واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: هويـت رسـانهاي
در هر دورهاي از تاريخ زندگي انسان، ميان ابزار و مصنوعات بشري با شكل نظام اجتماعي و نحوه زيستن آدمي، رابطهاي مستقيم وجود داشته است. مورخان و جامعهشناسان بر همين اساس، تاريخ را تقسيم، تفسير و نامگذاري كردهاند. تقسيم دورههاي تاريخي به دوره خطي، دوران كشاورزي و دوره صنعتي، نمونهاي از اين صورتبندي اجتماعي براساس ابزارها و دستاوردهاي بشري است. يكي از مهمترين دستاوردهاي انسان كه بر حيات سياسي ـ اجتماعي جوامع بشري تاثير گذاشته، وسايل ارتباط جمعي است.
تاثير وسايل نوين ارتباطي، در شكلگيري نظامهاي سياسي، اجتماعي و زيست بوم انسان آنقدر عميق است كه به قول مك لوهان، جهان به دهكدهاي كوچك تبديل شده است؛ دهكدهاي كه هر كس به راحتي ميتواند با فرد ديگري در نقطهاي ديگر ازجهان ارتباط برقرار كند. امروزه رسانهها، مرزهاي جغرافيايي، فرهنگي و سياسي را درنور ديدهاند و با گسترش فزاينده و روزافزون خود از حوزه اجتماعي ـ سياسي فراتر رفته، هويت انسان معاصر را نيز تحتتاثير قرار دادهاند، بهطوري كه ميتوان هويت انسان مدرن را هويت رسانهاي نام گذاشت.
اين مقاله درصدد است نقش و تاثير وسايل نوين ارتباط جمعي و رسانهها را در شكلگيري هويت انسان مدرن، نقد و بررسي كند.
هويت از دو جهت با مفاهيم رسانه و مدرنيته ارتباط دارد. يكي اين كه هويت خود محصول ارتباط است يعني «ديگري» بايد وجود داشته باشد تا «من» ساخته و درك شود. «من» از طريق فهم و ارتباط با «ديگري» شكل ميگيرد.
هويت موضوعي است كه بيش از آن كه به خود ما ارتباط داشته باشد، به تاويل ديگران مربوط ميشود. من فاعلي (تصوير فرد از خود) به وسيله من مفعولي (تصوير ديگران درباره فرد) ساخته ميشود.
از طرف ديگر هويت همچون رسانههاي نوين خود مفهومي جديد است كه بعد از مدرنيته پديد آمده و در فلسفه دكارت به تكامل رسيده است.
جمله معروف او كه «من فكر ميكنم، پس هستم» آغاز شكلگيري هويت مدرن است. اين بحث بهويژه براي جامعه ما بسيار حياتي و مهم است، زيرا ما در حال تجربه دوران مدرن هستيم و در اين دوره گذار، هويت (فردي اجتماعي) ما با چالشها و دغدغههاي اساسي روبهرو ميشود. در اين ميان رسانهها نقش مهمي بازي ميكنند. نميتوان نقش آنها را در بروز چالشهاي هويتي ناديده گرفت. رابطه ميان هويت و رسانهها را ميتوان از منظر ديگري نيز توجيه كرد. هويت مفهومي متكي به ذات خود نيست، بلكه ماهيتي است كه به وسيله انسان و جامعهاش ساخته ميشود و در بستر تحولات اجتماعي تغيير ميكند و شكلي ديگر به خود ميگيرد. اگر اينطور نبود، تعليم و تربيت بيمعنا ميشد و هيچ انساني قابليت رشد و تعالي نداشت. ديويد هيوم تاكيد ميكند كه «ما نميتوانيم هويت انساني را چيزي غير از امر ابداعي و تخيلي بدانيم» بنابراين هويت مسالهاي غريزي و فطري نيست، بلكه اكتسابي، ارادي و مبتني بر تربيت آدمي است. از اين منظر رسانهها به عنوان يكي از عوامل موثر در شكلگيري و تحول هويت اهميت مييابند، بهويژه در دنياي معاصر كه به عصر ارتباطات شهرت يافته است.
به هر حال هويت انسان در جهان رسانهاي شده چهرهاي خاص مييابد، و از هويتهاي ديگر متمايز ميشود. برخي از مهمترين ويژگيهاي هويت رسانهاي بدينشرح است:
1) هويت بيروني
هويت رسانهاي نه از درون و تحولات فردي، بلكه از بيرون و تحولات اجتماعي كه از طريق رسانهها تجلي و گسترش مييابد، شكل ميگيرد و هدايت ميشود. چنين هويتي خيلي متكي به خود و منطق شخصي نيست، بلكه از بيرون و دگر راهبراني چون رسانهها هدايت ميشود.
2) هويت همگن
رسانهها با ارسال و ترويج پيام خود از طريق گسترش وسايل ارتباط جمعي به نوعي همگنسازي هويتهاي گوناگون دست ميزنند و هويت تودهاي و عام را تقويت ميكنند؛ هويتي كه بدون توجه به انواع طبقات اجتماعي و فرهنگ آنان و به واسطه نفوذ وسائل ارتباطي و پيام آنها در لايههاي مختلف اجتماعي، صورت واحد به خود گرفته است. رسانهها فضايي ايجاد كردهاند كه هويتهاي مختلف قومي وملي و ديني در پرتو پيام و محتواي آن، لباس مشترك و يكرنگ به تن كنند و شبيه هم شوند. گفتني است كه اين مساله نبايد با بيثباتي و يكنواختي هويتها در جوامع سنتي به يك معنا فرض شود.
3) هويت تودهاي و جمعگرا
رسانههاي گروهي به دليل ارتباط با طيف وسيعي از مردم از آنها يك گروه منسجم و همگرا ميسازند و يك نوع هويت تودهاي خلق ميكنند. رسانهها به نوعي هويت فردي را به هويت جمعي و گروهي تبديل ميكنند و اين مساله گاهي موجب استحاله هويت فردي در جمع و از ميان رفتن خلاقيت فردي ميشود. اصولا فرهنگ توده براساس مسائل غيرجدي زندگي، هيجانات، احساسات رقيق و گريز بيخيال استوار است.
رسانهها به دليل كاركرد ذاتي خود كه بيشتر جمع را مخاطب خود قرار ميدهند، موجب رواج و تقويت فرهنگ پوپوليستي و تودهاي ميشوند و با شكلدهي به افكار عمومي و مديريت آن به ساخت و پردازش فرهنگ و هويت تودهاي دست ميزنند تا در مواقع ضروري، قدرت اين پتانسيل را در راستاي گذشته درهم شكنند.
هدف وسايل ارتباط جمعي پوشاندن جماعت كثيري است كه در يك دسته مشخص قرار نميگيرند. هويت تودهاي، هويتي است معطوف به جمع نه متكي به خود، بنابراين موجوديت و هستي آن وابسته به تغييرات اجتماعي است و از آسيبهاي اجتماعي مصون نيست.
4) هويت ناپايدار و متغير
در دنياي جديد هويت انسان از ثبات و تمركز سنتي گذشته رها ميشود و در يك فرآيند دائمي شدن تحول مييابد و دگرگون ميشود. به عبارتي ديگر، هويت مدرن يك فرآورده نيست بلكه يك فرآيند است. در جهان رسانهاي شده معاصر با تزريق مداوم اطلاعات و دانش به كالبد جامعه، هويت انسان جديد در بستر دائمي شكلگيري و دگرديسي و زايش مستمر قرار ميگيرد. انسان مدرن در طول زندگي ممكن است بارها بر اثر تحول ذهني و كسب اطلاعات جديد هويتي نو بيابد و انساني ديگرگونه شود. خويشتن يا هويت در فراشدي ناگسستني ساخته و دگرگون ميشود.
5) هويت چند تكه و موزاييكي
رسانهها از طريق ارائه و القاي الگوهاي مختلف و پيامهاي گوناگون و به نمايش درآوردن فرهنگ و انديشههاي مختلف، هويت منسجم و ثابت گذشته را درهم ميشكنند و هويتي چند تكه و موزاييكي ايجاد ميكنند.
انسان مدرن در مقايسه با جامعه سنتي به منابع معرفتي بيشتري دسترسي دارد. رسانهها و فناوريهاي نوين ارتباطي اين منابع را در اختيار بشر امروز قرار ميدهند و از طريق تسهيل در ارتباطات فردي و اجتماعي، تفكرات و انديشههاي گوناگون فرصت ظهور و حضور در عرصه جهاني پيدا ميكنند. آدمي ديگر در چارچوب يك ساختار خاص محدود نيست و آزادي بيشتري در كسب دانش و اطلاعات دارد. لذا هويت سنتي تك منبعي به هويت مدرن چند منبعي و چهل تكه مبدل شده است.
6) هويت تقليدي و منفعل
هويت رسانهاي شده هميشه تحت تاثير و نفوذ شخصيتها و كاراكترهاي رسانهاي است. اين الگوهاي رفتاري كه از طريق ساختن فيلم، تبليغات و تكنيكهاي مختلف رسانهاي ارائه ميشود، در شكلگيري و جهتدهي هويت فردي و اجتماعي انسان مدرن تاثير بهسزايي دارد. تقليد از الگوها و شخصيتهاي سينمايي و تلويزيوني نشانه بارزي از تاثيرپذيري هويت رسانهاي شده از اين الگوهاست. انسان از طريق هم ذاتپنداري از سوي رسانهها هويت و شخصيت تحقق نيافته خود را در عالم خيال و تكنيك محقق ميسازد. قهرمانان رسانهها يكي از متغيرهاي اساسي در شكلدهي به هويت رسانهاي هستند.
7) هويت مشوش
هويت انسان متكي بر آگاهي اوست و حتي آدميت او نيز؛ يعني هر چقدر آدمي آگاهتر باشد، امكان تكامل و تعالياش نيز بيشتر است.
فرهنگ موزاييكي رسانهها ميتواند ذهني پرمحتوا به وجود آورد؛ اما نه ذهني كه از مطالب مفيد و استوار انباشته شده است و وابستگي ذهني را جايگزين خلاقيت بكند. ذهن انسان زير بارش اطلاعات و دانش مشوش ميشود. ذهنيت مشوش و سردرگم نيز به هويت مشوش و نابسامان منجر ميشود و بحران هويت پديد ميآيد. البته اين بحران هويت در جوامع در حال گذار، عميقتر و گستردهتر است.
* برون رفتن از سلطه رسانهها
اينك در عصر اطلاعات با جهاني رسانهاي شده روبهرو هستيم كه صاحبان فناوري و دانش به وسيله قدرت عظيم رسانهاي، فرهنگ و ارزشهاي خويش را به جهاني - انساني تسلط ميدهند و هويتهاي قوي و ملي كشورهاي ديگر را به چالش ميكشانند. اين مساله بهويژه براي كشوري مثل ما كه صاحب تمدن و فرهنگ و انديشه در تاريخ بوده، حياتيتر و جديتر است. پرسش اساسي اين است كه در برابر اين غولهاي رسانهاي چه بايد كرد؟ چگونه بايد از اين زندان هويتي رهايي يافت؟
مسلم اين است كه واكنشهاي قهرآميز و اتخاذ راهكارهاي سلبي و راهبرد مقاومت و نفي پاسخگو نخواهد بود. به عقيده فوكو، «هر مخالفتي ناگزير راههاي اثباتي را نيز پيش ميكشد»؛ لذا يادآور ميشود كه ما ميتوانيم كاري پيش از مقاومت انجام دهيم. سوژهاي ديگر شدن يعني فراتر از آنچه امروز در آن زندگي ميكنيم، خلق كنيم.
براي برونرفت و رهايي از سلطه رسانهها و اين قفس آهنين هويت رسانهاي دو پيشفرض اساسي ميتواند مبناي حركت ما باشد. اول اينكه هويت يك مفهوم ثابت نيست و شكلي قطعي و نهايي ندارد، لذا به عقيده نيچه انسان مدام بايد كسي بشود كه هنوز نيست و يا به عقيده فوكو، انسان امروزي بايد عليه نيروي ويرانگري كه ميكوشد او را در همه جنبههاي زندگي، انديشه و خلاقيتش با ديگران همسان و يكسان كند، مبارزه كند. و دوم اينكه همين جهان ارتباطات فضايي را ايجاد كرده است تا آدمي با گزينش آزادانه شيوههاي مختلف زندگي هويت خود را انتخاب كند و بسازد و اين مهم در جهان مدرن آسانتر است.
در نهايت اينكه در جهان جديد با تنوع زيستي ـ اجتماعي جامعه انساني آدمي حق انتخاب بيشتري دارد و ميتواند با گزينش راه خود تا حدود زيادي استقلال فردي خود را حفظ كند و در جمع فراموش نشود. حال كه قرار است دنيا به سوي جهاني شدن حركت كند، ما ميتوانيم با توانمند كردن فرهنگ و مباني فكري خود و تبديل هويت منفعل به هويت فعال سهم بيشتري در شكلگيري و تكوين هويت جديد داشته باشيم. پس نبايد از اين جهان جديد ترسيد و اين قول نيچه را به ياد داشت كه «خانههايتان را در دامنههاي كوه آتشفشان بنا كنيد.»
* سيدرضا صائمي
دوشنبه 13 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 206]