واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: گرچه در اسلام سنّ مشخصى براى ازدواج مقرّر نگردیده است، اما احادیث منقول از پیامبر اكرم و امامان معصوم(علیهم السلام) و سیره عملى آن بزرگواران، شواهد گویایى بر اهتمام ایشان در تعجیل امر ازدواج است. از نظر قرآن، ازدواج مایه آرامش روح و روان آدمى است و خود از نشانه هاى رحمت و بزرگى خداوند است.1
تشویق به ازدواج، بخصوص در سن جوانى و كراهت اسلام از تجرّد و رهبانیت، در بسیارى از سخنان معصومان(علیهم السلام)آمده است. آثارى همچون بزرگداشت سنّت پیامبر(صلى الله علیه وآله)،2 قرار گرفتن در ولایت و حمایت خداوند،3 به خشم آمدن شیطان،4حفظ و كامل شدن ایمان جوانان،6مضاعف شدن ثواب عبادت،6 زیاد شدن روزى،7و مانند آن، در كلام معصومان(علیهم السلام) از بركات ازدواج شمرده، و از كسانى كه اسباب ازدواج جوانان را فراهم مى كنند، تمجید شده است.8
همچنین تجرّد و تأخیر در امر ازدواج در بعضى روایات مردود دانسته، و تأكید شده است كه هیچ چیز نباید موجب تأخیر ازدواج شود، حتى فقر.9
روایتى مردان بدون همسر را سرزنش مى كند،10 و تجرّد را سبب شرور شدن مى داند.11در روایتى دیگر مى خوانیم: یكى ازحقوق فرزند بر پدر، آن است كه پس از بالغ شدن، او را به ازدواج درآورد،12
اسلام در الگوى مطلوب خود، پایین بودن سن ازدواج را اصل مى داند. در عین حال، مشكلات ناشى از ازدواج هاى زود هنگام را نادیده نمى گیرد و در جهت رفع آنها كوشش مى نماید.
و در روایت دیگر، به كسانى كه صاحب دخــترند سفارش مى كند در ازدواج دخــترانشان تعجیل كنند: امام رضا(علیه السلام)مى فرماید: جبرئیل امین بر پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) نازل شد و عرض كرد: اى محمّد(صلى الله علیه وآله)پروردگارت به تو سلام مى رساند و مى فرماید: دخــتران مانند میوه درختان هستند و همان گونه كه میوه وقتى مى رسد، چاره اى جز چیدن ندارد، وگرنه تابش خورشید و وزش باد آن را فاسد مى كند، دخــتران باكره هم وقتى به سن بلوغ و ازدواج مى رسند، چاره اى جز ازدواج ندارند، وگرنه از گرفتار شدن به فتنه و انحراف، در امان نیستند. آن گاه رسول خدا(صلى الله علیه وآله)مردم را جمع كرد و به منبر رفت و پیام پروردگار عزیز و بلندمرتبه را به آنان ابلاغ نمود.13
همچنین روایت دیگرى بهترین سن ازدواج دخــتران را ابتداى سن بلوغ مى داند.14
بنابراین، مى توان نتیجه گرفت: اسلام در الگوى مطلوب خود، پایین بودن سن ازدواج را اصل مى داند. در عین حال، مشكلات ناشى از ازدواج هاى زودهنگام را نادیده نمى گیرد و در جهت رفع آنها كوشش مى نماید.15 روشن است كه با گسترش برنامه هاى آموزشى، بهداشتى و فرهنگى و نیز بهبود وضع اقتصادى مردم، بسیارى از این مشكلات مرتفع خواهند شد.
نتایج تحقیقات تجربى وینچ ( Robert F.Winch) در جامعه آمریكا نیز تا حدى با این جهت گیرى همخوانى دارد. به گفته وى، مشكل ازدواج زودهنگام ازخودآن برنمى خیزد،بلكه برخاسته از عدم آمادگى براى پذیرش تعهدات ازدواج و نقش هاى ناشى از آن است. از این رو، ازدواج هاى زودهنگام در دو حالت كاملا رضایت بخش اند:
1. آنجا كه افراد نوجوان آمادگى پذیرش نقش هاى بزرگ سالان را دارند مانند اعضاى قشرهاى پایین در جامعه آمریكا كه در مشاغل غیرماهرانه یا نیمه ماهرانه اشتغال دارند.
2. آنجا كه انتظار نمى رود چنین نقش هایى را بپذیرند; مانند اعضاى قشرهاى بالا كه معمولا از سوى والدین حمایت مالى مى شوند.
برای اینکه سن ازدواج روز به روز بالاتر نرود ، راهکارهای زیادی موجود است که در این مقاله به راه های فرهنگی اشاره می کنیم :
تغییر نگرش ها و شناخت هاى افراد كمك زیادى به تغییر رفتار آنان مى كند، و هر تغییرى بدون داشتن زیرساخت هاى فكرى محكم، دوامى نخواهد داشت. وظیفه مهم متصدیان امور فرهنگى مثل حوزه، دانشگاه، صدا و سیما، مطبوعات، هنر و مانند آن، این است كه در این زمینه، برنامه ریزى جدّى داشته باشند.
كارهایى كه مى توان در این زمینه انجام داد، عبارتند از:
1. ارزش دانستن تأهّل: اگر تأهّل و همسر داشتن به عنوان یك ارزش، و تجرّد ضد ارزش تلقّى شود، همان گونه كه در روایات اهل بیت(علیهم السلام) آمده است، كمك زیادى به تغییر نگرش افراد نسبت به سن ازدواج مى شود.16لازمه این كار آن است كه فرهنگ دینى در ازدواج، جایگزین فرهنگ مادى گردد و نگرش جوانان ما به ازدواج همان نگرش اولیاى دین باشد كه به آن به عنوان وسیله اى براى نزدیك شدن به خدا نگاه مى كردند17
جامعه كنونى ما، ملاك هایى همچون مدرك، ثروت، پست و مقام و به طور كلى، مظاهر مادى بیشترین اهمیت را دارند. به همین دلیل، تمام تلاش جوانان این شده است كه از هر راهى، امتیازات مزبور را به دست آورند و از این طریق، به مقبولیت اجتماعى كافى برسند.
2. درجه بندى ملاك هاى انتخاب همسر: در فرهنگ دینى، مهم ترین ملاك براى انتخاب همسر، ایمان و اخلاق است و ملاك هاى دیگر از اهمیت كمترى برخوردارند.18این در حالى است كه در جامعه كنونى ما، ملاك هایى همچون مدرك، ثروت، پست و مقام و به طور كلى، مظاهر مادى بیشترین اهمیت را دارند. به همین دلیل، تمام تلاش جوانان این شده است كه از هر راهى، امتیازات مزبور را به دست آورند و از این طریق، به مقبولیت اجتماعى كافى برسند. اما به دلیل آنكه رسیدن به این ملاك ها، زمان زیادى مى طلبد، به ناچار از ازدواج در ابتداى جوانى محروم مى شوند و بدین روى، سن ازدواج افزایش مى یابد. اگر مسئولان فرهنگى كشور ارزش هاى واقعى را، كه ایمان و اخلاق در صدر آن است ترویج كنند، نه تنها سن ازدواج كاهش پیدا مى كند، بلكه بسیارى از مشكلات دیگر نیز حل خواهد شد.
3. گسترش فرهنگ حجاب: در جامعه اى كه فرهنگ «حجاب» حاكم باشد و رابطه با نامحرم طبق موازین شرعى باشد و از اختلاط هاى مضر و فسادانگیز بین پسر و دخــتر پرهیز شود، زمینه براى ارضاى نامشروع نیازهاى جنسى بسیار كم مى شود و در نتیجه، تمتعات جنسى منحصر به خانواده و ازدواج مى گردد. همین امر موجب مى شود احساس نیاز به ازدواج در جوانان افزایش یابد و آنها زودتر ازدواج كنند. اگر فرهنگ حجاب كم رنگ شود و پسران و دخــتران محدودیت زیادى در ارتباط با یكدیگر نداشته باشند، انگیزه آنان براى ازدواج كاهش مى یابد و در نتیجه، سن ازدواج بالا مى رود چنان كه یكى از علل فرار جوانان غرب از ازدواج همین موضوع است زیرا ازدواج را مانع آزادى بى حد و حصر خود مى بینند.
4. گسترش فرهنگ قناعت و ساده زیستى: اگر در جامعه ساده زیستى و استفاده از حداقل امكانات مادى ارزش گردد و یا ـ دست كم ـ ضدارزش نباشد، سن ازدواج كاهش پیدا مى كنداما اگر داشتن خانه و اتومبیل مدل بالا و امكانات مادى ارزش شود و چشم و همچشمى هاى زیان آور گسترش یابد، جوان امروزى ما ناچار است به دنبال تهیه آن برود و تا وقتى آن را تهیه نكرده است، ازدواج نكند. در نتیجه، از داشتن خانواده در سن جوانى، محروم مى ماند.
5. ازدواج در خلال تحصیل: همان گونه كه گفته شد، یكى از عوامل افزایش پیدا كردن سن ازدواج، تحصیل است. اگر به گونه اى برنامه ریزى شود كه دانشجویان قادر باشند در خلال تحصیل، ازدواج كنند، سن ازدواج در بین این قشر، كه مهم ترین و حسّاس ترین بخش جامعه هستند، كاهش پیدا مى كند.
این امر مشروط بر این است كه خانواده ها اولا، اهمیت موضوع را درك كنند و متوجه این موضوع باشند كه چه خطرهاى بزرگى فرزندان دانشجوى آنها را تهدید مى كند و چه مشكلات روحى و روانى زیادى در اثر تأخیر ازدواج براى آنان به وجود مى آید كه با ازدواج كردن تمام یا بیشتر این مشكلات حل مى شود; ثانیاً، با برنامه ریزى دقیق و هماهنگ و كمك دانشگاه ها و دیگر نهادهاى ذى ربط به گونه اى برنامه ریزى كنند كه دانشجویان با حداقل امكانات بتوانند ازدواج كنند و در عین حال، درس خود را نیز ادامه دهند. جوان دانشجو اگر امكان ازدواج داشته باشد، حتى به صورت ماندن در دوران عقد و نامزدى قبل از عروسى، هم از بركات مادى و معنوى ازدواج بهره مند مى شود و هم با انگیزه بیشترى درس و تحصیل را دنبال مى كند. دانشجو اگر احساس كند آینده روشنى دارد و مى تواند مسئولیت زندگى را، كه با ازدواج بر عهده او گذاشته شده است، به دوش كشد، كمتر به دنبال فعالیت ها و برنامه هاى غیردرسى و حتى ضددرسى مى رود، بلكه تمام سعى و همّت خود را صرف بهتر كردن زندگى و بالاتر بردن سطح آن مى كند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 187]