واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: زن در آفرينش در بعد روحي و جسمي از همان گوهري آفريده شده كه مرد آفريده شده است و هر دو جنس در جوهر و ماهيت يكسان و يگانهاند و تمايز و فرقي در حقيقت و ماهيت ميان زن و مرد نيست. قرآن به صراحت از اين حقيقت پرده برميدارد: يا ايهاالناس اتقوا ربكم الذي خلقكم من نفس واحده و خلق منها زوجها... اي مردم از پروردگارتان كه شما را از نفس واحدي آفريد و جفتش را (نيز) از او آفريد و از آن دو زنان و مردان بسياري پراكنده كرد پروا داريد. (نساء 1) هوالذي خلقكم من نفس واحده و جعل منها زوجها ليسكن اليها... او است آن كس كه شما را از نفس واحدي آفريد و جفت وي را از آن پديد آورد تا بدان آرام گيرد. (اعراف 189) بنابراين زن در آفرينش از همان جوهر و گوهر مرد است و انديشه يكساني و يگانگي ماهوي زن و مرد، انديشه قرآني است كه از آيات الهي به روشني به دست ميآيد.
زن در تاريخ و ملل گوناگون:
زن را يك موجود ضعيف و ناچيز به شمار ميآوردند. به دختران ارث نميدادند و بعضي او را از افراد بشر و انسانيت به شمار نميآوردند. فقط زنان را براي خدمت به مردان و اطفاي شهوت جنسي براي مردها نگاه ميداشتند. اگر زن ميمرد مرد ميتوانست زن بگيرد ولي اگر شوهر ميمرد زن حق ازدواج نداشت و از معاشرت در خارج هم ممنوع بود. در هند زن تابع شوهر بود و بعد از مردن او ديگر حق ازدواج نداشت و بايد با جسد شوهر سوزانده ميشد. زن در ميان ملل قبل از اسلام حد وسط بين انسان و حيوان بود. از او مانند انسان ضعيفي كه بايد به انسانهاي متوسط كمك بدهد استفاده ميشد. اعراب مشرك، خشن، بيرحم و متعصب، دختران معصوم خود را زنده به گور ميكردند تا وقتي كه خورشيد اسلام از پس ابرهاي تاريك عربستان طلوع نمود. پيغمبر اسلام (ص) پس از ارشاد كلمه توحيد با اشاره پروردگار در قرآن اول كاري كه كرد از اين عادت شوم اعراب جلوگيري نمود، حضرتش به زنان و دختران احترام ميگذاشت و چنان كه شيعه و سني نقل كردهاند مكرر دست دخترش فاطمه سلام الله عليها را ميبوسيد و ميفرمود: فاطمه بضعه مني من آذاها فقد آذاني و من آذاني فقد آذان الله. فاطمه پاره تن من است هر كس او را اذيت كند حقيقتا مرا اذيت كرده است و هر كس مرا اذيت كند خدا را اذيت كرده است.
بررسي ورد نظريات تحقيرآميز درباره زن:
در زمينه بحث مذكور استاد شهيد مطهري (ره) مباحث جالبي را بيان داشتهاند كه به اختصار در ذيل مورد اشاره قرار ميدهيم:
يكم) اگر بخواهيم ببينيم نظر قرآن درباره خلقت زن و مرد چيست لازم است به مسئله سرشت زن و مرد كه در ساير كتب مذهبي نيز مطرح است توجه كنيم. قرآن نيز در اين موضوع سكوت نكرده است. بايد ببينيم قرآن زن و مرد را يك سرشتي ميداند يا دو سرشتي؛ يعني آيا زن و مرد داراي يك طينت و سرشت ميباشند و يا داراي دو طينت و سرشت؟ قرآن با كمال صراحت در آيات متعددي ميفرمايد كه زنان را از جنس مردان و از سرشتي نظير سرشت مردان آفريدهايم. قرآن درباره آدم اول ميگويد: همه شما را از يك پدر آفريديم و جفت آن پدر را از جنس خود او قرار داديم. (سوره نساء آيه 1) درباره همه آدميان ميگويد: خداوند از جنس خود شما براي شما همسر آفريد. (سوره نساء و سوره نحل و سوره روم)
دوم) در قرآن از آنچه در بعضي از كتب مذهبي هست كه زن از مايهاي پستتر از مايه مرد آفريده شده و يا اينكه به زن جنبه طفيلي وچپي دادهاند و گرفتهاند كه همسر آدم اول از عضوي از اعضاي طرف چپ او آفريده شده اثر و خبري نيست. عليهذا در اسلام نظر تحقيرآميزي نسبت به زن از لحاظ سرشت و طينت وجود ندارد.
سوم) يكي ديگر از نظريات تحقيرآميزي كه در گذشته وجود داشته است و در ادبيات جهان آثار نامطلوبي به جا گذاشته است اين است كه زن عنصر گناه است. از وجود زن شر و وسوسه بر ميخيزد. زن شيطان كوچك است. ميگويند در هر گناه و جنايتي كه مردان مرتكب شدهاند زني در آن دخالت داشته است. ميگويند مرد در ذات خود از گناه مبراست و اين زن است كه مرد را به گناه ميكشاند. ميگويند شيطان مستقيما در وجود مرد راه نمييابد و فقط از طريق زن است كه مردان را ميفريبد. شيطان زن را وسوسه ميكند و زن مرد را. ميگويند آدم اول كه فريب شيطان را خورد و از بهشت سعادت بيرون رانده شد از طريق زن بود. شيطان حوا را فريفت و حوا آدم را.
قرآن داستان بهشت آدم را مطرح كرده ولي هرگز نگفته كه شيطان يا مار حوا را فريفت و حوا آدم را. قرآن نه حوا را به عنوان مسئول اصلي معرفي ميكند و نه او را از حساب خارج ميكند. قرآن ميگويد: به آدم گفتيم خودت و همسرت در بهشت سكني گزينيد و از ميوههاي آن بخوريد. قرآن آنجا كه پاي وسوسه شيطان را به ميان ميكشد ضميرها را به شكل تثنيه ميآورد، ميگويد فوسوس لهما الشيطان (اعراف/20) شيطان آن دو را وسوسه كرد فدليهما بغرور (اعراف/22) شيطان آن دو را به فريب راهنمايي كرد و قاليمهما اني لكما لمن الناصحين (اعراف/21) يعني شيطان در برابر هر دو سوگند ياد كرد كه جز خير آنها را نميخواهد. به اين ترتيب قرآن با يك فكر رايج آن عصر و زمان كه هنوز هم در گوشه و كنار جهان بقايايي دارد سخت به مبارزه پرداخت و جنس زن را از اين اتهام كه عنصر وسوسه و گناه و شيطان كوچك است مبرا كرد.
چهارم) يكي ديگر از نظريات تحقيرآميزي كه نسبت به زن وجود داشته است در ناحيه استعدادهاي روحاني و معنوي زن است. ميگفتند زن به بهشت نميرود، زن مقامات معنوي و الهي را نميتواند طي كند، زن نميتواند به مقام قرب الهي آن طور كه مردان ميرسند برسد. قرآن در آيات فراواني تصريح كرده است كه پاداش اخروي و قرب الهي به جنسيت مربوط نيست. به ايمان و عمل مربوط است. خواه از طرف زن باشد و يا از طرف مرد. قرآن در كنار هر مرد بزرگ و قديسي از يك زن بزرگ و قديسه ياد ميكند. از همسران آدم و ابراهيم و از مادران موسي و عيسي در نهايت تجليل ياد كرده است. اگر همسران نوح و لوط به عنوان زناني ناشايسته براي شوهرانشان ذكر ميكند، از زن فرعون نيز به عنوان زن بزرگي كه گرفتار مرد پليدي بوده است غفلت نكرده است. گويي قرآن خواسته است در داستانهاي خود توازن را حفظ كند و قهرمانان داستانها را منحصر به مردان ننمايد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 41]