واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: بارها شنیده ایم كه عكاسی، «ثبت لحظات» است. حقیقت نهفته در این عبارت همان میل آدمی به جاودانگی است. به عبارتی متوقف كردن زمان معطوف به جاودانه ساختن حیات. عكاسی همچنین «تن» فن و هنر است جایی كه هر دوی اینها گرد هم می آیند. از نظر والتر بنیامین، عكاسی راز حركت را از طریق بازنمایی مقطع، آشكار و برملا می كند. او درباره آن عبارت «ناخودآگاه دیداری» را به كار می برد. آنچه را كه چشم می بیند، ذهن خودآگاه بنا به ابعاد یا حركت نمی تواند دركش كند.
تكنولوژی دوپهلو عمل می كند؛ درباره مفهوم «ازخودبیگانگی» سخن ها گفته شده است اما از دیگر سو چیزهای بیشتری را در دسترس بشر قرار می دهد. یعنی «امكان» بیشتری به آدمی می دهد؛ این «امكان بیشتر» همیشه هم به معنای سهولت وضعیت نیست. حتی گاهی كمیك هم می شود. عكاسی ابزار تكنیكی است كه می تواند یك «چیز» (فی المثل اثر هنری) را تكثیر كند. در این تكثیر، نوعی «وانمودن» چیزها مطرح می شود؛ اینكه تابلوی مونالیزا به وسیله تكنولوژی تنها در موزه لوور اختصاص نمی یابد بلكه در همه جا و هر جا كه ما بخواهیم، حضور می یابد، در عین اینكه امكان دسترسی به آن میسر می شود اما به نوعی وانمودن مونالیزا به حساب می آید. هر چند برخی ممكن است بگویند این وانمودن چیز بدی نیست و در زندگی ما كاركرد خودش را دارد. امروزه تكنولوژی، چیزی بیش از «تكثیر» و «امكان» در اختیار آدمی گذاشته است. امروزه دیگر لزومی ندارد عكاس حرفه ای باشی تا اجازه دست گرفتن دوربین داشته باشی.
مثلاً با «هندی كم»ها كه در یك مشت ما جا می شوند، می توانیم سوژه ای را ثبت كنیم بدون آنكه چندان برای تنظیم دوربین قبول زحمت كنیم. حتی می توانیم پس از ثبت آن، بر روی تصویر به وسیله محتویات تكنیكی درون دوربین تغییرات دلخواه را بدهیم. با هندی كم ها و موبایل های لنزدار می توانیم هر لحظه از خصوصی ترین بخش زندگی خود را ثبت كنیم. به قول بنیامین «ریزترین چیزهای زندگی» را. طبعاً این عرصه ثبت كردن ها، پیچیدگی ها و معضلات خودش را همراه دارد. وقتی ریزترین چیزهای زندگی ثبت شود، امكان سوءاستفاده بیشتری خواهد بود. اینجا است كه قانون و نظام نظارت و مدیریت، بیشترین بهره را می برد. چرا كه می تواند به ثبت همان چیزهای ریز استناد كند. چندی پیش، خودرویی در یكی از باندهای اتوبان آتش گرفته بود. باندهای دیگر باز بود و خودروهای دیگر می توانستند تردد كنند. اما به طور شگفت انگیزی خیل خودروها در دو طرف اتوبان نگه داشته بودند به طوری كه به نظر می آمد تصادف سختی صورت گرفته است اما اكثر رانندگان این خودروها با موبایل های لنزدار یا هندی كم در حال «ثبت» بودند. در حالی كه آتش همه جای خودرو را فرا گرفته بود و از سرنوشت راننده هم خبری نبود، همگان موبایل ها را رو به آن نشانه رفته بودند. آنچه اصل و حقیقت بود در حال سوختن بود اما مردمان دل به وانموده بسته بودند. كسی دیگر تلخی این واقعه را اعتنایی نداشت. مهم تماشاگری و ثبت بود. شاید هم آنها برای مسابقات رنگارنگ تلویزیونی كه هرروزه از ما می خواهند عكس های موردنظر را برایشان ارسال كنیم تا مستحق جایزه باشیم، خود را كنار می كشند و لحظه ای را ثبت می كنند. گویی آنها به زعم بنیامین می خواهند كه سوژه، چیزی از زندگی اش را جدا كند و به تصویر بدهد. اما وقتی «حقیقت» در حال سوختن است، ثبت لحظه چه اهمیتی دارد؟
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 305]