واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: وَ لَوْ لا أَنْ يَكُونَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً لَجَعَلْنا لِمَنْ يَكْفُرُ بِالرَّحْمنِ لِبُيُوتِهِمْ سُقُفاً مِنْ فِضَّةٍ وَ مَعارِجَ عَلَيْها يَظْهَرُونَ (33) وَ لِبُيُوتِهِمْ أَبْواباً وَ سُرُراً عَلَيْها يَتَّكِؤُنَ (34) وَ زُخْرُفاً وَ إِنْ كُلُّ ذلِكَ لَمَّا مَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ الْآخِرَةُ عِنْدَ رَبِّكَ لِلْمُتَّقِينَ (35) [سوره الزخرف) 33- اگر تمكن كفار از مواهب مادى سبب نمىشد كه همه مردم امت واحد گمراهى شوند ما براى كسانى كه كافر مىشدند خانههايى قرار مىداديم با سقفهايى از نقره و نردبانهايى كه از آن بالا روند! 34- و براى خانههاى آنها درها و تختهايى (زيبا و نقرهگون) قرار مىداديم كه بر آن تكيه كنند.35- و انواع وسائل تجملى، ولى تمام اينها متاع زندگى دنياست و آخرت نزد پروردگارت از آن پرهيزگاران است.
به راستى تعبيرى رساتر از آنچه در آيات فوق آمده براى درهم شكستن ارزشهاى دروغين پيدا نمىشود، براى دگرگون ساختن جامعهاى كه محور سنجش شخصيت افراد در آن تعداد شتران، مقدار درهم و دينار، و تعداد غلامان و كنيزان و خانهها و وسائل تجملى است، تا آنجا كه تعجب مىكنند چرا محمد يتيم و از نظر مادى فقير به نبوت برگزيده شده، اساسىترين كار اين است كه اين چهارچوبهاى غلط ارزشى درهم شكسته شود، و بر ويرانه آن ارزشهاى اصيل انسانى، تقوى و پرهيزگارى، و علم و دانش، ايثار و فداكارى، شهامت و گذشت بنا شود، در غير اين صورت همه اصلاحات، روبنايى و سطحى، و ناپايدار خواهد بود.و اين همان كارى است كه اسلام و قرآن و شخص پيامبر اسلام ص به عاليترين وجهى انجام داد، و به همين دليل جامعهاى كه از عقب افتادهترين و خرافىترين جوامع بشرى بود در مدتى كوتاه، آن چنان رشد و نمو كرد كه در صف اول قرار گرفت جالب اينكه در حديثى از پيغمبر گرامى ص در تكميل اين برنامه مىخوانيم:لو وزنت الدنيا عند اللَّه جناح بعوضة ما سقى الكافر منها شربة ماء:" اگر دنيا به اندازه بال مگسى نزد خدا وزن داشت خداوند به كافر حتى يك شربت آب نمىنوشانيد" امير مؤمنان على ع نيز در" خطبه قاصعه" سخن را در اين زمينه به اوج رسانده مىفرمايد:
" موسى بن عمران با برادرش وارد بر فرعون شدند در حالى كه لباسهاى پشمين در دست داشتند و در دست هر كدام عصاى (چوپانى) بود، با او شرط كردند كه اگر تسليم فرمان خدا شود حكومت و ملكش باقى مىماند، و عزت و قدرتش دوام خواهد يافت، اما او گفت: آيا از اين دو تعجب نمىكنيد كه با من شرط مىكنند كه بقاى ملك و دوام عزتم بستگى به خواسته آنها دارد، در حالى كه فقير و بيچارگى از سر و وضعشان مىبارد! (اگر راست مىگويند) پس چرا دستبندهايى از طلا به آنها داده نشده است"؟ اين سخن را فرعون به خاطر بزرگ شمردن طلا، و جمعآورى آن، و تحقير پشمينهپوشى گفت". اگر خدا مىخواست به هنگام بعثت پيامبرانش درهاى گنجها و معادن طلا و باغهاى سبز و خرم را به روى آنان بگشايد مىگشود، و اگر اراده مىكرد پرندگان آسمان و حيوانات وحشى زمين را همراه آنان گسيل مىداشت، ولى اگر اين كار را مىكرد آزمايش مردم از ميان مىرفت و پاداش و جزا بىاثر مىشد"!.و در قسمت ديگرى از همين خطبه مىفرمايد: مگر نمىبينيد خداوند انسانها را، از زمان آدم تا آخر جهان، با سنگهايى كه نه زيانى مىرساند و نه سودى، نه مىبيند و نه مىشنود، آزمايش نموده، اين سنگها را خانه مقدس خود (كعبه) قرار داده، و آن را موجب پايدارى و قوام مردم ساخته است، آن را در پر سنگلاخترين مكانها، و بىگياهترين نقاط روى زمين، در تنگناى درههايى مستقر ساخته، در ميان كوههاى خشن، شنهاى متراكم، چشمههاى كم آب، آباديهاى جدا و پر فاصله كه هيچ مركبى به راحتى در آن زندگى نمىكند، و سپس آدم و فرزندانش را فرمان داد كه به آن سو توجه كنند و آن را مركز تجمع خود سازند ...".
" اگر خدا مىخواست خانه مقدسش و محل انجام مناسك حج را در ميان باغها و نهرها و زمينهاى هموار و پر درخت و آباد كه داراى خانهها و كاخهاى بسيار و آباديهاى به هم پيوسته، در ميان گندمزارها و باغهاى پر گل و گياه، در ميان بستانهاى زيبا و سرسبز و پرآب، در وسط باغستانى بهجتزا با جادههاى راحت و آباد، قرار دهد، توانايى داشت، ولى در اين حالت آزمايش و امتحان سادهتر بود و پاداش و جزا نيز كمتر (و مردم به ارزشهاى فريبنده ظاهرى مشغول مىشدند و از ارزشهاى واقعى الهى غافل مىگشتند) به هر حال اساس انقلاب اسلامى انقلاب ارزشهاست، و اگر مسلمانان امروز در شرائطى سخت و ناگوار تحت فشار دشمنان بيرحم و خونخوار قرار گرفتهاند به خاطر همين است كه آن ارزشهاى اصيل را رها ساخته، بار ديگر ارزشهاى جاهلى در ميان آنان رونق گرفته است، مقياس شخصيت مال و مقام دنيا شده، و علم و تقوا و فضيلت را به فراموشى سپردهاند، در زرق و برق مادى فرو رفته، و از اسلام بيگانه شدهاند، و تا چنين است بايد كفاره اين خطاى بزرگ را بپردازند،و تا تحول را از ارزشهاى حاكم بر وجودشان شروع نكنند مشمول الطاف الهى نخواهند شد كه إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ (رعد- 11). بىترديد خداوند سرنوشت قومى را تغيير نمىدهد تا آنها وضع خود را تغيير دهند.
2- پاسخ به يك سؤال
با مطالعه آیات فوق پيرامون تحقير شديد زينتهاى ظاهرى، و ثروت و مقام مادى، اين سؤال مطرح مىشود كه پس چرا قرآن مجيد در جاى ديگر مىگويد:قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّيِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِيَ لِلَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَياةِ الدُّنْيا خالِصَةً يَوْمَ القيمة كذلك نفصل الآيات لقوم يعلمون: " بگو چه كسى زينتهاى الهى را كه براى بندگان خود آفريده و طيبات را حرام كرده است؟ بگو: اينها در زندگى دنيا براى كسانى است كه ايمان آوردهاند (اگر چه ديگران نيز با آنها مشاركت دارند ولى) در قيامت خالص براى آنها خواهد بود، اينچنين آيات خود را براى كسانى كه مىفهمند شرح مىدهيم" (اعراف- 32). يا در جاى ديگر مىفرمايد: يا بَنِي آدَمَ خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ: " اى فرزندان آدم! زينت خود را به هنگام رفتن به مسجد برگيريد" (اعراف- 31).
چگونه اين دو گروه از آيات با هم سازگار است؟! در پاسخ بايد به اين نكته توجه داشت كه هدف در آيات مورد بحث شكستن ارزشهاى دروغين است، هدف اين است كه مقياس شخصيت انسانها را ثروت و زينت آنها نشمارند، نه اينكه امكانات مادى بد چيزى است، مهم اين است كه به آنها به صورت يك ابزار نگاه شود نه يك هدف متعالى و نهايى.وانگهى اينها در صورتى ارزش دارد كه در حد معقول و شايسته و خالى از هر گونه اسراف و تبذير باشد، نه ساختن كاخهايى از طلا و نقره و گرد آوردن زينتهاى انبوهى از سيم و زر! و از اينجا روشن مىشود كه نه بهرهمند بودن گروهى از كفار و ظالمان از اين مواهب مادى دليل بر شخصيت آنها است، و نه محروم بودن مؤمنان از آن، و نه استفاده از اين امور در حد معقول، به صورت يك ابزار، ضررى به ايمان و تقواى انسان مىزند، و اين است تفكر صحيح اسلامى و قرآنى
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 89]