تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 11 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):حق، شمشير بُرَّنده اى است بر ضد اهل باطل.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1803224464




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

*«تعامل روشنفكران و جامعه» درگفت‌وگو با دكتر معيدفر* *بايد عقلاني‌تر شويم *جامعه بايد شرايط خود را عوض كند *گفتمان روشنفكري كنوني جدا از عامه است


واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: *«تعامل روشنفكران و جامعه» درگفت‌وگو با دكتر معيدفر* *بايد عقلاني‌تر شويم *جامعه بايد شرايط خود را عوض كند *گفتمان روشنفكري كنوني جدا از عامه است


خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: تاريخ

دكتر سعيد معيدفر، استاد علوم اجتماعي و عضو هيات علمي دانشگاه تهران با تشريح ويژگي‌هاي جامعه ايراني و تعامل آن با روشنفكران، نقطه ضعف جامعه و روشنفكران را دوري از يكديگر عنوان كرد و با اعتقاد به اينكه روشنفكري و مردم نيازمند يكديگرند، فضاي آينده روشنفكري در ايران را مبهم خواند و اظهار اميدواري كرد كه جامعه ايران به نوعي اعتدال دست يابد و عقلاني‌تر شود.

روشنفكري و مردم نيازمند يكديگرند

دكتر سعيد معيدفر، استاد علوم اجتماعي و عضو هيات علمي دانشگاه تهران كه اكنون رياست انجمن جامعه شناسي ايران را نيز بر عهده دارد، در گفت‌وگو با خبرنگار تاريخ و انديشه ايسنا، روشنفكري و مردم را نيازمند يكديگر دانست و بيان كرد: نخبگان خيلي پيش‌تر از مردم حركت مي‌كردند و توده به نحوي با بي‌اعتمادي و ترديد به آنها مي‌انديشيد و اگر براي مدت كوتاه به دنبال باور آنها بود، بعد از مدتي دچار بي‌اعتمادي مي‌شد.

وي افزود: روشنفكري برگردان واژه لاتين است كه در واقع در ايران معناي لاتين آن بيشتر به كساني گفته مي‌شود كه انديشه‌هاي بعد از ظهور رنسانس را پرورانده‌اند يا فلسفه‌هاي اجتماعي و فكري براي تحول جامعه خودشان تنظيم كردند. بيشتر حوزه فكر و انديشه و معرفت بود اما در ايران اين واژه وقتي وارد شد تركيبي از حوزه انديشه و معرفت و به عبارتي رفتار بود.

معيدفر در ادامه روشنفكري در معناي ايراني را تعريف كرد و گفت: روشنفكر به افرادي مي‌گفتند كه در عين مجهز بودن به دانش روز و فهم نقادانه‌اي نسبت به تحولات دنياي خود، در اين حد خلاصه نمي‌شدند بلكه بايد به نحوي انديشه و فهم خود را به كار مي‌گرفتند و در واقع رسالتي براي تحول جامعه خود و مردم به دوش مي‌كشيدند بنابراين در يك معناي اصيل‌تر از روشنفكر، او كسي است كه با ريشه‌ها و تحولات معاصر آشنا بود و درعين حال نقد سنت مي‌كرد تا بتواند در واقع وضعيت جامعه خود را درجهان امروز و در دنياي معاصر خود توضيح دهد و توجيه كند و هم در عين حال رسالتي بر دوش او بود تا صرفا نه در حوزه فهم، بلكه در حوزه عمل اجتماعي هم رسالت بر دوش باشد و بتواند پا به پاي انديشه‌اش حركت كند.

رييس انجمن جامعه‌شناسي ايران در ادامه خاطرنشان كرد: عده‌اي از متفكرين هم معتقد بودند گاهي اوقات ممكن است يك فرد حتي به دانش روز مجهز نباشد و به آكادمي هم نرفته باشد، اما در واقع درك نقادانه‌اي از وضع موجود خود داشته باشد. مرحوم جلال آل احمد بيشتر چنين تلقي داشت. او روشنفكر را كسي نمي‌دانست كه الزاما به آكادمي رفته باشد بلكه ممكن بود يك فرد معمولي باشد اما عملا براي بهبود شرايط اجتماعي و فرهنگي جامعه‌اش، رسالتي را بر دوش داشته باشد و در راستاي اين رسالت دست به عمل بزند.

روشنفكر مي‌خواهد بازتعريفي از جامعه خود در عصر حاضر ارايه دهد

وي افزود: روشنفكر با اين ويژگي‌ها حتي حاضر است به زندان برود و از برخي حقوق خود كه به عنوان يك فرد مي‌توانسته داشته باشد، صرف‌نظر كند. اگر ما مفهوم روشنفكري را در معناي درست آن به كار بريم، يعني كسي است كه مي‌خواهد، پلي ميان وضعيت قديم جامعه خود با وضعيت جديد بزند و مي‌خواهد بازتعريفي از جامعه خود در عصر حاضر ارايه دهد و در عين حال دست به عمل هم بزند. در اين معنا در جامعه ايران تبعا كسي كه مي‌خواهد چنين كند، بايد فرهنگ و ارزش‌ها و روندهاي جامعه و تاريخ تمدن خود را بشناسد و به آن واقف باشد بنابراين قطعا بايد روشنفكر ايران در معناي واقعي‌اش كسي باشد كه كاملا بر فرهنگ و تمدن خود آگاه باشد و در عين حال نسبت به آن تعهد داشته باشد و به ارزش‌هاي اجتماعي خود هم فهم و هم تعهد داشته باشد. بخش عمده‌اي از اين عرصه اجتماعي در جهت‌گيري ارزشي است كه ايراني‌ها دارند و آن دين اسلام است.

معيدفر در ادامه استنتاج كرد: بنابراين روشنفكر ايراني تا حد زيادي بايد در اين متن و چارچوب حركت كرده باشد، اگر چه ما كساني را داشته‌ايم كه عنوان روشنفكري را به دوش داشتند و بعضا حتي نسبت به ارزش‌هاي ديني تعهد و پايبندي نداشتند ولي مي‌توان بحث كرد تا چه حد آنها روشنفكر ايراني به حساب مي‌آيند.

وي، هويت روشنفكر را داراي دو جنبه دانست و گفت: كسي كه صرفا تعهد به ارزش‌هاي مدرن دارد و در كنار آن تعهدي نسبت به هويت ايراني‌اش نداشته باشد، يعني بين هويت ايراني و اسلامي تمايز قائل شده باشد و عملا قائل به تفكيك اين دوعرصه هويتي باشد، شايد نتوان او را روشنفكر ايراني ناميد.

كار روشنفكر فقط انتقال ارزش‌هاي مدرن به جامعه‌اش نيست

رييس انجمن جامعه‌شناسي ايران در ادامه اظهار كرد: به هر حال در يك معنا ما مي‌توانيم بگوييم روشنفكران در ايران شايد دو دسته بودند؛ كساني كه حداقل مفهوم روشنفكري را يدك مي‌كشيدند كه البته خدماتي هم داشتند و يكي از خدماتشان اين بود كه انديشه‌هاي نو را در جامعه‌شان ترويج كنند و در آن راستا هم رسالتي داشتند اما در واقع پشت به ارزش‌ها و مباني جامعه خود داشتند و آگاهي نداشتند و بيشتر خودشان را متعهد به انتقال فرهنگ و ارزش‌هاي نو به جامعه مي‌ديدند، من نمي‌خواهم بگويم آنها ضربه زدند ولي روشنفكر تنها كارش انتقال ارزش‌هاي مدرن به جامعه‌اش نيست زيرا اين كار را يك مترجم هم مي‌تواند انجام بدهد. اين كار برجسته نيست، بلكه كار اصلي روشنفكري اين است كه پلي بين ارزش‌هاي مدرن و جامعه خود ايجاد كند و موجب پذيرش ارزش‌هاي مدرن در جامعه‌اش مي‌شود چون به اعتقاد من صرفا انتقال ارزش‌هاي مدرن به جامعه مشكلي را حل نمي‌كند.

وي افزود: گاهي اوقات ممكن است حتي موجب يك نوع مقاومت فرهنگي در جامعه شود و جامعه در روند عادي‌اش براي تغيير دچار يك شك شود. كار روشنفكر در واقع اين است كه مانع اين شك شود و به همين دليل روشنفكر است، چون مي‌خواهد جامعه خود را با حفظ و تعهد نسبت به مباني هويتي به گونه‌اي وارد دنياي جديد كند بنابراين بايد بر مبناي مباني هويتي خود دست به تغيير بزند و با فهمي كه نسبت به جهان معاصر خود دارد، بتواند با سنتز يا تركيب مناسبي به جامعه و مردمش كمك كند تا بتوانند فرآيند انتقال را انجام دهند.

روشنفكر صرفا وظيفه ترويج افكار مدرن را ندارد

روشنفكر بايد بتواند پابه‌پاي جامعه وارد دنياي معاصر شود

معيدفر در ادامه خاطر نشان كرد: اگر ما مساله را به اين نحو نگاه كنيم، روشنفكر صرفا وظيفه ترويج افكار مدرن را ندارد و اين تنها يك بعد و بخش مشكل‌آفرين است. روشنفكر بايد بتواند پا به پاي جامعه و ارزش‌هاي فرهنگي جامعه خود وارد دنياي معاصر شود. متاسفانه ما به دليل همين درك نادرستي كه برخي از منورالفكرها بعد از آشنايي با دنياي معاصر داشتند و نهايتا به بريده شدن از فرهنگ و ارزش‌هاي خود منجر شد، توفيقي در تحولات اجتماعي جامعه‌مان نداشته‌ايم.

وي اظهار كرد:‌ به هر حال روشنفكران توانستند در حد انتقال صورت فرهنگ و تمدن جديد عمل كنند اما در كار اصيلي كه بايد انجام مي‌دادند يعني دادن ايده‌هاي مناسب براي تغيير به جامعه خود، عقيم ماندند. خيلي‌ها هم ممكن است بگويند يكي از دلايلي كه ما تاخير در تحولات اجتماعي و فرهنگي‌مان داريم و عليرغم تلاش‌هاي بسيار زيادمان در 100 سال اخير، با حركت‌هاي زيگزاگي ‌مواجه بوده‌ايم كه دليل عمده آن نداشتن جريان روشنفكر اصيل بوده است يا اينكه كمتر چنين روشنفكراني داشتيم كه بتوانند كار اصلي خود را انجام دهند.

ضعف روشنفكري ايران، بيگانگي با مباني هويت فرهنگي و اجتماع خودي است

عضو هيات علمي دانشگاه تهران، ضعف روشنفكري ايران را بيگانگي با مباني هويت فرهنگي و اجتماع خودي دانست و به ايسنا گفت:‌ نمي‌خواهم بگويم كه ما اساسا اين آگاهي‌ها را نداشتيم. به هرحال در دوره‌هاي ما روشنفكراني بودند كه در اين حوزه پرمايه بودند و متمايزند مانند شريعتي. اينها كساني بودند كه در متن اسلام و باورهاي ديني جامعه‌شان قرار داشتند زيرا خود در خانواده‌هايي آموزش ديدند و جامعه‌پذير شدند كه ديني بودند و علاوه بر مباني عرفي و هنجاري، جنبه‌هاي اعتقادي و فقهي دين را نيز داشتند.

وي افزود: پدر شريعتي مجتهد بود و خود او نيز اطلاعات زيادي در مباني فقهي و ديني داشت. اين وجهي بود كه به او كمك كرد تا ممتاز شود و بين روشنفكران ما درخشيد و توانست تاثيرات عميقي بر جامعه ما بگذارد اما اين دسته از روشنفكران نادر بودند و متاسفانه ما به نام روشنفكر، افرادي را داشتيم كه اين امتياز را نداشتند يا وجهي از آن را داشتند و نسبت به تاريخ و فرهنگ ايران منهاي اسلام آگاهي و تعهد داشتند اما وجه دوم جامعه كه ديني است و مردم و جامعه نسبت به اين وجه خيلي تعهد دارند را نمي‌ديدند يا گاهي اوقات اين وجه را به عنوان مانع تلقي مي‌كردند و كار را دشوارتر مي‌كردند يا آن سوي طيف كساني بودند كه روشنفكرستيز بودند و در واقع معتقد بودند كه اساسا امروز ما همه چيز خودمان را داريم و بنابراين نيازي نداريم كه با افكار و انديشه‌هاي جديد آشنا شويم.

وي در ادامه خاطرنشان كرد: اين دسته يك موضع طرد نسبت به جهان و تحولات آن داشتند و نخواستند آن را در نظر بگيرند و نوعي رجعت به سنت در معناي چند صد سال خود پيدا و كار را سخت كردند. آن كساني‌كه روشنفكر واقعي نبودند و آنهايي كه موضع ضد روشنفكري گرفتند و با اين موضع بازگشت به سنت در معناي قديمي آن ‌مشكل آفريدند.

گفتمان روشنفكري كنوني گفتماني جدا از عامه مردم است

اين پژوهشگر حوزه علوم اجتماعي، گفتمان روشنفكري كنوني را گفتماني جدا از عامه مردم دانست و با اشاره به شكاف بين نخبگان و توده بيان كرد: در جامعه ما نخبگان در ابعاد مختلف سياسي، علمي، فكري، فرهنگي يا اجتماعي ارتباط وثيق و پيوسته با توده نداشتند يا حداقل در دوره كوتاهي اين ارتباط ايجاد شده ولي بعد از مدتي بريده شده است و دوباره انقطاع بين حوزه نخبگي و مردم و توده ايجاد شده است.

وي افزود: اگر به روند تحولات سياسي در جامعه نگاه كنيم، در مقاطع كوتاهي بين مردم و نخبگان سياسي، اعتماد متقابلي به وجود مي‌آمده است و آن مرحله را شكوفايي جامعه مي‌ساخته و جامعه در آن مراحل و مقاطع كوتاه كارهاي بزرگي انجام داده و به جلو حركت كرده است اما بلافاصله پس از مدت كوتاهي انقطاع حاصل شده است و اين انقطاع نتيجه مي‌داد كه جامعه بعد از مدتي رشد دوباره به فرآيند عقب‌ماندگي و ناسالم بازگردد تا جايي كه نهايتا و مجددا اين بي‌اعتمادي آن قدر وسعت پيدا مي‌كرده كه نتيجه آن يك بحران اجتماعي سياسي و فرهنگي بوده است.

معيدفر در ادامه اظهار كرد:‌ ريشه اين بحران‌ها در بي‌ثباتي سياسي بوده است و اين مساله يك حالت دور داشته است و بي‌ثباتي سياسي خود ناشي از فرآيند بي‌اعتمادي است كه بين نخبگان سياسي و جامعه پيدا مي‌شود؛ بعد از مقطع كوتاهي شكاف عميقي ايجاد مي‌كند و بحران سياسي پيش مي‌آيد كه خود بحران سياسي وضعيت را تداوم مي‌دهد.تعاملي بين ارزش‌هاي اجتماعي، جامعه‌ها و سطح معرفتي جامعه وجود دارد و ريشه آن تاريخي است اما به دليل تاريخي‌بودن نمي‌توان گفت كه از آن گريزي نداريم. نبايد در تعليل و تبيين پديده شكاف بين نخبه و توده، به تك عامل گذر كنيم. عوامل متعددي وجود دارد و در واقع اين عوامل متعددند و به نحوي بايد نخبگان جامعه در اين فرآيند، آسيب شناسي خود را آغاز كنند و تغيير ايجاد كنند و اين شكاف را از بين ببرند و خود را نزديك سازند.

جامعه و مردم بايد شرايط خود را عوض كنند

استاد دانشگاه تهران در ادامه تصريح كرد: درعين حال جامعه و مردم بايد شرايط خود را عوض كنند كه بعضا در حال رخ دادن است. درسال‌هاي اخير از دوم خرداد به اين سو، ما شاهد اتفاقاتي هستيم كه بعضي از آنها خوب است؛ شرايط تاريخي به اين شكل بود كه اول مساله اعتماد متقابل ميان نخبگان سياسي و مردم به وجود مي‌آمد و بعد بلافاصله بدبيني تاريخي ايرانيان، انقطاع ايجاد مي‌كرد و سپس مردم منتظر يك چيز جديد بودند،منتها درسال‌هاي اخير جامعه به خود آگاهي مي‌رسد كه نگرش‌هاي قبلي چه پيامدهاي هنگفتي براي جامعه ايجاد مي‌كند، جامعه در دوره كوتاهي شاهد است كه اين بدبيني در شرايط خاص چه كرد و چه بلايي بر سر مردم آمد بنابراين در جامعه خود آگاهي در حال شكل گرفتن است و جامعه مي‌فهمد كه بي‌اعتمادي و بريدگي از نخبگان تا كي بايد وجود داشته باشد.

وي افزود: در دوره كوتاهي بعد از انقلاب شاهد اتفاقاتي هستيم كه مي‌تواند بينش و رفتارها را تصحيح كند. مردم هم نسبت به پيامد رفتارهايشان معقول‌ترعمل كنند و احساسي نباشند و به نحوي آن فرآيند تاريخي كه آنها را در يك دور انداخته بود و مانع اعتمادسازي‌شان بود، روي آن بازنگري كنند و بدانند در فرآيند اعتمادسازي خود آنها هم شريكند و هميشه نبايد يك نفر از آسمان بيايد و كاري كند، به هر حال آن آدم آسماني هم با آن نگرش تاريخي كه در جامعه هست بلافاصله نه تنها زميني مي‌شود بلكه حتي ممكن است مورد نفرت قرار بگيرد؛ فرقي نمي‌كند، مشيت الهي هم اين گونه نبوده است كه پيامبران از ملائك باشند، آنها هم انسان بودند، اگرچه ما آنها را معصوم مي‌دانيم اما الان كه نمي‌توانيم با معصوم زندگي كنيم، پس مديران درگير خطا هستند منتها در بين همين آدم‌ها بايد به عده‌اي اعتماد كنيم و اگر نتوانيم اعتماد كنيم خود به خود همچنان جامعه‌مان دچار بحران خواهد بود.

رييس انجمن جامعه شناسي ايران تصريح كرد:‌ بنابراين جامعه و مردم در اين فرآيند تحولي كه در حال رخ دادن است، بايد به خود آگاهي برسند.

وي افزود: خداوند براي انسان دو وجه آفريده است؛ عاطفي و عقلاني. رفتارهاي ما ناظر بر اين دو بعد است اما در جامعه برخي افراد بعد اول را و بعضي بعد دوم را دارند. آدم‌ها استعدادهاي متفاوتي دارند و استعدادها پراكنده در ميان افراد است. اين به دليل اجتماعي بودن افراد و نيازمندي آنها به هم است بنابراين هر گروهي متناسب با استعداد خود به كاري مشغولند. اين حالت، اجتماعي را مي‌سازد كه افراد پراكنده نهايتا همديگر را تكميل مي‌كنند و جامعه به پيش مي‌رود. در بحث خاص خودمان هم افراد جامعه ما كه توده ناميده مي‌شوند، مباني عملشان عاطفي‌تر است. در حالي كه عده‌اي عقلاي قوم و علما و انديشمندان هستند و بيشتر مباني عقلاني‌شان قوي است. اين دو بايد به هم كمك كنند و در تعامل با هم قرار گيرند، همديگر را طرد نكنند، حتي در زمينه حرفه‌ها دنياي توسعه يافته، هيچ حرفه‌يي را طرد نمي‌كند زيرا آن حرفه نيز لازمه بقاي جامعه است. همه اينها به هم خدمت مي‌كنند و به هم كمك مي‌كنند و جامعه هم نيازمند جمع همه اينهاست.

معيدفر در ادامه بيان كرد: آنچه كه به بن بست رسيده اين بود كه توده و روشنفكر هر يك خود را صحيح مي‌پنداشت. روشنفكر همه را محتاج خود مي‌ديد و توده آن را هيچ كاره مي‌ديد. بحث اين است كه هر دو بفهمند كه با هم يك چيز را مي‌سازند. روشنفكر اگر خود را بي‌ارتباط با مردم و بي‌نياز از آنها بشناسد، به همان اندازه به انحراف رفته است و تنها مردم را تحقير مي‌كند.

عضو هيات علمي دانشگاه تهران به ايسنا گفت: جامعه هم همين طور مي‌تواند نياز به عقل، علم و تغيير را انكار كند و آن هم يك نوع اشكال جدي است و نتيجه آن ارتجاع و عقب ماندگي است و اين اتفاق رخ نمي‌دهد. اگر مي‌خواهيم اتفاقي بيفتد اين دو بايد متوجه خطاي هم شوند كه در واقع به هم نياز دارند. توده و مردم نيازمند كساني هستند كه وقت بيشتري را براي عقل، تدبر و انديشيدن مي‌گذارند و به همان ميزان درك جديدي پيدا مي‌كنند و به جامعه آن را منتقل مي‌كنند و جامعه بر اساس آن تغيير پيدا و حركت مي‌كند. در عين حال آن انديشمند و عاقل بايد بداند كه بدون افرادي كه انگيزه‌هاي جدي براي حيات داشته باشند و براي جامعه تلاش كنند كه مردم هستند، راه به جايي نمي‌برند و تاثيري نخواهند داشت و نهايتا اگر اين انديشه با جامعه‌اش گره‌اي نخورد، تاثيري ايجاد نمي‌كند؛ مثل نيازمندي استاد و دانشجو به هم كه يك رابطه دوسويه است و اگر ارتباط متقابل را در نظر بگيريم، روشنفكر از جامعه و جامعه بريده از روشنفكر داريم كه نتيجه آن عقب‌ماندگي محروميت و ارتجاع است.

طي چند دهه اخير نوعي روشنفكرستيزي به وجود آمد

دانشگاه به جاي اينكه كانون روشنفكري باشد، تالار مد و مركز توليد مدرك شد

معيدفر تصريح كرد: به هر دليلي طي چند دهه اخير نوعي روشنفكرستيزي - شايد در تقابل با كساني كه خود را روشنفكر مي‌دانستند لكن نسبتي با فرهنگ و ارزش‌هاي اجتماعي‌شان نداشتند - به وجود آمد و بازگشت به خويشتن بدون تغيير و دخالت در بازانديشي رخ داد و نتيجه آن شد كه اگر ما مراكز فرهنگي، علمي و دانشگاهي و افرادي داشتيم كه آنها مي‌توانستند توليد انديشه كنند و نقش خود را در تحول جامعه ايفا كنند، همه طرد شدند و از ارزش و اعتبار افتادند و در نتيجه دانشگاه به جاي اينكه كانون روشنفكري باشد، تالار مد و مركز توليد مدرك شد و در آن آدم‌هاي بي‌انگيزه‌اي كه تنها به اين فكر هستند كه فردا بايد در كجا مشغول كار شوند، درگير فرصت‌طلبي شدند و به دليل بي‌ارزش شدن حوزه تفكر و انديشه خود به خود آثار و فعاليت‌هاي فكري كاهش پيدا كرد و ما به مصرف كننده به جاي توليدكننده تبديل شديم.

وي در ادامه نتيجه گرفت: بنابراين نهايت كارهاي ما انتقال جديدترين آثار غربي شد زيرا نياز داشتيم و كسي هم نبود كه بتواند باز انديشي كند و با مذاق جامعه ما انديشه‌هاي غربي را در آميزد بنابراين ما در شرايطي هستيم كه با روشنفكرستيزي و جامعه‌اي كه به دليل مشكلاتي كه از آن حوزه مي‌ديد، فكر مي‌كند كه ديگر نيازمند نيست و طرد كردن آن مشكلي ايجاد نمي‌كند. اين حوزه هم خشكيده است بنابراين ما امروز در حالي كه جوانان و جامعه‌مان به شدت نيازمند دخالت علم، انديشه و تفكر براي وارد شدن به دنياي جديد است، به افراط و تفريط درچاريم و بخشي از جامعه معتقد است كه همه تحولات دنياي مدرن توطئه بوده است و بايد برگردد.

جوانان با وجود آنكه درجامعه خود زندگي مي‌كنند،با فرهنگ و ارزش‌هايشان بيگانه‌اند

اين استاد دانشگاه تهران در ادامه افزود: در مقابل كساني كه از فرهنگ و سنت‌هاي خود بريدند، احساس مي‌كردند در جهان مدرن نمي‌توانند زندگي كنند اما با ابزار و تفكر و انديشه غيرمدرن نهايتا فهميدند كه هيچ نسبتي ميان جامعه خود و جامعه مدرن نيست بنابراين نتيجه گرفتند به طور كامل رو به مدرن بياورند و تكذيب سنت كنند و نتيجه آن را مي‌بينيم كه جوان‌هايمان به هيات جامعه ديگر درمي‌آيند مثل آن‌ها فكر مي‌كنند، مثل آن‌ها لباس مي‌پوشند، مثل آن‌ها رفتار مي‌كنند. در حالي كه در جامعه خود زندگي مي‌كنند، بيگانه از فرهنگ و ارزش‌هاي خودشان هستند.

يكي از دلايل همرنگي برخي جوانان با دنياي غرب به‌خاطر فضاي روشنفكرستيزي است

وي ادامه داد: امروز اين جوان‌هايي را مي‌بينيم كه آنقدر در ماشين‌ها صداي موسيقي را بلند مي‌كنند تا هيچ صداي ديگري را نشنوند و هيچ رنگ ديگري را نبينند تا در عالم خيالي خود سير كنند. دليل اين وضعيت، به خاطر فضاي روشنفكرستيزي و تكذيب روشنفكري و طرد آن‌هاست.

جامعه بايد متوجه شود كه بدون دخالت روشنفكران ره به جايي نمي‌برد

رييس انجمن جامعه‌شناسي ايران در ادامه به ايسنا گفت: در وضعيت پيش آمده تقصير را نمي‌توان گردن يك نفر انداخت. بايد هر دوسو متوجه خطاي خود شود. جامعه بايد متوجه شود كه بدون دخالت روشنفكران ره به جايي نمي‌برد و تنها به افراط و تفريط كشيده مي‌شود. روشنفكران ما هم بايد متوجه باشند كه عدم نسبت آن‌ها با فرهنگ و ارزش‌هاي خودشان مي‌تواند چه بحران‌هاي اجتماعي را توليد كند و به چه سرانجامي مي‌انجامد و شاهد نتايج آن يعني حركت‌هاي زيگزاگي خواهد بود بنابراين اگر مي‌خواهد اتفاقي بيفتد بايد حركت از دوسو انجام گيرد.

معيد‌فر اظهار كرد: گاهي اوقات شرايطي به وجود مي‌آيد كه نااميد مي‌شويم و احساس مي‌كنيم هيچ گشايشي نيست؛ حتي بايد دو نوع انضباط اتفاق بيفتد. گاهي شرايط دشوار مي‌شود، نمي‌دانم چرا اما وقتي تاريخ تحولات ايران را نگاه مي‌كنيم، شايد شرايط استراتژيك و وضعيت جغرافيايي و منطقه‌يي ما علت باشد. مشخص نيست كه چه عاملي گاهي اوقات عرصه‌ها را مي‌بندد كه اگر چه هم بي‌تقصير در اين شرايط نيستيم اما در عين حال يك مشكل ديگر ما اين است كه چه مردم و چه روشنفكر زود خسته‌ مي‌شويم. اين رفتارها ريشه تاريخي دارد و مردم عجولند، انتهاي كار را مي‌خواهند؛ هميشه بهترين را مي‌خواهند و تامل و حوصله يك نوع حركت تدريجي را نداريم. يا همه يا هيچ را مي‌خواهيم و اين مساله هم مردم و هم روشنفكران را گاهي اوقات به بن‌بست مي‌رساند و آدم احساس مي‌كند يا بايد به انزوا كشيده شود، يا از جامعه برود، يا در درون جامعه به لاك خود فرو رود. حقيقتا شرايط فعلي روشنفكري اين چنين شرايطي است و شرايطي بسيار سخت است؛ در واقع آدم‌هاي بسيار محكمي مي‌خواهد كه ما نداريم، كم هستند.

عضو هيات علمي دانشگاه تهران خاطر نشان كرد: گاهي اوقات، اوضاع خيلي نااميد كننده است؛ بنابراين نمي‌دانم چه پيش مي‌آيد، خيلي از ما بعضي اوقات دچار خوش‌بيني و گاهي اوقات به شدت بدبين مي‌شويم و احساس مي‌كنيم، افق ديگري پيش روي ماست؛ البته من در مجموع شايد خيلي نااميد نباشم اما هر چه الان جلوتر مي‌رويم، وضع خراب‌تر مي‌شود و بن‌بست‌ها جدي‌تر مي‌شود و باز ويژگي ما ايرانيان است كه منتظر يك معجزه‌ايم، تا دستي از غيب بيايد و اوضاع را درست كند و البته اين هم درست نيست، خود اين قضيه باعث مي‌شود نتوانيم نتيجه عمل را برآورد كنيم و دخالت در رفتارهاي بعدي كنيم. اين‌ها مشكلاتي است كه به لحاظ تاريخي و فرهنگي در جامعه ما هست و گاهي اوقات براي حركت به جلو كار را دشوار مي‌كند.

وي افزود: ما وقتي تحولات كشورهاي ديگر را نگاه مي‌كنيم، امتيازهايي ويژه داشتند كه به آن‌ها كمك مي‌كرد تا دچار دور و تكرار نشوند يا شايد موقعيت استراتژيك آن‌ها به گونه‌اي بود كه كسي به آنها كاري نداشت بنابراين آن‌ها مجبور بودند روي پاي خود بايستند. كسي هم براي آن‌ها خيلي مزاحمت ايجاد نمي‌كرد. گاهي شخصيت بسيار فوق‌العاده‌اي مي‌آمد و جامعه را از دور خارج مي‌كرد. يك تغييري در جامعه ايران در يك موقعيت تاريخي، جغرافيايي ويژه ايجاد مي‌كرد. گاهي اوقات دخالت يك عنصر خارجي همه چيز را به هم مي‌ريزد. در حالي كه اگر يك مقدار اين موقعيت را نداشتيم، شايد اين‌گونه نمي‌شد و جامعه حركت سريع رو به جلو مي‌كرد. گاهي اوقات با يك دخالت عنصر خارجي دوباره اين دور تكرار مي‌شود و همين وضعيت ادامه پيدا مي‌كند.

عضو هيات علمي دانشگاه تهران در ادامه اظهار كرد: شرايط تاريخي ما نگراني و بدبيني تاريخي، گاهي داخل مي‌شود يا انديشه تماميت‌خواهانه كه در اصل همه يا هيچ را مي‌خواهيم، گاهي اوقات وارد مي‌شود و آدم‌ها را بي‌تحمل و كم تحمل مي‌كرده است و نمي‌گذاشته جامعه بتواند روند نسبتا تدريجي را براي تغييرات خودش رقم بزنند. اين‌ها عواملي بوده كه نمي‌گذاشته ما مسير خودمان را طي كنيم. نتيجه‌اش هم همين است كه در اين مملكت مردمي كه نسبت به همه چيز بدبين هستند و خود و جامعه‌شان، فرهنگ و تاريخ خود را بد مي‌دانند و علت همه چيز را در فرهنگ مي‌دانند، درشرايطي خود را مركز عالم مي‌ديدند و فكر مي‌كردند كه از خودشان درعالم بهتر وجود ندارد و همه بدعت‌ها، علوم، اخلاق، ديانت همه در نزد اين‌هاست. متاسفانه در ايران در دو سر اين طيف هستيم.

بين آنچه جامعه فكر مي‌كند و آنچه عمل مي‌كند، فاصله جدي وجود دارد

پژوهشگر حوزه علوم اجتماعي تصريح كرد: درست است كه مي‌گويند دوره انقلاب‌ها گذشته است و انقلاب ايران ظاهرا جزو آخرين انقلاب‌ها بوده است و بحث مي‌شود كه انقلاب‌ها بايد روندي ديگر داشته باشند كه بيشتر تغيير تدريجي و بعد در يك نقطه نوعي دگرگوني جدي است؛ البته در ارتباط با جوامع خيلي تحولات قابل پيش‌بيني نيست. برخي از اين ويژگي‌ها روحي هنوز هم نيست؛ به‌طور مثال برخي معتقدند در سال‌هاي اخير، جامعه ايران براي حضور در صحنه سياسي قهر كرده است و ما مي‌گفتيم كه جامعه متوجه تاوان اين قهر شده بنابراين حركت عوض مي‌شود و تغيير پيدا مي‌كند اما باز مي‌بينيم كه آن روند ادامه دارد. به قول پارتو "وجه ذهني" مردم با "وجه عيني"شان يعني بين آنچه كه واقعا فكر مي‌كنند و آنچه واقعا عمل مي‌كنند، فاصله جدي دارند.

وي افزود: گاهي اوقات، از طريق تحقيق ممكن است به نتيجه‌اي برسيد اما نتيجه، آن چيزي كه واقعا در اذهان است، نباشد. در نتيجه حقايقي براي جامعه داشته باشيم و اين حقايق علمي نتواند براي شناخت عميق جامعه به ما كمك كند. خصوصا وقتي هم به نحوي همه چيز بعد سياسي پيدا مي‌كند بنابراين فاصله ميان ذهنيت و عمل زياد مي‌شود بنابراين ما در ايران علي‌رغم تحقيقاتي كه انجام مي‌شود، اطلاعاتمان قابل اعتماد نيست يا اساسا اطلاعاتي وجود ندارد، تحليل عميق و درستي از واقعيت اجتماعي‌مان نمي‌تواند ارائه كند. به همين دليل بعضا ما در پيش‌بيني آينده و روند تحولات سرگردان مي‌شويم و خود به خود باز باعث مي‌شود، جامعه پيش‌بيني ناپذير شود.

معيدفر به ايسنا گفت: نه به اين معنا كه جامعه حركت‌هاي دفعي انجام مي‌دهد، بلكه به اين معنا كه ما به دلايل مختلف نمي‌توانيم دقيقا آن چه را كه تحقيق مي‌كنيم و مورد نظر ماست، بسنجيم و صورتي از آن را مي‌سنجيم. به همين دليل خيلي از انديشمندان نمي‌توانند پيش‌بيني دقيقي از آينده جامعه كنند؛ البته حس ما مي‌گويد روند رو به جلوست اما گاهي اوقات حقايق و نشانه‌هايي مي‌بينيم كه احساس مي‌كنيم دوباره اين جامعه در درون دور پيشين خود افتاده است و از آن طرف به دليل ضعفي كه در حوزه روشنفكري جامعه اتفاق افتاده، جامعه الان شايد انتظار چنين نخبگي و دخالتي را از بين روشنفكران برجسته‌اش داشته باشد اما متاسفانه آنقدر ريشه‌هاي نفرت و بي‌توجهي نسبت به روشنفكران را تقويت كرديم كه معلوم نيست تا كي ما از داشتن كساني كه واقعا ويژگي اصيل روشنفكري را داشته باشند و بتوانند جامعه را در روند تحولات هدايت كنند، محروم هستيم.

عضو هيات علمي دانشگاه تهران اظهار كرد: ممكن است روشنفكران و جامعه هر دو مقصر باشند و اين مساله، دوسويه باشد. در يك دوره‌اي به شدت همه فكر مي‌كردند، عامل سياسي مهم‌ترين عامل است اما بعد همه فهميدند اين تنها عامل نيست و بايد پارامترهاي اجتماعي را مدنظر قرار داد؛ الان عده‌اي برگشتند و مي‌گويند در ايران پارامتر سياسي خيلي مهم است. نمي‌دانيم به چه دلايلي دائم مهم مي‌شود؛ ما تصور مي‌كرديم با تغيير پارامترهاي اجتماعي وضع عوض مي‌شود اما ديديم تغييري رخ نداد.

وي افزود: علي‌رغم اينكه طبقه متوسط رشد كرد، سطح تحصيلات بالا رفت، شهروندي ارتقا يافت اما ديديم كه برعكس شد و تقاضاي اجتماعي، مطالبه شرايط سياسي ديگري را مي‌كرد كه درست برعكس شرايط سياسي در جامعه است كه نقطه مقابل اين تحول اجتماعي بود بنابراين خيلي‌ها معتقدند كه عنصر سياسي مهم است و دوباره به سمت محوريت حوزه سياسي، مي‌روند. اگر الان نيمه‌هاي روشنفكري كه هستند، باشند، باز مجددا به حوزه سياسي رو مي‌كنند. اوايل انقلاب، روشنفكري، سياسي شد و بعد به تدريج تغيير موقعيت داد و عامل را اجتماعي و فرهنگي مي‌ديدند، بعد شرايطي پيش آمده كه اين‌ها دوباره مي‌گويند عامل سياسي مهم است.

ايران جامعه‌اي نيست كه قرين بنياد‌گرايي باشد

جامعه ايراني هميشه خواستار تحول بوده منتها نمي‌دانست كه بايد چه كند

معيدفر اظهار كرد: ايران جامعه‌اي نيست كه قرين بنياد‌گرايي باشد، مردم ما به هيچ وجه سنخيتي با انديشه‌هاي بنيادگرايانه ندارند. در كشورهاي عربي بنيادگرايي بسيار قوي است و زمينه‌ اجتماعي دارد، در حالي كه در ايران ندارد. انديشه‌هاي بنيادگرايانه واقعا نمي‌تواند در ايران ريشه داشته باشد. جامعه ما به قول ويل دورانت يك جامعه "سنتزي" است. جامعه ايراني هميشه خواستار تحول بوده منتها نمي‌دانست كه بايد چه كند، گاهي اوقات بالاخره راه‌حلي پيدا مي‌كرد اما در دنياي معاصر، دچار وضعيتي شده كه نمي‌تواند از آن بيرون بيايد.

وي، فضاي آينده روشنفكري را در ايران مبهم ارزيابي كرد و گفت: "امر بين‌الامرين"! من گاهي اوقات خوش‌بين مي‌شوم، گاهي اوقات هم چيزهايي را مي‌بينم كه فكر مي‌كنم حداقل تا مدتي ما دچار مشكلات جدي هستيم. به هر دليلي ايران در تاريخ معاصر علي‌رغم اينكه خودش گرفتار بوده و نتوانسته مساله‌اش را به خوبي حل كند اما تاثيرگذار در تحولات دنيا بوده است؛ بالاخره ايران يك بازيگر بوده است و در 100 سال گذشته در مقاطع مختلف كانون تحولات جهاني بوده و اين نشان مي‌دهد كه ما اصالت‌ها و زمينه‌هايي داريم كه جامعه نمي‌تواند به انفعال بيفتد. در هر زمينه‌اي، چه بنيادگرايي و ارتجاعي، چه مدرن و غربي شدن، اين نقطه مثبتي است. اتفاقا دنياي بيرون از ما خيلي بهره‌ برده است؛ يعني الان خيلي از كشورهاي منطقه تحت تاثير ايران توانسته‌اند مشكلات خود را حل كنند و به راه‌هاي جديد و ايده‌هاي نويي رسيدند اما خود ما كه نقش‌آفرين بوديم، درجا مي‌زنيم. شايد يكي از دلايل همين بوده است كه ما آخر آن را مي‌خواستيم اما آنها همان حداقلي كه ما توليد مي‌كرديم را گرفتند.

بايد عقلاني‌تر شويم و جامعه‌مان از دوسر طيف بودن خارج شود

معيدفر در پايان اظهار كرد: مردم ما تاوان زيادي دادند و روشنفكران ما تلاش كردند اما در عين حال همچنان دچار يك نوع آرمان‌گرايي هستيم كه اين آرمان‌گرايي در جاهايي كار دست ما داده است بنابراين ما را به افراط و تفريط كشانده است. آن افراط قبلي، تفريط فعلي را ايجاد كرده و ما دوباره قبض شديم. انگار در يك لحظه مرديم بنابراين چيزهايي ما را اميدوار مي‌كند كه ان‌شاءالله در آينده حل مي‌شود و ما عقلاني‌تر شويم و جامعه‌مان از اين دوسر طيف بودن خارج شود. به هر حال يك فضايي بين ياس و اميد هست كه بايد ببينيم چه مي‌شود!

گفت‌وگو از خبرنگار ايسنا: مريم پيمان

انتهاي پيام
 سه شنبه 14 آبان 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ايسنا]
[مشاهده در: www.isna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 157]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن