واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: نومحافظه كاران آمريكا به اشتباهات بوش اذعان دارند اعتراف بزرگ
جام جم آنلاين: رابرت كاگان، از برجستهترين نظريهپردازان اردوگاه نئومحافظهكاران است كه با آغاز رقابتهاي انتخابات رياستجمهوري 4 نوامبر سال جاري ميلادي آمريكا به عنوان مشاور جان مككين، نامزد حزب جمهوريخواه در انتخابات منصوب شد.
كاگان كه به داشتن رويكردهاي افراطي در مورد ايالاتمتحده شهرت دارد در مصاحبهاي با هفتهنامه آلماني اشپيگل به سوالات اين نشريه در مورد آينده آمريكا و موضع اين كشور در مورد مجمع دموكراسيها و اينكه ظهور چين در قامت ابرقدرت تمامعيار و احياي نفوذ روسيه چه تاثيري بر ساختار جامعه بينالمللي و معادله قدرت جهاني خواهد داشت، پاسخ داد.
آقاي كاگان! بسياري از نخبگان، استراتژيستها و حتي دوستان سابق رئيسجمهور بوش اكنون سعي دارند از او فاصله بگيرند، برخي حتي به او حمله ميكنند و از او به عنوان نمونهاي از شكست و ناكامي ياد ميكنند. با اين حال جاي نام شما در فهرست كساني كه در اين عرصه در حال رقابت با هم هستند خالي است. آيا شما هيچ مشاورهاي به بوش ندادهايد كه اكنون از آن پشيمان باشيد؟
من بيشتر ناراحت توصيههايي هستم كه مورد پذيرش قرار نگرفتند نه آنهايي كه با اقبال مواجه شدند. با اين حال ميتوانم سوال بعدي شما را پيشبيني كنم.
شما بيشك يكي از پدران معنوي بوش بوديد. از همان ابتدا از تغيير رژيم و ضرورت سرنگوني قهرآميز صدام حسين ميگفتيد.
من در اين راه تنها نبودم. دولت كلينتون و اكثريت اعضاي سنا هم ديدگاه مشابهي داشتند. من بر اين باور هستم كه مداخله نظامي براي ساقط كردن يك دولت خارجي بايد استنثا باشد اما در مورد صدام، كه خطمشي تهاجمي داشت و به تهديدي براي همسايگانش و حتي ساير جهانيان تبديل شده بود به گمان من اين مساله به ضرورت تبديل شده بود. نميتوانم قبول كنم كه مردم بر اين باور هستند كه در صورت روي كار ماندن آن ديكتاتور جهان ميتوانست جاي بهتريباشد.
نزديك به 4 هزار سرباز آمريكايي در عراق جان خود را از دست دادند. نزديك به 100 هزار عراقي براساس پارهاي تخمينها در جنگ جان خود را از دست دادهاند و 5/4 ميليون زن ، مرد و كودك از اين كشور گريختهاند. آيا شما اينها را نتيجهاي مثبت ارزيابي ميكنيد؟
قطعا نه. هزينههاي سرنگوني صدام براي همه طرفها و بويژه عراقيها بالا بود. وقتي به نحوه مديريت جنگ عراق توسط دولت بوش نگاه ميكنم اشتباهاتي غيرقابل اغماض ميبينم. نميخواهم مساله را بزرگ كنم اما من يكي از معدود كساني بودم كه به فاصله چند هفته پس از آغاز تهاجم پيشنهاد تقويت نيروها را مطرح كردم. براي من روشن بود كه نيروهاي ما در عراق كمتر از آن بودند كه از عهده مشكلي كه براي آنها خيلي بزرگ بود، برآيند.
آيا اين واقعيت دارد كه بوش، چني و رامسفلد سوار بر موج خشم ناشي از حملات يازدهم سپتامبر درصدد حمله به عراق برآمدند؟ آيا باز هم ميتوان اين واقعيت را كتمان كرد كه جنگ عراق بر پايه جعل اطلاعات، بزرگنمايي و دروغهايي بيپايه و اساس استوار شده بود؟
اين حرف بيربطي است.
اين ديدگاهي است كه خيليها به آن باور دارند...
اطلاعات محرمانهاي كه دولت بوش در مورد عراق داشت مشابه اطلاعاتي بود كه در اختيار دولت كلينتون قرار گرفته بود و قبل از جنگ دولتهاي آلمان و فرانسه هم همين اطلاعات و ديدگاه را داشتند. ما اكنون است كه ميدانيم دولت صدام سعي داشت به دنيا چنين القا كند كه سلاحهاي كشتار جمعي در اختيار دارد. جهان هم اين را باور كرده بود.
اما برخلاف واشنگتن، پاريس و برلين مايل نبودند بدون كسب مجوز سازمان ملل متحد به جنگ عراق بروند. آژانس بينالمللي انرژي اتمي هم از ايالاتمتحده خواست چند ماه ديگر صبر كند تا تحقيقات اين آژانس در مورد عراق تكميل نشود اما آمريكا به دلايل استراتژيك خواستار شروع جنگ بود.
بايد اعتراف كنيم آمريكا ميتوانست باز هم منتظر بماند و صبر كند. اين مساله ديگري است. بحث واقعي بر سر اين است كه آيا ما بايد با عراق وارد جنگ ميشديم يا نه. پس بهتر است به جاي اين مباحث ابلهانه و پرداختن به تئوريهاي توطئه ابلهانه به اين مساله كه ما در عراق و ساير جاها با چه چالش مواجه هستيم، بپردازيم.
قطعا. چرا نه اما شما نميتوانيد اين واقعيت را كتمان كنيد كه جنگ عراق دلايل آغاز جنگ، نحوه اجراي آن و هزينههايش نقش مهمي در روند رقابتهاي انتخاباتي آمريكا ايفا ميكند.
بله. تا آنجا كه بهمساله فراخوان نيروها مربوط ميشود پيشنهادات و ديدگاههاي مككين و اوباما تقريبا به هم نزديك هستند. اين به خاطر تغيير موضع اوباما است. او ديگر طرح غيرمسوولانه عقبنشيني فوري نيروها از عراق را حمايت نميكند. علاوه بر اين حتي اروپاييها هم با وجود اختلاف نظرهاي عميق گذشته اهميت عراق براي آينده را دريافتهاند. فرانسويها به ويژه ظاهرا خواستار مشاركت در بازگرداندن عراق به سيستم بينالمللي هستند.
اروپاييها چه كمكي ميتوانند بكنند. به طور خاص بگوييد چه انتظاري از آلمانها داريد؟
ما نيروهاي بيشتري در عراق نميخواهيم. همين حالا در افغانستان به حد كافي مشكل داريم. رئيسجمهور جديد ايالاتمتحده بيشك از صدراعظم مركل خواستار مشاركت آلمان در بازسازي اقتصاد عراق و سرمايهگذاري بيشتر در اين كشور ميشود.
تحقق اين هدف مستلزم تامين امنيت است.
درست است. تا آنجا كه به امنيت مربوط ميشود طرح اعزام نيروهاي تازه نفس به عراق موفقيتآميز بوده است.
اين واقعيتي غير قابل انكار است اما اين امنيت الزاما پايدار نخواهد بود. اين امنيت متاثر از اين واقعيت است كه دولت آمريكا به دهها هزار تن سني عراقي براي آن كه به القاعده پشت كنند و دست از حمله به سربازان آمريكايي بردارند، رشوه پرداخت ميكند.
اين پول مساله اصلي نيست. مساله استراتژي جديد ايالاتمتحده است كه امنيت را برقرار كرده و شرايط معيشتي مردم را بهبود بخشيده است. اكثريت تروريستهاي القاعده دل از عراق بريدهاند و به شكلي رو به تزايد به همقطاران شورشي خود در افغانستان ميپيوندند.
بيشك تروريستها بر افغانستان و نواحي مرزي اين كشور با پاكستان متمركز شدهاند اما اين تحول جديدي نيست. همان طور كه اوباما هم گفته جنگ با تروريسم به هر حال بايد روي افغانستان و نه عراق متمركز ميشد.
موفقيت ما را در عراق به رسميت نميشناسيد چون اروپاييها هرگز حاضر نيستند قبول كنند بوش كاركردهاي درستي هم داشته است.
ما قطعا آن گونه كه شما ميگوييد از ديدن اين كه جورج بوش در حال انجام دادن كاري درست است، خشنود ميشويم. چرا شما در مورد موفقيتهاي دوران زمامداري او نميگوييد؟
دولت بوش تا حدود زيادي در صيانت از آمريكا در قبال حمله تروريستي ديگري به سان 11 سپتامبر 2001 موفق عمل كرد. اين واقعيتي است كه در اروپا چندان حائز اهميت و توجه به نظر نميرسد اما براي ما از اهميت خاصي برخوردار است. اين غيبت ترور چيزي نبود كه اكثر كارشناسان امور امنيتي انتظارش را داشته باشند. بسياري از آنها پيشبيني ميكردند به فاصله 6 ماه پس از حملات به برجهاي دوقلوي نيويورك و ساختمان پنتاگون حملات بيشتري در راه باشد اما تا همين حالا 6سال بدون ترور را پشت سر گذاشتهايم.
به همان اندازه كه ميخواهم اين شرايط در دولت بعدي هم حفظ شود از اين كه روال امور چنين باشد نامطمئن هستم. شايد روزي آمريكا به گذشته نظري بيندازد و بگويد: اين ميراث مثبت دولت بوش و چني بودكه ما را در برابر حملات عمده حفظ كرد.
هيچ نكته مثبت ديگري وجود ندارد؟
شايد باور نكنيد اما افزايش همكاريها با اروپا از ديگر دستاوردهاي مثبت دولت بوش بود. برخلاف ديدگاه عمومي دولت بوش رابطه نزديكي با اروپاييها از جمله آلمانها برقرار كرد. در دور دوم دولت بوش ما در حوزه اطلاعاتي و همچنين ساير بخشها همكاري خوبي با اروپا داشتيم. واشنگتن تلاش گستردهاي براي بهبود روابط پرتنش دوسوي آتلانتيك به عمل آورد. در نتيجه اين تلاش روابط ما و افغانستان ارتقا يافته است.
و جنبههاي منفي اين دوره؟
پيشتر در مورد جنگ عراق صحبت كرديم.
به اعتقاد من همه چيز در دولت بوش حول محور مبارزه با تروريسم دور ميزد و اين مساله تاثير زيادي بر كاخ سفيد دوران بوش به جهان داشت. به عنوان مثال توجه اندكي به تحولات روسيه شد. دولت همچنين از پرداختن به مسائلي چون ظهور قدرتهايي چون چني بازماند.
وقتي به وجوه منفي عملكرد دولت بوش فكر ميكنيد كلماتي مثل ابوغريب و گوانتانامو چه چيزي را به ذهن شما متبادر ميسازد؟
به اعتقاد من اين اسامي به وجهه آمريكا لطمه نزدهاند. بيشك ما لطماتي را از اين بابت متحمل شديم اما امكان ترميم اين خدشه وجود دارد. نبايد چنين تصور كرد پيش از آن هم وجهه و اعتبار آمريكا در عرصه بينالمللي عاري از نقص بود. ما آمريكاييها هيچگاه آنچنان كه برخي ادعا دارند فرشتههايي كه از آسمان به زمين آمدهاند، نبودهايم.
مترجم: رضا سادات
پنجشنبه 9 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 74]