تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 19 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام رضا (ع):هر کس ماه رمضان یک آیه از کتاب خدا را قرائت کند مثل اینست که درماههاى دیگر تمام قر...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1827617139




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

تئاتر - روياي گريز از بيهودگي


واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: تئاتر - روياي گريز از بيهودگي
تئاتر - روياي گريز از بيهودگي

مهدي نصيري:در ميان آثار مختلفي كه با ويژگي‌هاي متضاد از نمايشنامه‌هاي چخوف، نوشته، يا اجرا شده‌اند اقتباس يوناني «اودوكيموس تسولاكيديس» از نمايشنامه «سه خواهر» از اهميت و ارزش خاصي برخوردار است. در واقع اقتباس لاكيديس از نمايشنامه «سه‌خواهر» به‌نوعي مي‌تواند معاصرسازي و وفادارانه اين نويسنده يوناني از متن چخوف باشد. اودوكيموس تسولاكيديس، در «آتن‌ـ مسكو» همان ساختار داستاني نمايشنامه چخوف را با مضامين، مولفه‌هاي قصه، مناسبات و روابط انسان‌هاي معاصر و حتي با همان شبكه ارتباطات خاص روسي ميان شخصيت‌ها و همان ژرف ساخت و منظور به‌عنوان بستر اصلي نمايشنامه مورد پرداخت قرار داده است و در عين حال مناسبات را به روز كرده و در جهان مدرنيتي عصر جايگزيني ارتباطات با دغدغه‌هاي مدرن و ديدگاه خودش آميخته و در معرض ارتباط قرار مي‌دهد. داستان «آتن‌ـ مسكو» خلاصه‌اي از روابط ميان سه خواهر نمايشنامه چخوف را با محدود كردن دنياي نمايش با جهان ارتباط ميان اين سه شخصيت روايت مي‌كند؛ ماشا كه در نمايشنامه چخوف دلباخته يك افسر هنگ بود و همه آرزوهايش با ماموريت افسر و رفتن او پايان مي‌پذيرفت اين‌بار در آتن با عشق از دست رفته ديگري به نام يوري مواجه است؛ در نمايشنامه يوناني توزنباخ‌ـ افسري كه ايرنا را دوست دارد و با دوئل احمقانه و مضحكي كشته مي‌شودـ با مرد طبال كه خودكشي مي‌كند جايگزين شده و حتي همان‌طور كه مردن توزنباخ ميهماني‌هاي «سه ‌خواهر» را به هيچ وجه متاثر نمي‌كند، خودكشي مرد طبال هم تاثير زيادي در ميهماني خواهرهاي «آتن‌ـ مسكو» بر جاي نمي‌گذارد؛ در نمايشنامه «تسولاكيديس» مثل «سه خواهر» چخوف بزرگ‌ترين دلخوشي شخصيت‌ها شركت در ميهماني است و بارها و بارها از زبان اولگا مي‌شنويم: انتظار براي دگرگوني و فرار از بي‌فايدگي و بيهودگي نيز مفاهيم و محتواي ژرف‌ساختي مشترك در ميان دو نمايشنامه‌اي هستند كه فاصله توليد ميان آنها بيشتر از يك قرن است. انگار در فاصله طولاني ميان اين دوره تنها ابزارها و خانه‌ها و شهرهاي خواهرها تغيير كرده و هيچ تغيير ديگري در رفتار و عمل و ارتباط و حتي آرزوهاي آنها ديده نمي‌شود.

شايد هم لاكيديس يوناني با نوشتن اين نمايشنامه قصد داشته تا همين روند يكنواخت و تغييرناپذير شخصيت‌هاي چخوفي را در زمان و مكان ديگر به اثبات برساند. نكته مهم ديگري كه مي‌بايست در رابطه با اقتباس از يكي از مهم‌ترين و شناخته‌شده‌ترين آثار نمايشنامه‌نويس صاحب سبك روسي مورد توجه قرار گيرد، كيفيت پرداخت نمايشنامه است؛ از آنجا كه تمامي مولفه‌ها و ابزارهاي ساختار نمايشنامه يوناني ساخته ذهن و پرداخت دراماتيك قلم و بيان چخوف هستند، آيا مي‌توان به‌راحتي پذيرفت كه اين مولفه‌ها مناسبات، پرداخت و ارتباطي ديگرگونه پيدا كنند و همان طراوت و ويژگي‌هاي سابق را داشته باشند؟ آيا اولگا و ماشا و ايرناي چخوف با همه مشخصه‌هاي خودشان مي‌توانند زبان ديگري داشته باشند و در پايان باز هم خودشان باشند؟ آيا مي‌توان هيچ نمايشنامه‌اي از چخوف را بدون سبك چخوف در قالبي ديگر مورد پرداخت قرار داد و به نتيجه‌اي مشترك رسيد؟ از اين بابت من معتقدم كه تنها حذف شبكه خاص ارتباط ميان شخصيت‌هاي چخوف به سادگي زبان و گفتار منحصر به‌فرد متن را دچار اشكال مي‌كند و تغيير همين‌ دو مولفه به سادگي تمامي محورها و مولفه‌هاي ديگر را دگرگون مي‌كند و در اين‌صورت اولگاي يوناني ديگر نمي‌تواند شبيه به اولگاي چخوف باشد. لاكيديس برخي ويژگي‌ها و كاركردهاي نمايشنامه چخوف را به‌ويژه در حوزه رويكرد زباني به‌خوبي در اثرش مورد پرداخت قرار داده و در مورد پردازش برخي از آنها هم موفق نبوده است. براي نمونه ارتباط يكسويه كلامي و ديالوگ‌هاي يكطرفه شخصيت‌ها و عدم شكل‌گيري رابطه موثر و كامل و جريان بيهوده و ناقص زبان در ميان اشخاص كه از مهم‌ترين ويژگي‌هاي آثار چخوف است در نمايشنامه يوناني به‌خوبي و با به ميان آمدن يك ابزار مدرن جايگزين شده است. در همه نمايشنامه‌هاي چخوف لزوم ارتباط زبان و تكميل ديالوگ در ميان شخصيت‌ها فرآيندي ناقص و يكطرفه است؛ شخص الف چيزي مي‌گويد و شخص ب جوابي بي‌ربط كه در واقع كلام بدون واكنش‌ يا بي‌ربط او در مقابل بيان قبلي است به زبان مي‌آورد و اين جريان بارها و بارها تكرار مي‌شود.

همين پرداخت زبان در نمايشنامه لاكيديس با استفاده از ابزار متفاوتي مثل تلفن و موبايل جايگزين شده است. در واقع تلفن وسيله‌اي براي نمايش عدم ارتباط مستقيم است كه در موارد متعدد با قطع شدن روي يكي از طرفين گفت‌وگو نشان‌دهنده ارتباط يكطرفه و ناقص نيز مي‌شود؛ در نمايش «آتن‌ـ مسكو» هم هر سه خواهر به دفعات موبايل يا تلفن‌ها را پاسخ مي‌دهند و بيشتر ارتباط‌هاي تلفني آنها به سرانجام نمي‌رسد: اولگا: ... الو... الو... الو...اه... لعنتي! شايد رابطه‌هاي دو‌به‌دوي خواهرها و سخت نشان دادن شكل‌گيري رابطه كامل ميان آنها كه با چند خط داستاني و موقعيت طنز‌آميز در داستان گنجانده شده هم بخشي از شيوه نويسنده يوناني در تلاش براي ادامه دادن شيوه متن اصلي بوده باشد. اما در كنار اين رويكردها، «آتن‌ـ مسكو» در فصول متعددي نيز قادر به روايت روان و منطقي رابطه تبيين شده در اصل داستان نيست. در واقع نويسنده در خيلي پلان‌هاي نمايش به‌خوبي نتوانسته از پس پر كردن خلاء‌هاي ارتباط ميان اشخاص برآيد. بالطبع اجرا هم در اين حوزه با نواقصي همراه شده و به همين جهت گهگاه رويدادها و روابط در جريان روايت نمايشي معلق مي‌مانند و ريتم و ضرباهنگ روايي را با اشكال مواجه مي‌كنند. اجراي «كتايون فيض‌مرندي» با توجه به شباهت‌ها و تفاوت‌هاي نمايشنامه چخوف و لاكيديس واجد ويژگي‌هايي بينابيني است. مرندي ظاهرا، بيش از آنكه اجرايش را به اين تشابه و تفارق‌ها محدود و متمركز كند، در پي به روي صحنه بردن قصه‌ خواهران وامانده و تنها و زندگي بيهوده و گيج آنهاست. ضمن اينكه كاملا مشخص است كه كارگردان علاوه بر روايت داستان معاصر سه خواهر روسي در شرايط مهاجرت و تمركز بر آرزوهاي دست‌نيافتني آنها شيوه اجرايش را بر توجه و دريافت مخاطب نيز متمركز كرده است. تماشاگر در «آتن- مسكو» با دنيايي كاملا زنانه مواجه است؛ آرزوهاي زنانه، شلختگي‌ها و مشكلات زنانه و رفتارها و حساسيت‌ها و… همه و همه در جهاني محدود و در فضاي يك اتاق خلاصه شده‌اند. پاي هيچ مردي به دنياي خواهرهاي نمايش مرندي باز نمي‌شود و حتي حضور مردها (صداي آنها) به سبب حضور يا از منظر ديدگاه زن‌هاي نمايش پرداخت و توجيه شده است.در سطح روابط ساختاري داستان نيز اين محدوده رعايت شده است؛ ابتداي نمايش و خبر ورود ايرنا به آتن همه روابط اولگا و ماشا را با دنياي خارج از خانه قطع مي‌كند. ايرنا با ورودش اولين رابطه را با ماشا برقرار مي‌كند، رابطه دوم هم ميان ايرنا و اولگا برقرار مي‌شود و سومين خط ارتباط دو نفره در ميان اولگا و ماشا برقرار مي‌شود و پس از همه اين موقعيت‌ها، روابط و خيالپردازي‌هاي داستاني در صحنه ورود پليس همه خطوط ارتباط و سوء‌تفاهم‌هاي زنانه سه خواهر به يك نقطه مشترك مي‌رسند؛ اولگا جعبه ماشا را پنهان مي‌كند، ماشا چمدان ايرنا را زير كاناپه مي‌گذارد و ايرنا دفتر تلفن اولگا را قايم مي‌كند. اين صحنه آميخته با كمدي نقطه آغاز روايت تراژدي زندگي زن‌هاي نمايش مرندي است.

«آتن‌ـ مسكو» بخش مهمي از موفقيتش در زمينه ارتباط با مخاطب را مديون فضايي است كه در مقابل تماشاگر قرار داده است. خانه شلوغ و پر از وسايل اولگا به زيبايي و با رعايت كاركردهاي صحنه‌پردازي آرايش شده و در ضمن مقدمات لازم براي طراحي مناسب ميزانسن را هم فراهم آورده است. كتايون فيض مرندي در مقام كارگردان و طراح صحنه، فضاي نمايش را به‌خوبي مورد استفاده قرار داده و از همه صحنه در موقعيت‌ها و زمان‌هاي لازم به درستي استفاده مي‌كند. صحنه نمايش مرندي به سه محدوده مجزا تقسيم مي‌شود كه اين سه محدوده در يك كليت رويدادگاه اصلي نمايش را مي‌سازند. «آتن‌ـ مسكو» اقتباسي امروزي از يكي از شاهكارهاي ادبيات نمايشي است. شايد بتوان اين اجرا را تلاشي براي اثبات تكرار بيهودگي‌هاي بشر در دوران‌هاي مختلف تاريخي و اجتماعي دانست.
 شنبه 11 آبان 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ايرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 162]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن