واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: شش باور غلط درمورد درد وجود دارد كه در مطلب زير با نقل قولهايي از چهار متخصص اين امر، شما را نسبت به اشتباه بودن آنها آگاه ميسازيم.
احساسات فردي اثري بر تحمل درد ندارند
درد داراي دو بعد فيزيكي و احساسي است. احساساتي چون اضطراب، استرس يا افسردگي به احساس درد، قوت ميبخشد و توانايي فرد براي مقابله با آن را كاهش ميدهد.
به عنوان مثال، اضطراب، ميتواند سيگنالهاي درد مخابره شده به مغز را تشديد كند و سبب ناراحتي بيشتر فرد شود.
اساس و پايه باور غلط مذكور، اين است كه برخي تصور ميكنند كه درد فقط در درون مغز انسان ساخته و پرداخته ميشود. دانشمندان ميگويند: «بررسي سيتياسكن يا ام.آر.آي مغز بيماران نشان ميدهد كه زمان درد كشيدن، بخشهايي از مغز فعالتر ميشود.
برخي از بيماران به اشتباه از پزشك ميخواهند تا براي تسكين دردشان، به آنها داروي ضدافسردگي بدهد يا با اين تصور كه پزشك به حقيقت درد آنها واقف نيست، از او ميخواهند تا آنها را براي تسكين درد به روان شناس ارجاع دهد.»
دماي هوا اثري بر دردهاي مفصلي ندارد
وارفيلد ميگويد: «بيشتر به نظر ميرسد كه اين فشار هوا است كه روي مفاصل اثر ميگذارد. تا دما و درجه رطوبت آن!»
يك نظريه اين است كه تغيير در فشار هوا كه در خلال توفان افت ميكند، احتمالا سبب افزايش موقت التهابات، دردها و سفتي بدن ميشود. علت احتمالي آن اين است كه پايانههاي عصبي با كمك گيرندههاي حسي خود، تغييرات فشار هوا را شناسايي ميكنند.
هواي سرد سبب بدتر شدن برخي از دردهاي به خصوص ميشود. يك توضيح احتمالي براي اين موضوع اين است كه وقتي هوا خيلي سرد است، تمامي بدن انسان سفت و منقبض ميشود. بنابراين مفاصل نيز سختتر ميشود و حركت آنها با دشواري و درد فراوان همراه خواهد بود.
كساني كه التهاب مفصلي دارند اغلب ذكر ميكنند كه در هواي خشك و گرم احساس مطبوع تري دارند و اين گفته احتمالا صحت دارد ولي شواهد قابل استنادي مبني بر چگونگي تاثير آب و هوا روي دردهاي مفصلي وجود ندارد.
مواجهه با درد
در تحمل درد، هيچ يك از دو جنس زن و مرد، بر ديگري برتري ندارند. دكتر گرين ميگويد: «سنجش ميزان كمي تحمل درد با استناد بر تعداد يا نوع داروهاي دريافتي، امري نادرست است. غالبا، درد بر اساس چگونگي برداشت دروني هر فرد از آن و اساسا روشي كه آن را تجربه ميكند، ارزيابي خواهد شد و آن هم مطمئنا خيلي دقيق نخواهد بود، چرا كه هم جنسيت فرد و هم تجربيات فرهنگي متفاوت، ميتواند بر شيوههاي تحمل درد تاثير بگذارد.»
هر چند برخي از مطالعات نشان دهنده عملكرد بهتر زنان نسبت به مردان در تحمل دردهاي مزمن است، اما آنان در مقايسه با مردان، نسبت به دردهاي حاد مثل احساس درد ناشي از لمس اجسام داغ، ضعيفتر ظاهر ميشوند.
همچنين به نظر ميرسد كه زنان نسبت به دردهاي طولاني مدت، بردبارترند. شواهدي وجود دارند مبني بر اين كه سيستم عصبي زنان و مردان، اطلاعات مربوط به درد را به شكلهاي متفاوتي پردازش ميكنند. رفتار اجتماعي مردان معمولا به اين صورت است كه در صورت تجربه درد آن را حاشا ميكنند و در برابر آن بردباري نشان ميدهند، ولي زنان بيشتر تمايل دارند كه دردشان را اظهار كنند.
طبق نظريه گرين، زنها در سنين باروري همچون ساير دورانهاي زندگي شان تحت تاثير ميزان هورمونهاي بدن خصوصا استروژن هستند و اين موضوع سبب بروز تفاوتهايي در نحوه برخورد آنها با محركهاي دردناك، نسبت به مردان ميشود.
اظهار درد توسط كودكان
كودكان ممكن است هميشه دردهاي شان را به زبان نياورند ولي با عملكرد يا رفتارشان به آن اشاره كنند.
دكتر «لوني زلترز» ميگويد: كودكان به صورتهاي متفاوتي، ناراحتي و رنج شان را ابراز ميكنند كه اين بسته به ميزان تكامل، سن آنها و تواناييهاي گفتاري آنان، فرق ميكند. همچنين آنها ميتوانند، بدون بر زبان آوردن كلمهاي، دردشان را ابراز كنند.
شيرخواراني كه مدتهاي مديد دردهاي بسياري راتحمل كردهاند، ممكن است ناراحتي شان را با گوشهگيري يا بيحوصلگي و بي تفاوتي ابراز كنند.
علامت ديگر در كودكان خردسال، ساكتتر شدن و انزوا است. كودكان سنين مدرسه، دردهاي شان را با رفتارهايي چون گريه كردن، پا كوبيدن به زمين، لگد زدن يا گوشهگيري نشان ميدهند. نوجوانان با گره كردن مشتها يا سفت كردن و انقباض عضلاتشان، سعي ميكنند قوي و بردبار به نظر برسند. زلترز ميافزايد كه ميان عكسالعمل كودكان در برابر دردهاي حاد و مزمن تفاوت وجود دارد.
او ميگويد: «كودكان در مواجهه با دردهاي حاد، همچون درد ناشي از تزريق آمپول يا زخمي شدن يا درد زمان بخيه كردن با رفتارهايي مانند گريه كردن، پا كوبيدن به زمين يا جيغ كشيدن ناراحتي خود را ابراز ميكنند ولي در مورد دردهاي مزمن، كودكان رفتهرفته بي رمق ميشوند، رنگ پريده به نظر ميرسند و به نظر ميرسد كه ديگر علاقهاي به بازي يا همراهي با محيط اطراف شان ندارند.»
درد در دوران شيرخوارگي
دكتر «لوني زلترز» ميگويد: «حتي كودكان نارس نيز آن قدر تكامل دستگاه عصبي پيدا كردهاند كه بتوانند اثرات نامطلوب جسماني از درد، همچون افزايش ميزان ترشح هورمونهاي مقابله كننده با استرس، افزايش ضربان قلب، دشواري تنفس و نتايج ضعيف متعاقب اعمال جراحي را تجربه كنند.
هر چه ميزان مواجهه نوزادان با محركهاي دردناك بيشتر و شديدتر باشد، اين احتمال ميرود كه تكامل سيستم عصبي حسي شان كه در حقيقت منتقل كننده اطلاعات مربوط به تجربه درد به سيستم اعصاب مركزي آنها است، بيشتر شده و بعدها به آسيب پذيري بيشتر كودك نسبت به درد منجر شود.»
دكتر زلترز همچنين ميافزايد: «دقيقا همپاي نقش عامل ژنتيك در احساس درد، ميتوان چنين گفت كه هر چه مواجهه با درد در دوران شيرخوارگي زودتر به وقوع بپيوندد، احتمال بروز دردهاي مزمن در دوران بزرگسالي بالاتر خواهد رفت. گذشته از اين، اگر درد در نوزاد يا كودكان خردسال درمان نشود، نتايج منفي طولاني مدت خود را در آينده نشان خواهد داد حتي اگر خاطرات مربوط به درد در حافظه دور انسان ثبت شده باشند يا اصلا توسط فرد، به ياد آورده نشوند.» در مطالعاتي كه دانشمندان روي نوزادان نارس انجام دادهاند، متوجه شدند كه بعد از چهار تا پنج سال پيگيري آنان، اين كودكان نسبت به همسالان خود، بيشتر از دردهاي شكمي و كلا دردهاي عمومي حس شده در بدن شكايت داشتند.
استفاده كمتر از داروهاي مسكن
برخي بيماران با هراس از اين كه مبادا وابسته يا معتاد به داروهاي مسكن شوند، دردهاي خود را كاملا درمان نميكنند ولي طبق نظريه دكتر گرين، اعتياد پيدا كردن به داروهاي مسكن حين درمان دردهاي حاد يا مزمن يا حتي دردهاي ناشي از سرطانها، بسيار به ندرت اتفاق ميافتد، مگر اين كه بيمار از قبل پيش زمينه يا سابقهاي از اعتياد داشته باشد.
وارفيلد ميگويد: «هدف از استفاده از داروهاي مسكن اين است كه بر درد پيشي بگيريم.
اگر ميخواهيد بر درد پيشي بگيريد، بايد داروي مسكن را قبل از شروع درد و به مقدار مناسب مصرف كنيد. فقط در اين صورت است كه جلو رهايي مواد مختلف تشديد كننده درد در بدن گرفته ميشود.»
دكتر مريم پورپاكي-سايت تبيان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 285]