تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 15 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع): کسی که از چیزی طرفداری مصرّانه و نابجا کند یا اینکه از جانب دیگران به نفع او طرفداری ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826105444




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

علل و عوامل پايداري در دين


واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: بي گمان يكي از مسائل دينداري، قوت و قدرت و پايمردي در منشأ دينداري است چه بسا انسان هايي كه در شرايط و حالات معمولي رفتار دينداري دارند اما در برابر مشكلات و سختي ها باز پس مي زنند. دين و اخلاق همواره در حيات فكري و معنوي بشر نقش اساسي و مهمي داشته اند ولي به تناسب شرايط جامعه و بروز موانع ميزان پايبندي افراد به دين و اخلاق دچار شدت و ضعف مي شود. حال اين سؤالات مطرح مي شود كه ابعاد و نشانه هاي پايداري در دينداري چيست؟ عوامل موثر در ايجاد يا رسيدن به پايداري در دين چيست؟ نويسنده مطلب، كوشيده است در اين باره توضيحاتي ارائه نمايد. اينك با هم مطلب را از نظر مي گذرانيم:

1- منشاء پايداري
انسان در مسير زندگي خود گرفتار وسوسه هاي شيطاني مختلفي مي شوند كه ثبات و قرار را از او مي گيرد ايمان را متزلزل مي كند اراده را سست مي نمايند قدم ها را نااستوار مي سازند و دلش را مضطرب و پريشان خاطر مي گردانند. اين عدم ثبات و پايداري، عاقبتش چيزي جز تباهي و هلاكت نيست. ياد خداوند منشاء نجات انسان از ترديد و دودلي بي قراري و بي تابي است كه دل را استحكام مي بخشد و قدم ها را استوار مي گرداند.

2- پاي بندي به مقررات ديني و اخلاق
پايبندي به مقررات دين و اخلاق، نخستين نشانه نيرومندي در دينداري و اخلاق است، فردي كه در دينداري نيرومند است، در همه احوال خود را مقيد و پايبند به مقررات و احكام دين مي داند.

3- عدم نقض ميثاق الهي
ميثاق در اصل به معناي طناب و ريسماني است كه اسيران جنگي يا حيوانات را با آن مي بندند. افراد ديندار به علت ايماني كه دارند به عهدي كه با خدا بسته اند پايبندند از خدا و رسول او اطاعت كرده و در راه وفاي به عهد ايستادگي و مقاومت مي كنند و حاضرند در اين راه جان خويش را فدا كنند.

4- وفاي به عقود
عقود جمع عقد در اصل به معناي جمع كردن اطراف يك چيز محكم است و به همين مناسبت گرده زدن دو سر طناب را با هم عقد مي گويند. افراد ديندار و اخلاق مدار پس از بستن هرگونه عقد و عهدي حرمت عهد و پيمان خود را نگه مي دارند و عهدشكني نمي كنند زيرا با نقض عهد و پيمان، عدالت اجتماعي از بين مي رود و در جامعه هرج و مرج به وجود مي آيد. در پايبندي به مقررات دين مخصوصا جائي كه با منافع شخصي انسان در تضاد است ايمان و اخلاق و تقواي الهي بيشترين اثر را دارد و به همين علت است كه قرآن در معرفي افراد با ايمان پاي بنديشان به عهد و پيمان را ذكر مي كند. در روايات نيز وارد شده كه سلامت دين انسان در گرو وفاي به عهد اوست.
حضرت علي(ع) در پاي بندي خود به قوانين الهي مي فرمايد: به خدا قسم اگر اقليم هاي هفت گانه را با تمام آنچه در آن است به من دهند تا كه پوسته جويي را از دهان مورچه اي باز گيرم هرگز چنين نخواهم كرد.
از تأمل در بيانات اين امام بزرگوار استفاده مي شود كه آن حضرت به قدري به مقررات دين به همراه اخلاق و آداب نيكو پاي بند بود كه حاضر مي شد در اين راه انواع سختي ها و مشقت ها را تحمل نمايد اما لحظه اي در حفظ آيين الهي مسامحه و سهل انگاري نكند.

5- قاطعيت در اجراي حدود
قاطعيت در اجراي حدود شرع يكي ديگر از نشانه هاي نيرومندي در دينداري است، فردي كه در دينداري نيرومند است اگر در منصب حاكمان و كارگزاران دولت اسلامي قرار گيرد بايد بدون در نظر گرفتن منافع خود و تنها با انگيزه الهي و با قاطعيت تمام احكام الهي را اجرا نمايد و با تساهل و سهل انگاري مانع از اجرا و تعطيلي احكام خدا نشود به ويژه اگر دين امور مربوط به اقامه حق و دفاع از مظلوم و سرجاي نشاندن ستمكاران باشد.

6- استقامت
يكي از نشانه هاي دينداري و اخلاق اسلامي پايداري و ايستادگي در برابر مشكلات و ناملايمات و گناه و انجام تكاليف الهي است. اگر فردي در گام هاي دين گرايانه اش دچار تزلزل باشد در برابر هر دشواري و فشار بيروني دين خود را كنار بگذارد دليل بر اين است كه دين در نهاد او به خوبي جايگزين نشده و استقرار نيافته است استقامت به فرد ديندار پايداري و ثبات قدم اخلاقي مي بخشد و او را به سوي پروردگارش هدايت مي كند و راه مستقيم را به او نشان مي دهد و مانند چراغ هدايتي است كه انسان را به راه راست رهنمون مي شود همان صراط مستقيمي كه مؤمنان در هر نمازشان از خداوند مسألت مي جويند و مي گويند: «اهدنا الصراط المستقيم».

7- امر به معروف و نهي از منكر
بي گمان فردي كه در دينداري نيرومند است در مقابل گناهان اجتماعي بويژه ظلم و ستم بي عدالتي و اعمال خلاف شرع و منافي عفت در جامعه، بي تفاوت نبوده و حساسيت نشان مي دهد زيرا او دين را با جان و دل و رضايت قبلي پذيرفته است پس به لحاظ اخلاقي نمي تواند در مقابل اعمال زشت و ناروا بي تفاوت باشد. اين حساسيت نشان دادن جهت حفظ حد و حدود الهي، كه امر به معروف و نهي از منكر نام دارد يك فريضه الهي است كه اگر در جامعه اجرا شود موجب اصلاح جامعه گرديده سلامت اخلاقي جامعه تضمين مي گردد و اگر ترك شود قوانين و مقررات ديني از بين مي رود و احكام دين ضايع مي گردد.

8- غيرت
غيرت در لغت به معناي رشك بردن، حميت و ناموس پرستي است. در اصطلاح كوشش و تلاش است براي نگهداري آنچه كه حفظش ضروري است. اما غيرت در دين مفهومي گسترده دارد و هر نوع دفاع از ارزش هاي اخلاقي را دربر مي گيرد. منظور از غيرت ديني اين است كه مسلمانان نسبت به كيان اسلام حساسيت نشان داده و بي تفاوت نباشند فردي كه در دينداري و اخلاق مداري قوي و نيرومند است از غيرت ديني و اخلاقي برخوردار است چنين فردي خشم و رضايتش براي خداوند است يعني از اموري كه خشنودي خدا را به دنبال دارد خشنود مي گردد و از اموري كه غضب خدا را به دنبال داشته باشد خشمگين مي شود.

9- عزت اجتماعي
عزت اجتماعي براي مؤمنان، استقلال فرهنگي و اقتصادي و اخلاقي را درپي دارد و اين استقلال همواره مظهر بزرگي و قدرت يك قوم بوده است. وابستگي به بيگانگان احساس زبوني و خواري را در افراد جامعه پديد مي آورد و ضعف هاي آنان را درنظر خود و بيگانگان بزرگ نمايي مي كند. بنابراين مؤمنان علاوه بر عزت فردي به لحاظ اجتماعي نيز عزتمندند و ولايت بيگانگان را نمي پذيرند. از اين رو مسلمانان بايد از تمام ادوات و ابزار مادي و معنوي بهره گيرند و از سختي ها نهراسند و درد و رنج را بر خود تحمل نمايند و در مرحله بالاتر از ذات باري تعالي استمداد جويند و يقين حاصل كنند كه تحمل سختي ها در اين راه به مراتب از تن دادن به ذلت و خواري و تسليم شدن در برابر دشمنان بهتر است.
نقش عزت در تربيت و اخلاق
به لحاظ تربيتي نيز اعتماد به نفس و خود بي نيازي از دشمنان كه در واژه عزت خلاصه مي گردد همچون دژي است كه حافظ عقيده و عمل مؤمن است و با شكسته شدن آن همه چيز مؤمن در معرض خطر قرار مي گيرد. زيرا هويت انسان در عزت اوست و با از بين رفتن عزت، دژهاي اعتقادي او هم فرو مي ريزد و زبوني و پستي بر او غالب مي گردد. از اين رو هيچ مؤمني نبايد خود را خوار و زبون نمايد.

10- عفت
عفت به وجود آمدن حالتي است در نفس كه آدمي را از غلبه شهوات بر او بازمي دارد و عفيف هم به كسي گفته مي شود كه اين حالت را براثر تمرين به دست آورده باشد و ريشه آن اكتفا كردن به امكانات كم است.
علماي اخلاق در تعريف عفت آن را صفتي حد وسط ميان شهوت پرستي و خمودي دانسته اند كه ثبات و استقامت بر اين حد اعتدال بسيار مشكل است و نياز به تمرين دارد، پس عفت به دليل حد وسط بودنش نيكو است زيرا بهترين امور ميانه آنهاست در اين صورت برخورداري از شهوات هم براساس موازين عقلي و شرعي است. عفت و پاكدامني از نتايج قوت نفس است بنابراين دينداري واقعي از آنجا كه از ثبات نفس برخوردارند كارهاي زشت و منافي عفت انجام نمي دهند، همواره مراقب هستند تا خود را اسير شهوت نكنند نگاه خود را كنترل نموده به نامحرم چشم نمي دوزند از خودآرايي و آشكار كردن زيور و زينت هاي تحريك كننده و برهنه نمودن اندامي كه پوشش آن واجب است خودداري مي كنند.

11- آرامش
سكينه از ريشه سكن به معناي استقرار و ثبات در برابر حركت است. در تغيير نمونه آمده است كه سكينه به معناي آرامش و اطمينان است كه هرگونه شك و ترديد و وحشت را از انسان دور مي كند و او را در برابر حوادث سخت و پيچيده پايدار مي گرداند، سكينه با ايمان و اخلاق رابطه نزديك دارد يعني زاييده ايمان است افراد با ايمان هنگامي كه به ياد قدرت بي پايان خداوند مي افتند موجي از اميد در دلشان پديد مي آيد. البته اين آرامش ممكن است جنبه عقيدتي داشته و تزلزل اعتقاد را برطرف كند و يا جنبه عملي را در برگيرد به گونه اي كه پايداري و مقاومت و شكيبايي به انسان بخشد.
سكينه روحي است الهي كه به قلب انسان آرامش مي بخشد و سبب استقرار و آرامش نفس و محكمي دل مي گردد اين روح الهي مرتبه اي از كسالات اخلاقي نفس انساني و جلوه اي از روح انسان است.

12-دعا و توسل
(قل ادعو الله و ادعوا الرحمن اياما تدعوا فله الاسماء الحسني) بگو: و خدا را بخوانيد يا رحمان را بخوانيد براي او نام هاي نيكوتر است. اسماء الهي واسطه هاي فيض هستند به طوري كه اگر به تمام هستي نظر اندازيم در همه جا آثار اين اسماء را مشاهده خواهيم كرد به همين دليل در آيات و روايات تاكيد فراواني به خواندن اين اسماء حسني الهي در ضمن دعا شده است. پس وقتي خداوند را با اسماء حسني مي خوانيم يعني براي ذات مقدس او عظمت و وقار قائل شده ايم و ربوبيت و معبوديت او را پذيرفته ايم. البته منظور از خواندن خدا به اين نام ها اين نيست كه انسان بدون توجه به مفاهيم و محتواي آنها صرفا الفاظي را به زبان آورد بلكه هدف اين است كه مومن به اين اسماء و صفات ايمان داشته باشد و پس از آن تلاش نمايد در وجود خود پرتويي از مفاهيم آنها را منعكس نمايد. چنين فردي هم بهشتي خواهد شد و هم دعايش مستجاب شده و به هر خير و خلق نيكو نائل مي گردد.

13-توكل
يكي ديگر از مظاهر وقار و عظمت الهي توكل است كه در لغت به معناي اعتماد به غير از خود و قرار دادن او به عنوان نائب از جانب خود مي باشد. حقيقت توكل واگذاري كار به ديگري و انتخاب او به وكالت است. توكل از امتيازات اهل ايمان و اخلاق و از مظاهر وقار و عظمت الهي است به اين معنا كه فرد مومن از آن جا كه مقام و موقعيت پروردگارش را مي شناسد و خداوند را يگانه رب مستقلي مي داند كه تدبير امور به عهده اوست لذا بر او توكل نموده در تمام امور زندگي او را وكيل خود قرار مي دهد و بدين وسيله براي ذات حق، وقار و عظمت قائل مي شود.
14- تفويض امور به خداوند متعال
راغب در مفردات مي نويسد: افوض يعني من كار را برمي گردانم و رد مي كنم و ارجاع مي دهم و تفويض به معناي واگذاري كار است. تفويض به اين معنا نيست كه انسان دست از كار و تلاش بردارد بلكه به اين معناست كه نهايت سعي و تلاش را به كار گيرد و هنگامي كه در برابر موانع سخت قرار گرفت وحشت نكند دست پاچه و دلسرد نشود بلكه كار خود را به خدا واگذار كند.
براي پاسخ به اين سوال كه عوامل موثر در ايجاد يا رسيدن به پايداري در دين چيست مي توان به عوامل و زمينه هاي بيروني و دروني اشاره كرد.

عوامل و زمينه هاي بيروني
به آن دسته از عواملي اطلاق مي شود كه خارج از شخصيت افراد بوده و دينداري فرد را تقويت مي كند اين عوامل عبارتند از: محيط، دوست، تاريخ، تربيت صحيح.

محيط
عبارت است از تمام عوامل خارجي كه انسان را احاطه كرده و بر او تاثير مي گذارد بنابراين هرچه انسان رشد كند دايره محيط او وسعت مي يابد. در حقيقت صفات نيك و بدي كه فرزندان از والدين خود به ارث مي برند تابع عوامل تربيتي و وضع محيطي سالم و ناسالم است ممكن است فرزندي با وراثتي پست منشاء سعادت و خوشبختي گردد و بالعكس فرزندي با وراثتي نيك منشاء بدبختي گردد. وقتي محيط اجتماع آلوده وناپاك باشد در سجاياي انساني و فضايل اخلاقي بي رونق و رذايل و ناشايستگي ما ارزش تلقي مي شود و افراد جامعه آگاهانه و يا ناآگاهانه به آنها رو مي آورند و همچون بيماري مسري ديگران را فرا مي گيرد در نتيجه بستر فساد جامعه مهيا مي شود.

دوست
در تعريف دوست مي توان گفت به هر چيزي كه انسان با آن انس بگيرد اعم از راديو، تلويزيون، كتاب و مجله دوست شايسته انسان را در مسير طاعت و بندگي خدا هدايت مي كند، اما همنشين بد انسان را به سوي تباهي و فساد مي كشاند از اين روست كه ائمه معصومين(ع) در بيانات خود ما را از تاثيراتي كه دوست بر زندگي انسان مي گذارد آگاه كرده اند دوست شايسته سبب دينداري و اخلاق مي گردد بنابراين بايد در حفظ چنين دوستي هايي كوشا باشيم زيرا مجالست با آنان شرف دنيا و آخرت را براي انسان به ارمغان مي آورد.

تاريخ
تفكر و تعقل در تاريخ يكي ديگر از عوامل است كه زمينه پايداري در دينداري و اخلاق فردي را فراهم مي كند، اگر انسان در برابر مسايل و مشكلاتي كه براي او پيش مي آيد خود را يكه و تنها ببيند نيروي مقاومتش را از دست مي دهد اما توجه به اين حقيقت كه اين مشكلات و گرفتاري ها براي همه اقوام و ملل در طول تاريخ وجود داشته سبب افزايش نيروي ناپايداري انسان در ايمان و اخلاق مي گردد.

تربيت
تربيت از نظر معنوي از ريشه ربو به معناي زيادت و فزوني و رشد و برآمدن گرفته است، همچنين به معناي پرورانيدن يا پرورش داده آمده است. مي توان گفت تربيت رفع موانع و ايجاد مقتضيات است تا استعدادهاي انسان از قوه به فعل درآيد و شكوفا شود و چون در تربيت ديني هدف و مقصود كمال مطلق است بنابراين تربيت عبارت است از رفع موانع و ايجاد مقتضيات براي آن كه آنها استعدادهاي انسان در جهت كمال مطلق شكوفا شود.

عوامل و زمينه هاي دروني
عوامل و زمينه هاي دروني به آن دسته از عواملي اطلاق مي شود كه ريشه در درون شخصيت فرد دارد و آدمي را به سوي دينداري سوق مي دهد كه مهمترين اين عوامل عبارتند از تكريم شخصيت، تلقين و اعتماد به نفس، ياد خدا، عبادت، حسن ظن، يقين.

تكريم شخصيت
كرامت در لغت به معني بزرگوار شدن و شرافت و حرمت داشتن است، كرامت امري ذاتي و الهي است كه خداوند آن را در سرنوشت هر آفرينشي انسان ها قرار داده است كه اگر انسان گوهر ارزشمند خود را بشناسد كرامت و عزت مي يابد. كرامت محور تعليم و تربيت الهي است خداوند صاحب كرامت است و خداوند از انبياء به عنوان كريم ياد نموده از اين رو برنامه آنها تكريم انسان هاست.

تلقين و اعتماد به نفس
تلقين به نفس يكي از راه هاي كسب پايداري و استقامت است اين روش به دو شكل قولي و فعلي و هر كدام به شكل ايجاب يا سلب اعمال مي شود اما تلقين قولي چه به صورت ايجاب يا سلب به خاطر تاثير مفيدش در باطن اهميت بسزايي در امر تربيت دارد. دين مبين اسلام نيز به اين امر اهميت داده و مسلمانان را تشويق نموده كه به وسيله تلقين راه رستگاري و هدايت را بپيمايند.

ياد خدا
ياد خدا بزرگترين عبادات است يكي از عوامل قوت در دينداري است كه انسان را از غفلت و نيسان باز مي دارد و سبب پرورش فضائل اخلاقي مي گردد و در نتيجه راه تربيت ديني و اخلاقي را هموار مي كند زيرا علت بسياري رذايل اخلاقي مانند تكبر، غرور، حسادت، دنيا طلبي پيروي از هواهاي نفساني، نسيان وغفلت از ياد خداست. (الا بذكرالله تطمئن القلوب) با ياد خدا دلها آرام مي گيرد.

عبادت
در لغت به معناي كرنش و خضوع و ذلت است و به همين علت براي غير خدا پسنديده نيست. عبادت كانال ارتباطي بين انسان و خداست هر چه انسان بيشتر عبادت كند به همان اندازه به خداوند نزديكتر شده از فيض و رحمت الهي برخوردار مي گردد.

حسن ظن
به معناي خوش بيني و گمان نيك است و در اصطلاح اصل تحقيق به اين معناست كه انسان نسبت به رحمت و فضل خدا گمان خوب داشته باشد و اميدوار به رحمت و بخشش او باشد. حسن ظن به خدا يكي از عوامل قوت در دينداري است كه ايمان فرد را تقويت مي كند افراد با ايمان نسبت به وعده هاي پروردگار حسن ظن دارند و اين امر روح اخلاص را در آنها زنده و دينداريشان را قوت مي بخشد آنها را در برابر حوادث و مشكلات با اطمينان به لطف پروردگار پايدار باقي مي مانند و استقامت و پايداري مي ورزند.

يقين
در اصطلاح دانستن چيزي است پس از جست وجو و آرامش خاطر و يك جهت شدن دل به امري پس از اضطراب و ترديد حقيقت يقين، توكل بر خدا، تسليم در برابر ذات پاك او و رضا به قضاي الهي و واگذاري تمام كارهاي خويش به خداوند است هدف نهايي ايمان رسيدن به يقين است.








این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فان پاتوق]
[مشاهده در: www.funpatogh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 382]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن