واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: زنان بر لبه تيغ انتخابات
تفاوت آشكار عملكرد دو دولت اخير كه از دو طيف متباين سياسي بودهاند ميزاني در اين زمينه محسوب ميشود و انتخاب را براي جامعه آگاه ايران اسلامي به ويژه در آستانه انتخابات دهم آسان ميكند.
معصومه ابتكار در ستون سرمقاله كارگزاران نوشت:
حدود دو سال پيش و چندي قبل از انتخابات رياستجمهوري فرانسه، يك نسخه از كتاب انگليسي تسخير را براي خانم «سگولن رويال» رقيب اصلي آقاي ساركوزي ارسال كردم. اين كتاب كه ماجراي 13 آبان 58 و خاطرات مرتبط با آن است همراه نامهاي ارسال شد كه در آن بر ضرورت شناخت تحولات جهاني با توجه به تاريخ معاصر تاكيد كرده بودم. مدتي بعد خانم رويال كارتي را به عنوان تشكر از ارسال كتاب با اشاره به اينكه حتما كتاب را مطالعه و از آن استفاده خواهد كرد، برايم فرستاد.
خانم رويال البته در انتخابات فرانسه راي نياورد ولي كماكان رهبري حزب منتقد دولت را در آن كشور عهدهدار است. آقاي «ژوسپن» نخستوزير اسبق فرانسه كه اخيرا در نشست بنياد بينالمللي گفتوگوي تمدنها در تهران شركت كرده بود، ميگفت: در معادلات سياسي فرانسه اينك اميد زيادي به اين خانم وجود دارد.
اگرچه دوران بحث ضرورت حضور زنان در عرصههاي عالي سياستگذاري و سكانداري سياسي كشورها گذشته و براي عمده ساختارهاي سياسي غرب، مسئله حضور زنان در عاليترين سطوح و موقعيتهاي سياسي نشان از يك باور اعلامشده دارد، ولي اينكه زنان تا كجا در عرصه رقابتهاي حزبي كشورهاي صنعتي و توسعهيافته موفق بودهاند، هنوز جاي بررسي و مداقه دارد.
يعني اينكه تا چه حد اين حضور به بهبود مناسبات اجتماعي، سياسي و اقتصادي كشورها منتهي شده و آيا سبب غلبه نگاه زنانه مبتني بر اخلاق و عطوفت بوده، بايد مورد تامل قرار گيرد. در اين ميدان البته ايالات متحده آمريكا تاخير بيشتري داشته است، گرچه شاهد حضور زنان شاخص در سطوح عالي مانند مادلين آلبرايت در دوره كلينتون و كاندوليزا رايس در دوره بوش بودهايم، ولي هنوز در آمريكا خانمي رئيسجمهور يا معاون رئيسجمهور نشده است.
در مقالهاي ميخواندم كه: جالب است آمريكا بايد در برخي موارد از ايران درس بگيرد. در اين مقاله به يك آگهي در مورد استفاده از گاز طبيعي در حملونقل عمومي ايران و ضرورت درس گرفتن آمريكاييان از اين تجربه موفق ايران اشاره شده بود. همچنين اينكه از حدود 10 سال پيش تاكنون يك معاون رئيسجمهور زن در كابينه جمهوري اسلامي ايران حضور دارد، در حالي كه در آمريكا چنين موردي نبوده است. اين رويكرد البته مورد توجه ستاد انتخاباتي مككين قرار گرفت.
او، سارا پيلن را به عنوان معاون اول خود برگزيد كه در هفتههاي اول حضورش شگفتيآفرين شد و توانست آرا را به نفع مككين جابهجا كند. ولي خيلي زود بيتجربگي و ناتواني اين خانم سبب بروز ترديدهاي زيادي نسبت به وي و برنامههاي انتخاباتي مككين شد، تا آنجا كه امروز اين اقدام چندان مثبت ارزيابي نميشود و به عنوان تصميمي عجولانه و مقطعي مورد انتقاد قرار ميگيرد. در هر حال اين واقعيتي انكارناپذير است كه عالم سياست در همه جاي دنيا كماكان با غلبه نگاه مردانه مواجه است و اين نگاهها عرصه رقابت براي زنان را دشوار ميكند. زنان در اين عرصه با شرايط نابرابر، تهديدات، اتهامات و حسادتهاي فراوان از طرف حاكمان و قدرتمندان مذكر قرار گرفته و از عرصه رقابت كنار ميروند. در اين حال بحثهاي گسترده سياسي و اجتماعي مرتبط، نگاه عدالتطلبانه جنبش زنان در اين عرصه را مطرح ميسازد؛ نگاهي كه ميتواند با تكيه بر ابعاد روانشناختي و رفتاري سبب ايجاد تعادل در دنياي خشن و اقتدارگرايانه سياست مبتني بر ثروت و قدرت شود. در واقع نگاه معطوف به گذشت، عاطفه و روابط انساني از منظري مادرانه و توام با حس دغدغه براي نسلهاي آينده و سرنوشت كره مسكون، اين قابليت را دارد كه بسياري از تصميمات يكسويه فعلي را متعادل نمايد. اين نظريهاي قابل تامل است كه گرايش جهان امروز به سمت خشونت و ناامني و غلبه بياعتمادي و نااميدي ناشي از فقدان روح زنانه در حكمراني جهاني و مناسبات كشورها و غلبه تفكر و حضور مردانه در عرصه سياسي دنياست. البته موضوع مشاركت زنان در انتخابات را از منظر ديگري ـ شكل و ميزان حضور آنان در انتخابات ـ نيز ميتوان ديد.
براساس آمار و روندهاي جهاني اين حضور طي دهههاي اخير بهطور كلي رو به افزايش بوده، اگرچه در كشورهاي مختلف كميت و كيفيت آن تفاوتهاي زيادي داشته و به عنوان يكي از شاخصهاي مهم توسعهيافتگي در مقياسهاي جهاني به حساب آمده است. از اين منظر اتفاق جالبي كه در انتخابات آمريكا بسيار مشهود است نقش هيلاري كلينتون در مراحل اوليه و سارا پيلن در مراحل بعد در جلب مشاركت جمعيتهاي زنان و جوانان حتي فراتر از جريانات حزبي و پايگاههاي متداول اجتماعي بوده است.
اگرچه در مورد خانم كلينتون اين پديده به صورت فراگير رخ داد، ولي در نهايت عامل پيروزي او بر اوباما نبوده و مشخص شد كه عواملي قويتر از جنسيت و حتي نژاد در اين انتخابات نقش دارند. اين مسئله پس از مدتي در مورد سارا پيلن نيز مصداق يافت. حضور گسترده زنان و جوانان را به خصوص در مقايسه با انتخابات قبلي آمريكا ميتوان ناشي از چند عامل متداخل تلقي كرد. اول، شرايط خطير اقتصاد آمريكاست كه از بيش از يك سال قبل براي عموم مردم ملموس بوده، دوم وضعيت بد سياست خارجي آمريكا به ويژه بعد از حمله به عراق و سوم عدمپايبندي سياستمداران كنوني به وعدههاي انتخاباتي آنهاست. اين مجموعه عوامل سبب مقبوليت بيشتر گزينه تغيير و تحول در مقابل پذيرش وضعيت موجود شده است. در اين ميان يكي از مهمترين عوامل بلندمدت بودن فرآيند انتخابات و طرح گسترده ديدگاههاست كه فرصتي براي طرح كليات و جزئيات مواضع كانديداها را فراهم ميسازد و محك خوبي براي ارزيابي توانمندي و پاسخگويي نامزدهاي رياستجمهوري است. اين ماجرا البته در كشورهاي در حال توسعه در قالب فرهنگ و ساختارهاي سياسي و اجتماعي مختص آنها قابل طرح و تحليل است و كشور ما نيز از آن مستثني نيست. هيچ ناظر و تحليلگر منصفي نميتواند نقش زنان را در مناسبات مختلف سياسي پس از انقلاب و تعيين سرنوشت كشور و قواي مقننه و مجريه، شوراها و انتخابات خبرگان ناديده يا كمرنگ انگارد. اگرچه بروز نگاهي كه زنان را بيشتر به عنوان عناصري حاشيهاي و دست دوم تلقي ميكند در موقعيتهاي بسياري ديده و باعث شده كه در مواردي زنان نتوانند اثر لازم را در عرصههاي سياسي بر جايگذارند. طي اين سالها مطالعات نشان ميدهد كه بيشترين اثرگذاري راي زنان در انتخابات خرداد 76 و خرداد 80 رياستجمهوري بوده و بهزعم برخي كارشناسان اين راي نهتنها موثر، بلكه تعيينكننده شده است. اما در مقاطع ديگري مانند انتخابات مجلس هفتم راي دادن و به خصوص راي آوردن زنان كمرنگ جلوه كرد، به حدي كه بعد از مجلس ششم موضوعات و مباحث حقوقي آنان در دستور كار مجالس- آنچنان كه بايد- قرار نگرفت. ظاهرا خانمهاي نماينده در مواجهه با غلبه نگاه مردانه و ترس از اتهامات فمينيستي، سكوت را بر اقدام ترجيح دادند. ولي برههاي كه در پيش داريم آزموني براي جلب مشاركت زنان در تعيين سرنوشت خود و انتخابات مهم رياستجمهوري دهم خواهد بود. اين برهه نميتواند فارغ از تحولات داخلي و بينالمللي مورد توجه قرار گيرد و عملكرد كانديداها و مواضع آنان در قبال هويت فردي و موقعيت زنان در خانواده و جامعه و عرصههاي مديريتي به عنوان آزمون و محكي براي جامعه محسوب خواهد شد.
تفاوت آشكار عملكرد دو دولت اخير كه از دو طيف متباين سياسي بودهاند ميزاني در اين زمينه محسوب ميشود و انتخاب را براي جامعه آگاه ايران اسلامي به ويژه در آستانه انتخابات دهم آسان ميكند.
تفاوتي كه سبب شد يك دولت در جهت تقويت كرامت و هويت فردي زن و بسط و گسترش مشاركت اجتماعي و سياسي وي در عين حفظ ارزشهاي خانوادگي حركت كند و دولت بعد بدون توجه به شخصيت و هويت فردي او و تنها با تاكيد مقتدرانه بر ظواهر و پوشش و مسووليتهاي خانوادگي و اشاعه اتهام فمينيستي به ديدگاههاي مترقيانه زنان مسلمان تلاش نمايد.
نگاه دوم اينك سبب ايجاد و تقويت سقفهاي شيشهاي براي زنان شده كه بارزترين اين سقفها سهميهبندي جنسيتي در دانشگاههاست. البته مقوله سقفهاي شيشهاي و محدوديت براي انتخاب شدن زنان به عنوان سكاندار قوه مجريه كشور و تفسير كلمه بحثبرانگيز «رجال» از مقولاتي است كه جاي بحث فراوان دارد و مجال ديگري ميطلبد.
يکشنبه 12 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 282]