تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1834864003
نويسنده: احمدرضا شاه علي موضعگيريهاي حضرت امام خميني در جريان تسخير لانه جاسوسي
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نويسنده: احمدرضا شاه علي موضعگيريهاي حضرت امام خميني در جريان تسخير لانه جاسوسي
خبرگزاري فارس:امام راحل در طول 444 روز بحران گروگانگيري، عليرغم تماميمخالفتها و ابراز ضعفها و ناتوانيهاي داخلي و خارجي و نيز تهديدات مكرر آمريكاو همپيمانانش، در برابر تمامي فشارها ايستادگي كردند و با حمايت و ارائه راهنماييهاي لازم به دانشجويان پيرو خط امام، جريان گروگانگيري را در مسير مناسب هدايت نمود.
بيشك نقش كليدي و محوري حضرت امام (ره) در جريان تسخير لانه جاسوسي آمريكا در تهران، اولين مسالهاي است كه بايد در جريان بررسي وضعيت و مواضع نيروهاي موجود در جريان تسخير، مورد بررسي قرار گيرد. حضرت امام (ره) از آغاز نهضت اسلامي، بهطور علني از سال 1341 ه.ش كه با مخالفت با لايحه انجمنهاي ايالتي و ولايتي جلوهاي ديگر يافت، هميشه شاه سابق را به عنوان نوكر و دست نشانده آمريكا و عامل اجراي خواستههاي آنها در كشور، مورد حمله قرار ميداد. اوج اين مساله را در جريان تصويب قانون كاپيتولاسيون شاهد بوديم.
بر اساس اين قانون، كليه افراد ارتش آمريكا و وابستگان آنان كه در ايران اقامتداشتند، در برابر قوانين ايران از مصونيت كامل ديپلماتيك برخوردار بوده و در صورتارتكاب جرم، از شمول قوانين ايران معاف بودند و دادگاههاي ايران حق بازخواست آنان را نداشتند.
اين قانون، واكنش فوري حضرت امام (ره) را در پي داشت، ايشان در سخنانيفرمودند:
«عظمت ايران از بين رفت، استقلال از دست رفت، عزت ما پايكوب شد. مگر مامستعمره هستيم؟ مگر ايران در اشغال آمريكاست؟... ميدانيد مجلس بهپيشنهاد دولت سند بردگي ملت ايران را امضا كرد؟ اقرار به مستعمره بودن ايراننمود».
روند مبارزه امام با رژيم شاهنشاهي در سالهاي بعد و تا پيروزي انقلاب اسلامي،در بهمن 1357 ه.ش، نيز مانند گذشته از اين خط مشي پيروي ميكرد. به گونهاي كهايشان در كنار مخالفت با شاه و سياستهاي عقب افتاده وي، با دولت آمريكا، به عنوانبزرگترين عامل خارجي حمايت از شاه و محرك وي، نيز به شدت مبارزه ميكردند.بنابراين، تأييد حركت مردمي ـ دانشجويي تسخير لانهي جاسوسي در تهران از سوي امام راحل، قابل پيش بيني بوده است. زيرا چنين حركتي موجب شد تا علاوه بر استبداد(شاه و رژيم او)، ريشهي استعمار (آمريكا) نيز از كشور كنده شود. با توجه به همين مساله، ميتوان دريافت كه چرا امام تسخير لانه جاسوسي را انقلابي بزرگتر از انقلاباول دانستهاند.
امام به دنبال پيروزي انقلاب اسلامي و در ماههاي منتهي به تصرف سفارت، همچنانمواضع ضد آمريكايي خود را حفظ كرده و به تشريح علل مخالفت خود با آمريكاميپرداختند. حجةالاسلام محتشمي پور در اين باره ميگويد:
«حضرت امام در ارديبهشت 58 در مصاحبه با روزنامهي «لوموند» فرمودند:امپرياليسم آمريكا بزرگترين خطر است. عمال آمريكا در جريان اين روزها، خود را پشت سر سازمان مذهبي دروغين پنهان كردهاند...وزير خارجه آمريكا ازصدور حكم اعدام براي شاه سابق و برخي دست اندركاران رژيم سلطنتي شاه،اظهار تاسف كرد. از طرف ديگر، سناي آمريكا به اتفاق آرا اعدامهايي را كه درايران انجام شده بود، محكوم كرد. اين وقايع در ارديبهشت سال 58 رخ داد، يعنيهنگامي كه هنوز بيش از سه ماه از حكومت جمهوري اسلامي در ايران نگذشتهبود. امام، بلافاصله، با آمريكا شديداً مخالفت كردند و اظهار فرمودند، آمريكا اگراز اعدام هويداها اظهار تاسف نكند، از نوكرهايش پشتيباني نكرده است. ما توقع نداريم ابرقدرتها كه دستشان از ايران كوتاه شده، از ما تشكر كنند.»
موضعگيريهاي امام در مقابل آمريكا صريح و قاطع بود و در تقابل با ديدگاههاي دولت موقت قرار ميگرفت. مقامات اين دولت طرفدار مماشات و روابط ديپلماتيكحسنه با اين كشور بودند. از سوي ديگر، دانشجويان پيرو خط امام، كه از مماشات و عدم موضعگيري انقلابي دولت موقت نگران بودند، تلاش ميكردند تا با پيروي ازديدگاههاي حضرت امام (ره)، در تحولات جامعهي آن روز ايران نقش كليدي و اساسيرا ايفا كنند. اين مسائل در دنبالهي اين فصل و هنگام بررسي مواضع دانشجويان پيروخط امام و دولت موقت بررسي خواهد شد. در اين ميان، آنچه كه دانشجويان پيرو خطامام را در مورد اشغال يا عدم اشغال لانهي جاسوسي مردد كرده بود، ناآگاهي از موضعحضرت امام بود.
اين مشكل نيز با استفاده از نظرات حجةالاسلام والمسلمين موسوي خوئينيها حلشد. موسوي خوئينيها به دانشجويان اطمينان داد كه امام از اين كار پشتيباني ميكند.
وي در اين باره ميگويد: «دانشجويان پرسيدند كه به نظر شما حضرت امام با چنيناقدامي موافق خواهند بود يا نه؟ بنده در ضمن تحليل كوتاهي، چنين نتيجه گرفتم كهايشان قطعاً موافق خواهند بود.»
ميردامادي، از دانشجويان پيرو خط امام، در اين مورد ميگويد: «آقاي خوئينيها ميگفتند، ما از مجموعهي نظرات امام اينطور درك ميكنيم كه امام مخالفتي ـ قاعدتاًـنبايد داشته باشند، اما اگر از ايشان سؤال شود، احتمالاً به دليل محظوراتي، نتوانند اعلامموافقت كنند و احتياج به سؤال نيست.»
اما يك حركت هوشمندانه ديگر از جانب امام، باعث شد تا آنان براي انجام اين كار مطمئن شوند. حجةالاسلام محتشمي پور در اين باره ميگويد:
«حضرت امام در تاريخ 10 آبان 1358، پيامي به ملت ايران دادند كه سرآغازحركتي نوين براي دانشجويان مسلمان شد، و اين آگاهان جامعه پيام را دريافت كردند و به آن جامهي عمل پوشانيدند. امام در بخشي از آن پيام فرمودند: بردانشآموزان، دانشگاهيان و محصلين علوم دينيه است كه با قدرت تمام،حملات خود را عليه آمريكا و اسرائيل گسترش داده و آمريكا را وادار به استرداداين شاه مخلوع جنايتكار نمايند و اين توطئهي بزرگ را بار ديگر، شديداً محكومكنند.»
پيام امام كه با انتشار خبر ملاقات بازرگان ـ رئيس دولت موقت ـ با برژينسكي ـ مشاورامنيت ملي كارتر ـ همزمان شده بود، از جانب نيروهاي انقلابي به مانند پيامي آشكاربراي انجام كاري انقلابي و قاطع تلقي شد. محسن ميردامادي در اين مورد ميگويد:
«فكر ميكنم دو سه روز قبل از 13 آبان، امام پيامي دادند كه ـ در آن پيام ـ چنين جملهاي گفتند كه بر دانشجويان و دانشآموزان و طلاب علوم ديني است كه حملات خود را عليه آمريكا گسترش دهند و خواهان استرداد شاه مخلوع شوند.ما ابتدا تصورمان اين بود كه موضوع به امام گفته شده و امام اينطور نظرشان رابيان كردهاند، ولي بعداً كه تحقيق كرديم، مشخص شد كه اينطور نبوده است وامام از مساله مطلع نبودهاند. به هر حال، اين پيام ما را مطمئنتر كرد كه اگر اينكاررا بكنيم، در تعارض با ديدگاهها و خواستههاي امام نيست و وقتي هم كه اقدام شد حضرت امام حمايت كردند.
در نهايت، همانطور كه انتظار ميرفت، حضرت امام (ره) اصل حركت را تاييدكرده و با واسطه شدن مرحوم حاج احمدآقا خميني به دانشجويان ميگويند كه«خوب جايي را گرفتهايد، محكم نگهداريد.»
حجةالاسلام محتشمي پور در اين باره ميگويد: «امام مهر تاييد بر عملكرد دانشجويان پيرو خط امام زدند و خوشحال شدند كه پيامي را كه سه روز قبل داده بودند، دانشجويان و روحانيون آگاه دريافت كردهاند و به مرحله عمل گذاشتهاند.»
مرحوم حاج احمدآقا نيز در مورد عملكرد حضرت امام ميگويند: «امام خميني (ره)،به عنوان رهبر انقلاب، نخستين كسي بود كه از اقدام شجاعانه دانشجويان حمايت كردو عمل آنان را واكنش طبيعي ملت در مقابل جنايات بيشمار آمريكا دانست.»
در اين ميان، تضاد ديدگاه سازشكار دولت موقت و مواضع انقلابي و ضداستكباري حضرت امام به اوج رسيد. امام كه تا آن زمان ديدگاههاي ميانهرو و ليبرال دولت موقت را تحمل كرده بودند، در جريان اشغال لانه جاسوسي، به شدت در برابر دولت موقت موضعگيري كردند. اين مسايل در بخش بعدي كه به بررسي عملكرد دولت موقت اختصاص دارد، بررسي ميشود تا روشن شود كه اين تضاد از كجا ريشه ميگرفت. اما بررسي مواضع امام در برابر دولت موقت خواندني و عبرتآموز است.
مرحوم حاجاحمد آقا خميني در اين باره ميگويد:
«آقاي مهندس بازرگان، فرداي آن روز (تسخير سفارت) از نخست وزيري دولت موقت استعفا داد و استعفاي ايشان، عليرغم وساطت عدهاي سريعاً از سويامام، مورد قبول قرار گرفت و مسؤوليت اداره كشور به شوراي انقلاب محولشد....ما همه شاهد بوديم كه، چگونه جمعي به دست و پا افتاده بودند تا امام رامتقاعد كنند كه استعفا را نپذيرد و نتيجتاً، دولت موقت با تاييد مجدد و قوتبيشتري وارد صحنه شود و كنترل اوضاع را به نفع جرياني كه مدتها براي آن سرمايه گذاري كرده بودند، دوباره به دست گيرند. اما امام هوشيارتر از آن بودندكه اينگونه حركتها در ايشان تاثير كند.»
حجةالاسلام موسوي خوئينيها نيز بيگانگي دولت موقت با آرمانهاي انقلاب را ـكه در جريان تسخير لانه جاسوسي و استعفاي دولت بازرگان، به اوج خود رسيده بود ـاز قول امام اين گونه تشريح ميكند:
«مطالب ديگري پيش آمد، كه در آن رابطه نيز از حضرت امام (ره) كسب تكليفكرديم. البته اينبار، حضوري و با چند تن از برادران دانشجو. قضيه اين بود كهپس از تسخير لانه، دولت موقت به عنوان اعتراض به اين اقدام استعفا نمود و گويا با اين تصور كه امام (ره) استعفا را نميپذيرند و دانشجويان را وادار بهخروج از لانه ميكنند. و درپي انتقادهاي وسيع كه چرا دو تن از اعضاي دولتموقت در الجزيره با برژينسكي، مشاور امنيت ملي دولت «كارتر» ملاقاتكردهاند، توضيحاتي از طرف رئيس دولت موقت ارائه شد كه در مجموع برايچگونگي موضعگيري دانشجويان در برابر استعفا و آن توضيحات، بنده با چند نفر از برادران از جمله آقايان ميردامادي و اصغرزاده و گويا سيفاللهي، خدمتحضرت امام (ره) در قم رسيديم كه پس از گفتوگو و سؤالهايي كه براي ما مطرح بود و شنيدن پاسخهاي ايشان، ضمن اينكه حضرت امام (ره) پس ازمصاحبهي رئيس دولت موقت و توضيحاتي كه در توجيه ملاقات خود با برژينسكي داده بود، ناراحت به نظر ميرسيدند، دستور فرمودند كه دانشجويان موضعگيري كنند و نكاتي را نيز متذكر شدند كه در بيانيهي دانشجويان ذكر شود.گفتني است كه بنده تا آن روز هيچگاه چهره مبارك امام (ره) را بر اثر ناراحتي،تا آن حد برافروخته نديده بودم.»
حجةالاسلام محتشمي پور نيز به نقش محوري و حساس امام در جريان اشغال لانهيجاسوسي اشارهاي روشن دارد و همانگونه كه اشاره ميكند، بدون تاييد حضرت امام،بسط و گسترش چنين حركتي محال بود:
«به جرات ميتوان گفت كه تا پيش از مشخص شدن نظر حضرت امام و حمايت علني و رسمي ايشان، حتي يك نفر هم، جريان تسخير لانه جاسوسي را ـ با تمام اهميت و قداستش ـ تاييد نميكرد. اين عدم تاييد و در برخي از مواردمخالفت شديد، بعضاً به دليل ترس از شيطان بزرگ بود و بعضاً به جهاتديگري همچون، غربزدگي و وابستگي برخي افراد يا گروهها و يا احترامي كهبراي ابر قدرتها به عنوان سردمداران دهكدهي جهاني قائل بودند و يا به جهت رعايت مقررات و كنوانسيونهاي بينالملل...
تلاش پيگير دولت موقت و شخص مهندس بازرگان و نيز وزير امور خارجهاش،ابراهيم يزدي، و پس از استعفاي دولت موقت و تشكيل دولت شوراي انقلاب نيز تلاش وزراي خارجه شوراي انقلاب ـ از جمله: بنيصدر و قطبزاده ـ براي آزادسازي گروگانهاي جاسوس آمريكا، همگي دال بر اين مطلب بود كه تنهاحضرت امام پشتيبان و حامي قدرتمند، متين و مستحكم اقدام دانشجويان وتسخير لانهي جاسوسي بودند. اگر امام بيتفاوت ميماندند و يا حمايتشان آنگونه كه بايد و شايد، قوي و همه جانبه نبود، دولت موقت در همان روز وساعات اوليه، به سفارت آمريكا و دانشجويان فاتح آن حمله ميبرد وجاسوسان آمريكايي را با سلام و صلوات آزاد ميكرد.»
حجةالاسلام محتشمي پور در بخش ديگري از سخنان خود به تيزهوشي امام و نحوهيدخالت و نظارت مستقيم ايشان، بر جريان تسخير لانه ميپردازد و ميگويد:«با توجه به حساسيت موضوع و سوابق جنايات آمريكا و تحريكات آن پس ازپيروزي انقلاب در ايران و نيز ژرفنگري حضرت امام، ايشان از همان روزنخست، اولويت اول را به مسالهي لانهي جاسوسي و گروگانهاي جاسوس آمريكا و دانشجويان پيرو خط امام داده بودند و مسايل حول و حوش روابط بين جمهوري اسلامي و دولت انقلابي ايران با آمريكا را لحظه به لحظه پيگيريو شخصاً در اين مورد دخالت ميكردند، تا از كنترل خارج نشود. امام در هرلحظه، اخباري را كه با تلفن و يا حضور مستقيم برادران دانشجو به بيت ايشانميرسيد، با دقت بررسي ميكردند. از همان روز نخست، حضرت امام بهدانشجويان توصيه كردند كه مردم را در جريان كامل و دقيق اوضاع و احواللانه جاسوسي و كشفيات خود از اسرار آن جاسوسخانه بگذارند... حضرتامام (بيانيههاي دانشجويان) را ـ قبل از انتشار ـ با دقت مطالعه ميكردند ونظراتشان را در آنها اعمال و آنها را اصلاح ميكردند.
امام به برادران عضو دفتر دستور دادند تا از كليهي رسانهها و به خصوص قسمتاطلاعات و اخبار راديو و تلويزيون خواسته شود، كه كليه اخبار و اطلاعاتمربوط به قضاياي لانه جاسوسي را در اولويت قرار دهند. ما نيز از همان روزنخست، از برخي دوستان خواستيم كه به اين دستور توجه كنند و آنان نيز حقاًكمك كردند.»
حجةالاسلام محتشمي پور در پايان به تشريح نحوهي رهبري انقلاب اسلامي از سويامام پرداخته و نحوهي عملكرد حضرت امام، در جريان تسخير لانه را نمونهي مليهدايت جريان انقلاب از سوي ايشان دانسته و اظهار ميدارد:
«حضرت امام از ابتدا هيچ تمايلي به دخالت در مسايل اجرايي كشور، پس از پيروزي انقلاب، نداشتند و سعي ميكردند كارها به دست دولت موقت وشوراي انقلاب به انجام برسد. ايشان بيشتر انديشهي جهانشمول خود راپيگيري ميكردند و راجع به سرنوشت ملتهاي جهان ميانديشيدند، وليگاهي... در مسايل داخلي فرمان و دستور صادر ميكردند.
علت اينكه حضرت امام در مسايل اجرايي دخالت مستقيم نميكردند و حتي قبل از پيروزي انقلاب هم اعلام كرده بودند كه هيچ پست رسمي و اجرايي را،بعد از پيروزي انقلاب، نخواهند پذيرفت، اين بود كه بتوانند فارغ از مقرراتدست و پاگير بينالمللي ـ كه باعث ميشود دولتها نتوانند به وظايف انقلابيخود عمل كنند ـ انقلاب جهانشمول اسلامي را پيش ببرند. از جمله مواردي كهبه ابتكار امام عملي شد، حمايت از انقلاب دوم و برخورد با راس استكبارجهاني و شيطان بزرگ و شكستن بت آمريكا به عنوان دشمن اصلي اسلام ومسلمين و بشريت بود كه دانشجويان مسلمان پيرو خط امام آن را باشكوهمندي پايهريزي كردند. اين حركت، سرلوحهي مقابلهي جهاني توحيد وكفر به شمار ميرود و در اين حادثه، كفر جهاني در قالب چهرهي كريه آمريكا بهاسارت نيروي جوان و نو پاي مسلمان درآمد.»
معصومه ابتكار از دانشجويان پيرو خط امام (ره) به جنبهي ديگري از تفكرات اماماشاره كرده و ميگويد:
«امام خميني عقيده داشت، شاه دست نشاندهاي است كه آمريكا براي حفظ منافع خود در منطقه، او را به قدرت رسانده و از او حمايت ميكند. پس از خلعشاه، طبيعتاً انقلاب اگر ميخواست به راه اصلي خود ادامه دهد، بايد باامپرياليسم رو در رو شود. به اين ترتيب در مييابيم كه وقتي امام اشغال سفارترا «انقلابي بزرگتر از انقلاب اول» ناميدند، چه منظوري داشتند. انقلاب نخست بانظام خود كامه مبارزه كرد و آن را سرنگون ساخت و انقلاب دوم ريشهي همهيرنجها، يعني خود نظام امپرياليستي را هدف گرفته بود.»
خانم ابتكار در جاي ديگر، به برداشتهاي معنوي و ظريفي كه از رفتار و عملكردامام در جريان تسخير لانهي جاسوسي مشهود بود، اشاره ميكند:
«ايشان قصد داشتند جنبههاي معنوي طبيعت انسان را، كه مدتها فراموش شدهو نيز نيرويي كه او را به سوي اهداف متعالي رهنمون ميسازد، احيا كنند. امابيش از هر چيز معلم اخلاق بودند. ايشان بارها در كلاسهايشان اين مساله رامطرح كردند: «همه انسانها به دنبال كمال هستند. آنها به دنبال بهترين هستند،ولي راه خود را گم كرده و گمراه شدهاند.» به نظر امام، همه انسانها به دنبالصفات الهي هستند ما دانشجويان اين پيام را به گوش جان شنيديم. پيامها دراين دوران، افق جديدي براي شناخت خدا، دين و تعريف خويشتن به عنوانانسان، به روي ما ميگشود. امام خميني از هيچ قدرت يا نيرويي در دنيانميهراسيدند. ايشان كاملاً بر اين عقيده بودند كه، هيچ قدرتي بالاتر از خدانيست و ايمان داشتند هيچ مسلمان يا مسيحي و به طريق اولي هيچ انساني،نبايد از سلطهي نظامي، سياسي يا اقتصادي آمريكا و متحدانش، شوروي سابقيا هر نيرو و قدرت زميني ديگري بهراسد يا در برابر آن تسليم شود. در عمل،پذيرش اين نظريه براي مردم دشوار بود. زيرا اين امر به اخلاص، فداكاري، از خود گذشتكي و ايماني تزلزل ناپذير نياز داشت. ما تا آنجا كه درك و تواناييمحدود اجازه ميداد، راه امام را برگزيده بوديم و به درستي آن اعتقاد داشتيم.»
بهطور كلي 14 محور از مجموعه صحبتهاي امام، در مورد تسخير لانهي جاسوسيآمريكا در تهران، قابل استفاده و استخراج است. اين 14 محور به شرح زير است:
1ـ تسخير لانهي جاسوسي، عامل كوتاه شدن دست شيطان بزرگ از ذخايرايران
امام (ره) علت هياهوي آمريكا را كوتاه شدن دست كاخ سفيد از منابع مادي و معنويكشور دانسته و فرمودند:
«در اين هياهويي كه شيطان بزرگ فرياد ميزند و شياطين را دور خودش جمعميكند، براي اين است كه دستش كوتاه شده است. دستش از ذخاير ما، از منافعيكه در اينجا داشت كوتاه شده و ترس اين را دارد كه، ديگر تا آخر اين كوتاهي ادامه داشته باشد، از اين جهت توطئه ميكند و آن مركزي هم كه جوانهاي مارفتند گرفتند، آنطور كه اطلاع دادند، مركز جاسوسي و مركز توطئه بودهاست كهشاه را ببرد آنجا مشغول توطئه كند، پايگاهي هم اينجا توطئه كند و جوانهاي ماهم بنشينند و تماشا كنند؟»
2ـ اشغال لانهي جاسوسي واكنشي طبيعي در برابر حمايت آمريكا از شاه
امام (ره) تسخير لانهي جاسوسي را واكنش طبيعي دانشجويان در مقابل جنايتها وتوطئههاي آمريكا در ايران و حمايت از شاه، پس از فرار از كشور، ميدانستند:
«توقع اين است كه جاني دست اول ما را ببرند آنجا نگهدارند و حمايت از او بكنند و اينجا هم مركز توطئه درست كنند و مركز پخش چيزهايي كه توطئهگرياست درست بكنند و ملت ما و جوانهاي ما و جوانهاي دانشگاهي ما وجوانهاي روحاني ما بنشينند تماشا كنند، تا خون اين صد هزار نفر، تقريباً، هدربرود. براي اينكه احترامي قائل شوند به آقاي كارتر و امثال اينها، توطئهها نبايدباشد، البته توطئه نبود، اگر اين خرابكاريها نبود، اگر آن كار فاسد نبود همه مردم آزادند در اينجا موجود باشند، اما وقتي توطئه در كار است، وقتي كهآنطور كارهاي فاسد انجام ميگيرد، ناراحت ميكند جوانهاي ما را. جوانهاتوقع دارند در اين دنيا مملكتشان كه آنقدر برايش زحمت كشيدند، دستشانباشد. وقتي ميبينند توطئه است كه ميخواهند كه دوباره به حال سابق برگردد ودوباره همه چيزشان به باد برود، نميتوانند بنشينند.»
3ـ سفارت آمريكا؛ مركز توطئه بر ضد ملت
امام راحل (ره) ـ به صراحت ـ سفارت آمريكا را مركز توطئه و جاسوسي دانسته و بههمين علت پشتيباني ملت را از چنين حركتي، كاملاً طبيعي ميدانند:
«اگر اينها يك مسالهي سفارتي بوده است، احتياج به اين كار نبود. اگر يكمسائلي بود كه مربوط به توطئههايي كه بر ضد ماست نبود، اين محتاج به اينعمل نبود، حالا كه اين توطئهها به ملت ما ثابت شدهاست و اين عملي كه اين جوانهاي ما انجام دادهاند، تمام ملت ما، الا بعضي منحرفين در اينجا و سايرممالك ديگر، از آن پشتيباني كردند و اين خواست تمام ملت ما بودهاست، نهيك خواست از روي هواي نفساني. اين حق از براي ملت ما هست، سفارتخانههاحق قانوني ندارند كه جاسوسي بكنند يا توطئه.»
4ـ عملكرد سفارت آمريكا در ايران نمونهي نقض قوانين بينالمللي و تجاوزبه حقوق ملتها
حضرت امام (ره) معتقد بودند، به علت رفتارهاي خلاف عرف بينالمللي كارمندانسفارت آمريكا، اين مركز از حقوق سياسي متداول در عرف بينالمللي برخوردار نيست.بنابراين ميفرمايد:
«مركز توطئه و جاسوسي به اسم سفارت آمريكا و اشخاصي كه در آن بر ضدنهضت اسلامي ما توطئه نمودهاند، از احترام سياسي بينالمللي برخوردار نيستند، تهديدات و تبليغات دامنهدار دولت آمريكا به قدر پشيزي نزد ملت ماارزش ندارد. نه تهديد نظامي او عاقلانه است و نه تهديد اقتصادي او واجداهميت.»
5ـ گروگانگيري در سفارت آمريكا، مقابلهي عادلانه با پناه دادن آمريكا به شاه
امام (ره) معتقد بودند كه شاه به خاطر چپاول ثروت ملت ايران بايد بازگردانده شود و تا آن زمان، گروگانها در اختيار ايران باقي خواهند ماند:
«چرا ملت ميخواهد كه شاه بيايد و تا نيايد دست از اين گروگانها برداشته نخواهد شد و چرا كارتر اينقدر اصرار دارد كه شاه را نگه دارد. علت اينكه ملت ايران ميخواهد شاه برگردد اين است كه داراييهاي ايران در دست اوست.»
6ـ اشغال لانهي جاسوسي، برهم زنندهي امنيت دولتهاي ستمگر و نهستمديده
يك خبرنگار از امام (ره) پرسيد: «مسالهي سفارت آمريكا كشورهاي بسياري رانگران كرده است. فكر ميكنند كه گروگانها يك سابقهي خطرناكي خواهند شد؟»
پاسخ (امام):
«كشورها هم معلوم ميشود كه در نظر شما هم همان است كه در نظر كارتر است.وقتي كه مطالعه بكنند در حال همه كشورهاي دنيا، ميبينند كه اكثريت قاطع با مظلومهاست. ظالمها يك عده قليلي هستند. اگر مراد شما از ناراحتي،ناراحتي ظالمهاست مطلب صحيحي است. براي اينكه ظالمها با امثال خودشان رفيق هستند و هركسي به آن جنسي كه دارد متمايل است.»
7ـ تسخير لانهي جاسوسي، تبلور ظلمستيزي و آزادگي و روحيه توحيدي ـمعنوي ملت ايران
امام (ره) اعتقاد داشتند كه ملت ايران علاقهاي به مظاهر مادي ندارد و براي احقاقحقوق خود حاضر به هرگونه فداكاري است:
«اگر چنانچه شاه را تحويل ندهند، هرچه ميخواهد پيش آيد. ما پافشاري ميكنيم و از هيچ چيز نميترسيم. ما نميترسيم از اسلحهاي كه دست بيعقلاست، ما نميترسيم، براي اينكه نميخواهيم به اين عالم خيلي عشق داشته باشيم. براي اينكه اين عالم، چيزي ندارد. اينجا جز گرسنگي خودمان، ظلمكشيدن، توسري خوردن از قدرتهاي بزرگ، چيزي براي ملت ما نماندهاست كهبترسيم يا ملت ما بترسد. ما تا همه جا حاضريم براي اين امر.»
8ـ به دستگيري دوبارهي قدرت؛ انگيزهي اصلي تبليغات گستردهي دولتآمريكا در مسالهي گروگانگيري
امام خميني با تيزهوشي خاص خود به اين نيت رسيده بودند كه، كارتر نگران جانگروگانها نيست و تنها علت پيگيري مسأله از سوي او، تأثير آزادي احتمالي گروگانها برانتخاب مجدد وي، به عنوان رئيسجمهور آمريكا بود:
«شما خيال ميكنيد كه براي اين پنجاه و چند نفر جاسوسي كه در اينجا هستند،اينها دلشان سوخته، شما مطمئن باشيد كه مساله اين نيست، اينها فوج فوج سربازهاي خودشان را ميفرستند به جبههها كه بريزند و در جبههها بكشند وكشته بشوند. هزاران افراد را از خود ملتشان به كشتن ميدهند، براي اينكه صدايي در خود آمريكا پيدا نشود، كه اين رئيس جمهور ما چه آدم كذايي است.نه براي خاطر اين پنجاه و چند نفرشان دست و پا ميزنند. همهي تلاشش اين است كه، كارتر دوباره رئيس جمهور بشود.»
9ـ ديپلماتهاي آمريكايي، مأموران سياسي نبودهاند
نكتهي جالبي كه در كلام امام (ره) مشاهده ميشود اين است كه ايشان معتقد بودند،مأموران سفارت آمريكا در سفارتخانه، اقدام ديپلماتيك انجام نميدادهاند و به همينعلت، از فعاليتشان جلوگيري شده است:
«اصلاً آقايان ميگويند كه سفارتخانهها را بايد تحويل آمريكا داد، نه،سفارتخانهاي ندارد تا ما تحويل بدهيم، آمريكا، ماموران سياسي ندارد اينجا، به اينكه ميگويند بايد مامورين سياسي را تحويل بدهيد، مامورين سياسي كيهستند، پيدا كنند تا ما تحويل دهيم.»
10ـ تسخير لانهي جاسوسي، شكستن هيبت پوشالي آمريكا
امام (ره) يكي از بزرگترين و مهمترين پيآمدهاي اشغال لانه جاسوسي را،شكستن هيبت آمريكا ميدانستند:
«اولين قدم هر مبارزهاي، ارزيابي اين است كه اين مبارزه ميشود يا نميشود وشما ثابت كرديد كه نه، ميشود با آمريكا هم طرف شد، ميشود كه لانه جاسوسي آمريكا را هم تصرف كرد و ميشود جاسوسهاي آمريكايي را هم گرفت و نگهداشت و حفظ كرد. شما اين را به دنيا ثابت كرديد. آن عظمتي كه ازآنها به واسطهي تبليغات زيادي كه داشتند و در دنيا سايه افكنده بود، كه ابرقدرت است و كسي حق حرف زدن ندارد، آن شكست.»
11ـ تسخير لانهي جاسوسي؛ بازتاب ارادهي ملت ايران و نمونهي بارزدخالت مردم در امور سياسي
اعتقاد به نقش مردم، در تمامي مراحل انقلاب، از مهمترين ويژگيهاي امام راحل بود. ايشان به همين علت، حل اين مشكل را تنها از اختيارات مجلس شوراي اسلاميميدانستند، كه عصارهي ملت تلقي ميشد:
«راه حل لانهي جاسوسي را از من (خواستن)، كه يك نفر هستم از ملت بزرگ ايران، به بيراهه رفتن است. حل اين مساله به دست هيچ (كس) جز ملت شريف ايران و مجلس شوراي اسلامي كه منبعث از آراي ملت ميباشد، نيست و(آمريكا) بايد بداند كه حمايت از شاه مخلوع، بعد از آن همه جنايات و خيانتهاي بزرگ و آن چپاولگريها، مجالي براي حل ـ به اصطلاح ـشرافتمندانه، نگذاشته است.»
12ـ اقدام نظامي آمريكا (براي آزادي جاسوسهاي خود)؛ نقض آشكارحقوق بينالمللي
بهدنبال واقعهي طبس، امام (ره) به اين نكتهي ظريف اشاره كردند كه آمريكا به قوانين بينالمللي كه خود و همپيمانان غربياش مبدع آن بودند، نيز احترام نميگذارد:
«اين آقايي كه هي فرياد ميزند كه شما نقض قراردادهاي بينالمللي و اجتماعي را كرديد، خودش همين نقض قرارداد بينالمللي را كرده است كه نظامي وارد كرده است، اين يكي از چيزهايي است كه نقض حقوق بينالمللي و قراردادهاي بينالمللي است.»
13ـ تسخير لانه جاسوسي؛ نمايش قدرت ملي، انساني و اسلامي ملتايران
تسخير لانه جاسوسي موجب شد تا اثرات منفي تبليغات آمريكا در موردشكست ناپذيري خود، از اذهان مردم زدوده شود. امام در اين باره ميفرمايند:
«اين معنا كه يكي برود در سفارت آمريكا و يك تعرضي بكند به سفارت آمريكا،در سابق و در زمان رژيم سابق، جزء تخيلات و شعرها به نظر ميآمد. چطورامكان دارد كه ملتي كه هيچ ندارد، جوانهايي كه دستشان چيزي نيست، بروند و به سفارت آمريكا تعرضي بيندازند، اگر يك همچون چيزي بشود، اصلاً ملتايران به باد خواهند رفت. اينها چيزهايي بود كه با شيطنت و تبليغات، تو مغز مردم كرده بودند و مردم را از قدرت ملي و انساني و اسلامي غافل كرده بودند.»
14ـ دستگيري جاسوسها و حبس آنها، نمايانگر امكان مقابله با آمريكا
امام (ره) تأكيد داشتند كه تسخير سفارت، نشان داد كه آمريكا، عليرغم تهديدهايهمهجانبه، در عمل امكان مقابله با ايران را ندارد، و به قول معروف، هيچ غلطينميتواند بكند:
«گمان ميكردند كه اگر چنانچه به زودي و فوراً اين جاسوسها را به آمريكاتقديم نكنيم و يك عذرخواهي هم نكنيم، چهها و چهها خواهد شد. ارزش اينعمل اين است كه، اين اشتباهات را رفع كرد. شما الآن يك سال است كه اينجاسوسها را، اين مجرمها را در آنجا حبس كرديد و خبري هم نشد، نه بازارمانخوابيد و نه اقتصادمان به هم خورد.»
اما محوريت امام در قضيه اشغال لانهي جاسوسي، به ابتداي جريان تسخير و تاييداين حركت ختم نشد. ايشان علاوه بر اينكه از طريق حاج احمد آقا و حجةالاسلامخوئينيها، در جريان عملكرد دانشجويان پيرو خط امام قرار ميگرفتند، از روشهاي ديگري نيز، براي آگاهي از وضعيت داخلي دانشجويان، استفاده ميكردند. خانم فروز رجاييفر در اين باره ميگويد:
«امام در لانه جاسوسي نماينده ثابتي نداشتند، اما گاهي مرحوم حاج سيداحمد آقا، از طرف امام، به لانه سر ميزدند و با دانشجويان ديدار ميكردند. دريكي از موارد هم فرد غريبهاي مدتها در ميان ما حضور داشتند، كه بعدهامتوجه شديم يك روحاني است و از طرف امام، ماموريت داشتند تا با لباسمبدل، روابط داخلي بچهها را به اطلاع امام برسانند.»
علاوه بر اين، امام با چشماني باز و نگاهي تحليلگر، عملكرد كليهي جريانهايسياسي را در اين 444 روز در نظر داشتند. امام در برابر تلاشهاي افراد سازشكاريمانند: بنيصدر، رئيس جمهور مخلوع و فراري، و قطبزاده، وزير خارجهاي كه به علت تلاش براي كودتا بر ضد نظام اعدام شد، اقدامات مناسب را انجام ميدادند. امام مانع از آن ميشدند كه چنين افرادي كه در هيات حاكمه آن زمان حضور داشتند، بتوانند گروگانها را از دست دانشجويان خارج كرده و در راستاي سازش با آمريكا، آنها راتحويل دولت كارتر دهند. در ادامه، نگاهي خواهيم داشت به عملكرد دورانديشانه و تحسين برانگيز امام، كه با توكل بر خدا و حمايت مردم، دانشجويان پيروخط امام و بخشي از نيروهاي انقلابي و ارزشي مستقر در حاكميت، كليه تلاشهايي راكه به منظور انحراف جريان گروگانگيري از مسير اصلي خود انجام شد، خنثي نمودند.حضرت امام پس از ايستادگي در برابر همه تلاشهايي كه براي آزادي گروگانها بدوناخذ كوچكترين امتيازي انجام ميشد، ابتدا از كسب امتيازهاي لازم و تحقير هيمنه پوشالي استكبار آمريكا مطمئن شدند و پس از تشكيل اولين دورهي مجلس شوراياسلامي، كه اكثريت در آن با نيروهاي طرفدار خط امام بود، كار را به نمايندگان مردمسپردند و هوشمندانه جريان تسخير لانه را هدايت و كنترل نمودند.
اندك مدتي پس از تسخير لانه جاسوسي، دولت آمريكا با بسيج تمامي نيروها و امكانات خود، از شوراي امنيت سازمان ملل تقاضاي تشكيل جلسهي فوقالعاده كرد. اواز ايران نيز خواست تا وزير خارجه يا نمايندهاي را براي پاسخگويي و تشريح مواضع، بهاين جلسه بفرستند. اما امام چنين كاري را نپذيرفتند.
در حاليكه بخشي از اعضاي شوراي انقلاب، كه به جناح ليبرال تعلق داشتند و برخيديگر، از ارسال نماينده به شوراي امنيت دفاع ميكردند، اما امام با يك استدلال ساده،كه بعداً درستي آن ثابت شد، با اين حركت مخالفت كردند. زيرا معتقد بودند: «راي عليهشما خواهند داد.»
بنيصدر در آن زمان گستاخانه با نظر امام مخالفت ميكند و اولين برخورد شديد امام با او صورت ميگيرد. او كه براي شركت در جلسه شوراي امنيت آماده شده بود، با اينموضعگيري تند حضرت امام مواجه ميشود كه «اگر بنيصدر برود، اعلام ميكنم كهسمتي ندارد.»
اندكي پيش از اين، آمريكا در اولين قدم تلاش كرده بود تا رمزي كلارك ـ وزيردادگستري سابق اين كشور ـ را كه به موضعگيري بر ضد هيات حاكمهي آمريكا ومخالفت با شاه شهرت داشت، به ايران بفرستد. كارتر اميدوار بود تا با اين ترفند وفرستادن فردي ميانهرو امام را به مذاكره و دست برداشتن از مواضع خود راضي كند. اماامام با اين امر مخالفت كرد و مذاكره با كلارك را رد كرد، اين كار وي را مجبور كرد تا ازتركيه به آمريكا برگردد. كلارك قصد داشت تا نامهاي را نيز از جانب كارتر براي امامبياورد.
در پيام امام در اين زمينه ـ كه تا مدتها نصبالعين نيروهاي طرفدار انقلاب محسوبميشد ـ چنين آمده بود:
«دولت آمريكا با نگهداري شاه، اعلام مخالفت آشكار با ايران نموده است و ازطرفي ديگر، آنطور كه گفته شده است، سفارت آمريكا در ايران محل جاسوسيدشمنان ما عليه نهضت مقدس اسلامي است. لذا ملاقات با من، به هيچ وجه،براي نمايندگان ويژه ممكن نيست و علاوه بر اين:
1ـ اعضاي شوراي انقلاب، به هيچ وجه نبايد با آنها ملاقات كنند.
2ـ هيچ يك از مقامات مسؤول حق ملاقات با آنان را ندارند.
3ـ اگر چنانچه آمريكا، شاه مخلوع، اين دشمن شمارهي يك ملت عزيز ما را بهايران تحويل دهد و دست از جاسوسي بر ضد نهضت ما بردارد، راه مذاكره درمورد برخي روابطي كه به نفع ملت است، باز ميباشد.»
در ادامهي گروگانگيري نيز دهها شخصيت و هيات نمايندگي، با عناوين مختلف و بابهانههاي گوناگون، سعي كردند تا با امام ديدار كنند، اما هيچ يك نتوانستند در برابرسرسختي و ايمان امام به هدف خود، يعني به زانو درآوردن امپرياليسم مستكبر آمريكا ودفاع از حقوق ملت مظلوم ايران، كاري از پيش ببرند.
به دنبال استعفاي دولت موقت، شوراي انقلاب، به فرمان امام، مسؤوليت ادارهيامور اجرايي كشور را ـ تا زمان تشكيل مجلس شوراي اسلامي ـ بر عهده گرفته بودبنابراين، طي اين دوره، شاهد كشمكشهاي فراوان اعضاي ليبرال شوراي انقلاب و بهخصوص بنيصدر و قطبزاده با دانشجويان پيرو خط امام هستيم، كه تلاش ميكردندضمن انحراف اين حركت اصيل، با طرح اين ادعا كه گروگانگيري سودي عايد كشورنميكند و موجب سرافكندگي! كشور در سطح جهان شده، پس بايد آنها را آزاد كرده وتحويل آمريكا دهند. در مقابل، اعضاي اصولگراي شوراي انقلاب مانند: حجةالاسلاموالمسلمين هاشمي رفسنجاني و حضرت آيتالله خامنهاي ـ رهبر معظم انقلاب ـ دركنار امام ايستاده بودند و تلاش ميكردند تا از حقوق ملت ايران دفاع كرده و دولت كارتررا نيز سر جاي خود بنشانند.
در همين ايام، يعني آذر 1358 ه.ش، جلسهي شوراي امنيت تشكيل ميشود وهمانطور كه امام پيشبيني كرده بود، ايران در جريان اين جلسه محكوم ميشود. آقايهاشمي رفسنجاني، نظر نيروهاي اصولگرا را، به تبعيت از امام، اينگونه منعكسميكند:
«اگر براي سازمان ملل ارزشي قائل بوديم، در آن شركت ميكرديم. ما از هماناول ميدانستيم كه چه خواهد شد. بنابراين، براي قطعنامهي شوراي امنيت،ارزشي قائل نيستيم.»
با توجه به افزايش فشارهاي آمريكا ـ كه در قالب تلاش براي تحريم اقتصادي ايران ومحكوميت كشورمان در دادگاه بينالمللي لاهه تجلي يافته بود ـ امام خميني تصميمگرفتند تا سرعت بيشتري به مسايل بدهند.
«لذا مقدمات تهيهي سه پروندهي جداگانه عليه آمريكا، براي تسليم به دادگاهفراهم ميشود. پروندهي اول به هاشمي رفسنجاني، وزير كشور وقت، ارجاعميشود كه مربوط به اتهاماتي بود كه در مورد اختناق و زجر و شكنجههايي كهتوسط شاه و نقشي كه ساواك در اين مورد بر عهده داشت، تهيه و تدوين ميشد.بنيصدر مامور رسيدگي به مورد دوم، يعني تجاوزاتي كه از طرف آمريكا بهامور اقتصادي ايران وارد شده، گرديد. بالاخره پروندهي سوم كه به قطبزادهمربوط ميشد عبارت بود از: رسيدگي به سياست خارجي شاه و رشوهها وپيشكشهايي كه شايع بود به رؤساي دولتها و روزنامهنگاران خارجي دادهميشد و همچنين روابط شاه با سرويسهاي اطلاعاتي كشورهاي بيگانه. سهپروندهي مذكور بايد تا آخر ژانويه 1980 (ديماه 1358) از هر جهت آمادهميشدند.»
در همين ايام والدهايم ـ دبير كل وقت سازمان ملل ـ نيز براي بررسي مساله واردتهران شد. وي كه ميدانست كليد اصلي حل مسايل در دست امام است، خواستارملاقات و مذاكرهي با ايشان شد، اما امام چنين ملاقاتي را نپذيرفتند و يكي از اعضايشوراي انقلاب اعلام كرد كه امام قطعاً والدهايم را به حضور نميپذيرد و اين مسالهمسلم است.
سپس آمريكاييها ـ به خيال خود ـ دست به اقدام نهايي براي تعديل موضع امامزدند، به تصور خود، حداكثر انعطاف ممكن را به خرج دادند. سازمان ملل، در اواسطاسفندماه 1358 ه.ش بنا بر نظر مساعد آمريكا، اعلام كرد كه يك كميسيون تحقيقدربارهي جنايات شاه را به ايران ميفرستد. آنان پس از ورود به ايران، قبل از هر چيزخواستار ملاقات با گروگانها شدند و ظاهراً فراموش كردند كه ماموريت اصليشانچيست. در اين زمان بنيصدر و قطبزاده، مبارزهي سختي را براي به دست آوردنكنترل گروگانها آغاز كردند، كه به كشمكش سختي بين آنها و دانشجويان پيرو خط اماممنجر شد، كه در جاي خود مورد بررسي قرار خواهد گرفت. اما سرانجام دانشجويانموفق شدند گروگانها را در اختيار خود نگهدارند.
امام نيز كه به علت ناراحتي قلبي دربيمارستان مستقر بودند، پس از بهبودي و مرخصي از بيمارستان، موضعگيري بسيارجالبي درباره كميسيون تحقيق نمودند كه آب پاكي را روي دست آنان ريختند. ايشاندر پيام خود به اين شرط اجازهي ملاقات اعضاي كميسيون با گروگانها را دادند كه آنهااولاً با گروگانهايي ملاقات كنند كه «در پروندهي جنايات آمريكا و شاه دخالتدارند.» دوم اينكه، اين ملاقات براي «بازجويي» از گروگانها باشد، سوم اينكه،«اگر هيات بررسي نظر خودش را در تهران درباره جنايات شاه مخلوع و دخالتهاي آمريكاي متجاوز ابراز داشتند، ملاقات با تمامي گروگانها بلامانع است.» شرط آخر،حقوقدانها را كه گفته ميشد، ممكن است جاسوسهاي سيا نيز براي تبادل اطلاعات با گروگانها،
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 206]
-
گوناگون
پربازدیدترینها