واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق:
آرياندس در مصر قشون فراهم مي کرد و داريوش در سوريه وليدي و بعد از دو ماه داريوش وارد مصر شد.
داريوش از مشاهده سربازان سياه پوست که آرياندس اجير کرده بود ابراز رضايت کرد و چون همه سياه پوستان عريان بودند دستور داد که به سرعت براي انها لباس ضخيم و گرم فراهم نمايند و انگاه در اولين روز طغيان رودخانه نيل در شمال مصر که اولين روز امدن چلچله ها نيز مي باشد و آغاز پائيز است با قشون خود براه افتاد و راهي را پيش گرفت که کمبوجيه براي جنگ با فرعون " پز آمون " پيش گرفته بود .
خانتوس مورخ ليدي مي گويد که شمار سربازان داريوش دران سفر يکصدو پنجاه هزار نفر بود و اين رقم کمي اغراق اميز است . گزنفون سربازان داريوش را هنگامي که مي خواستند به کارتاژ بروند يکصد هزار نوشته و تصور مي شود که اين رقم هم کمي اغراق آميز باشد .
در هر حال يک طلايه پيشاپيش ارتش داريوش حرکت مي کرد و وظيفه اش اين بود که علاوه بر اکتشاف در مواضعي که براي اتراق قشون تعيين گرديده کنار دريا چاه هاي متعدد حفر کنند تا اين که سربازان داريوش از حيث آب مرفه باشند و مي دانيم که کنار دريا بعد از اينکه قدري زمين را حفر کنند به آب شيرين مي رسند .
يک طلايه ديگر در جنوب ارتش داريوش حرکت مي کرد تا اينکه ان قشون غافلگير نشود و دريا سالار هيست بين ارتش مصرو ارتش داريوش از راه دريا يک خط زنجير دريايي به وجود آورده بود و هر قدر ارتش داريوش جلو مي رفت ، ان خط زنجير طولاني تر مي شد و خط زنجير مزبور يک شاهراه امن براي کشتي هاي حمل و نقل که آذوقه به ارتش داريوش مي رسانيدند محبوس مي گرديد و کارتاژيها نمي توانستند که در ان شاهراه ، کشتي هاي حمل و نقل ايران را حمل کنند يا به غنيمت ببرند . روزي که ارتش داريوش از مصر حرکت کرد ، سربازان سياه پوست ان قشون عريان بودند و نخواستند لباس بپوشند . داريوش امر کرد لباسهايي که براي سياه پوستان فراهم شده آورده شود و بعد از پانزده روز راهپيمايي شب هوا خيلي سرد شد و سياه پوستان عريان از سرما به لرزه در امده بودند و ان وقت به ارزش البسه جديد که داريوش براي انها فراهم کرده بود پي بردند و با رضايت خاطر لباسهاي ضخيم را پوشيدند . از ان پس تا وقتي که قشون داريوش به مرز کارتاژ رسيد سياه پوستان هر روز بعد از اينکه آفتاب بالا مي امد عريان مي شدند و بعد از اينکه شب فرا مي رسيد لباس هاي ضخيم داريوش را مي پوشيدند .
وقتي ارتش داريوش به مرز کارتاژ رسيد به حساب تقويم امروزي سي و پنج روز از پائيز سال 514 قبل از ميلاد گذشته بود . کارتاژيها در آغاز مطلع نشدند که يک ارتش به فرماندهي داريوش پادشاه ايران از مصر به راه افتاده تا اين که کارتاژ را اشغال کند ، اما بعد از اينکه دريا سالار ايراني در درياي مديترانه يک خط زنجير دريايي به وجود آورد که در طول آن به وسيله کشتي هاي حمل و نقل آذوقه به قشون ايران برساند ، کشتي هاي کارتاژي که در دريا حرکت مي کردند فهميدند که يک قشون در طول ساحل به سوي مغرب روان است و به زودي کشف کردند که ان ارتش براي اشغال کارتاژ راه پيمايي مي کند .
کارتاژ تا ان تاريخ ارتش نداشت و فقط داراي نيروي دريايي بود و انچه سبب گرديد که کارتاژ داراي ارتش شود و در اعصار بعد ، با ارتش خود به اروپا تهاجم نمايد همان حمله داريوش بود که کارتاژيها را از خواب غفلت بيدار کرد .
در ان موقع کارتاژ نه ارتشي داشت نه فرصتي موجود بود که بتواند يک ارتش بسيج کند . اين بود که شوراي شيوخ کارتاژ تصميم گرفت که با داريوش صلح نمايد و سه نفر از شيوخ انتخاب شدند که نزد داريوش بروند و به او بگويند که کارتاژ خواهان صلح است و ان سه مرد در مرز کارتاژ به او رسيدند و درخواست صلح کردند .داريوش گفت : درخواست صلح شما به سه شرط پذيرفته مي شود : اول اينکه کارتاژ خساراتي را که به اتباع ايران وارد کرده و خون بهاي مقتولين و هزينه قشون کشي مرا بپردازد .
دوم اينکه نيروي دريايي کارتاژ از بين برود . و سوم اينکه فرمانفرماي ايراني حکومت کارتاژ را در دست داشته باشد .
در عوض من به شما قول مي دهم که جان و مال مردم کارتاژ در امان است و شما ازاد هستيد که دين خود را بپرستيد و جزء ماليات که هر سال بايد بپردازيد به هيچ عنوان چيزي از شما گرفته نخواهد شد .
سه نماينده مجلس شيوخ خواستند درخواست مهلت کنند تا اينکه بروند و شرايط داريوش را در مجلس شيوخ مطرح کنند ، ولي داريوش گفت من نمي توانم صبر کنم ! و عقيده دارم که درخواست مهلت شما فقط براي از بين بردن وقت به قصد فراهم کردن سرباز است و اگر شرايط مرا در همين جا نپذيريد کارتاژ را مورد تهاجم قرار خواهم داد و با شما طبق ائين جنگ رفتار خواهم کرد . ان سه نفر ناگزير شدند که شرايط داريوش را بپذيرند و پادشاه " دو کرور" داريک " (واحد پول ) غرامت خون ايرانيان و خسارات وارده بر انان و هزينه قشون کشي را گرفت و بدين کارتاژ بدون جنگ و خونريزي جزء امپراطوري وسيع ايران شد و نيروي دريايي ان از بين رفت ولي کشتي هاي بازرگاني آن کماکان مشغول کار بود.
هنگامي که ارتش ايران از کارتاژ مراجعت مي کرد يک کاروان مصري مورد حمله راهزنان قرار گرفت و داريوش ، راهزنان را از آرياندس فرمانفرماي مصر خواست و بعد از اينکه دستگير شدند امر کرد که انها را شقه شقه کنند و از ان پس مجازات راهزني در امپراطوري ايران شقه کردن بود /. (پايان )
نوشته : meraj marjani بر گرفته از کتاب زيباي " سرزمين جاويد " نويسندگان : دکتر رومن گيرشمن ، ماريژان موله و هرتز فلد
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 76]