادعاي شاكي را به اثبات رساند و ما هم براي دستگيري متهمان اقدام كرديم. متاسفانه پويان، كسي كه كليه را به شهرام فروخته بود بر اثر بيماري ايدز جان خود را از دست داده بود.
پدرام، برادري كه با او همكاري كرده بود هم متواري شده و تنها كسي كه در دسترس پليس بود، كيكاووس، پدر اين دو پسر بود. وي بعد از بازداشت گفت مي.دانسته پسرش مبتلا به ايدز بود اما در جريان فروش كليه نبود.
نماينده دادستان ادامه مي.دهد: گفته.هاي كيكاووس درست نيست، چرا كه اين مرد مطابق تحقيقاتي كه انجام داديم، خودش همراه پويان به انجمن بيماران كليوي رفت، آنجا ثبت.نام كرد و پسرش را براي فروش كليه.اش به بيمارستان برد. اين مرد در تمام مراحل در جريان بود و پول.ها را نيز او تحويل گرفت، بنابر اين بيماري . پسرش را مي.دانست. كيكاووس حتي به جاي پويان، پدرام پسر سالمش را براي آزمايش فرستاد. اگر مشكلي وجود نداشت او چنين كاري نمي.كرد.
وي ادامه مي.دهد: اين تنها جرم متهمان نيست آنها با پنهانكاري.شان باعث شدند همسر مقتول نيز به ايدز مبتلا شود و اميد چنداني به زنده ماندن او نيست. كاري كه اين افراد كرده.اند بسيار ناشايست بوده است. البته به لحاظ قانون اين افراد فقط به جرم معاونت در قتل مورد پيگرد قرار مي.گيرند و محاكمه مي.شوند، اما كاري كه كرده.اند به لحاظ اخلاقي بشدت آزاردهنده و ناراحت.كننده است.
نماينده دادستان مي.گويد: كاري كه متهمان كرده.اند باعث شده نه.تنها يك پدر جان خود را از دست بدهد كه دختر كوچك او بي.سرپرست شده و مادرش نيز در خطر مرگ قرار بگيرد. آنها سرنوشت يك خانواده را تغيير دادند و كار غيرانساني كردند.
وصيت برادر
برادر مقتول مي.گويد كاري كه متهم و پسرانش كردند اصلا قابل بخشش نيست. او از روزهاي سخت برادرش و وصيتي كه به او كرده است، مي.گويد: برادرم يك مهندس بود و به اين جامعه خيلي خدمت كرد و اگر زنده مي.ماند حتما بيشتر از اين مي.توانست براي جامعه مفيد باشد، اما كاري كه اين پدر و پسرانش كردند، جان او را گرفت.
برادرم چند سال بود كه دچار بيماري كليوي شده بود و كم.كم كار به جايي رسيد كه هر دو كليه.اش از كار افتاد. دياليز هم ديگر فايده نداشت و او بايد پيوند كليه مي.شد. ما در انجمن ثبت نام كرديم و مدتي بعد يك كليه پيدا شد، 3 ميليون تومان به كيكاووس و پسرانش داديم تا كليه پويان به برادرم پيوند زده شود.
وي ادامه مي.دهد: كم كم برادرم تب.هاي بسيار شديدي مي.كرد و حالش بد مي.شد، دكترها اول متوجه نمي.شدند كه موضوع چيست، پيوند هم پس زده نشده بود بعد از آزمايش.هاي پي.درپي فراوان و در حالي كه حال برادرم
روز.به.روز بدتر مي.شد، معلوم شد كليه.اي كه به او پيوند زده شده است، مبتلا به ايدز و هپاتيت c بوده است. بعد از مدتي بدن برادرم آنقدر ضعيف شد كه سل گرفت وجان خود را از دست داد.
روزهايي كه برادرم در بيمارستان بستري بود مي.دانست كه فرصت زيادي براي زندگي ندارد. يك روز به من گفت: من مي.دانم زياد زنده نمي.مانم اما پرونده.ام را پيگيري كن تا ديگران مثل من دچار چنين مشكلي نشوند. من هم وصيت برادرم را گوش كردم و آنقدر اين پرونده را پيگيري كردم تا توانستم به ديدار وزير بهداشت بروم و او نيز بعد از شنيدن ماجراي پرونده برادرم و قصوري كه بيمارستان كرده بود، دستور داد از اين به بعد براي انجام پيوند حتما بيمارستان خود راسا اقدام به آزمايش.گرفتن كند.
وي درباره قصور بيمارستان مي.گويد: بيمارستان هم قصور داشت، چون آزمايش.هايي را كه پدرام جاي برادرش انجام داده بود و 2 ماه از مدت آن گذشته بود، قبول كرد و ديگر از بيمار هيچ مدركي نخواست. او هم با همكاري برادرش آزمايش.ها را به بيمارستان ارائه و بيماري.اش را مخفي كرده بود. البته ما از بيمارستان هم شكايت كرديم و درخواست ديه داديم.
برادر مهندس كشته شده از روزهاي سخت همسر برادرش مي.گويد: او خيلي از برادرم مراقبت كرد و زحمت زيادي براي او كشيد. ما همه قدردان او هستيم. ولي متاسفانه به خاطر بيماري برادرم و ابتلاي او به ايدز، همسرش نيز مبتلا شد. كيكاووس اگر وجدان داشت و بعد از عمل مي.گفت كه كليه پسرش مبتلا به ايدز بوده، حداقل همسر برادرم از خود مراقبت مي.كرد و مبتلا به اين بيماري نمي.شد. حالا همسر برادرم هم تحت درمان است، هرچند اميد زيادي به زنده ماندن او نيست.
آنها يك دختر دارند كه او نيزمبتلا به بيماري كليوي است و نبود خانواده بسيار او را آزار خواهد داد.
اين سه متهم يك خانواده را براحتي و به خاطر 3 ميليون تومان پول نابود كردند.
من بي.گناهم
كيكاووس مي.گويد اين حرف.ها را قبول ندارد و در جريان هيچ.چيز نبوده است. مداركي كه در پرونده وجود دارد نشان مي.دهد تو در جريان بيماري پسرت بودي؟
من اصلا نمي.دانستم پسرم بيماري ايدز دارد. وقتي او كليه اش را فروخت،فهميدم ايدز دارد و چند روز بعد نيز فوت شد.
تو با پسرت براي فروش كليه.اش همكاري كردي؟
او به من گفت مي.خواهد كليه.اش را بفروشد. من هم حرفي نزدم. اين تصميمي بود كه خودش گرفته بود.
چرا با او مخالفت نكردي؟
هيچ كاري از دستم بر نمي.آمد. او همه كارها را كرده و قرار بود در بيمارستان بستري شود. پول را هم گرفته بود.
اگر تو در جريان نبودي و پدرام هم نمي.دانست كه برادرش بيمار است، چرا او به جاي پويان براي آزمايش پزشكي رفت؟
پدرام نيست كه در اين.باره از خودش دفاع كند. شايد به خاطر اين.كه برادرش سختي نكشد به جاي او به آزمايشگاه رفت، اما من در جريان اين بيماري نبودم.
اگر پدرام هم نمي.دانست برادرش بيمار است، حالا چرا فرار كرده است؟
من نمي.توانم سوالاتي را كه او بايد پاسخگو باشد، جواب بدهم. پدرام فرار كرد و من هم از او خبر ندارم.
چطور شد دستگير شدي؟
ماموران دنبال پدرام بودند. من بعد از اين ماجرا بود كه در جريان قرار گرفتم و چون پدرام فرار كرده بود، من دستگير شدم.
در مورد مداركي كه در پرونده وجود دارد، چه مي.گويي؟
من اين مدارك را قبول ندارم.
چرا پسرت دچار بيماري ايدز شد؟
او به مواد مخدر اعتياد داشت. كم.كم آنقدر اعتيادش زياد شد كه تزريق مي.كرد و استفاده از سرنگ چندبار مصرف شده، باعث شد پسرم ايدز بگيرد.
پسرت معتاد بود و تو اين را مي.دانستي، چرا موضوع را به خانواده مقتول نگفتي؟
فكر نمي.كردم اعتياد پسرم ربطي به اهداي كليه داشته باشد.
اين كاري كه شما كرديد باعث شد همسر مقتول نيز به بيماري ايدز مبتلا شود و زندگي اش در خطر باشد چرا بعد از اين.كه متوجه شدي، موضوع را به آنها نگفتي؟
من هم همزمان با خانواده مقتول در جريان اين اتفاق قرار گرفتم.
حرفي با اولياي دم داري؟
فقط مي.گويم من اصلا در جريان اين اتفاق نبودم و بي دليل زنداني شده.ام.
اما آنها مداركي دارند. در اين باره چه مي.گويي؟
من نمي.دانم آنها چطور اين مدارك را به دست آورده.اند اما براي من پرونده.سازي شده است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 138]