واضح آرشیو وب فارسی:ابتکار: اقتصاد ايران پاشنه آشيل مذاكره احتمالي با آمريكا
دولت بوش در حالي واپسين روزهاي عمر خود را سپري مي كند كه نشانه هاي تمايل آن براي كاهش تنش ها با ايران به واقعيتي كتمان ناپذير تبديل شده است. طرح پيشنهاد دفتر ديپلماتيك در تهران و همچنين انتشار گزارش هايي در مورد ممانعت از حمله احتمالي اسرائيل عليه ايران را مي توان از جمله اين نشانه ها برشمرد. با وجودي كه كاخ سفيد تلاش كرد تا به منظور نجات ميراث خود در جنگ عليه تروريسم و همچنين براي جلوگيري از كاهش محبوبيت مك كين، تمايل جديد به مذاكره با ايران را پنهان كند، اما مباحث انتخاباتي و به طبع آن بررسي عملكرد دولت بوش چنان داغ شده اند كه رسانه هاي آمريكايي به اين تغيير رويه در رفتار با ايران حساس شده اند، به گونه اي كه برخي از آنها صراحتا از شكست رويه تهديد عليه ايران توسط بوش سخن گفته اند. از سوي ديگر پافشاري اوباما بر طرح خود مبني بر گفت وگوي بدون پيش شرط با ايران با وجود برخي ادعاها در مورد عقب نشيني او از اين طرح، حكايت از عزم وي براي اجراي اين طرح داشته و در نتيجه كارشناسان به گونه اي جدي تر به بررسي پيامدهاي مذاكره با ايران پرداخته اند. افزون بر تاثيرپذيري بحث مذاكره با ايران از فضاي انتخاباتي آمريكا، نبايد از پيامد هاي بحران اقتصادي در اين بحث نيز غافل شد. اين بحران در حال حاضر فرصت هر نوع حمله نظامي را از آمريكا و اسرائيل ستانده است. بي شك چنين حمله اي در صورت عملي شدن موجب وارد آمدن شوكي جديد به بازارهاي مالي و حتي نفتي جهان خواهد شد كه اوضاع را از آنچه اكنون هست، بحراني تر خواهد كرد. بدين ترتيب حمله نظامي عليه ايران اكنون بيش از هر زماني به گزينه اي پرهزينه براي واشنگتن تبديل شده است و تلاش براي نزديكي به ايران همچنان واقع بين ترين گزينه به نظر مي رسد. دلايلي از اين قبيل باعث شده است كه بسياري از تحليلگران به اين نتيجه برسند كه موضوع ايران به جدي ترين بحث در سياست خارجي دولت آتي آمريكا تبديل خواهد شد. اما اكنون اين سوال مطرح است كه آيا ايران در زمان ارائه پيشنهاد رسمي از سوي دولت اوباما براي مذاكره در وضعيتي مشابه آنچه كه اكنون در آن است، قرار خواهد داشت و مي تواند از نطر دولت آتي آمريكا همچنان از اهميت برخوردار باشد؟ پيش بيني اوضاع ايران در زمان روي كار آمدن رئيس جمهور جديد در آمريكا كار ساده اي نيست. با اين حال كارشناسان معتقدند كه سايه هولناكي كه بحراني اقتصادي جهان بر سر اقتصاد ايران افكنده است، توان ايران را به عنوان بازيگري انكارناپذير در منطقه كاهش داده و قدرت چانه زني تهران در مباحثي نظير مذاكره احتمالي با آمريكا در دوره رياست جمهوري اوباما را تقليل خواهد بخشيد. با وجودي كه بوش در دوران رياست جمهوري خود هميشه از روي ميز بودن گزينه حمله نظامي عليه ايران سخن گفته است، اما عملا فشارهاي ديپلماتيك را در دستور كار خود نگه داشته و هرگز روي گزينه تهاجم به ايران به صورت جدي فكر نكند. به همين دليل است كه تحليلگران معتقدند دولت جمهوريخواه بوش در مورد مسئله ايران كاتوليك تر از دموكرات ها عمل كرده و به سبك آنان از تاكتيك تصويت تحريم هايي پي در پي در سازمان ملل مدد گرفته است. اما توسل به اين روش، در زمانه اي صورت گرفت كه قيمت هاي نفت روندي صعودي به خود گرفته و ركوردهايي جديد را براي خود به ثبت رساندند. مهمترين اثر اين وضعيت بي اثرسازي تحريم هاي تصويب شده عليه ايران بود. بدين ترتيب تنها گزينه اي كه دولت بوش براي رام كردن ايران به اصطلاح سركش اختيار كرده بود نيز عملا راهي به جايي نبرد. اكنون قيمت هاي نفت در حالي راه رفته را بازمي گردند كه عمر دولت بوش نيز به شماره افتاده است. بحران اقتصادي جهان چهره كريه خود را به واشنگتن نشان داد، با اين حال اكنون نفت زير 60 دلار نشات گرفته از اين بحران فرصت هاي جديد را پيش روي سياست سازان آمريكايي قرار داده است. توماس فريدمن، ستون نويس برجسته نيويورك تايمز در مقاله اخير خود با عنوان "بي خوابي در تهران" به يكي از اين فرصت ها اشاره اي تلخ كرده است. او در اين مقاله مي نويسد كه هميشه با پيشنهاد اوباما براي مذاكره با ايران مخالف بوده و اين مخالفت نه به دليل غلط بودن استراتژي گفت و گو است، بلكه معتقد است كه آمريكا اهرم كافي براي موفقيت در مذاكره با ايران در اختيار ندارد. فرديمن مي نويسد اكنون بر اين باور است كه در صورت پيروزي اوباما در انتخابات 2008 آمريكا وي به اين اهرم موفقيت دست خواهد يافت. نويسنده روزنامه نيويورك تايمز در ادامه به موضوع تاثير كاهش قيمت هاي نفت بر اقتصاد ايران اشاره كرده و مي افزايد كه اين روند به پاشنه آشيل ايران در ماه هاي آينده تبديل شده و در نهايت موجب تضعيف قدرت اين كشور در معادلات منطقه خواهد شد. اين بحث درست به همان موضوعي اشاره دارد كه اقتصاددانان برجسته كشور مورد توجه قرارداده اند. به پيش بيني بسياري از آنان با توجه به وابستگي شديد اقتصاد ايران به صادرات نفت و فرآورده هاي آن، كاهش قيمت هاي جهاني اين كالا به زودي تاثير خود را بر اركان اقتصادي ايران نشان داده و تبعات اقتصاد مضمحل جهان دامن ايران را نيز خواهد گرفت. فريدمن به نقل از يكي از كارشناسان ايراني حاضر در آمريكا مقاله خود را اين طور به پايان مي رساند: وقتي از جوانان عرب مي پرسيد كدام رهبر در منطقه مورد تحسين آنان هستند، مي گويند رهبران حماس و ايران. اما وقتي از آنان دوباره مي پرسيد بيشتر دوست دارند در كدام شهر خاورميانه زندگي كنند، آنها دوبي و بيروت را نام مي برند و ايران هرگز در 10 گزينه اولشان نيست.
حسن بنانج
شنبه 11 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ابتکار]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 116]