واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: ورزش - در جستوجوي زندگي در هيماليا
ورزش - در جستوجوي زندگي در هيماليا
پريسا قهرماني:نزديك سه ماه بعد از ناپديد شدن سامان نعمتي در ارتفاعات پاكستان حالا هيچ اطلاعي از سرنوشت «دكتر سعيد بهاءلو» پزشك تيم اميد كوهنوردي ايران در دست نيست. او كه در جريان اولين صعود خارجي خود در قله 7134 متري «تيلي چوپيك» روز سهشنبه هفته گذشته سقوط كرد همچنان در شرايط نامشخصي قرار دارد و تلاشها تا اين لحظه هيچ نتيجه مثبتي به همراه نداشته. روز گذشته دبير فدراسيون كوهنوردي بعد از پنج روز از اختصاص چهار پرواز براي يافتن پزشك تيم اميد خبر داد. پروازهايي كه البته رقمزننده اتفاق خاصي نبوده است. به گفته اقبال افلاكي قرار است بعد از بينتيجه بودن امداد هوايي قراردادي با يك شركت نپالي منعقد شود تا براساس آن عمليات امداد و نجات از طريق زميني هم پيگيري شود. اين در شرايطي است كه هنوز مشخص نيست با وجود گذشت زمان زيادي از حادثه اين گروه از چه زماني كار امداد و نجات را آغاز ميكند. اين در حالي است كه هماكنون برادر پزشك تيم اميد در كاتماندو همراه با كادر فدراسيون حضور دارد تا از نزديك در جريان تمام شرايط و فعاليتهاي جستوجو باشد و قرار است سه نفر ديگر از بستگان او هم به زودي به كاتماندو اعزام شوند. عملياتهاي مختلف براي يافتن بهاءلو در شرايطي در جريان است كه بستگان او از وضعيت فعلي رضايت ندارند. مريم معين همسر پزشك تيم اميد با اشاره به ناكافي بودن تجهيزات لازم براي عمليات شناسايي، واكنش مسوولان فدراسيون را در قبال جستوجوي همسرش بسيار دير ميداند، او كه يك روز و نيم بعد از سقوط همسر خود در جريان ماجرا قرار گرفته تاكيد ميكند كه پروازهاي امدادي چند روز بعد از سقوط اتفاق افتاده و اين مسئله به هيچ وجه نميتواند قابل قبول باشد: «فدراسيون در جريان اين ماجرا خيلي دير عمل كرد. تنها جستوجوي جدي كه در اين زمينه انجام شد روز شنبه بود، يعني درست چهار روز بعد از سقوط سه پرواز امدادي داشتند كه با تجهيزات كامل نبوده و كاملا مشخص است كه نتيجهاي نداشته. همين امروز با وجود اينكه شرايط هوايي مساعد بوده هيچ تجسسي صورت نگرفته. البته مسوولان فدراسيون ميگويند هر كاري كه لازم بوده در اين زمينه انجام دادهاند اما ما حس ميكنيم كه آنها خيلي زود از زنده بودن سعيد نااميد شدهاند.» با اين وجود مريم معين در گفتوگويي كه صبح ديروز با كيومرث هاشمي داشت به ادامه كار تا حدود زيادي اميدوار شد. به گفته او معاون سازمان تربيتبدني در تماس با رئيس فدراسيون كوهنوردي براي ادامه تجسس دستور جدي داده است: «تاكيد كردند كه هيچ مشكلي وجود ندارد و بايد از همه امكانات زميني و هوايي براي پيدا كردن سعيد استفاده شود و حتي يك ثانيه هم از دست نرود. از آن لحظه من منتظرم تا هر لحظه يك خبر تازه درباره سعيد بشنوم. چون من و تمام خانواده اميدوار به زنده بودناش هستيم.» اميدواري كه قبل از اين بعد از سقوط سامان نعمتي در ارتفاعات «نانگاپاربات» هم وجود داشت. عضو تيمملي ايران كه اخبار سقوط غيرمنتظرهاش برخلاف واكنشهاي فدراسيون كوهنوردي بازتابهاي بسياري داشت تا جايي كه دكتر «بروس نورمند» يكي از معروفترين كوهنوردان جهان كه به واسطه صعودهاي فنياش به قلههاي هيماليا و قراقروم شهرت دارد در مقالهاي كه در سايت «Iranian challengers» به چاپ رسيده حواشي ماجرا را توصيف كرد. نورمند كه در زمان حادثه نانگاه پاربات در قراقروم به سر ميبرد بلافاصله برنامهاش را رها كرد و با پرواز هليكوپتري كه فراهم شده بود به كمپ اصلي ديامير آمد، او دو روز در منطقه ماند ولي هواي خراب اجازه هيچ فعاليتي به او و ديگران نداد و ناگزير در وضعيتي كه پنج روز از گمشدن سامان نعمتي گذشته بود نااميدانه به پايين برگشت. «نميتوانم ادعا كنم كه كمك من به تيم ايراني نوعي عمليات نجات بوده است. من صرفا در زماني بحراني در صحنه حاضر بودم تا اطمينان حاصل كنم آنان ميتوانند به گونهاي منطقي بر آرزوهاي قابل درك اما انتحاري خود كه منجر به عملكردهايي از آن قسم شد فايق آيند. پنج كوهنورد تقريبا بيهيچ شكي بدون من هم قادر به انجام دقيق و محتاطانه اين كار بودند.
البته اگر سه يا چهار باربر ارتفاعي كه در غياب من دستور به صعود تا كمپ 2 را گرفته بودند وارد عمل ميشدند قطعا با خطر مرگ روبه رو بودند چون براي رسيدن به پيكر سامان 2000 متر ارتفاع و سه روز كار سخت باقي مانده بود.
من روي تصميم خود ايستادگي كردم تا نسبت به بازگشت تمامي اعضا در عصر 20 جولاي به كمپ اصلي ﻣﻄﻣﺌﻦ شوم. باز تكرار ميكنم هر گونه عملكرد ديگري تحت آن شرايط به شدت خطرناك و همچنين بيفايده بود چون بدون شك پيش از اتمام آن سامان جان باخته بود. از آن جايي كه حتي ورزيدهترين باربران پاكستان هم تجربيات كافي براي اين نوع كارها ندارند، زندگي افراد بيشتري حين عمليات نجات درمعرضخطر جدي قرار ميگرفت همچون حادثه آگوست امسال در كيتو كه دو نفر از 11 نفر كشته شده باربران پاكستاني بودهاند.
به عنوان تاييدي بر دشوار بودن هر نوع فعاليت امداد و نجات در ارتفاع بالا ماجراي «ايناك اوچويا» كوهنورد اسپانيايي بسيار ورزيدهاي كه به علت ادم مغزي در ارتفاع 7500 متري در مي2008 در آناپورنا جان باخت، كافي است. تيمي بينالمللي متشكل از تعدادي از بهترين كوهنوردان دنيا همچون نلي استاك سوئيسي، دنيس اوروبكوي قزاق و دن اوبوي كانادايي به كمك او شتافتند اما پس از چهار روز تنها استاك توانست بدون آنكه تجهيزاتي همراه خود داشته باشد، به وي برسد. تيم پشتيبان به كمك هليكوپتر و پزشك، در آن زمان 1500 متر مسير سخت را پايينتر از آنان پيش رو داشتند. اوچويا پس از اين چهار روز بهرغم اقامت درچادر، خوردن غذا و آب و دريافت دگزامتازون جان باخت. در مورد سامان احتمال زنده ماندن به مدتي طولانيتر و بدون وجود هيچكدام از عوامل بالا ( كه در مورد اوچويا انجام شد) صفر بود. در مورد سامان اشتباهات زودتر اتفاق افتاده بود و درحقيقت وضعيت بعد از روز صعود قله غيرقابل جبران بود. در اين جا ميبايست رك و راست گفت كه در ارتفاعات بالا هيچ اشتباهي قابل جبران نيست. حتي كوچكترين تصميمگيريهايي كه در زمان اتخاذ ممكن است منطقي هم به نظر آيند ميتوانند مبدل به اشتباهاتي مرگبار شوند.
دو سوال كليدي در ارتباط با حادثه در اين جا مطرح است:
1- آيا هم تيميهاي سامان كار اشتباهي انجام دادند كه وي را تنها برگرداندند؟
2 - آيا هم تيميهاي سامان كار اشتباهي كردند كه كمپ چهار را بدون او ترك كرده، پايين آمدند؟
با نگاهي همراه با حسرت به گذشته، هر دوي اين پرسشها ميتواند به عنوان تصميماتي كه به قيمت جان سامان بود، در نظر گرفته شود.
1 - بنا به مطلب فوق، اين امر آشكار است كه سامان در مراحل آغازين ابتلا به ادم مغزي در ارتفاع بالا بوده است. اينها تنها علتي است كه ميتواند رفتار نامعقول او را توجيه كند كه از رد پاهاي خود خارج شد. اين امر با سه شب زنده ماندن او تناقضي ندارد. ادم مغزي بيشتر روي واكنشهاي مغز تاثير ميگذارد (درتصميمگيري) و در مرحله بعد بر ارگانيزم بدن. آيا بايد همنوردان او شرايطش را تشخيص ميدادند؟ در حقيقت اين امر محتمل است كه علاوه بر سامان هر يك از ديگر اعضاي تيم نيز در يك سطحي از بيماري ارتفاع قرار داشتهاند. همنوردان سامان بيش ازخود او مسووليت بيشتري براي شرايط او نداشتهاند. نشانههاي شروع ادم مغزي در اشكال مختلفي ميتواند ديده شود و وضعيت سامان خيلي بيشباهت به آن (اشكال بروز ادم مغزي) بوده است كه بتواند مرگآور بودن آن حتي براي همنورداني سالم يا پزشكي ماهر مورد تشخيص واقع شود. همنوردان او كار درستي كردند كه به او دگزامتازون تزريق كردند و دستور بازگشت دادند. اينكه براي بازگشت به وسيله پنج عضو ديگر تيم همراهي نشده است احتمالا بدين سبب بوده كه ايشان نتوانستند پيشبيني كنند كه از اين پس رفتار او چه قدر نامعقول خواهد شد. بايد درك شود كه هيچكدام از حوادث كوهستان، حتي حوادث كوچك با اهداف كينهجويانه همراه نميباشد و ابدا اين امكان وجود ندارد همنوردان سامان عمدا زندگي او را به خطر انداخته باشند. ايشان در بيشتر ساعات روز بعد از صعود، بهرغم اينكه نميدانستند كجا را جستوجو كنند به اميد امداد به او ماندند (در كمپ چهار ) و با توقف طولاني در آن جا زندگي خود را به شدت به خطر انداختند. بايد گفت كه سامان به آساني ترك نشده بود.
2 - از آن جايي كه اعضاي تيم وي تنها كساني بودند كه درتمامي زمانها به حد لازم جهت نجات او به وي نزديك بودند، براي من با توجه به وضعيتي كه در آنها در اولين ملاقاتمان ديدم جاي هيچ شكي نيست كه آنها در شرايط جسمي مناسب براي مبادرت به كمك نبودهاند. بدون شك بعضي از آن پنج كوهنورد جان به در برده، در صورتي كه بازگشتشان براي يك روز ديگر به تاخير ميافتاد، ميمردند.
اين موضوع اخير، تاكيدي است بر همبستگي اعضاي تيم ايراني. آنها گروهي از دوستان نزديك بودند كه هر آنچه ميتوانستند براي هم انجام ميدادند و اين كاملا مخالف بسياري از مرگهاي اخيري است كه در ارتفاعات پيش آمده، از جمله عملكرد غير تيمياي كه منجر به ترك «زاواكا استفانو» در سال 2007 در كيتو شد .
به طور خلاصه، بر اساس مشاهدات عيني، اين شاهد، شديدا مخالف اين نظر است كه هم تيميهاي سامان به خاطر مرگ وي از نظر قانوني ﻣﺴوول شناخته شده و مستحق مجازات باشند.
پس از اينچنين وقايع ناخوشايندي ميبايست در كنار يكديگر و در كنار اعضاي تيم كه خود رنج زيادي را متحمل شدهاند حضور داشته باشيم و هرگونه برخورد قانوني در اين شرايط مصيبت و فاجعه به وجود آمده را به يك كمدي مسخره تبديل خواهد كرد.
دوشنبه 13 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دنياي اقتصاد]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 126]