واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق:
آيا ثواب قرائت برخىاز سورههاى قرآن كه به اندازه ختم قرآن ذكر شدهاستانسان را از ختم قرآن بىنياز مىكند؟
نخست بايد به اين نكته مهم توجه داشت كه ثوابها براساس لطف و تفضل از سوى خداست و نيازى نيست كه تساوى در آن ملاحظه شود. برخلاف كيفرها كه بايد عدالت در آن رعايت شود و اينگونه روايات كه بيانگر ثواب بسيار براى يك كار نيك است - بر فرض صحت به جهت تشويق مردم و ترويج يك فرهنگ هدايتگر در جامعه است كه اگر چنين كارهاى پسنديده به طور مستمر توسط افراد جامعه انجام پذيرد شايسته چنان ثوابهاى فراوان از سوى خداوند مىباشند. به ويژه آن كه صفت رحمت خداوند غالب است و در لطف و بخشش به بندگان هيچگونه بخل و محدوديتى ندارد. بنابراين اينگونه روايات براى ايجاد انگيزه انجام كارهاى خير - هر چند كوچك - مىباشد نه آن كه انگيزه انجام كارهاى خير گسترده را در ميان مؤمنان از بين ببرد.
نكته دوم: آنچه اهميت دارد، «پايدارى ثواب» و عمقبخشى به «نورانيت» كار خير در دل و جان است كه با انجام كارهاى خير گسترده و طولانى بودن زمان انجام كارهاى خير مانند تلاوت قرآن، نورانيت در دل و جان عمق بيشترى پيدا مىكند و شرايط «پايدارى ثواب» بيشتر فراهم مىشود و آنچه براى سعادت دنيا و آخرت مهم است. پايدارى ثواب و ثبات نورانيت است و همين نكته مهم كافى است كه انگيزه كارهاى خير گسترده و زمان طولانى عبادت، در ميان مؤمنان وارسته و مشتاق تقرب به خدا، روزافزون گردد. نكته سوم: درباره چگونگى انجام كارهاى خير است كه براى توضيح بيشتر بايد گفت: مقصود از روايتهايى كه آثار خاصى را براى برخى از اعمال ذكر كردهاند، اين نيست كه فلان عمل «علت تامه» آن اثر است؛ بلكه مقصود اقتضاى اثر است.
«علت تامه»، مجموع علل مؤثر بر يك چيز با رفع تمام موانع است. تأثير چنين علتى بر معلول حتمى و ضرورى است، و به هيچ وجه تخلف بردار نيست. در حالى كه «مقتضى» يكى از شرايط مؤثر بر يك پديده است كه در صورت فقدان موانع، مىتواند اثر كند، ولى اگر مانعى بر سر راه آن قرار گيرد، توان تأثير ندارد. چنين چيزى در جهان ماديات و اسباب و مسببات طبيعى نيز هست؛ مثلاً اگر گفته مىشود: «آتش سبب احتراق چوب است» به نحو مقتضى است؛ يعنى، تا ديگر شرايط مانند وجود اكسيژن پديدار نشوند و موانع بر طرف نشود، عمل احتراق صورت نخواهد گرفت. بنابر اين اگر كسى چوب ترى را در آتش اندازد و با گذشت چند دقيقه از احتراق خبرى نباشد، نبايد در آن گزاره ترديد كند؛ بلكه بايد جستوجو كند كه آيا آن گزاره مشروط به شرايطى نيز هست يا نه؟ و آيا مانعى براى تأثير آتش در چوب وجود دارد يا خير؟ آن گاه خواهد ديد كه اين گزاره ضمن دارا بودن ارزش صدق، مشروط به شرايط متعددى از قبيل وجود اكسيژن و عدم موانعى چون رطوبت در چوب، تناسب ميزان حرارت آتش با مقدار مقاومت چوب و ... است.
ليكن اگر تمام شرايط و رفع موانع مفروض پديد آمد؛ يعنى علت تامه محقق شد، حتماً چوب آتش خواهد گرفت و تخلف آن، به معناى كذب گزاره فوق مىباشد. تأثير اين اعمال نيز به نحو «جزءالعلة» و «مقتضى» است، و همواره با ديگر شرايط عمل مىكند. اما اين كه آن شرايط دقيقاً چيست؟ سهم هر يك تا چه اندازه است؟ آيا تأثير اين عمل و هر شرط ديگر در همه موارد يكسان است؟ يا ممكن است در موردى نقش اصلىترى را ايفا كند و در جاى ديگر عامل ديگر؟ مكانيسم تأثير چگونه است؟ آيا ديگر ابزارها را در اثرگذارى تقويت مىكند يا خود مستقيماً اثر مىگذارد؟ اينها و دهها سؤال ديگر، مسائلى است كه ريشه عقلى و فكرى بشر هنوز در حدى نيست كه بتواند به طور كاملاً دقيق به آنها پاسخ گويد، و يكى از خدمات بزرگ انبيا به بشر، آگاه سازى وى از وجود چنين عاملى است كه عقل به تنهايى قادر به شناخت آن نيست. آنچه به طور كلى مىتوان با ژرفكاوى فلسفى و تحقيق در نصوص دينى دريافت اين است كه : اولاً، دايره عليّت منحصر به علل و معلولات مادى نيست؛ بلكه علل طبيعى مقهور ماوراء طبيعت هستند. ثانياً، برخى از شرايط و موانع تأثير در روايات آمده است؛ از جمله اين شرايط مىتوان «تقوا» را نام برد و از جمله موانع مىتوان از فسق، عقوق والدين، ترك امر به معروف و نهى از منكر، عدم هماهنگى وى با حكمت الهى و سنتهاى خدا در نظام آفرينش سخن به ميان آورد. ثالثاً، در نصوص دينى آمده است كه پذيرش برخى از اعمال، مشروط به اين است كه اگر حقى از مردم به ذمه شخص مىباشد آن را ادا كند و اگر واجبى از او فوت شده، قضا نمايد. توجه داشته باشيد آنچه كه مطرح شد تنها در باب ثواب قرائت قرآن بود و پرواضح است كه هيچگاه قرائت قرآن جاى تدبر و تأمل و فهم در قرآن را نخواهد گرفت. توجه داشته باشيد، آنچه كه مطرح شد تنها در باب ثواب قرائت قرآن بود و پرواضح است كه هيچگاه قرائت قرآن جاى تدبر و تأمل و فهم در قرآن را نخواهد گرفت.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 194]