تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 31 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):زباله را شب در خانه هاى خود نگه نداريد و آن را در روز به بيرون از خانه منتقل كنيد،...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1817294760




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

اگر من یک مدیر بودم


واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: منبع مقاله
IMQAcademy.com

اگر من یک مدیر بودم

بسمه تعالی
اگر من یک مدیر بودم!!
اگر من یک مدیر بودم؛ تا ابد مدیر می ماندم . هر جا می رفتم مدیر می شدم . به غیر از مدیریت کار دیگری بلد نبودم.
اگر من یک مدیر بودم؛ حتماَ فامیل یک مدیر مهم دیگر بودم . یا پسرخاله اش بودم و یا نوه داماد عمه برادرزنش . به هر حال این مهم بود که من فامیل یک مدیر بودم و از حمایت او بهره مند می شدم . قاعدتاَ با سفارش او مدیر شده بودم و تا ابد به او وفادار می ماندم.
اگر من یک مدیر بودم؛ بیشترین حقوق را می گرفتم . هر جا می رفتم نفر اول لیست حقوقی بودم . خوب طبیعی است در کشور ما رده شغلی تعیین کننده میزان حقوق افراد است نه مواردی مثل تخصص ، تجربه و ...
اگر من یک مدیر بودم؛ حتماَ مدرک دکتری داشتم . مهم نبود که من اساساَ سواد دارم یا نه ، یا اینکه بلدم با کامپیوتر کار کنم ، یا با دیدن یک نمودار چه حالی به من دست می دهد ، مهم این است که من یک مدیر بودم و مدیر ها هم مدرک دکتری دارند . اگر هم نداشتم از یک دانشگاه آبکی می گرفتم یا بقیه را مجبور می کردم به بگویند آقای دکتر.
اگر من یک مدیر بودم؛ به کارمندانم می گفتنم مقاله بنویسند . به هر حال من که دکتری داشتم باید در جایی مقاله ای چیزی به چاپ می رساندم . متن سخنرانی هایم را هم باید برایم تنظیم می کردند . البته قبل از سخنرانی باید چند بار مرور می کردم تا تپق نزنم .
اگر من یک مدیر بودم؛ بهترین امکانات اداره ام در اختیار من بود . هر جا می رفتم بهترین خانه سازمانی ، شیک ترین ماشین و .... خلاصه هرچی چیز عالی بود در اختیار من قرار می گرفت .
اگر من یک مدیر بودم؛ زنم هم زن مدیر بود و بچه هایم هم بچه مدیر بودند . بهترین امکانات اداره ما در اختیار زن و فرزندانم بود .هرنوع امکانی که در اداره ما پیدا می شد.
اگر من یک مدیر بودم؛ سالی دو سه دفعه به کیش می رفتم . خوب در کیش سالی دو سه تا همایش برگزار می شه که من هم می تونستم تو یکی از آن ها شرکت کنم . این که راست کار ما باشه یا نباشه اصلاَ مهم نیست . زن و بچه هایم هم که حق دارند در کنار من باشند در این سفرها همراهیم می کردند .
اگر من یک مدیر بودم؛ سالی چند هفته به ویلای اختصاصی اداره در رامسر یا نوشهر می رفتم . به هرحال این امکانات اداره ما برای استفاده مدیران ایجاد شده و حیفه که بلا استفاده بمونه.
اگر من یک مدیر بودم؛ همیشه صف اول نماز جماعت می ایستادم . یا فقط وقتی نماز می رفتم که مدیر عامل هم به نماز می آمد .تکبیر هایم را غلیظ می گفتم . یک تسبیح و دو سه تا انگشتر هم لازم بود . خوب یقه هم باید همیشه بسته باشد تا کار کامل شود . اصولاَ در مملکت ما قیافه و ظاهر کار مهمترین چیز است .
اگر من یک مدیر بودم؛ پولدارها من و خانواده ام را زیاد دعوت می کردند . جای شما خالی ، عجب سفره هایی ، چه خانه هایی ، چه ویلاهایی!!
اگر من یک مدیر بودم؛ قاعدتاَ یا پدر زن یک آقازاده بودم یا عروسم آقازاده ، چه فرقی می کند آقازاده ، آقازاده است دیگر ، دختر و پسر ندارد .
اگر من یک مدیر بودم؛ سالی چند سفر خارجی می رفتم . دبی که روی شاخش بود با برو بچه ها، از اروپا و مالزی و ترکیه هم که نمی شود گذشت . بالاخره مدیر بودم دیگر ، نمی شود که آدم مدیر باشد و سفر خارج نرود .
اگر من یک مدیر بودم؛ پول زیادی دستم می آمد ، شاید با پولهایم در اوشون فشم یک ویلای ۷ میلیارد تومانی می ساختم .
اگر من یک مدیر بودم؛ عکس بزرگ آقای خامنه ای و امام را در اتاقم نصب می کردم . این جمله معروف امام « خانواده های شهداء چشم و چراغ این مملکتند» را هم قاب می کردم و در اتاقم نصب می کردم .
اگر من یک مدیر بودم؛ روزی ۱۰ تا کارتابل را امضاء می کردم . من آن قدر این کارتابل را دوست دارم که نگو . ورق بزن نامه را نگاه کن و به هر کسی که خواستی ارجاع کن ، همش رو هم می شود ۵ ثانیه .
اگر من یک مدیر بودم؛ محرم وصفر پیرهن مشکی می پوشیدم و از پول اداره هیئت راه می انداختم و خرجی می دادم . خودم هم یک گوشه می ایستادم و خیلی با کلاس سینه می زدم .
اگر من یک مدیر بودم؛ تمام کارهای مدیر قبلی را گند کاری نشان می دادم و هزار تا برنامه جدید معرفی می کردم . کی به کیه .
اگر من یک مدیر بودم؛ یک مشت دری وری را به اسم خط مشی ، می دادم قاب کنند و هر ۳۰ سانتی متر به ۳۰ سانتی متر روی دیوارهای اداره نصب کنند . نمی شود آدم مدیر باشد آنوقت خط مشی کیفیت نداشته باشد .
اگر من یک مدیر بودم؛ همه فامیلها و دوستانم را با خودم به اداره جدیدم می بردم . مهم نیست یک مینی بوس باشند یا یک اتوبوس یا یک قطار ، مهم این است که بنده های خدا گرسنه نمانند .
اگر من یک مدیر بودم؛ استخر و سونا و جکوزی زیاد می رفتم . اصولاَ سونا و جکوزی برای شادابی پوست و جوان ماندن بسیار مفید است . البته خانم بچه ها هم باید از این نعمات خدادی استفاده کنند .
اگر من یک مدیر بودم؛ دستور می دادم برایم یک گوشی نوکیا مدل N۹۵ بخرند . دوربینش ۵ مگاپیسکل است . ضمناَ یک لب تاپ هم لازم است . البته من هنوز نمی دانم این دکمه خاموش و روشن لب تاپ کجای آن است .
اگر من یک مدیر بودم؛ و به جلسه مهمی دعوت می شدم ، در طول جلسه فقط دو کلمه از دهانم خارج می شد . «به به ، به به خیلی ممنون» قرار نیست ما از کسی انتقاد کنیم یا نظر مخالفی داشته باشیم .
اگر من یک مدیر بودم؛ به دوستان و فامیلم که با من به اداره آمده اند هدیه و پاداش می دادم . بالاخره باید رسم فامیلی و رفاقت را به جا آورد .انواع وام بدون وثیقه ، زمین از دم قسطی در اقساط ۱۲۰ ساله و ماشین مجانی یا نهایتاَ از دم قسط ماهی ۱۰۰۰۰ تومان ، کمترین کاری است که یک مدیر می تواند بکند .
اگر من یک مدیر بودم؛ اتاقم در اداره بزرگترین اتاق بود . مهم نیست که در بعضی اتاق های اداره ۴ تا ۵ کارمند چپیده باشند ، مهم اتاق مدیر است که باید بزرگ باشد . بعلاوه یخچال(پر از خودنی و میوه – به هرحال ما ممکن است مهمان داشته باشیم) ، تلوزیون ، مبل راحتی و ...هم لازم است .
اگر من یک مدیر بودم؛ همه به من احترام می گذاشتند . بعضی ها از ترس ، بعضی برای چاپلوسی و تملق ، برخی برای گرفتن پست و امتیاز و ... . مهم نیست کسی به خود آدم احترام بگذارد مهم این است که همه به مدیر احترام می گذارند.
اگر من یک مدیر بودم؛ کلی مصاحبه می کردم . حرف حسابی زدن مهم نیست مهم این است که در مصاحبه ها طوری حرف بزنی که حتی خودت هم نفهمی چی داری می گی . عکس هم لازم است .عکس آقای خامنه ای باید پشت نما باشد ، خودکارم توی دستم و قیافه جانانه و ...
اگر من یک مدیر بودم؛ ده پانزده دست کت و شلوار داشتم . اگر مارک هاکوپیان باشد می دادم خیاط مارکش را در بیاورد . یکی دو دست هم کت و شلوار ایتالیایی ۸۰۰ هزار تومانی سفارش می دادم .البته یک کت احمدی نژادی هم لازم است .
اگر من یک مدیر بودم؛ ظهر ها در اداره جوجه کباب یا بختیاری می خوردم . خوب معده ما تحمل استانبولی کارمندی را ندارد . نوشابه هم فقط باواریا مارک هلندی ، انشاءالله که اضافه ای چیزی ندارد .
اگر من یک مدیر بودم؛ حتماَ یک منشی خوشگل استخدام می کردم . یک وقت فکر بدی نکنید ها ، چون مد است می گویم . بالاخره یک منشی خوشگل خیلی کارها از دستش بر می آید .
اگر من یک مدیر بودم؛ حتماَ سالی یک سفر حج عمره با خانواده می رفتم . دو سه سالی یکبار هم حج تمتع می رفتم . آدم مدیر باشد آن وقت حاجی نباشد .
اگر من یک مدیر بودم؛ خودم را با مد روز جلو می بردم . مثلاَ الآن که مد برنامه راهبردی و سند چشم انداز است از دور و بری ها اقلاَ چهار تا چیز یاد می گرفتم . لازم است .
اگر من یک مدیر بودم؛ هیچ کس از من گزارش عملکرد واقعی نمی خواست . هر کس هم که گزارش می خواست چهار تا دری وری به هم ور می کردم و به خوردش می دادم . اصلاَ چه معنی دارد ، کسی که مدیر است حتماَ موفق است . ما همیشه از برنامه جلوتریم .
اگر من یک مدیر بودم؛ هر جا را که به گند می کشیدم ، مرا به جای بزرگتر و بهتری می بردند . من چون مدیر بودم حق داشتم هر چند تا اداره و شرکت را که می خواستم ، به گند بکشم .
اگر من یک مدیر بودم؛ مهمترین کاری که در بدو ورودم به اداره جدید می کردم کلنگ زدن چهار پنج تا پروژه جدید مخصوصاُ مسجد اداره و افتتاح دو سه تا پروژه بود . اصلاَ مهم نیست که آن پروژه ها قبلاَ چند بار کلنگ خورده باشند یا افتتاح شده باشند .
اگر من یک مدیر بودم؛ دستور می دادم برای اداره طرح جامع بنویسند . یک برنامه راهبردی هم لازم داریم . اگر قبلاَ نوشته شده باشد بدرد نمی خورد . طرح ها را هم می دادم پسر خاله ام بنویسد . خیلی با انصاف است ، برای یک طرح جامع فقط دومیلیارد و چهارصد میلیون تومان می گیرد .
اگر من یک مدیر بودم؛ هرجا فرصتی پیدا می کردم سخنرانی می کردم . بین حرفهایم هم به چند تا آیه و روایت اشاره می کردم . از مظلومیت ، عدالت و الگو بودن علی (ع) حرف می زدم . کلی از نظام مقدس جمهوری اسلامی تمجید می کردم و خودم را خدمت گذار مردم شریف معرفی می کردم .
اگر من یک مدیر بودم؛ از برخی کارمندانم مثل .... کار می کشیدم . آنهایی که بدرد بخور تر باشند را نردبان ترقی می کردم . البته حساب دوست و فامیل جدا است .
اگر من یک مدیر بودم؛ با بزرگان ، پولدارها و .. سرو سری داشتم . کلی رئیس بانک رفیق من بودند . کلی معامله می کردیم و خوب البته باید حق مدیریتمان را هم بگیریم .
اگر من یک مدیر بودم؛ با آبروی هر کسی که می خواستم ، بازی می کردم . اصلاَ برای اثبات قدرتم باید اول کاری چند نفر را له کنم . مقصر بودن یا نبودن فرقی ندارد .
اگر من یک مدیر بودم؛ توی اتاقم یک کتابخانه بزرگ درست می کردم وکلی کتاب در آن می گذاشتم . مدیر باید کتاب زیاد داشته باشد . خواندن یا نخواندن آنها مهم نیست .
اگر من یک مدیر بودم؛ کلی اسرار این و آن را می دانستم . مدیر باید از دور و بری هایش آتو داشته باشد . اسرار خیلی جا ها بدرد می خورند. البته اگر کسی هم اسرار مرا بداند ، باید کلی هوایش را داشته باشم .
اگر من یک مدیر بودم؛ هرجا که بازدید می رفتم اقلاَ ۵۰ نفر هم دنبال من راه می افتادند . مهم نبود که کارشناس و متخصص باشند یا یک مشت خر . تازه اگر خر باشند بهتر است ، بازدید بدون دردسر و سریع تمام می شود .
اگر من یک مدیر بودم؛ آینده بچه هایم تأمین می شد . دانشگاه خوب ، زندگی راحت ، کار از پیش تعیین شده ( بخوانید مدیریت از پیش تعیین شده ) و ...
اگر من یک مدیر بودم؛ در خانه دغدغه آب و برق و گاز و ... را نداشتم . یا پاچه خوارها تأمین می کردند یا به تدارکات اداره می گفتم تهیه کنند . چه اهمیتی دارد در شهری که یک کپسول گاز پیدا نمی شود من در خانه ام ۳ تا پر داشته باشم . پس مدیریت به چه دردی می خورد .
اگر من یک مدیر بودم؛ اگر خطری مشکلی چیزی پیش می آمد اول من را خبر می کردند . من هم زود خودم و بچه ها را از مهلکه نجات می دادم .
اگر من یک مدیر بودم؛ روز ۲۲ بهمن صف اول تظاهرات می رفتم و آن چنان شعار می دادم که همه رگ های گردنم را ببینند . ضمناَ یک چفیه هم می انداختم دور گردنم .
اگر من یک مدیر بودم؛ اسم پسرم را مهدی می گذاشتم ولی خوب در خانه اورا کیانوش صدا می زدم . اسم دخترم را هم ... .
اگر من یک مدیر بودم؛ اگر یک موقع جنگ می شد به بچه ها وفامیلم اجازه رفتن به جنگ را نمی دادم . البته خودم تا پشت جبهه می رفتم . نمی شود که نرفت .
اگر من یک مدیر بودم؛ می دادم چند تا بازی حسابی و آهنگ های توپ روی موبایلم بریزند . لازم می شود . یک وقتهایی بدجوری حوصله آدم سر می رود .
اگر من یک مدیر بودم؛ حتماَ برای پسر و دخترم بورس تحصیلی در دانشگاه های خارج را جور می کردم . این دوره و زمانه مدرک دکتری خیلی مهم است .
اگر من یک مدیر بودم؛ کلی برای ارتقاء ICT اداره هزینه می کردم . مثلاَ دستور می دادم همه مونیتور ها را دور بریزند و به جایش LCD بخرند .
اگر من یک مدیر بودم؛ یک پایم تهران بود یکی محل کارم . هر چه قدر هم بگویند مدیر پروازی نداریم ، نمی شود که! . مدیر تا پروازی نباشد که مدیر نمی شود .
اگر من یک مدیر بودم؛ حتماَ عضو ۲۰ تا هیئت مدیره بودم . چه حالی دارد عضو هیئت مدیره بودن ، صورت جلسه را می فرستند شما امضاء می کنید بعد هم چند میلیون تومان حق الزحمه برای شما واریز می شود ، به همین راحتی.
اگر من یک مدیر بودم؛ اصلاَ مهم نبود برای کاری که انتخاب می شوم تخصص داشته باشم . کار اقتصادی و بازرگانی و فرهنگی و ورزشی و ..... فرقی ندارند . بالاخره ما الکی که مدیر نشده ایم ، لابد از پس هر کاری بر می آییم.
اگر من یک مدیر بودم؛ مهمترین بخش اداره را روابط عمومی می دانستم . اصلاَ اگر همه واحد ها تعطیل باشند و فقط روابط عمومی فعال باشد کافی است . مهم این است که مردم من را ببینند و بشناسند .
اگر من یک مدیر بودم؛ هیچ اعتقادی به سیستم و جریان اطلاعات نداشتم . این حرفها همه¬اش کشک است . اگر سیستم باشد پس ما چکاره ایم .
اگر من یک مدیر بودم؛ هفته ای یک بخش نامه صادر می کردم . مطالبش مهم نیست . مهم این است که کارمند بفهمد مدیر دارد .
اگر من یک مدیر بودم؛ کلی کار ها می کردم که این جا نمی توانم بگویم . چه معنی دارد آدم کارهای ناموسی را جار بزند . آن وقت که دیگر ناموسی نمی شود . پس شرمنده ام .
اگر من یک مدیر بودم؛ خودم و کارمندانم اصل تکریم ارباب رجوع را سرلوحه کارمان قرار می دادیم . ضمناَ حق تکریم ارباب رجوع را هم دریافت می کردیم . مگر می شود کار یک نفر را راه انداخت و حق تکریم ارباب رجوع را نگرفت . تازه مردم فهیم ما هم از جان و دل حق تکریم ارباب رجوع را به ما می دهند ، زوری که نمی گیریم .
اگر من یک مدیر بودم؛ روزی ۱۰ تا جلسه می گذاشتم ، با مدیرانم ، با کارمندانم ، با منشی ام ، با موبایلم ، با خودم ، با ... . بالاخره مدیر باید جلسه داشته باشد و موقع جلسه هم کسی نباید مزاحم بشود .
اگر من یک مدیر بودم؛ صبح ها ساعت ۵/۹ می رفتم سرکار ، کلی کلاس دارد . تازه اگر من سر وقت بروم سرکار، مردم از کجا بفهمند کی مدیر است و کی کارمند .
اگر من یک مدیر بودم؛ جواب سلام کسی را نمی دادم . چه معنی دارد کارمند جسارت کند جلو مدیرش سرش را بالا بیاورد .
اگر من یک مدیر بودم؛ حتماَ یک پروژه در اداره برای سپاه پاسداران کنار می گذاشتم . هم مد است و هم تضمین . نور علی نور .
اگر من یک مدیر بودم؛ خداوکیلی بیت المال را خانه شخصی نمی دانستم ، ولی چه کنم مدیر بودم وباید خرج می کردم . سکه هم می دادم ، مد است .
اگر من یک مدیر بودم؛ چند کلمه کلیدی طلبگی را هم یاد می گرفتم . توجیه ، کلاه شرعی ، ....خلاصه خیلی بدرد می خورد .
اگر من یک مدیر بودم؛ اصلاَ دروغ نمی گفتم ، مگر وقتی که مصلحت اقتضاء می کرد . مثلاَ اگر مصلحت اقتضاء می کرد که از صبح تا شب دروغ بگویم ، خوب از سر ناچاری باید می گفتم ولی بقیه وقتها اصلاَ دروغ نمی گفتم .
اگر من یک مدیر بودم؛ هرجا که منافع ایجاب می کرد حق و حقوق دیگران را ضایع می کردم . مدیریت است و قدرت .
اگر من یک مدیر بودم؛ در سفر های خارجی به همراهانم می گفتم : اگر روی میز تلخکی گذاشتند یا گوشت خوک و سگ به من خبر بدهید . اما نامرد ها نمی گفتند و من مجبور بودم بعد غذا ۷۰ بار استغفار کنم .
اگر من یک مدیر بودم؛ در مبحث گردشگری متخصص بودم بویژه در خارج از کشور . تصور کنید کسی ترکیه برود اما سری به سواحل زیبای آنتالیا نزند؟!!
اگر من یک مدیر بودم؛ اصلاَ زبان خارجی بلد نبودم . چه معنی دارد مدیر ایرانی به زبان اجنبی ها صحبت کند . مگر دیلماج ها مرده اند .
اگر من یک مدیر بودم؛ حتماَ یک باشگاه ورزشی راه می انداختم . شاید هم از یک تیم ورزشی حمایت می کردم . هیئت مدیره باشگاه ها که روی شاخش بود .
اگر من یک مدیر بودم؛ خودم و خانواده ام نه فیلم مستهجن می دیدیم و نه ماهواره . فقط فیلم های کامل زبان اصلی آن هم برای بهتر شدن زبان انگلیسی بچه ها .
اگر من یک مدیر بودم؛ هیچ وقت دنبال افزایش راندمان کارمندان نبودم . این حرف ها همه اش کشک است . کارمندها همینجوری هم جانشان دارد در می آید .
اگر من یک مدیر بودم؛ به کارمندانم پاداش می دادم البته بر اساس عدالت . مثلاَ به مدیرانم همینجوری در طول سال پنج شش میلیون تومان پاداش می دادم . به کارمندها هم فقط وقتی که کارشان ۱۰۰ میلیون تومان ارزش داشته باشد ، ۱۰۰ هزار تومان پاداش می دهم . کاملاَ بر اساس عدالت .
اگر من یک مدیر بودم؛ به هیچ وجه و تحت هیچ شرایطی اجازه نمی دادم بدون اطلاع و حضور من در اداره سؤاستفاده یا اختلاص کنند .با متخلفین هم به شدت برخورد می کردم .
اگر من یک مدیر بودم؛ مهمترین شعار کاریم را عدالت قرار می دادم . عدالت یعنی « آن چیزی که مدیر می گوید»
اگر من یک مدیر بودم؛ به احدالناسی اجازه باند بازی در اداره نمی دادم . در اداره فقط یک باند داریم آن هم باند من است ، همین وبس .
اگر من یک مدیر بودم؛ روی میزم یک قران نفیس می گذاشتم . البته به کسی نگویید که من بلد نیستم قرآن بخوانم . به مستخدم گفته ام هر روز آن را تمیز کند مبادا خدای ناکرده خاک رویش بنشیند .
اگر من یک مدیر بودم؛ همه جا می گفتم اگر فلان اداره را به من بسپارند درستش می کنم . ولی بعد از رفتن به آن اداره هیچ کار مثبتی نمی کردم تا مبادا کسی فکر کند که من دیگر نمی خواهم مدیر باشم .
اگر من یک مدیر بودم؛ تا می توانستم تفاهم نامه امضاء می کردم . کی به کی است . هر چه تفاهم نامه بیشتر عیار مدیر بالاتر .
اگر من یک مدیر بودم؛ ظاهراَ از یک جناح و حزب حمایت می کردم ولی در باطن دل همه را بدست می اوردم تا در هر دوره ای مدیر بمانم .
اگر من یک مدیر بودم؛ می دادم یک سنجاق سینه به شکل نقشه ایران از طلا درست کنند تا بزنم روی یقه کتم تا همه بدانند من چقدر وطن پرستم .
اگر من یک مدیر بودم؛ وقتی یک نامه چند صفحه ای را به من می دادند ، از هر صفحه زیر چند تا جمله را خط می کشیدم تا همه فکر کنند تمام نامه را خوانده ام . بعد هم ان را به اولین کارمند دم دست ارجاع می کردم .
اگر من یک مدیر بودم؛ یک مجله ای ، روزنامه ای ، فصل نامه ای بالاخره چیزی منتشر می کردم . محتوی آن مهم نیست ، آخر کلاس است .
اگر من یک مدیر بودم؛ بیشترین وقت کاریم را به لابی کردن و ایجاد آشناییهای جدید می گذراندم . نمایندگان مجلس ، وزراء سایر مدیران ، پولدارها ، متنفذین و ..... .مدیری که لابی بلد نباشد بهتر است بمیرد .
اگر من یک مدیر بودم؛ در اداره ۵۰۰ تا صندوق « ارتباط با مدیر عامل » نصب می کردم . نامه هایش را هم می دادن به مشتی کریم مستخدم تا به نان خشکی ها بفروشد و پولی گیرش بیاید .
اگر من یک مدیر بودم؛ سال یک دفعه دیدار عمومی با کارمندان می گذاشتم . تنها چیزی که در دیدار لازم نیست به آن پرداخته شود مشکلات کارمندی است .
اگر من یک مدیر بودم؛ دارای سلسله مراتب مقدسی بودم . من زیر نظر معاون وزیر ، ایشان زیر نظر وزیر ، ایشان زیر نظر رئیس جمهور ، ایشان زیر نظر مقام معظم رهبری و ایشان جانشین اما زمان (ع) و ایشان هم که حجت خدا در زمین هستند . به همین دلیل نظام جمهوری اسلامی ایران مـ مقدس » است ، چون همه در سلسله مراتب به خدا متصل هستند .
اگر من یک مدیر بودم؛هر کاری برای مدیر ماندن لازم بود انجام می دادم ، نه آن کاری که وظائف شغلی من ایجاب می کرد . مدیر ماندن مهمتر است .
اگر من یک مدیر بودم؛ تنها اصل مدیر ماندن را همیشه رعایت می کردم






این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فان پاتوق]
[مشاهده در: www.funpatogh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 221]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن