تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 27 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):مؤمن شوخ و شنگ است و منافق اخمو و عصبانى.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

خرید نهال سیب سبز

خرید اقساطی خودرو

امداد خودرو ارومیه

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1806723442




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

اسلام مکتب انسانیت حقیقی


واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: آن مكتبی كه خودش را مكتب انسانيت می‏داند، حتما بايد به يك‏ سلسله سؤالها جواب بدهد. اگر به آن سؤالها جواب داد، آنوقت می‏تواند مكتب انسانيت به معنای واقعی باشد. انسان دريچه‏ و دروازه دنيای معنويت بود. اصلا بشر از وجود خودش به دنيای معنويت پی‏ برد. معنويت و انسانيت، دين و انسانيت دو امر تفكيك ناپذيرند. يعنی يا بايد دين وانسانيت هر دو را يك جا رهاكنيم يا اگر بخواهيم به‏ يكی بچسبيم، بايد به ديگری هم بچسبيم، نمی‏توانيم به دين بچسبيم و انسانيت را، قداست انسانيت را رها كنيم. همچنانكه نمی‏توانيم به‏ انسانيت بچسبيم و دين را رها كنيم. اين دو با يكديگر توأمند، تفكيك‏ ناپذيرند.
تناقض در مکاتب اصالت انسان:
تناقضی كه ما مدعی هستيم در مكتبهای اصالت بشری وجود دارد همين است. اساسش همين است كه انسانيت در گذشته سقوط كرد البته به‏ غلط هم سقوط كرد، يعنی تغيير هيئت بطلميوسی نبايد سبب بشود كه ما در مقام شامخ انسان از نظر انيكه هدف مسير خلقت است ترديد بكنيم. زمين‏ مركز جهان باشد يا نباشد، انسان هدف جهان است. يعنی چه هدف جهان‏ است؟ يعنی طبيعت در مسير تكاملی خودش به اين سو می‏رود، چه انسان را يك موجود خلق الساعه بدانيم و چه او را از نسل حيوانات ديگر بدانيم. اين امر تفاوتی نمی‏كند در اينكه ما او را دارای روح الهی بدانيم يا ندانيم. گفت: «نفخت فيه من روحی» او كه نگفت انسان از نژاد خدا بوجود آمده است. اگر درباره انسان مثلا می‏گفت، ماده انسان را، سرشت‏ انسان را از جهان ديگر آوردند و آن خاكی كه از جهان ديگر آورده بودند كه‏ او راموجودی شامخ و مقدس نمود. . . ای كسانی كه فلسفه شما فلسفه‏ بشر دوستی است و موضوع ايمان شما بشريت است، ما می‏گوئيم: آيا در انسان احساسی به نام احسان و نيكوكاری و خدمت وجود دارد يا نه؟
اگر بگوئيد: به هيچ معنی وجود ندارد، دعوت بشر به انجام آنها هم غلط است‏ مثل اينكه يك سنگ يا حيوان را دعوت كنيم ! نه، چنين احساسی هست. ولی اين كه هست، چيست؟ ممكن است كسی بگويد: احساس خدمتگزاری نسبت‏ به ديگران كه در ما هست، يك نوع جانشين سازی است. يعنی چه؟ آن وقتی‏ كه مثلا ما می‏بينيم يك. . . و حس انساندوستی به خيال خودمان در ما تقويت ميشود كه برويم اينها را تعليم كنيم، به اينها خدمت كنيم، برويم‏ مظلومها را نجات بدهيم. می‏گويند اگر خوب دقت كنيم می‏بينيم انسان خود را بجای آنها گذاشته، اول فكر می‏كند كه او را در طبقه خودش و خودش را در طبقه او بداند، بعد در نظر می‏گيرد كه الان اين خودش است به جای او. بعد همان حس خود پرستی كه از خودش بايد دفاع كند، اينجا به دفاع مظلوم‏ بر می‏خيزند والا در انسان هيچ چيز كه اصالت داشته باشد برای اينكه از يك‏ مظلوم دفاع بكند وجود ندارد. مكتب انسانيت بايد جواب بدهد. اولا چنين حسی وجود دارد يا نه؟ آيا چنين شرافتی در انسان وجود دارد يا نه؟ ما می‏گوئيم وجود دارد: «فالهمها فجورها و تقويها» (شمس/8) به حكم همان كه انسان خليفة الله، مظهر جود و كرم الهی است، مظهر احسان است.
يعنی انسان در عين‏ اينكه خود خواه است و وظيفه دارد برای حفظ بقاء و حيات خودش برای‏ خودش فعاليت كند، ولی تمام هستی‏اش خودخواهی نيست، خير خواهی هم‏ هست، جهانسازی هم هست، دنياسازی هم هست، بشريت هم هست، وجدان‏ اخلاقی هم هست. همين چندی پيش كه من در شيراز بودم، مؤسسه‏ای بنام‏ مؤسسه خوشحالان را به من معرفی كردند. افرادی فقط بواسطه حس درونی و ايمان شخصی خودشان يك مؤسسه تشكيل داده‏اند و در آن عده‏ای از كرولالها را جمع كرده‏اند. رفتم از يكی از كلاسهای آن بازديد كردم. واقعا برای ما كه‏ افراد باصطلاح نازك نارنجی هستيم حتی يك ساعت سر آن كلاس رفتن و ديدن‏ آنها طاقت فرساست. آدم نگاه می‏كند به بچه‏ها كه وقتی می‏خواهند يك كلمه‏ به اشاره حرف بزنند دهانشان را كج می‏كنند.
آقائی را ديدم كه سيد هم‏ بود و اتفاقا اسمش امامزاده بود. می‏ديدم كه اين آدم با چه دلسوزی‏ای، با چه عشق و علاقه‏ای (با اينكه همان جا اطلاع پيدا كردم كه حقوقی كه‏ می‏گيرد شايد از حقوق يك آموزگار هم كمتر باشد، چون آن مؤسسه بودجه‏ای‏ ندارد) سر به سر بچه‏های كرولال مردم می‏گذارد تا نوشتن را به آنها ياد بدهد و ضمنا معنی حرف را با چه زحمتی به آنها بفهماند. مثلا وقتی می‏خواست‏ بگويد " اينجا " دهانش را جوری كج و راست می‏كرد كه وقتی آنها به دهان‏ او نگاه می‏كنند، بفهمند كه او می‏گويد " اينجا " فورا روی تخته می‏نوشت " اينجا " و از اين جور چيزها. اين، چيست در بشر؟ اين، چه حسی است در بشر؟ اين، مظهر انسانيت‏ و نمايشگر اصالت انسانيت است. بطور كلی حس تحسين نسبت به نيكان و حس تنفر نسبت به بدان ولو اينكه در زمانهای گذشته بوده‏اند، چيست؟ وقتی كه نام يزيد و شمر را پيش ما می‏برند با آن جنايتهائی كه مرتكب‏ شده‏اند و از آن طرف نام شهيدان كربلا را برای ما ذكر می‏كنند با آن‏ فداكاريهائی كه انجام داده‏اند، در خودمان يك حس تنفر نسبت به دسته‏ اول و يك حس اعجاب و احترام نسبت به دسته دوم پيدا می‏كنيم. اين‏ چيست؟
آيا واقعا باز مساله طبقه است، ما فكر می‏كنيم، خودمان را در طبقه شهيدان كربلا می‏بينيم و دشمنانمان را در آن دسته ديگر، و اين حس‏ تنفر از يزيد و شمر همان حس تنفری است كه از دشمن خودمان داريم، ولی‏ آنرا متوجه آنها می‏كنيم و آن حس احترامی كه نسبت به شهيدان كربلا داريم‏، همان ترحمی است كه به خودمان داريم يعنی همان تمايلی است كه به‏ خودمان داريم و به اين صورت بيان می‏كنيم؟ ! اگر اينطور است، پس آن‏ كسی هم كه او را دشمن خودت و ستمگر نسبت به خودت حساب می‏كنی با تو هيچ فرق ندارد. چون او هم (مطابق اين طرز تفكر) حق دارد كه مثلا از يزيد و شمر تحسين بكند و به آنها احترام بگذارد و از شهيدان كربلا تنفر داشته باشد، زيرا او هم خودش را كنار هم طبقه خود می‏گذارد و به حكم‏ همان حسی كه تو از دسته اول تنفر پيدا می‏كردی و نسبت به دسته دوم تحسين‏ و اعجاب داشتی او بر عكس، نسبت به آنكه تو تنفر داری، تحسين دارد و نسبت به آنكه تو تحسين داری‏، تنفر دارد. اينطور نيست. شما در اينجا از دريچه ديگری كه دريچه شخصی نيست، دريچه فرد نيست، بلكه دريچه انسانيت است و باجهان انسانيت و دريای‏ انسانيت شما اتصال دارد، (به موضوع می‏نگريد).
در اين نگرش، ديگر " من " و " تنفر " نيست بلكه حقيقت در ميان است. در آن پيوندی كه‏ در آنجا داری، آن " من " كه نسبت به شهيدان كربلا تحسين می‏كند و نسبت‏ به دشمنان آنها تنفر دارد، " من " شخصی نيست، يك " من " كلی و نوعی است. مكتب انسانيت كه برای بشريت اصالت قائل است بايد به اين‏ سئوال جواب بدهد: اينها چيست و از كجا پيدا می‏شود وهمچنين مسائل ديگری‏ از قبيل عشق صادقانه‏ای كه بشر به سپاسگزاری دارد. انسان می‏خواهد از كسی‏ كه نيكی كرده سپاسگزاری كند. اين خودش مسئله‏ای است. وقتی كه اصالت‏ ارزشهای انسان پيدا شد، آنوقت مسئله خود انسان به ميان می‏آيد. فقط اشاره می‏كنم: اين انسانی كه در او چنين اصالتهائی وجود دارد، آيا واقعا تار و پودش‏ همان است كه ماترياليسم می‏گويد، يك ماشين است؟ يك آپولوست؟ ماشين‏ هر اندازه بزرگ باشد فقط عظيم است. اگر ماشينی هزار برابر آپولو هم‏ ساخته بشود، درباره‏اش‏چه بايد بگوئيم؟ بايد بگوئيم عظيم، شگفت انگيز، فوق العاده. اما آيا می‏توانيم بگوئيم شريف؟ نه. می‏توانيم بگوئيم‏ مقدس؟ نه. اگر يك ميليارد برابر آپولوی فعلی هم باشد و ميلياردها رشته و قطعات منظم داشته باشد، باز يك موجوديت عظيم، شگفت انگيز، حيرت آور و فوق العاده است. هرگز ممكن نيست به اين پايه برسد كه به آن بگوئيم شريف، مقدس، دارای‏ حيثيت ذاتی. اعلاميه حقوق بشر و همچنين فيلسوفان كمونيست، اينهائی كه‏ طرفدار اصالت انسان به شكلهای مختلف هستند، چگونه می‏توانند دم از حيثيت و تقدس بشر بزنند بدون اينكه در وجود بشر نفخت فيه من روحی را سراغ بدهند. وقتی كه اين اصالت ارزشها برايشان مشخص شد، اصالت خود انسان برايشان مشخص می‏شود






این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فان پاتوق]
[مشاهده در: www.funpatogh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 204]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن