واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: دانش - بازگشت به دهه 60
دانش - بازگشت به دهه 60
مهدي چلاني: شايد هيچ حيواني به اندازه گرگ مظلوم و البته بدنام نباشد و شايد دليل اصلي اين بدنامي، داستانها و افسانههايي باشد كه به خصوص از كشورهاي روسيه و امريكا سرچشمه گرفته است. غمانگيزترين قسمت اينجاست كه وقتي از گرگها ياد ميكنيم، اكثريت جامعه آن را به عنوان گونهاي زيانكار وخطرناك شناخته و ميپرسند چرا گرگ؟!
گرگها در همه جاي دنيا قرباني افسانهها و عدمشناخت صحيح شدهاند، تا جايي كه امروز سازمان محيطزيست اين گونه را به قيمت 500 دلار براي شكارچيان خارجي به حراج گذاشته و اين در حالي است كه قيمت ارزانترين سگ در اروپا 2000 دلار است، و از سوي ديگر روستاييان و دامداران نيز گرگ را به غلط دشمن جدي دامهاي خود ميدانند. متاسفانه گرگ همواره موجودي خونخوار و دشمني براي انسان و دامها شناخته شده و اين تصورات تا جايي پيش رفته كه در بسياري از مناطق اين گونه در خطر انقراض قرار گرفته است، در حالي كه صدمات انسان به گرگ بسيار بيشتر از صدمات گرگ به انسان بوده است!
در مناطقي كه دخل و تصرف انسان بيشتر بوده و زيستگاه گرگها و گونههاي طعمه آن مورد تخريب واقع شده آمار گزارش حمله گرگ به دام بيشتر بوده است. البته بايد گفت در چند سال گذشته گزارشهاي پراكندهاي هم از حمله گرگ به انسان وجود دارد اما علت آن را ميتوان تغيير بسيار زياد زيستگاه گرگ به دست انسان، كم شدن شديد طعمههاي اصلي آن بر اثر شكار بيرويه، تخريب مراتع و بهطور كلي عملكرد نادرست انسان دانست.
زيستشناسان پس از مطالعاتي كه در دهههاي اخير بر روي اين گونه انجام دادهاند، متذكر شدند كه گرگها بيجهت خطرناك قلمداد شدهاند و از نظر اكولوژيك، نقش بسيار مهمي درحفظ تعادل طبيعت ايفا ميكنند. يكي از مزيتهاي اكولوژيك گرگها، جلوگيري از انتشار بيماري در گلههاي علفخواران و جمعيت پستانداران منطقه است. به اين صورت كه آنها با انتخاب مريضترين و ضعيفترين حيوان در هر گله از انتشار بيماري و احياي نسل قوياي از پستانداران وحشي علفخوار، نقش بسيار مهمي را ايفا ميكنند يا از افزايش جمعيت برخي ديگر از وحوش كه ميتوانند بهصورت مستقيم يا غير مستقيم بر حيات انسان تاثيرگذارند،جلوگيري بهعمل ميآورند.
تشكيل ستاد مبارزه با گرگ در همدان!
از اين رو حفاظت اين گونه (چه خطرناك و چه بيخطر براي انسان) حائز اهميت است. اما متاسفانه چندي پيش خبري مبني بر تشكيل ستاد مبارزه با گرگ و البته قتل عام آنها در خبرگزاري سبزپرس منتشر شد. در اين خبر آمده است كه در مدت يك ماه اخير، بيش از ۱۰ گرگ درهمدان كشته شده است، كه لاشه هفت قلاده از آنان پيدا و سه قلاده ديگر زخمي شدهاند و دو توله هم توسط مردم گرفته شده و تحويل محيط زيست شدهاند. نكته قابل تاسف ديگر آنكه بخشدار لالجين همدان بيان نموده است كه اين ستاد با همكاري بسيج و محيطبانان محيط زيست مشغول فعاليت است. ايشان مهمترين دليل اقدام خويش را طبق روال مرسوم، حمله گرگ به دام و مردم بيان نموده است كه جاي بس تامل دارد! متاسفانه در ايران گاهي بيان ميشود جمعيت گرگها در فلان منطقه افزايش يافته است، بدون اينكه بر صحت و درستي آن خبر يا اتفاق، نگرشي اساسي صورت گيرد. اين در حالي است كه حداقل، افزايش 25 درصدي جمعيت گرگها نيازمند يك بازه زماني حداقل پنج ساله، با شرايط ايدهآل است.
از سوي ديگر هيچ كس اين نكته را متذكر نشد كه اگر مردم تولههاي گرگ را نربوده و به روستا نميآوردند آيا گرگ باز هم به روستا و كودكان حمله ميكرد؟! در حالي كه واقعيت اين است كه گرگ مادر براي يافتن توله خود تا مدتها به روستا ميآمد و نتيجه اين رفت و آمدها براي يافتن توله، منجر به كشته شدن يك كودك بيگناه توسط گرگ مادر شد اما بازهم متاسفانه مردم توله گرگ را رها نكردند تا اينكه در نهايت گرگ مقصر اصلي قلمداد شده و ستاد مبارزه با گرگ در اين شهر تشكيل شد تا قتلعام گستردهاي از گرگها به راه بيافتد.
چرا گرگها به سكونتگاههاي انساني ميآيند؟
گرگها داراي رژيم غذايي متنوع و بسيار انعطافپذيري هستند، و همواره سعي ميكنند از انسان و فعاليتهاي انساني بدور باشند و درجهت حفظ قلمرو خويش در برابر متجاوزان بسيار مصر هستند. اما گاهي بر اثر عوامل مختلفي كه قبلا نيز فهرستوار نام برده شد، به اطراف روستاها و شهرها آمده و از روي اجبار اقدام به شكار دامهاي اهلي و بهصورت بسيار معدود انسان مينمايند.
اين چيزي نيست جز نتيجه عملكرد ضعيف سازمان و يا ادارات محيط زيست كه قادر نيستند با برنامهريزيها و مطالعات خويش تعارض ميان وحوش و انسان را به حداقل برسانند. متاسفانه ارگان محيط زيست در بسياري موارد اقدام به صدور مجوز شكار ميكنند، بدون آنكه از داراييها و ميزان داراييهاي موجود در منطقه خويش (مخصوصا اشاره به جمعيت و نسبتهاي جنسي سمداران)به ميزان كافي آگاهي داشته باشند. ارگانهاي وابسته به محيط زيست بر حسب وظيفه ميبايست از تعداد و پراكنش داراييهاي موجود در منطقه خويش و در برخي موارد ويژگيهاي رفتاري برخي از آنها آگاهي داشته باشند تا بتوانند در مواقع ضروري اقدامات لازمه را جهت مديريت آنها بهعمل آورند.
اما از ديد مديران سازمان محيط زيست و ادارات تابعه آنان، حيات وحش يعني سمداران، پلنگ و يوزپلنگ. در حالي كه بنابر تعريف، حيات وحش يعني تمامي جانداران موجود در بعد مكان كه آزادانه زندگي كرده و به تنازع بقا ميپردازند. اين جانداران ميتوانند از يك حشره كوچك يا يك گياه يكساله شروع و به بزرگترين گونههاي پستاندار زمين ختم شوند. هر كدام از اين گونهها بر حسب نيازهاي خود بازههاي مكاني و زماني خاصي را اشغال كرده و به يكديگر وابستگي شديدي نشان ميدهند. لذا حذف و يا كاهش يك جزء از آنها بر ساير اجزا و حتي كل محيط تاثيرگذار خواهد بود. حال اينكه نقش گونههاي چتر، يعني گونههايي كه در راس هرم غذايي يك اكوسيستم قرار دارند در حفظ تعادل مجموعه اكوسيستم بسيار قابل توجه است. گرگ نيز يكي از اين گونهها محسوب ميشود. لذا حفاظت از آنها و تامين نيازهاي اساسي و اوليه حيات يعني زيستگاه،جفت و غذا براي آنان بسيار مهم و اساسي بهشمار ميرود.
در ساير ملل دنيا نيز اقدامات بنيادين و مهمي در خصوص احيا و حفظ بقاي گرگها صورت پذيرفته است. براي مثال معرفي مجدد گرگها به پارك ملي يلوستون در آمريكا كه بر اثر شكار غير مجاز به كلي منقرض شده بود و هم اينك بعد از چند دهه از رهاسازي آنها در اين منطقه و اجراي اقدامات حفاظتي مناسب جمعيت آنها به حدي رسيده است كه ميتوانند بر اقتصاد گردشگري مناطق همجوار تاثيرات شگرفيگذارند يا معرفي مجدد آنها به بوسني و ساير مناطق كه هر چند هزينه هنگفتي را صرف نموده است اما دستاوردهايي به مراتب با ارزشتر را نيز به همراه داشته است. متاسفانه در ايران تعريف و ارزشهاي حيات وحش مسيري جز مسير اصلي خويش را پيموده و همواره با نابودي و انهدام زيستگاههاي وحوش بر ميزان تعارض ميان انسان و حيات وحش خواسته و ناخواسته پافشاري نموده است تا وحوش را به معناي واقعي وحشي،يعني درنده،خونخوار و مزاحم معرفي نمايند.
دوشنبه 13 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 81]