واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: انسان و عوامل ساختار زندگي اجتماعي او در تفسير الميزان بررسي شد
گروه انديشه: مقاله «انسان و عوامل ساختار زندگي اجتماعي او در تفسير الميزان»، نوشته «محمد اكوان» در آخرين شماره فصلنامه علمي ـ پژوهشي «پژوهش ديني» منتشر شده است.
به گزارش خبرگزاري قرآني ايران (ايكنا)، در اين مقاله ديدگاه علامه طباطبايي درباره ويژگيهاي انسان خصوصاً زندگي اجتماعي او و منشأ پيدايش جامعه انساني و نيز تمايل انسان به برقراري عدالت اجتماعي مورد بررسي قرار گرفته و تلاش شده است تا نوآوريهاي ايشان در زمينه انسانشناسي اسلامي نشان داده شود.
به اعتقاد نويسنده، انسان موجودي از موجودات عالم است با اين تفاوت كه از نيرو و توانايي عقل و تفكر برخوردار است، درصورتي كه ديگر موجودات فاقد اين توانايياند. علاوه بر آن اجتماعي زندگي كردن و تشكيل جامعه براي بشر از مهمترين اركان حيات اوست. ولي آدمي از زيست انفرادي به زندگي اجتماعي تمايل پيدا نكرده است. بلكه زيست اجتماعي جزو سرشت و طبيعت اوست.
اكوان در ادامه مينويسد: آنچه آدمي را وادار كرده است تا به زندگي اجتماعي و تعامل با ديگران تن دهد نيازهاي طبيعي زندگي و بهرهمندي از دستاوردها و تلاشهاي فكري ديگران براي بهتر زيستن و رشد و تعالي مادي و معنوي است همين نيازها و تلاشها براي رفع حوائج و برآوردن خواستههاي طبيعي سرچشمه اصلي ايجاد جامعه بشري بشمار ميآيد.
نويسنده بر آن است كه زندگي و حيات انسان از سه مرحله تشكيل شده است؛ زندگي پيش از دنيا، زندگي دنيا و زندگي پس از دنيا، هر يك از مراحل زندگي پسين تابع حكم زندگي پيشين است. انسان از دو زندگي و از دو مرگ برخوردار است يك مرگ در آخرين روز زندگي دنيا اتفاق ميافتد و مرگ ديگر در عالم برزخ رخ خواهد داد. مقصود از زندگي اول، زنده كردن در برزخ و از زندگي دوم، زنده كردن در قيامت براي حساب است.
به اعتقاد رئيس مجتمع آموزشي وليعصر(عج) انسان موجودي است كه با ديگر موجودات ارتباط و پيوستگي دارد هم از آنها تأثير ميپذيرد و هم بر آنها تأثير ميگذارد. اما دامنه تأثيرگذاري انسان به عنوان موجودي صاحب عقل و ادراك بر ديگر موجودات بسيار بيشتر است؛ چون انسان ميتواند بوسيله نيروي عقل و ادراك در ديگر موجودات دخل و تصرف كند ولي ساير موجودات چنين قدرتي ندارند.
وي مينويسد: انسان داراي دو نوع ادراك و انديشه است. آنچه سبب ايجاد اين دو نوع ادراك در انسان شده يا حواس ظاهري و باطني و يا دخل و تصرف نيروي فكر و عقل اوست. نوع اول، ادراكاتي است كه نه سبب ايجاد اراده و نه سبب صدور فعل در انسان ميشود، بلكه تنها از موجودات و اشياء خارجي حكايت ميكنند. نوع دوم ادراكاتي است كه از موجودات و اشياء خارجي حكايت نميكند، بلكه انسان آنها را با الهام از حواس باطني براي خود اعتبار ميكند تا در عمل از آنها استفاده كند. علامه طباطبايي اينگونه بيان ميكند كه اينگونه ادراكات را خداوند به انسان الهام كرده تا براي زندگي عملي مجهزتر شود.
به زعم نگارنده، انسان موجودي اجتماعي است و چون به تنهايي نميتواند همه نيازهاي زندگي خود را تأمين كند ناگزير تن به زندگي اجتماعي داده تا در اين راه به حيات خود استمرار بخشد. در نتيجه اضطرار و نياز موجب پيدايش زندگي اجتماعي و تعاوني شده است.
در اين جستار ميخوانيد: منشأ عدالت اجتماعي در رفع حوائج و نيازهاي زندگي اجتماعي نهفته است؛ زيرا انسان پس از تشكيل زندگي اجتماعي به اين نتيجه رسيد كه دوام و بقاي اجتماع و زندگي جمعي مشروط به اين است كه بايد مناسبات و روابط ميان افراد انساني متعادل باشد تا هر صاحب حقي بتواند به حق خودش برسد. بنابراين براي اينكه زندگي اجتماعي انسان استمرار پيدا كند ناچار بايد بپذيرد كه همه امكانات اجتماعي بطور يكسان و متعادل تقسيم شود. زندگي اجتماعي انسان به طور تدريجي پيشرفت كرده و در طول تاريخ به تكامل رسيده است.
آخرين شماره فصلنامه علميپژوهشي «پژوهش ديني» با صاحب امتيازي و مدير مسئولي عباس همامي و سردبيري جعفر نكونام وارد بازار نشر شده است.
شنبه 11 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 243]