تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 13 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام حسن عسکری (ع):وصول به خداوند عزوجل سفری است که جز با عبادت در شب حاصل نگردد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820440696




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

چطور کله بریده را از گمرک ترخیص کنیم؟


واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق:


داخل این پاکت چیست؟… نمک؟ هروئین؟ کوکائین؟ گلوتامین؟
من امروز 30 مرحله اداری را طی 6 ساعت کامل در گمرک فرودگاه امام برای ترخیص محمولهای 8 کیلویی از این چیزی که میبینید طی کردم و بامزه اینجاست که در حال حاضر مسئولان فرودگاه امام هم در ندانستن محتوی این پاکت فرقی با شما ندارند.
ماجرای اصلی: دوستم امیرحسین دانشجوی دکترای دامپزشکی دانشگاه فردوسی برای پایاننامهاش نیاز به نوعی اسید آمینه دارد به اسم گلوتامین. از آنجایی که نمونه مورد نظر در ایران پیدا نمیشود با یک دانشگاه آلمانی وارد مذاکره میشوند و آنها وقتی متوجه هدف تحقیقاتی این پروژه میشوند ، میپذیرند که 8 کیلو از آن را بصورت رایگان برایش دیاچال کنند. این 8 کیلو پودر سفید که در سطلی شبیه سطل رنگ بستهبندی و پست شده برای طی مراحل اداری و قانونی در گمرک فرودگاه میماند. من باید امروز همراه با معرفینامه دانشگاه فردوسی و برگه گمرکی که تحویل دیاچال شده میرفتم به 30 کیلومتری تهران تا آن را تحویل بگیرم. بلکه اوضاع خوراک طیور در ایران سر وسامانی بگیرد. اما…

اداره گمرک فرودگاه امام به مجموعه چندین سوله بزرگ میگویند که در فضایی خارج از فرودگاه دایر است. پر از کارمند و پر از مراجع. من ساعت 9 صبح که رسیدم خوشخیالانه فکر میکردم-عقل حکم میکرد- الان میروم برگه را تحویل میدهم و کارت ملیام را نشان میدهم و بسته را برایم میآورند. وقتی با جمعیت مراجعین گیج و ملول آنجا روبرو شدم در دلم خندیدم که عجب بیچارههایی هستند، باز خوب است که کار من ساده است و راحت راه میافتد. خیالم دیری نپایید. من ساعت 3 بعد از ظهر که آنجا را ترک کردم این مراحل را به ترتیب گذرانده بودم:



کور شوم اگر دروغ بگویم، اسم برخی دایرهها را ممکن است مندرآوردی گفته باشم ( مثل مدیر اداری که نمیدانم دقیقن سمتش همین بود یا نه ولی به هر حال کارش همین بود) اما همهشان وجود خارجی دارند و این سلسله مراتب بدون درنظر گرفتن مسیرهای اشتباهی و هرز نوشته شده، یعنی مسیر اداری رایج است.

خب، کمی از تصور من فاصله داشت اما اشکالی ندارد، به هر حال گمرک وظیفه سختی دارد، گیت ورودی کشور است، باید هم خوب مراقبت شود. تنها بدی ماجرا این بود که گمرک علیرغم این مسیر طویل ( آبزورد) اصلن نمیفهمید که محموله من چه بود.

بیا تصور کنیم من و امیرحسین سردستههای یک باند مافیایی هستیم که میخواهیم از آلمان کوکائین وارد کشور کنیم. رابط آلمانی ما یک کاغذ تایپ کرده که رویش نوشته این سطل محتوی گلوتامین است و چسبانده روی محموله 8 کیلویی کوکائین. بعد این سطل را فرستاده ایران. گمرک آن را نگه میدارد بعدش چه کار میکند؟

اولین جایی که به نظر میرسید کارشناسان هوشمند و زحمتکش دست به کار میشوند مرحله نمونهگیری و فرستادن آن به آزمایشگاه است. کار به این صورت است: ته یک سوله تاریک یک کارگر گردن کلفت چرب و چیل میآید با کاتر و آچار در سطل را باز میکند. یک تیکه نایلون از روی زمین برمیدارد میدهد دستت و تو باید یه مشت از این پودر را بریزی توی نایلون. بعد هم شیتیل میخواهد و به کمتر از 4هزار تومن راضی نمیشود. خب، لابدبعدش این نمونه ها را باید در شرایط خیلی امنیتی برسانیم آزمایشگاه. قانون میگوید نمونه باید مهر و موم شده و به امضا کارشناس از انبار خارج شود. منتها این قانون فکر این را نکرده که دستگاه مهر و موم چیز گرانی است و گمرک که نمیتواند برای هر کدام از انبارهایش یکدانه بخرد. بنابراین شما باید نمونه کذایی را ببرید به ساختمان اداری حدد 500 متر آن طرفتر و آنجا مهر و مومش کنید. من به راحتی میتوانستم نایلون محتوی کوکائین را در این فرصت بگذارم توی کیفم و یک پاکت حاوی گلوتامین را بردارم ببرم قسمت مهر و موم. بیایید فرض کنید گانگستر خرفتی هستم و این کار به ذهنم نمیرسد. نگران نباشید چون چیزی را از دست نمیدهم. حالا بعد مهر و موم شدن برمیگردم که کارشناس مربوطه نایلون مورد نظر را پاراف کند و ببرمش به آزمایشگاه. خوب این آزمایشگاه استاندارد باید چیز خفنی باشد که مو را از ماست میکشد. خصوصن این که نمونه من حدود یکساعت و نیم در نوبت مانده بود که همراه یک رسید ده هزارتومنی برود زیر دست “ مهندس” . بعد این مدت مهندس صدایم میکند و من ترسان ترسان ( ناسلامتی یه بسته کوکائین را فرستادهام زیر دست کارشناس) میروم داخل و با گردن کج مینشینم. آقای مهندس برگه اظهارات فرستنده را نگاه میکند. دو تا کتاب کنارش است. یکی لانگمن و دیگری یک دایره المعارف شیمیایی. چند تا کلمه را از دو کتابش چک میکند. بعد حوصلهاش سر میرود و از من میپرسد این چیست. من هم بهش میگویم مکمل غذایی طیور است. او هم پشت مدارکم همین را پاراف میکند و نمونهای که حتی لاکش را محض خنده باز نکرده به من پس میدهد!

به همین سادگی، مسخرگی و بیدقتی.حالا من یک گانگستر شادم با یک نمونه کوکائین مرغوب که آقای کارشناس نوشته مکمل غذای مرغ است. مدیر نامه کارشناس را میبیند. میپرسم” تمام؟” نگاهی به نمونه میاندازد. بعد عصبانی و برآشفته میشود. حالا نگران میشوم که فهمیده لاک این نمونه باز نشده. مدیر میگوید “خوب این مال طیور است، ما چه میدانیم شاید ضرر داشته باشد برایشان. نه آقا. مسئولیت دارد باید ببری سازمان دامپزشکی استان تایید کند.” من نمیدانم گریه کنم یا بخندم. شبیه این موقعیتهایی شده که “جویی” با تاخیر زیادی تازه اظهارشگفتی میکند و بعدش تازه میفهمیم اصلن همان را هم عوضی فهمیده!

میگوید باید یک نمونه هم ببری سازمان دامپزشکی. میگویم من یک نمونه لاک و مهر از زمان آزمایشگاه دارم ( گفتم که گانگستر ابلهی هستم) شانه بالا میاندازد که خب همان را ببر. دبیرخانه یک نامه برایم مینویسد که خطابش این است: “سازمان دامپزشکی کشور” یکی نیست بگوید آخر عزیز دلم نامه اداری را که خطاب به یک سازمان نمینویسند. این مربوط به کجاست؟ مدیریت؟ روابط عمومی؟ تحقیقات؟ چارهای نیست. اینجا گمرک است و سرشان شلوغ است و کارشان مهم است و فرصت برای این قرتیبازیها ندارند.

حالا من شاد و خرم این پاکتی که اول مطلب دیدید دستم است. از آنجایی که لاکش مهر ندارد ( و تازه اگر داشت بعید میدانم سازمان دامپزشکی استان تهران درصدد شناسایی مهرش برآید) میتوانم همچنان به راحتی آن را با گلوتامین، نمک طعام یا پشمک آبشده عوض کنم و تحویل آنجا بدهم. اما دیگر این کار را نمیکنم. نه به این خاطر که تبهکار ابلهی هستم. چون اطمینان دارم سازمان محترم بعدی هم سرش شلوغ است و فرصت ندارد بفهمد چی تو این کیسه است. 8 کیلو کوکائین که چیزی نیست. دفعه دیگر میگویم چهل گونی کله بریده برایم بفرستند و رویش بنویسند توپ بسکتبال ( یا حتی کشمش) ، مطمئنم که اگر آدم قانونمداری باشم ، بعد گذراندن 300 مرحله اداری و یک هفته وقت گذاشتن و استعلام از اداره تربیت بدنی استان ، سرانجام قادر خواهم بود همه چهل گونی کله بریده را ترخیص کنم.

منبع:abigsleep.blogspot.com






این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فان پاتوق]
[مشاهده در: www.funpatogh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 180]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن