واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
نويسنده: معصومه طاهري شواليه فرهنگي؛ نگاهي به پديده باربي
خبرگزاري فارس:در طي چهل سال گذشته باربي حتي وارد عرصه سياسي شده است. در انتخابات ايالتي، جنگ ويتنام،گرانادا، پاناما در انتهاي جنگ سرد باربي چون سربازي حضور همهجانبه داشته است در طي سالهاي اخير باربي با پوشيدن لباس نظامي وارد عرصه اجتماعي و سياسي شد.
براي اينكه مدل رفتاري در جامعهاي پايدار و ماندني شود بايد در قالب و طرح يك مدل فرهنگي درآيد بهصورتي كه تقريباً خودبهخود توسط هريك از اعضاي آن اجتماع پذيرفته و اجرا شود. كورت لوين در اين خصوص مينويسد: «مدل فرهنگي تعامل بين فرد، جامعه و فرهنگ است كه شكلگيري اغلب مدلهاي رفتاري او را موجب ميشود و حتي عميقترين و ژرفترين پاسخهاي عاطفي او را تعيين ميكنند.» يكي از مديران ارشد موسسة بينالمللي مطالعات استراتژيك لندن در مقالهاي كه اخيراً در مجله آمريكايي نيوزويك منتشر شده است بهصراحت عنوان نموده «براي اينكه جهان غرب دشمنانش را شبيه خود كند و آنها را از پاي درآورد بايد با استراتژي دوگانه مهار و آلودهسازي فرهنگي وارد عمل شود.» در واقع از اين حربه نرم بهصورت غيرمستقيم و نامرئي به تغيير و استحاله فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي و سياسي ملتها ميپردازند. ابزاري كه بهزعم پروفسور مولانا، زنجيرههاي بردگي فرهنگي بر پاي ملتهاست. يكي از اين ابزارها كه به وفور در اشكال و صور مختلف در دسترس همگان بهخصوص كودكان و نونهالان است عروسك باربي نام دارد؛ عروسكي زيبا و شكيل كه نماد و شاخص زندگي و سبك غربي بهويژه آمريكاست. مانكن سرباز ناتوي فرهنگي كه بهعنوان بهترين و مؤثرترين وسيله اشاعه فرهنگ اومانيستي و سوداگرانه آمريكايي و آلودهسازي فرهنگ بومي كشورهاست، و درعينحال بهراحتي در اختيار كودكان قرار ميگيرد، زيرا از منظر روانشناسي در اين سن به دليل شكل نگرفتن شخصيت كودك و سادگي طرحوارههاي ذهني او الگوپذيري بسيار بالاست. در اين دوران آموختهها بادوامتر و پايدارترند و بيشترين اثر را در زندگي آتي كودكان دارند. از طرفي عروسك براي دختربچهها داراي نقشي تربيتي است و از طريق آن ميتوان مدل لباس و ساير وسايل مورد نياز دختران و حتي زنان را به صور مختلف توليد و به فروش رساند. بنابراين هرآنچه در تمدن غرب بهويژه آمريكا توليد و عرضه شود قبلاً ذائقه و احساس آن در مصرفكنندگان به وجود آمده است.
اين چيزي است كه شايد بتوان از آن بهعنوان مهندسي فرهنگي در عرصه مصرفگرايي تعبير كرد.
آنچه كه امروز در اكثر خيابانهاي شهرهاي بزرگي چون تهران، اصفهان و شيراز... ميبينيم باربيهايي متحرك و شبيه به هم هستند. آنان براي اينكه از قطار مد روز عقب نمانند به هر قيمتي خود را به شكل اين عروسك آمريكايي درآوردهاند و وقتي كسي به آنها ميگويد باربي! آنقدر ذوقزده و خوشحال ميشوند كه گويي به انتهاي آرزوي خود رسيدهاند و همان باربي معروف شدهاند. متأسفانه در اين قضيه هرچند باربي را به نام عروسك بچهها ميشناسيم اما زنان و مادراني هم وجود دارند كه به دنبال خودنمايي در اين ماراتن مد هستند، البته نه فقط لاغري، چشمان آبي و صورت بلوند باربي، كه وسايل جانبي او هم در اشكال گوناگون استفاده ميشود. باربي عروسكي كه بهراحتي تمام دنيا از شرق تا غرب و از شمال تا جنوب را با چهره دوستداشتني و زيباي خود مطابق با سلايق و علايق مردم آن كشور فتح كرده و بدون هيچگونه زحمت و دردسري به تخليه فرهنگ بومي و آلودهسازي آن ميپردازد، متأسفانه در كشور ما نيز در اشكال مختلف به فروش ميرسد. در واقع از زماني كه به فرمان امام خميني(ره) درها را به روي آمريكاي جنايتكار بستيم تا جامعه آزاديخواه ايران را از تعرض و تعدي فرهنگي سامري هزاره خودمان مصون نگاه داريم او جسورانه از پنجره وارد شد و ميني گوساله خود را به هر ترتيب كه بود روانه جامعه اسلامي ما كرد. اما به راستي منشأ اين ويروس مهلك و خطرناك فرهنگي از كجاست؟! الگوي دختران جوان و نوجوان ما و ديگر ملل دنيا چگونه شكل گرفت و فلسفه موجوديتش چه بود؟
* باربي چگونه پديد آمد؟
كمپاني «متل» در سال 1945 توسط زوج هندلرومت، در ايالت كاليفرنياي جنوبي آمريكا تأسيس شد. اين شركت كه به دنبال سودآوري بود، ابتدا به توليد قاب عكس، بعد مبلمان منزل و اسباببازي روي آوردند. با همكاري كلوپ ميكيموس تبليغات تلويزيوني وسيع و گستردهاي در اين زمينه داشتند. به دليل اينكه دخترشان باربارا به عروسك علاقه زيادي داشت بر آن شدند تا با كمپاني آلماني توليد عروسك «ليلي» قراردادي ببندند و بعد از مدتي امتياز اين عروسك را از آلمان خريده و از روي اسم دخترشان نام آن را «باربي» گذاشتند و به اين طريق باربي متولد شد و در واقع سناريوي تسخير فرهنگي شكل گرفت. در ابتدا باربي با قيمت دو دلار فروخته ميشد اما در حال حاضر با قيمت تقريبي چهارهزار و پانصد دلار است. طرح تغييرات باربي به عهده جك رايان است كه در پنتاگون طراح موشكهاي اسپارو و هاوك است. او بهخاطر تخصص و استعداد فوقالعادهاشدر شناخت فرم و هيكل زنان در كمپاني متل استخدام شد. بعد از مدتي عروسك پسرانه با موهاي قهوهاي و لباسهاي شيك به نام «كَن» برگرفته از اسم پسر آقاي هندلر، رئيس كمپاني، توليد و بهعنوان دوستپسر باربي معرفي شد، اما اين كافي نبود باربي بايد به جاهاي ديگري نيز نفوذ ميكرد، لذا باربي با رنگ پوست قهوهاي به نام «كريستين» براي بچههاي سياهپوست و «كييرا» باربي ژاپني و چيني براي تسخير فرهنگ بيش از يك ميليارد زردپوست و يا «ترزا» براي بچههاي آمريكاي لاتين و انواع ديگر و نژادهاي مختلف به جمع دوستان باربي اضافه شد. در راستاي تبليغ و ترويج عروسك باربي، فروش اقلام گوناگون اسباببازيهاي جانبي و تكميلي، با سرعت روزافزوني بالا گرفت. از پازلها، اسباببازيهاي الكترونيكي، لوازمالتحرير، مواد آرايشي و تزييني... تا خوردنيهاي فانتزي چون شكلات، آدامس و....
در سال 2001 عروسك باربي با ورود در اولين فيلم كامپيوتري خود به نام «فندقشكن» وارد مرحله تازهاي شد. از آن به بعد بيش از پانصد بار در نقشها و شخصيتهاي مختلفي اعم از انيميشن، مستهجن و سكسي عرض اندام نمود. باربي پرستار، باربي پزشك، باربي معلم، باربي ارتشي با وسايل مربوط به حرفه مربوطه هر روز در بازارهاي جهاني به فروش ميرسيد. البته هر بار به فراخور زمان و تنوع مدها، باربي نيز بهروزتر ميشد.
در طي چهل سال گذشته باربي حتي وارد عرصه سياسي شده است. در انتخابات ايالتي، جنگ ويتنام،گرانادا، پاناما در انتهاي جنگ سرد باربي چون سربازي حضور همهجانبه داشته است در طي سالهاي اخير ـ به دنبال تهاجم آمريكا به عراق و يا پس از واقعه يازده سپتامبر ـ باربي با پوشيدن لباس نظامي به تحريص افكار عمومي ضد تروريسم وارد عرصه اجتماعي و سياسي شد. باربي به روح آمريكايي بدل شده است. مهمترين نقش فرهنگي باربي تأثيرگذاري و ارائه خط مشي به دختران و زنان در تمام دنياي تحت سيطره خود است تا با او همذاتپنداري كنند. اندام باربي، آرايش باربي، مدل موي باربي، كفش باربي و حتي وقيحانهتر آموزش مسائل جنسي و غيراخلاقي توسط اين عروسك آمريكايي كه ديگر نقش يك عروسك ساده را ايفا نميكند؛ حتي به قدري دختران متشبه به باربي شده بودند كه براي اينكه اندامشان خراب نشود تمايل به ازدواج و بارداري نداشتند، براي همين منظور باربي باردار وارد بازار شد تا خود بچهها او را زايمان كنند و در نهايت همهچيزبا برنامهريزي و استراتژي كامل و جامع صورت گرفته است.
اين شوالية فرهنگي بهراحتي شيوههاي تربيتي و مهار دختران سراسر دنيا را به دست گرفته تا مطابق با گزارههاي آمريكايي آنها را پرورش دهد. باربي برخلاف ساير عروسكها تداعيگر عروسكي براي بچهها نيست و چهره بچگانه ندارد بلكه يك زن جوان با فاكتورهاي آمريكايي است. اين سرباز فرهنگي به گونهاي نرم و نامحسوس به تخريب فرهنگها ميپردازد، لذا ميبايست براي مقابله با آن به تمهيداتي بنيادين و عملياتي انديشيد.
آنتيباربي
اخيراً جوامع مختلف براي دفاع و مقابله با هژموني باربي و صيانت از فرهنگ بومي و ملي خود اقدام به ساخت و توليد آنتيباربيهايي كرده و با وجود صرف هزينههاي زياد نتواستهاند اين ابرعروسك فرهنگي را از پاي درآورند و متحمل شكست شدند. ازجمله عروسك انگليسي به نام «سيندي» كه در اين نبرد فرهنگي نابود شد. در كشور خودمان «دارا و سارا» بهعنوان عروسكهاي ملي با نژاد آريايي و اسلامي نمونه ديگري از آنتيباربيهاي توليدي هستند كه متأسفانه به دلايل متعددي موفق به مقابله با اين سرباز ناتوي فرهنگي نشدند، بلكه هزينه سنگيني را نيز به سپاهيان فرهنگيمان تحميل كردند. بهمحض اينكه دارا و سارا در بازارهاي داخلي و كشورهاي همسايه با استقبال خوبي مواجه شدند. اربابان زر و زور كه درصدر اين جنگ فرهنگي هستند، سرباز خود را با بيش از هشتاد نوع لباس محلي و قومي به وفور وارد بازار كردند و با كمك شهرت و تبليغات پررنگ و لعاب رسانهاي باز هم پيروز ميدان لقب گرفتند، اما چرا دارا و سارا شكست خوردند؟ چهره فيزيكي بچگانه و غير قابل ملموس دارا و سارا در برابر جذابيت و طبيعي بودن باربي و قيمت بسيار بالا حيطه عملكرد اين سربازان ايراني را محدود كرده بود. از طرفي، رسانه ملي در فيلمهاي مقبول عامه مردم تبليغ مستقيم يا غيرمستقيم از آنها نميكرد درصورتيكه بايد اين نبرد كه مواجهه با ناتوي فرهنگي است را جدّي بگيريم و با اجماع فكري نخبگان و كارشناسان فرهنگي خود را مجهز كنيم. لزوم ايجاد مهندسي فرهنگي در اين عرصه امري مهم و ضروري است.
در پروسه فرهنگي بايد فراملي و بينالمللي انديشيد، بازارهاي جهاني را هدف قرار داد و با برنامه و استراتژي وارد ميدان شد و دشمن را حتي در مقوله اسباببازي كودكان، كوچك نشمرد. فراموش نكنيم استعمارگران هر بار در لباسي متفاوت عمل ميكنند و ايران و همسايگانش، متشكل از قوميتها و هويتهاي متفاوتاند كه گاه در يك چارچوب ملي قرار گرفتهاند. اما اين ديوار مرزها خود، آبستن تنش و اصطكاكهايي است كه دشمن آن را هدف قرار داده است و با اصطلاحات اصلي و فرعي ناسيوناليسم و غيره جدايي آنها را پررنگتر ميسازد. اين مهم است كه پاشنه آشيل دشمن را بشناسيم و آگاهانه عمل كنيم، زيرا عروسك پرجذبه و زيباي باربي كه تاريخچه بيش از نيم قرن را در عقبه خود دارد توسط غولهاي رسانهاي دنيا و كارخانجات فرهنگسازي حمايت ميشود، پس ما نيز بايد عروسكي با پشتوانه يك ميليارد و نيم مسلمان بسازيم تا توان مقابله در اين نبرد فرهنگي را داشته باشد.
.................................................................................................
منبع: ماه نامه سوره - شماره 35
انتهاي پيام/
پنجشنبه 9 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1203]