محبوبترینها
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1853535049
از سير تا پياز دليل نام گذاري سالها به نام حيوانات!!!
واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: سال 467 در زمان سلطنت جلال الدين ملكشاه سلجوقي و وزارت خواجه نظام الملك ، چون خواستند ترتيب تقويم يعني محاسبه سال و ماه را بر طبق قوانين نجومي و دقيق معين كنند، گروهي از دانشمندان آگاه به علم نجوم را براي اين كار انتخاب كردند و آنها مامور بودند تا محاسبه را ترتيب دهند و اين محاسبه ، درست ترين و دقيق ترين محاسبه سال شماري و معروف به تقويم جلالي است و خيام يكي از اين دانشمندان و گويا سرپرست اين گروه بوده است.هر دستگاه تقسيم زمان به سال ، ماه ، هفته و روز و جدولي كه شامل اين تقسيمات است ، به تقويم يا تاريخ موسوم است.همه اين دستگاه هاي قراردادي حساب زمان در نهايت به امور متناوب طبيعي و دوره هاي گردش طبيعي برمي گردد. در واقع بايد گفت كه تاريخ تقويم از زماني شروع مي شود كه انسان به حال ماندگاري به زراعت پرداخت ؛ در نتيجه متوجه شد كه موسم بذرافشاني به فواصل منظم همه ساله بازمي گردد.سپس به شمردن ايام ميان 2 موسم متوالي بذرافشاني پرداخت.
ماههاي قمري و مشكلات آن
از نخستين پيشرفت هايي كه در حساب زمان حاصل شد، اتخاذ دوره گردش قمر بود. منجمان 2 تعريف براي ماه دارند؛ ماه نجومي كه فاصله زماني ميان دو عبور متوالي قمر از مقابل يك ستاره ثابت است و ماه هلالي ، كه فاصله زماني ميان دو مقارنه قمر و خورشيد است.ماهي كه در آن روزها از آن استفاده مي شد، ماه هلالي بود. پس از آن كه استفاده از ماههاي قمري بر استفاده فصلها در تقسيم سال طبيعي غلبه پيدا كرد، ماهها را بر حسب فصلي كه در آن مي افتاد، نامگذاري كردند.مبنا قرار دادن ماههاي قمري ، به عنوان حساب زمان ، با مشكل مواجه شد؛ چون پديده هاي طبيعي كه ماهها به مناسبت آنها نامگذاري شده بودند، بايد همواره در همان ماه پيش بيايد كه اين ممكن نيست. راصدين نخستين ، وسيله اي براي محاسبه طول دقيق سال شمسي و قمري نداشتند، ولي عده اي از آنها، با شمردن تعداد ايام ميان 2 انقلاب متوالي يا 2 اعتدال متوالي و حساب متوسط ارقام حاصل در طي چندين سال ، طول سال شمسي را نزديك به 365 شبانه روز به دست آورده بودند. اين گونه كه مشهود است، سال شمسي نزديك به 11 شبانه روز از 12 ماه هلالي ، طولاني تر است. اگر يك رصدكننده بدوي مي خواست تناظر ماهها را با فصول طبيعي تا حدي محفوظ نگه دارد، مجبور بود اختلافي را كه از جمع شدن تفاوت 11 روز در هر سال حاصل مي شد و پس از 3 سال به بيش از يك ماه اضافه مي شد، تصحيح كند.راه ساده اين مساله ، كبس (kabs) يعني الحاق يك ماه قمري اضافي بود. در چنين دستگاهي ، بعضي سالها 12ماهه و بعضي 13 ماهه مي شدند.بسياري از اقوام بدوي كبس را از طريق مشاهده انجام مي دادند.
سال شمسي
براي مصريان قديم ، به مناسبت نقش حياتي طغيان هاي سالانه رود نيل در اقتصاد زراعتي آنها و به ترتيب نسبتا منظم اين طغيان ها، سال شمسي اهميتي بيش از سال قمري داشت.به همين دليل ، از زمانهاي بسيار دور، تقويم شمسي خالص ، جايگزين تقويم قمري بدوي شد. سال شمسي به 3 فصل 4 ماهه تقسيم مي شد.هر ماه 30 شبانه روز بود و پس از 12 ماه ، 5 روز اضافي درج مي شد و به اين ترتيب ، سال درست ، مركب از 365 شبانه روز بود.در سالي كه اين تقويم اختيار شد، اولين روز اولين ماه ، مقارن ، رصد تشريق شعراي يماني آغاز شد و انتخاب آن مسلما به اين سبب بود كه تقريبا مقارن آغاز طغيان نيل و انقلاب صيفي بود.
تقويم جلالي يا ملكي
تقويم شمسي كه در زمان جلال الدوله ملكشاه سلجوقي تاسيس شد و در قسمت اعظم ايران رواج يافت ، همان تقويمي است كه امروزه رايج است.مبدا اين تقويم روز جمعه 9 رمضان 471 هجري قمري است. سال جلالي از اول بهار آغاز مي شود و 12 ماه 30 روزه و 5روز اضافي به دنبال ماه دوازدهم دارد. روز اول سال جلالي ، يعني روز ورود خورشيد به اعتدال بهاري با روز ورود خورشيد به نخستين درجه حمل انطباق يافت با اين قرارداد، سال جلالي به عكس سال مسيحي كه در هر 10 هزار سال ، قريب 3 روز با سال شمسي اختلاف پيدا مي كند، هميشه مطابق با سال شمسي قرار دارد و آن را مي توان دقيق ترين تقويم جهان دانست ؛ ولي سالهاي كبيسه در تقويم جلالي ، ثابت نيستند و كبيسه كردن موقوف به نتايج رصد هر سال است.
چرا در تقويم قمري اختلاف ايجاد مي شود ؟
با نگاهي به تاريخ نجوم مشخص مي شود كه بسياري از اقوام از ماه و تشكيل اهله براي تقويم استفاده مي كرده اند. ماه با حركت خود به دور زمين از حالتي به حالت ديگر مي رود. در ابتداي ماه به صورت هلال شامگاهي ديده مي شود، پس از چند روز به تربيع اول مي رسد كه در اين حالت ماه يك چهارم مدار خود را طي كرده است. ماه با پيمودن نصف مدار خود به وضعيتي مي رسد كه تمام سطح روشن ان مقابل زمين است كه به آن ماه كامل(بدر) مي گوييم. همين مراحل به طور معكوس تا ماه نو بعدي طي خواهد شد. به فاصله زماني بين دو ماه نو متوالي دوره تناوب هلالي گفته مي شود كه به طور ميانگين 29.53 روز است و طول متوسط يك ماه قمري مي باشد. از آنجا كه طول ماه در تقويم نمي تواند ععد غير صحيح باشد بنابراين هر ماه در تقويم قمري 29 يا 30 روز مي باشد.
در تقويم هجري قمري قراردادي ماههاي به طور متوالي 29 و 30 روز در نظر گرفته مي شود.در تقويم هجري قمري مورد استفاده كشورهاي اسلامي بر اساس معيارها و ضوابطي 29 يا 30 روزه بودن ماه تعيين مي شود.
مطابق حكم شرعي اگر هلال ماه در شامگاه 29 ام ماه رويت شود، آن ماه به پايان رسيده است و فردا روز اول ماه بعد است ولي اگر هلال ماه در شامگاه روز 29 ام رويت نشد ماه 30 روزه مي باشد.
حال سوال اينجاست كه چرا در تقويم هجري قمري اختلاف پيش مي آيد؟ به دليل اهميت نجومي و فقهي پيش بيني رويت هلال ماه همواره مورد توجه منجمين اسلامي بوده است. مشكل تقويم هجري قمري از سه مقوله نجومي ، انساني و فقهي قابل بررسي است. امروزه با وجود نرم افزارهاي نجومي مختلف محاسبه موقعيت و مشخصات ماه كار ساده اي است اما از آنجا كه مسئله رويت يك امر انساني است و بحث رويت امري است كه با توجه به افراد و شرايط مختلف متغير است بنابراين باعث بروز عدم قطعيت در پيش بيني مي شود. اختلاف فتوا در مورد رويت هلال ماه بحثي است كه مي تواند موجب اختلاف شود.
امروزه منجمين براي پيش بيني رويت هلال ماه از معيارهاي مختلفي استفاده مي كنند. اين معيارها بر اساس رصدهاي انجام شده طي قرون اخير طراحي شده است. بنابراين تقويم نويس با مقايسه مشخصه هاي نجومي ماه با معيارها و ركوردهاي به دست آمده در مورد رويت هلال ماه اظهار نظر مي كند. هر چند كه معيارهاي رويت هلال اختلافاتي را با يكديگر نشان مي دهند ولي نتايج علمي رصدها باعث مي شود كه خطاي پيش بيني ها به تدريج كاهش يابد.
اما مشكل اصلي وجود ضوابط متفاوت در كشورهاي اسلامي براي شروع ماه مي باشد. به عنوان مثال ملاك كشور عربستان براي شروع ماه رويت هلال نيست. از چند سال پيش مسولين كشور عربستان ضابطه اي را براي تقويم ام القري تعيين كرده اند. مطابق آن اگر مقارنه ماه و خورشيد پس از غروب خورشيد اتفاق افتد و در شهر مكه ماه پس از خورشيد غروب كند فرداي آن روز اول ماه بعد مي باشد. اين ظابطه لزوما" به معني رويت پذير بودن هلال ماه نيست. از آنجا كه بسياري از كشورهاي اسلامي از عربستان تبعيت مي كنند.
اين امر باعث مي شود كه بين تقويم ما با بسياري از كشورها اختلاف ايجاد شود و گاهي اوقات ممكن است اين اختلاف به دو روز نيز برسد ولي اين به هيچ وجه به اين معني اشكال در تقويم ما نيست. همواره ايرانيان در زمينه نجوم پيشرو بوده اند و تقويم ما يكي از دقيق ترين تقويم ها است.
همانطور که مي دانيد خورشيد گرفتگي ها از قرار گرفتن جسم حقيقي ماه جلوي قرص خورشيد ايجاد مي شوند؛ اما بر خلاف آنها ماه گرفتگي ها در صورت پوشيده شدن ماه توسط سايه زمين رخ مي دهند. حال با داشتن اندازه اين سه جسم مورد بحث و فواصل ميانشان، و با انجام محاسبه اي نسبتاً ساده مي توان به علت نادرتر بودن خورشيد گرفتگي ها نسبت به ماه گرفتگي ها پي برد. قطر خورشيد تقريباً 1392000 کيلومتر و قطر زمين و ماه به ترتيب 12756 و 3476 کيلومتر است. همچنين فاصله زمين از خورشيد حدود 150 ميليون کيلومتر و فاصله ماه از زمين نيز به طور متوسط 384400 کيلومتر است؛ ولي بين دو مقدار 356400 و 406700 کيلومتر به سبب دايره اي نبودن مدار ماه بدور زمين، تغيير مي کند. در نتيجه با ايجاد دو مثلث جداگانه به مرکز زمين و پيدا کردن قطر ظاهري ماه و خورشيد از ديد ناظران زميني، مي توان به برابري تقريبي اندازه قرص آن دو از مکان زمين رسيد که در حدود 31 دقيقه قوسي است. بنابراين برخورد اين دو قرص از ديد ناظران بخش مشخصي از زمين امر نادري است. از طرف ديگر اگر قطر مخروط سايه زمين ـ که حاصل از تابش خورشيد است ـ را در محل مدار ماه با استفاده از مثلث بندي به روش تالس محاسبه نماييد، چيزي حدود 9200 کيلومتر بدست مي آيد که کمتر از سه برابر قطر ماه پهنا دارد.
در حقيقت ماه در حرکت بدور زمين و پس از پشت سر گذاشتن مراحل مختلف، از هلال بسيار باريک شبهاي اولِ ماه شروع کرده، سپس به تربيع اول ـ ماه نيمه روشن ـ بعد ماه تثليث ـ هنگامي که دو سوم آن روشن مي شود ـ و در نهايت به حالت بدر يا ماه کامل شب چهاردهم مي رسد؛ حال در اين زمان اگر موقعيت خاصي پيش آيد از درون سايه زمين عبور مي نمايد و بسته به موقعيت مي تواند وتر و يا در شرايطي بسيار نادر قطر دايره سايه زمين ـ سطح مقطع مخروطي سايه در برخورد با مدار ماه ـ را قطع کند.
اما در اين بين، عبور ماه از درون بخش سايه در هر ماه اتفاق نمي افتد؛ زيرا صفحه مداري ماه بدور زمين يعني صفحه ـ اي که مدار ماه و خود زمين درون آن قرار دارند نسبت به صفحه مداري زمين بدور خورشيد حدود 5 درجه و 9 دقيقه قوسي اختلاف و انحراف زاويه دارد. در نتيجه محل برخورد يا فصل مشترک اين دو صفحه با يکديگر خطي ايجاد مي ـ کند که مدار ماه را در دو نقطه قطع خواهد کرد. اين نقاط به نقاط گِرِهي Node Points و خط مذبور به خط گِرِهي معروف هستند.
با چرخش زمين بدور خورشيد در طول يک سال، دو بار اتفاق مي افتد که اين خط گرهي در راستاي مخروط سايه زمين قرار مي گيرد و ماه کامل مي تواند به شيوه هاي گوناگون بخشي از سايه زمين را قطع کند. فاصله اين دو زمان به علت جابجايي 180 درجه اي زمين در مدارش بدور خورشيد، حدود 6 ماه است. بنابراين ماه گرفتگي هاي اصلي در فواصل 6 ماهه اتفاق مي افتند، و در ساير اوقات ماه از بالا و يا پايين مرز سايه عبور کرده و ماه گرفتگي رخ نمي دهد. در نظر بگيريد اگر اين انحراف زاويه چند درجه اي وجود نداشت در اول هر ماه يک خورشيد گرفتگي و در نيمه هر ماه يک ماه گرفتگي را شاهد بوديم. گاهي نيز اتفاق مي افتد که ماه در فاصله حدود 30 روز دو بار از بخش سايه و نيمسايه زمين عبور مي کند. در حقيقت زمين نيز مانند هر جسم کدري که روبروي منبع نور غير نقطه اي مثل خورشيد قرار مي گيرد، دو بخش سايه کامل و نيمسايه را ايجاد مي کند. حال اگر شما پشت زمين قرار گرفته باشيد، در محدوده سايه کامل هيچ بخشي از خورشيد ديده نمي شود؛ اما اگر بالاتر يا پايينتر از سايه کامل باشيد به ترتيب مي توانيد بخشهاي بالايي و پاييني قرص خورشيد را می بينيد و نورانيت محيط شما به يکباره افزايش خواهد يافت.
در محل مدار ماه نيز سايه کامل با مرزي نسبتاً مشخص از نيمسايه جدا مي شود؛ زيرا در منطقه اي که حتي تنها 10 درصد از قرص خورشيد پيدا شود، نورانيت تا حد قرص کامل افزايش پيدا خواهد کرد. در نيمسايه نيز که نواري در اطراف سايه کامل به ضخامت حدود 3600 کيلومتر است، هر چه از مرکز به طرفين دور شويم از تيرگي نيمسايه کاسته شده بطوريکه تشخيص مرز نيمسايه از فضاي تمام روشن اطراف آن کاملاً غير ممکن خواهد شد.
با توجه به تمام توضيحات و اعداد و ارقام بالا براحتي قابل درک است که احتمال برخورد قرص ماه با دايره اي به پهناي کلي 16400 کيلومتر که اندازه ظاهريش 2 درجه و 27 دقيقه قوسي است بيشتر از احتمال برخورد قرص ماه با قرص خورشيد که تقريباً برابر با ماه يعني 31 دقيقه قوسي است، خواهد بود. به همين دليل احتمال دارد در يک سال حتي تا 5 ماه گرفتگي نه چندان تاريک و زيبا را بتوان ديد، اما تعداد خورشيد گرفتگي ها در يک سال حداکثر به 3 گرفت مي رسد. با اين حال در اکثر سالها به طور معمول 2 ماه گرفتگي و 2 خورشيد گرفتگي را شاهد هستيم که هر زوج ماه و خورشيد گرفتگي با زوج بعدي حدود 6 ماه فاصله دارد.
ماه گرفتگي ها نيز خود به سه نوع تقسيم مي شوند : اگر ماه تنها بخشي از نيمسايه را قطع کند و اصلاً با دايره سايه کامل برخوردي نداشته باشد، ماه گرفتگي نيمسايه اي ناميده مي شود. در اين زمان اگر ماه زياد در نيمسايه وارد نشود، تشخيص ماه گرفتگي حتي با ابزارهاي مناسب نيز مشکل خواهد بود. در صورت ديگر اگر ماه در مسير خود بدور زمين از بخشي از سايه کامل نيز عبور کند، ماه گرفتگي حاصل جزئي ناميده مي شود که برحسب مساحت وارد شده از قرص ماه به درون سايه کامل در بهترين و بيشترين موقعيت، ـ اوج گرفت ـ درصدي براي ماه گرفتگي جزئي معين مي شود. در نهايت نيز اگر ماه به طور کامل حتي براي چند ثانيه وارد بخش تمام سايه زمين شود، به آن ماه گرفتگي کامل گفته مي شود که در واقع تمام انواع ديگر ماه گرفتگي ها را نيز مي توان در خلال يک ماه گرفتگي کلي به نحو زيبايي مشاهده نمود. در اينگونه ماه گرفتگي ها که کل بازه آن از زمان ورود ماه به مرز نيمسايه تا خروج کامل آن در بخش مقابل مي تواند تا حدود 7 ساعت نيز به درازا بکشد، هرچه ماه به بخش مرکزي سايه کامل نزديک تر شود بيشتر تاريک خواهد شد.
نور خورشيد در عبور از لبه هاي زمين بايد از درون لايه هاي جوي زمين عبور کند که در اين حين همانطور که در تصوير زير مشاهده مي کنيد دچار شکست خواهد شد و با جذب پرتوهاي آبي رنگ، پرتوهاي قرمزتر به درون سايه کامل شکسته شده و اين بخش را از تاريکي کامل در مي آورند.
جو زمين شامل مقادير مختلفي آب بصورت ابر، بخار و ديگر نزولات آسماني، و همچنين ذرات جامد معلق بصورت ـ هاي غبار، مواد آلي و خاکستر هاي آتشفشاني است. اين مواد نقش ..... کردن پرتوهاي خورشيدي پس از شکسته شدن به سمت سايه را در جو زمين بازي کرده، و بيشتر نورهاي قرمز را از خود عبور مي دهند. براي مثال فوران هاي بزرگ و پر تعداد آتشفشاني در برخي سالها مقادير فراواني خاکستر را به جو اضافه مي کنند که حاصل آن گرفت هايي بسيار تاريک و قرمز رنگ براي چند سال آينده اش خواهد بود. همچنين لايه هاي گسترده ابر در لبه هاي زمين که با نور خورشيد در برخورد هستند مي توانند با سد کردن راه پرتوها گرفت تاريکي ايجاد نمايند.
هر فردي که براي يکبار ماه گرفتگي کلي را ديده باشد به خاطر دارد که پس از ورود بخش اعظمي از ماهِ تمام به درون سايه زمين، به تدريج سرخ و مسي رنگ بودن سايه زمين روي ماه پديدار مي شود که علت آن همين امر است. در مراحل ماه گرفتگي جزئي که هنوز بخش هاي روشن ماه در محدوده نيمسايه درخشان ديده مي شوند، تشخيص رنگ قرمز سيرِ سايه به علت تضاد رنگي شديد با بخش هنوز روشن ماه مشکل بوده، و به نظر مي رسد ناحيه سايه کاملاً تاريک و حداکثر خاکستري رنگ باشد؛ زيرا در همين مراحل نيز مي توان لبه تاريک ماه را که درون سايه پنهان شده با کمي دقت تشخيص داد. اما به تدريج هنگامي که ماه به طور کامل وارد سايه شد مي توان رنگ آجري سايه زمين را براحتي مشاهده نمود که هرچه به بخش هاي مرکزي مخروط سايه نزديک شويم تيرگي بيشتر، و درست در مرکز تا خاکستري کامل پيش خواهد رفت زيرا پرتوهاي شکسته شده کمتري به اين محل خواهند رسيد.
بر همين اساس نيز مقياسي براي توصيف ميزان تيره شدگي ماه کامل در ماه گرفتگي هاي کلي توسط اخترشناسي فرانسوي بنام آندره دانژُن تعريف شده که به مقياس دانژُن Danjon Scale معروف است. در اين مقياس بندي که در جدول زير توضيحات آن را ملاحظه مي کنيد، ماه گرفتگي هاي کلي در 5 دسته قرار داده مي شوند که از تاريک ترين حالت به پايين از L = 0 تا L = 4 ترتيب بندي مي شوند. بديهي است هرچه ماه گرفتگي در دسته هاي تيره تر قرار بگيرد، معني آن اين است که بيشتر به مرکز سايه زمين نزديک شده و بنابراين در مجموع، ماه مدت زمان بيشتري را در سايه کامل طي مسير مي کند. در نتيجه مي توان نتيجه گرفت که طول مدت ماه گرفتگي کاملي که در دسته L = 0 باشد، بيشتر از ديگر دسته هاست زيرا در اين حالت و در ايده آل ترين زمان ماه تقريباً قطر سايه و نيمسايه را مي پيمايد که بزرگترين وتر موجود است. تأثير ديگر شکست نور در جو زمين تيز يا sharp نبودن مرز سايه و نيمسايه زمين است، بدين معني که در هنگام پيشروي ماه درون سايه نمي توان خطي را به عنوان مرز مشخص ميان ساية تاريک و نيمساية روشن معين کرد و همواره عدم دقتي در حدود 2 تا 4 دقيقه قوسي در مورد اين مرز وجود دارد؛ که لحظات دقيق ورود و خروج ماه در سايه زمين را با چند دقيقه خطا براي ما مشخص مي کند. اين مرز معمولاً در زمان سنجي ها مورد اندازه گيري قرار مي گيرد به طوري که در ماه گرفتگي هاي کلي و يا جزئي يکي از فعاليت هاي حائز اهميت، زمان سنجي دقيق از لحظات ورود دهانه هاي برخوردي معروف ماه به سايه، و يا خروج آنها از سايه کامل زمين است. در برخي سايت هاي علمي از پيش جداول پيش بيني شدة اين زمان ها در اختيار علاقه مندان قرار مي گيرد. بهترين سايت موجود در اين زمينه در حال حاضر مرکز اطلاع رساني سازمان فضايي ناسا است که هر ساله گرفتگي هاي مربوطه را مورد تحليل و زمان سنجي دقيق قرار مي دهد و صفحات اطلاعاتي ارزشمندي را در اختيار جهانيان مي گذارد.
طبق مشاهدات و با بررسي زمان گرفتگي ها در بلند مدت، نوعي چرخه جالب ميان نوع و زمان گرفتگي ها ديده مي ـ شود. بدين صورت که هر گرفتگي در هر زمان مشخص با کمي تغييرات در خصوصياتش در 18 سال قبل و پس از آن تاريخ نيز تکرار مي شود. اين زمان که دقيقاً 18 سال و 11 روز و حدود 8 ساعت طول مي کشد، به چرخه يا سري ساروس معروف است که حاصل يک تقارن نه چندان اتفاقي ميان چرخه هلالي ماه، حرکت انتقالي آن بدور زمين و ماه گرهي ـ مدت زماني که ماه از يک گره مثلاً صعودي به گره صعودي بعدي مي رسد ـ است. در اين چرخه ها که در خورشيد گرفتگي ها هم وجود دارد، به علت 8 ساعت اضافه بر روز، بهترين نقاط روي زمين که شاهد گرفتگي هستند، پس از يک دوره، 120 درجه روي سطح زمين جابجا مي شوند؛ اما پس از 3 دوره يعني 54 سال و 34 روز ساکنان يک منطقه از زمين مي توانند دو گرفت بسيار شبيه به يکديگر را بخصوص در ماه گرفتگي ها مشاهده نمايند. اما هريک از اين چرخه هاي ساروسي که اين ماه گرفتگي خاص در سري شماره 123 آنها قرار دارد؛ عمر محدودي بين 71 تا 74 دورة تکرار داشته، و قبل و پس از آن ديگر ماه هرگز در آن دوره هاي زماني خاص حتي با نيمسايه زمين نيز برخورد نمي کند.
نام سال های شمسی بر اساس نام حیوانات
تعیین نام سال های شمسی
ترکان ابیغوری برای هر سال نام حیوانی را نهاده بودند که ایرانی ها نیز به تدریج از آنها استفاده کردند این اسامی عبارتند از :
برای تشخیص اینکه هر سال با کدام یک از این نامها مطابقت دارد از سال خورشیدی عدد 6 را کم می کنیم حاصل را بر عدد 12 تقسیم کرده ، عدد باقیمانده را در نظر بگیرید از شماره یک از موش شروع به شمردن کنید نام هر حیوانی با عدد باقیمانده مطابقت کرد سال همان حیوان است .
ملل گوناگون، عقايد و باورهاي متفاوتي درباره پيدايش سال شمار موچه و حيوانات آن دارند كه تحليل و بررسي آنها ما را به زواياي جديدي از شناخت اين شيوه گاهشماري رهنمون خواهد بود.
تركمنها سال موش راكه اولين سال هر دوره ميباشد «ييل باشي» مينامند كه به معناي سال آغازين يا مبدأاست، در روايت منظوم فوق «گاو» پس از «موش» سال جديد را مشاهده كرده و لذا مقامدوّم را در دوره سالشمارحيواني احراز مينمايد.
ايرانيان بر اين باورند كه حيوانات دوازدهگانه اين دوره، متصديان حمل زميناند و بصورت ضمني بر اين نكته اشاره دارند كه اين وظيفه از بدو خلفت بر عهده آنها موكول بوده است. اين باور ايراني از عقايد ديرينهاي نشأت گرفته است كه زمين را بصورت سطح صافي تصور ميكردهاند كه بر روي حيوانات مختلف (لاكپشت، گاو، ماهي و ...) قرار دارد.
نمود اين باور قدما را در توجيه علّت زمينلرزه ميتوان مشاهده كرد. ايرانيان بر اين عقيده بودهاند كه زمين بر روي شاخ گاوي قرار دارد. هرگاه گاو براي رفع خستگي زمين را از شاخي به شاخ ديگرش منتقل ميكرد، زلزلهاي به وقوع ميپيوست؛ و يا عقيده مردم ژاپن كه «از قديم باور داشتهاند ماهي بزرگ «نامازو» كه زمين بر پشت اوست، با تكان دادن دمش زمينلرزه بار ميآورد ...»
عقيده چينيها و ژاپنيها در مورد نحوه پيدايش سالشمار حيواني. مشابه است. زيرا اين تقويم در روزگار باستان از چين به ژاپن رفته است.
در باب عقيده تركان قديم درباره پيدايش سالشمار حيواني. محمود كاشغري در «لغاتالترك» خود (تأليف 466 ه .ق) اطلاعات ذيقيمتي را بدست داده، داستان جالب توجهي را نقل مينمايد:
«يكي از خاقانهاي ترك ميخواهد كه تاريخ وقوع جنگي را بداند، ممكن نميشود. از اينروي با ملتش مشورت ميكند و در انجمن اعلام ميدارد كه همانطور كه ما درباره تاريخ وقوع اين جنگ دچار سردرگمي شديم. آيندگان نيز سردرگم خواهند شد. بنابراين ما اكنون به تعداد دوازده (ماه و) برج آسمان دوازده سال را نامگذاري ميكنيم، تا شمارشهايمان را از گذر اين سالها بفهميم. اين در ميانمان يادگاري باشد. فراموش نشدني، ملّت هم پيشنهاد خاقان را تأييد ميكند.
خاقان به اين مناسبت به شكار ميرود و فرمان ميدهد كه حيوانات را به سوي رود «ايلا» برانند. اين يك رودخانه بزرگ است. مردم حيوانات را به تنگنا انداخته به سوي رودخانه ميرانند. بعضي از اين حويانات را شكار ميكنند و تعدادي از آنها خود را به اب ميزنند. دوازده حيوان از آن ميان از آب ميگذرند. نام هر يك از اين حيوانات به سالي داده ميشود. نخستين اين حيوانات سيچغان (موش) بوده ... نام نخستين سال «سيچعان ييلي» (سال موش) گذاشته ميشود. بعد نام حيواناتي كه يكي بعد از ديگري از اب گذشته بودند به ترتيب به سالها داده ميشود: «اود ييلي» (سال گاو) و ...»
مواردي در اين داستان به چشم ميخورد كه محتاج تحقيق و تتبع بيشتري است. نخست اينكه داستان در زمان خاقاني ترك به وقوع پيوسته است. ليكن قديميترين خاقان ترك مذكور در تاريخ «بومين خاقان» (وفات 3-552 ميلادي) ميباشد. امّا پيش از اين تاريخ نيز سالشمار موچه وسيعاً مورد استفاده قرار ميگرفته است، بنابراين سكوت علم تاريخ درباره خاقانات ماقبل «بومين خاقان» هرگونه توضيح بيشتر در اين زمينه را ناممكن ساخته است.
نكته ديگر آنكه داستان به شكار حيوانات توسط خاقان در معيت عموم مردم اشاره دارد، كاشغري از نوعي شيوه شكار جمعي كه در ميان تركان آن روزگار (قرن 5 ه) رواج داشته با عنوان «سيغير» نام برده، در ذيل اين ماده مينويسد: «سيغير: نوعي از شكار شاهان با رعايا و آن چنان است كه شاه مردم را در بيشهها و بيابانها پراكنده ميسازد تا وحوش را گرد آورند و به سوي او برانند و او ميايستد و پيش روي خود تير مياندازد، بيآنكه در طلب شكار رنج برده باشد.»
ماركوپولو، سياح مشهور اروپايي نيز در سفرنامه خود وجود چنين شيوه شكاري رادر ميان مغولها گزارش كرده است. در داستان «بوغاچ بگ» از حماسه «قورقوت آتا» نيز كه يكي از قديميترين متون زبان تركمنيست، چنين شكاري به تصوير كشيده شده است.
و امّا نكته ديگر اين است كه وقايع داستان در حوالي رود «ايلا» اتفاق افتاده است. «ايلا» يكي از رودهاي «هفت آب» يا «جيته سو» است كه در جنوب قزاقستان كنوني جريان داشته و از شمال شرقي «آلماتي» پايتخت اين كشور گذشته به درياچه «بالخاش» ميريزد. نام كنوني آن رود «ايلي» است.
كاشغري در ذيل ماده «ايلا» مينويسد:
«ايلا: نام رودي است و بر دو كرانه آن دو قبيله نرك يعني يغما و تخسي و طائفهاي از چگل فرود آيند و سكني گيرند ...»
كاشغري از سال دوّم دور موچه با نام «اود ييلي» ياد كرده و ذر جايي ديگر اين واژه را لغتي ويژه قبيله چگل دانسته است. بنابراين از مجموع اين قضايا ميتوان چنين احتمال داد كه كاشغري داستان مزبور را از زبان قبايل وادي «ايلا» و احتمالاً «چگلي» استماع و ضبط كرده است.
قدر مسلم محمود كاشغري اين روايت مردمي را از زبان تركان شنيده و لذا نميتوان به اظهارات او مبني بر اينكه مبتكر اين تقويم حاقان تركان بوده استناد نمود. در هر صورت نفس داستان ممكن است بازتابي از يك واقعه تاريخي باشد كه در زير غبار هزاران سال مدفون شده است.
تركمنها روايت پندآميزي در مورد پيدايش سالشمار حيواني دارند. روزي تمامي حيوانات به پيشواز سال جديد ميروند. شتر كه به قد و بالاي خود مغرور شده بود گفت: «حتماً پيش از همه سال جديد را خواهم ديد.» امّا موش كوچك با زرنگي تمام روي سر شتر جهيده و پيش از همه، سال جديد را مي بيند. شتر كه مات و مبهوت مانده بود، از تمامي دوازده حيوان دوره كه موفق به مشاهده سال جديد شده بودند عقب ميماند وبدين ترتيب غرور شتر باعث مي شود كه جايي در دوره موچه نداشته باشد. اين روايت به مدد مايه اخلاقي و پندآميز آن كه نهي از غرور است، در ميان تركمنها نسل اندر نسل نقل شده و بصورت ضربآلمثل درآمده است: «دويه بوينونا بويسانيپ ييلدان كور قاليپدير!» يعني (شتر به علّت مباهات به گردنش از مشاهده سال جديد محروم مانده است.)
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[مشاهده در: www.funpatogh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 2356]
-
گوناگون
پربازدیدترینها