تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1837803580
فرشهای تاریخی ایران
واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: قالیها و قالیچه های رنگارنگی که زینت بخش اغلب خانهها است عموماً با پنجه های ظریف و هنرمند زنان و مردان جوان این کشور گره گره بافته شده و بسیاری از جهانیان در پرتو وجود این صنعت باستانی ظریف، ایران را میشناسد. قالیها و قالیچه های رنگارنگی که زینت بخش اغلب خانهها است عموماً با پنجه های ظریف و هنرمند زنان و مردان جوان این کشور گره گره بافته شده و بسیاری از جهانیان در پرتو وجود این صنعت باستانی ظریف، ایران را میشناسد.
آقای ژان پوزی J.Pozzi رئیس اطاق تجارت ایران و فرانسه راجع به مقام این هنرمندان اینطور اظهار عقیده مینماید: « در نظر من هیچیک از کارگران و صنعتگران جهان مرتبه و مقام زنان و کودکان خردسالی را که در مقابل کارگاه چوبی خود چندین ساعت نشسته و با انگشتان ظریف خویش با مهارتی خاص گره بر پشمهای رنگین ـ درون نسوج پنبهای میزنند، ندارند.»
از آنجاییکه بافتن قالی مستلزم وجود کارگران صبور و بردبار میباشد از دیر زمانی قالی بافی هم نوعی صنعت تجملی محسوب شده است و به همین مناسبت در ادوار قدیمی ـ این صنعت همه جا توسط مورخین و نویسندگان یونانی معرف تجمل مشرق زمین قلمداد گردیده و استعمال کلمه Tapetes یونانی بمعنی تجمل و در فرانسه Tapisمخصوص قالی شده است.
واژه قالی بنا به اعتقاد آقای پروفسور پوپ مقتبس از نام شهر قالی قلعه ارمنستان میباشد که از روزگار گذشته قالی بافی آن مشهور بوده لیکن بعدها این صنعت در سراسر ایران عمومیت پیدا نموده است. پروفسور پوپ دانشمند فوق الذکر بر آن است که قدیمیترین قالی مکشوف در جهان قالیهائی است که به سال ۱۹۲۴ ـ۱۹۲۰ هیئت علمی موزة ارمیتاژ لنین گراد در نوین اولا Noin Ulaمغولستان یافته اند. اما باید دانست که این اظهار دانشمند آمریکائی پیش از کشفیات جالبی بوده که در محل پازیریک Paziric صورت گرفته است.
درة پازیریک در مسافت قریب دویست کیلو متری جنوب بی ئیسک (از شهرهای جنوبی قسمت مرکزی سیبریه) و بفاصلة تقریبی ۷۹ کیلومتری مرز مغولستان خارجی (که سابقاً جزء خاک چنین بود) نزدیک محل التقای رودخانههای اولاگان و بالیکتیول واقع شده ارتفاع آن از سطح دریا در حدود ۱۵۰۰ متر است.
دانشمند شوروی بنام س . ا . رود نکو ضمن دومین مرحله کاوشهای خود که در درة پازیریک انجام میداد در سالهای ۱۳۲۷ و۱۳۲۸ شمسی درون آرامگاه یخ زده یکی از شاهان سکاها آثار جالب توجهی از صنایع ایران دورة هخامنشی کشف نمود که مهمترین آنها یک قطعه فرش تقریباً کامل و قطعاتی از فرشها و پارچه های دیگر ایران عهد هخامنشی است.
طی مقالهای که در مجله اخبار لندن مورخ ۱۱ ژوئیه ۱۹۵۳ (۲۰ تیر ماه ۱۳۳۲ ) در بارة آثار مکشوفه در پازیریک درج گردیده بود فرش مکشوفه فوق را تحت عنوان قدیمیترین فرش ایران در دنیا که مدت ۲۴۰۰ سال در یخهای دائمی سیبری مرکزی محفوظ مانده است،معرفی نمود و دربارة آن چنین توضیح دادهاند:
مهمترین اشیاء مکشوف در پازیریک قطعه فرشی است با نقشهای مختلف که کرک آن را از پشت گره زده و از سمت رو چیده و صاف نموده بودند. این فرش ضمن زین و برگهائی که همراه جسد اسبها در دل خاک مجاور آرامگاه نهاده بودند بدست آمده برای زین یکی از اسبها بکار میرفته است. ابعاد فرش مزبور۸۳/۱ متر در دو مترـ در ۲ میلیمتر میباشد و به قراری که به کاشف فرش تشخیص داده است در هر دسیمتر مربع آن ۳۶۰۰ گره زدهاند.
کار آن ظریف و زیباست و نقشة روی فرش عبارتست از حاشیهای مشتمل بر تصویر حیوانات افسانه بالدارـ پس از آن ردیف سواران ایرانی که به ترتیب یکنفر بر اسب سوار و پشت سر او یکنفر دهانه اسب را گرفته است و میبرد ـ سواران مزبور کلاه مخصوص ایرانیان را بر سر نهادهاند. انتهای زیرین کلاه از زیر چانه کج شده به پائین دهان منتهی میگردد نوک طرف دیگر آن هم باریک است … پس از آن ردیف گوزنهای خط و خالدار و بعد از آن حاشیة مجددی مشتمل بر تصاویر حیوانات افسانه بالدار و در وسط فرش نوعی نقوش چهار برگی که از گل و بو تههای آشوری اقتباس شده است. آقای رود نکو دانشمند شوروی که کاوشهای پازیریک را انجام داده و میتوان گفت قطعه فرش فوق شگفت انگیزترین چیزی است که در کاوشهای متمادی و دشوار این دانشمند در پازیریک بدست آمده است، کتاب مفصلی به زبان روسی تحت عنوان تمدن مردم ناحیة کوهستانی آلتائی در عهد سکاها (چاپ مسکو ـ لنینگراد ۱۹۵۳) منتشر نموده است و طی آن درباره فرش مزبور توضیحات مفصلی میدهد که برخی نکات آن بشرح زیر در اینجا نقل میگردد:
«……نقوش حیوانات بالدار در حاشیه کنار فرش کمی بزرگتر از نقوش همان حیوانات در اطراف قسمت وسط فرش بوده، جهت آنها هم مخالف جهت نقوش اخیر الذکر میباشد و هر پنج حاشیه و نقش وسط فرش دارای حاشیه باریک، مشتمل بر نقوش مثلثهای ریز است(به اصطلاح معمول و مصطلح فارسی دالبر) این قالی چند رنگ داشت که بیشتر آن قرمز، آبی، سبز، زرد کمرنگ، نارنجی می باشد(آنچه از روی گراور رنگی فرش مزبور در کتاب آقای رودتکو تشخیص داده میشود زمینه قرمز و نقوش زرد رنگ میباشد. م)… تاریخ این قالی از روی شکل اسب سواران معلوم میشود . طرز نشان دادن اسبهای جنگی که بجای زین ، قالی بر پشت آنها گستردهاند و پارچه روی سینه اسب از مشخصات آشوریها میباشد. لکن در روی فرش پازیریک ریزهکاریهای مختلف و طرز گره زدن دم اسب و چگونگی گره مزبور آشوری نیست بلکه مربوط و متعلق به دوران پارسیان است. گرهای دم اسبهای روی فرش را در نقوش برجسته تخت جمشید نیز میبینیم .»
در جای دیگر کتاب فوق دانشمند مزبور صراحتاً فرش مزبور را کار ایران میداند منتها در تشخیص این که در کدام قسمت ایران عهد هخامنشی بافته شده است اظهار تردید مینماید.
نگارنده با آشنائی و بررسیهای که سالیان متمادی از نزدیک یا دور درباره آثار هخامنشی مخصوصاً در تخت جمشید نموده، به خود جرئت میدهد که در باره فرش محل مزبور و محل بافت آن نقاط ذیل را مذکور دارد:
با دقت در آثار تخت جمشید بخوبی می توان استنباط نمود [۱۹] که همه جا استادان حجار مقید بوده و سعی نموده اند موضوع نقش برجسته و چگونگی آن را با اوضاع و احوال محلی که نقش در آنجا جلوه گری می نموده و زینت بخش بوده است ارتباط بدهند ـ چنانکه در کاخهای آپادانا و صد ستون که محل برگزاری جشنهای رسمی و انجام مراسم سلام بوده صف لشگریان و نمایندگان اقوام ساکن قسمتهای مختلف کشور به صورتهای گوناگون نموده شده است و در آستانههای مختلف کاخهای کوچک داریوش و خشایارشا در هر اطاق نقش مربوط به چگونگی استفاده از آن محل حجاری گردیده است. مثلا در اطاقهای کوچک شاهنشاه سر و صورت صفا می داده نقش گماشتگان شاهی با شمعدان و عطر دان و حوله و ظرف آب دیده می شود.
آنجا که شاهنشاه وارد تالار کاخ می شود تصویر خدمتگزاران پشت سر او با در دست داشتن حوله و اسبابی که برای راندن حشرات بالای سر شهریار حرکت می داده اند حجاری گردیده است و در آستانه بزرگ تالار که شاهنشاه از آنجا به بیرون کاخ میخرامد علاوه بر حوله و اسباب مزبور چتر آفتابی مخصوص بالای سر شاه حجاری کرده اند. همچنین تصویر درباریان و جدال شاهنشاه با مظاهر اهریمن که در آستانه های اطاقهای مجاور تالارهای بزرگ نموده شده است و قس علیهذا.
در حاشیة بزرگتر فرش مکشوف در پا زیریک دیده میشود که نقش مردمان یکی سوار بر اسب و پشت سر او یکی پیاده پهلوی اسب که افسار آن را از پشت گرفته، تکرار شده است و در برخی موارد هم دو نفر سوار پشت سر هم یا دو پیاده به ترتیب فوق پشت سر هم قرار دارند.
به عقیدة اینجانب نقش حاشیه مزبور نشانه و اشاره به سوار و پیاده شدن از اسب و حرکات معروف به سوار خوبی است که هنوز هم در جشنها و نمایشهای اسب دوانی در ایران مرسوم میباشد و در دوران امپراتوری روسیه در ارتش امپراتوری کشور مزبور بسیار معمول بود و در عهد قاجاریه این رسم مجدداً به پیروی از مراسم دیگر لشگری روسیه در ایران متداول گردیده است و بنابر این میتوان تشخیص داد که رسم سوار کوبی و شیرینکاریهای اسب سواران از دوران باستان و لااقل از عهد هخامنشی در کشور شاهنشاهی ایران معمول بوده و عمل می شده است ـ آقای رود نکو که حقاً با دقت و بررسی هر چه تمامتر در کتاب جامع خود اظهار نظر کرده اند فرش مکشوف در پا زیریک را بافت یکی از سه قسمت کشور هخامنشی یعنی ماد ـ پارت یا خراسان قدیم ـ پارس می داند. هر چند اسبهای پارس مشهور بوده و داریوش کبیر در کتیبه های خود مکرر از اسبهای پارس نام میبرد اما چون نقش گوزن ارتباط با پارس ندارد و از طرفی لباس مردانی که سوار بر اسبها هستند یا افسار آنها را در دست دارند لباس مردم ماد و اهالی شمال ایران است احتمال اینکه فرش مزبور بافت پارس باشد تقریباً از میان میرود و چون سواران پارتی مشهورتر از سواران مادی بودهاند و لباس مادها با سایر قسمتهای ایران شمالی در بسیاری موارد شباهت دارد بخصوص کلاهی که در روی فرش بر سر ردیف مردان دیده میشود منحصر به مردم ماد نیست و اقوام دیگر شمال ایران از جمله پارتها هم از این کلاه داشته اند (نقوش برجسته تخت جمشید مطلب را معلوم و اثبات می نماید) و از طرفی گوزن در دشتهای شمالی سرزمین پارت بوده است و بالاخره چون پارت نزدیکترین قسمت ایران عهد هخامنشی به پازیریک میباشد و از هر بابت می توان احتمال داد و اظهار نظر نمود که فرش مکشوف در پازیریک در سرزمین پارت یعنی خراسان قدیم تهیه شده، ضمن مبادلات تجارتی و داد و ستدهای معمولی بین مردم شمال ایران به پادشاه سکاها تعلق یافته و در پازیریک همراه جسد اسب پادشاه دفن شده است.
آنچه مناسب به نظر میآمد در باره مهمترین کشف آرامگاههای پازیریک یعنی قطعه فرش فوق توضیح داده شد و جا دارد کارشناسان فنی، بخصوص استادان نقشه کش و بافندة فرش به هر نحو عملی و میسر باشد این یگانه نمونه فرش هخامنشی یعنی محصول و یادگار استادان فرش عهد هخامنشی را مورد بررسی بیشتر قرار دهند و نکات هنری این صنعت ظریف باستانی را در یادگار ذیقیمت مزبور مشاهده و درک نمایند.
علاوه بر فرش فوق قطعه کوچک فرش دیگری در پازیریک پیدا شده که نقش آن مشتمل بر مربعهای کوچک است و بر روی هر مربع تصاویر بانوان عهد هخامنشی را در طرفین آتشدان نشان میدهد. بافت این فرش دو رو بوده است بدین طریق که تار آنرا از پشم ظریف تابیده درست میکرده اند و پود آنرا از پشم ظریف به رنگهای مختلف گره میزدند و بدین طریق طرحها و نقوش فرش را از دو طرف نمایان میساختند. در هر سانتیمتر مربع این فرش از یک طرف ۲۲ و از طرف دیگر ۲۴ گره زدهاند.نقوش مربعهای مزبور هیچ کدام بطور کامل و از هر جهت به دیگری شباهت ندارد در صورتی که در صنعت بافندگی چنین امری عادتاً پیش میآمد.
از توضیحات آقای رودنکو در بارة قطعه فرش مزبور بر میآید که بافت آن تقریباً به گلیمهای بسیار ظریفی که مخصوصاً عشایر فارس می بافند شباهت داشته است. قطعه فرش دیگری هم در پازیریک پیدا شده که از لحاظ طرز بافت عیناً مانند قطعه فوق بوده تنها نقش آن به عوض خانه های مربع و تصاویر بانوان هخامنشی، مشتمل بر ردیف نقش شیرها نظیر ردیف نقوش شیرها در حجاریهای تخت جمشید است.
بنابر این با کشف نمونه های فرشهای ایران هخامنشی در پازیریک عنوان قدیمترین و مهمترین فرشهای ایران که تا کنون شناخته شده است شامل قطعه فرش سابق الذکر میگردد و پس از آن از فرشهای ساسانی می توان بحث نمود که مهمتر و معروفتر از همه قالی معروف بهارستاناست و بنابر گفتة مورخین، قالی بهارستان در هنگام فتح ایران بدست مسلمین قطعه قطعه شده و بین فاتحین تقسیم گشته است.
طبری نخستین مورخی است که از این فرش توصیف نموده است بنا به گفته وی موادی که در این فرش بکار رفته عبارت بوده از ابریشم و طلا و نقره، رنگ سبز درختان از زمرد و رنگ و متن از نسوج زرین انتخاب شده است. بجای آب، نگینهای نفیس شفاف و عوض سنگریزهها مروارید و عوض شاخه های درختان زر و سیم بکار برده بودند.
هشام بن عبدالملک (۱۲۰ هجری) قالی ابریشمین و زرینی به طول ۹۰ و عرض ۳۲ متر داشته که با قالی بهارستان رقابت میکرده است. از آنجا که بافندگان فرش مرغوب ایرانیان بوده اند میتوان یقین داشت که قالی مزبور در ایران بافته شده بوده است.
مسعودی می نویسد «المستنصر» خلیفه عباسی قالی مصوری به صور ایرانی با کتیبه های پارسی داشته است. یکی از صور مربوط به تاجگذاری سلطانی بوده که کتیبة مربوط وی را شیرویه پسر خسرو پرویز معرفی می نموده است در این قالی [۲۱] صور شاهان و خلفای دیگر هم بوده من جمله یزید بن ولید بن عبدالملک.
بنابر آنچه گفته شد بافت این قالی در ایران بوده و بطور کلی در دورة خلفای اموی و عباسی مانند سایر رشته های صنعتی، قالی بافی دنباله رونق دوره ساسانی را طی میکرده است.
در اعصار سلجوقی و ایلخانی این صنعت کماکان رواج کامل داشته است چنانکه غازان خان، مسجدی ساخته است که به قالیهای اعلی مفروش میشده است. همچنین وی برای شنب معروف خود تعدادی قالی سفارش داد که در فارس ببافند. ابن بطوطه در این عصر از قالیهای سبز فام حدود ایذه و مال امیر سخن میراند.
از جمله شواهد و دلائل پیشرفته این صنعت در دورة تیموریان وجود صحنههای قالی است که در مینیاتورهای این زمان دیده میشود. چنانکه در ضمن تصاویر نسخه خطی خمسه جامی کار قاسم علی که متعلق به مجموعه قصر گلستان است این حقیقت را میتوان یافت. همچنین مینیاتورهای دیگری از این زمان دردست است که طرز بافت قالی را نشان میدهد. نقوش و طرحهای قالی در زمان تیموریان و بعداً در دوران صفویه عموماً توسط هنرمندان بنام این عصر از قبیل کمال الدین بهزاد، سلطان محمد، میر سید علی و محمدی انجام گرفته است و میتوان گفت که تا هم امروز طرحها و نقوش قالیهای ممتاز و معروف ایران از تأثیر و نفوذ کار این استادان جلیل بر کنار نیست.
قالیهای مشهور ایران که جزء مفاخر هنری ما محسوب می شود و در خارج از ایران وجود دارد بالغ بر صدها پارچه میباشد. مانند مجموعه قالیهای نفیس موزه وین، مجموعه قالیهای معروف موزه برلین، قالی مشهور موزه لوور که سابق بر این کلیسای نتردام را زینت میداده است، قالی شکار موزه پولدی پوزولی میلان بافت غیاث الدین جامی به اندازه ۳۶۰× ۶۹۲ سانتیمتر مورخ به سال ۹۲۹ .
قالی مشجر متعلق به مجموعه ویلیام که هم اکنون در موزه پنسیلوانیای امریکا حفظ میشود و به نقوش باغ و صور حیوانی مزین است. قالی مشهور گراکو در پاریس و بالاخره مجموعه قالی های موزه ویکتوریا و آلبرت و قالی چهار فصل ژانسن اندریا که مزین به گل و گیاه فصل مربوط، درون ترنجها صورتهای تزئینی است. همچنین باید قالی تاریخ دار بافت مقصود کاشانی متعلق به برادران دووین را نام برد.
در عصر صفویه به طوریکه قبلاً نیز گذشت صنعت قالی بافی مورد توجه شاهان این سلسه قرار گرفت چنانکه هنگامیکه نصیر الدین محمد همایون پادشاه هند به واسطه اختلافات داخلی به دربار شاه طهماسب صفوی پناهنده شد (۹۵۱) شاه ایران مقدمش را گرامی داشت و پسر خود مراد میرزا را مأمور پذیرائی او نمود در این مسافرت قالی بافی ایران به قدری مورد علاقه همایون قرار گرفت که در مراجعت به هندوستان تنی چند از استادان قالی و مینیاتور ایران را برای رواج هنر و صنعت ایرانی به هندوستان برد. این صنعتگران که از شهرهای اردبیل و جوشقان و کاشان و خراسان به هندوستان رفتند مکتبی در قالی بافی به وجود آوردند که بنام قالی بافی ایران و هند خوانده میشود. از جمله آثار این زمان تعداد یازده قطعه قالی نفیس است که هم اکنون جزء مجموعه آستان قدس رضوی در خزانه مبارک حضرت رضا (ع) نگاهداری میشود و متأسفانه چون در حفظ و حراست آنها در گذشته آن طوری که باید توجهی نشده است. جملگی وضع خوبی ندارد و امید میرود با مراقبت و علاقمندی و ایمان اولیای محترم آستان قدس رضوی نسبت به مرمت وصیانت آنها توجه مخصوص معمول شود.
این قالیها که در لاهور توسط استادان ایرانی بافته شده کرک آن بسیار ظریف و تار و پود آن از ابریشم است و از حیث رنگ آمیزی و ظرافت در جهان بی مانند میباشد و بطوریکه حساب شده است در هر دسیمتر مربع از این قالیها بیش از یازده هزار گره زدهاند.
شاه عباس کبیر به واسطه عشق و علاقه خاصی که به صنعت قالی داشت میتوان گفت موجد مکتب بخصوصی در قالی بافی شده است.
برای نخستین بار در تاریخ قالی بافی در زمان این شهریار، گلابتون زرین و سیمین و ابریشم در بافتن قالی مرسوم گردیده. در موزه ایران باستان هم هشت قطعه فرشهای نفیس عهد صفویه هست که ذکر آنها در این مقاله موجب اطناب مطلب میشود و علاقمندان میتوانند به راهنمای اجمالی موزه ایران باستان مراجعه فرمایند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[مشاهده در: www.funpatogh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 397]
-
گوناگون
پربازدیدترینها