واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: - زنده یاد دکتر محمد رضا عاملی تهرانی
نیچه میگوید : مقصود از زندگی آن نیست که خواب و خوراکی داشته باشیم و گریزان از مرگ آنرا استقبال کنیم ، بلکه زندگی آنست که « بموقع بمیریم » و راه را « بر بهتر از خود نبندیم » .
نیچه از زبان زرتشت سخن میگوید و بما میآموزد که باید خادم « زمین باشیم » تا مرد برتر یا « ابرمرد » آفریده شود.
در بیان ساده تر ، باید دانست که از آغاز پیدایش عقاید بشر درباره هدفهای زندگی و تربیت ، دو گونه اندیشه پدیدار بوده است نخست آنانکه می اندیشیده اند که افراد بشر یکسان آفریده شده اند و استعداد آنان در خلق و ایجاد یکسان و همپایه است. این گروه همیشه از عدم تساویها نالیده و در رویای خود سخن از جهان یکسان و سرد و بی تفاوت بمیان آورده اند.
گروهی دیگر بر این اندیشه بوده اند که افراد آدمی باهم یکسان نیستند و شما نیز اگر از علت عدم یکسانیها بگذرید بی شک با آنان همصدا خواهید گشت ، حتا دو برادر با هم یکسان و شبیه نیستند علت هر چه هست بحثی جداست ولی در عدم تشابه هیچ شک و تردید نیست.
ولی چون افراد خوپذیرند وقتی هنری از برگزیدگان دیده شد دیگران نیز آنرا میآموزند و فرا میگیرند و ناپختگان دیروز از ثمره تسلیم برگزیدگان آزموده میشوند.
پس حقیقت اینستکه بهتریها و پیشرفتها را در آغاز معدود انگشت شماری پدید آورده اند و سپس دیگران فرا گرفته و دامنه آنرا وسعت بخشیده اند ، شما زندگانی کنونی خود را با زندگانی صد سال پیش بسنجید و تمام عواملی را که زندگانی صد ساله شما را دگرگون کرده اند یک یک در برابر چشم آورید ، بی شک خواهید یافت که هر یک از تازگیها را نخست مرد نیرومند و هنروری به چنگ آورده و با رنج خویش بر دیگران عرضه کرده است و سپس از برکت آن وجودها اکنون پیرامون زندگانی شما رنگین گشته و شما خود را از مردان سده پیشین بهتر میدانید.
پس راه بهتر ساختن زندگانی آن نیست که هستی کنونی را بین جنبندگان بخش کنیم. بلکه راه حقیقی و راه طبیعی آنست که از میان خود استعدادهای نهفته را بیابیم و در نیرومندی آنان بکوشیم تا برتران پرورده شوند و بهتریها را خلق کنند.
به بیانی دیگر خوبیها در ساخته ها نیست در سازنده هاست ، اگر میخواهید بهتر ساخته ای داشته باشید بهتر سازنده ای لازم است.
شما از آنچه ساخته اید بهتر نتوانید ساخت مگر آنکه « بموقع بمیرید » و از شما بهترها بیایند و از ساخته های شما بهتر بسازند.
ابرمرد آن بت ایدآلی است که شما باید جان خود را نثار وی سازید ، او از زمین شما بر خواهد خواست ، شما زمین را بپرورید تا ابرمرد آفریده شود.
نیچه میگوید : گمراهیها بس است ، دیگر راه روشن شده و گوهر حیات نه در ظلمات بلکه در میان شما است خلاق و خداوندگار آسمانی سالهاست در گذشته و در میان شما خلاق و آفریدگار در انتظار است یعنی جای آن دارد که اگر در زمان گذشته نیروی خویش را در راه آفریدگار ولی بخاطر خویش بکار میانداختید امروز همان آفریدگار که در طبع دگرگونیها جلوه گر است فرا راه شما آگاهی و بینشی نهاده که آنچه از آن اوست با آنچه از آن شماست از هم فرق گذارید.
یکزمان بت دلارای شما جلوه خدایی داشت ، شما آنرا می پسندیدید و بسویش میر فتید ، بت خود را در چهره خداوند می ستودید.
اما گذشت زمان و تیرگیهای تاریک تاریخ لُعبت طناز شما را از پس چهره خداوند دور کرد و دیو مردم گزای یهود با دست دستهای عیسا جای آنرا گرفت.
اگر خدای زرتشت باو میآموخت که « درست تیر بیانداز » خدای یهودیها حافظ سردیها و یکسانیها و بیچارگان گشته است.
پس اگر آنروز که زرتشت میگفت شما ستایش پروردگار میکردید ، آنروز عیسویها میگویند دیگر چرا ؟
مگر معبود شما هنوز آنجاست ؟ خیر معبود شما مدتی است که از کوهها گذشته و بمیان شما آمده است و زرتشت در نخست گفتار خود دیگر نه از خدا بلکه از ابرمرد سخن میگوید.
مگر نه آنست که « هر لحظه برنگی بت عیار در آمد » پس کهنه پرستیهای شما و قالب دوستیها از چیست ؟
این قالبها را برای آنهایی بگذارید که دیگر مرده اند و برتر از آن نتوانند ساخت ، بت عیار شما در چهره دیگری جلوه کرده است و ابرمرد ، امروز معبود شماست.
سخن تو در توصیف ابرمرد بود اما افسوس که باز کسانی این سطور را میخوانند و مفهوم کفر و انکار خدا در برابر چشمشان پدیدار میشود ، خونسرد باشید آنها از نژاد ما نیستند اما آن دیدگان پر فروغیکه هم خدا و هم ابرمرد را شناخت ازماست.
آیا برای او هم باید گفت که ابرمرد کیست ؟ بهتر نیست برسم رندان جامی از شراب ایرانی بنوشد ؟
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 206]