واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: آبخيزداري :
مديريت بهينة حوزه هاي آبخيز ،يا استفاده از آب و خاك به نحوي كه پتانسيل آن كاهش نيافته ونسل آينده نيز ازآن بهره مند گردد. علم مديريت بر حوزه هاي آبخيز است .
انواع نقشه :
1. تقسيم بندي سياسي ( مرزبندي سياسي )
2. تقسيم بندي جغرافيايي ( توپوگرافي )
حوزة آبخيز :
مكان هندسي تمامي نقاطي كه روان آب ناشي از بارش بر آنها به سمت يك نقطه هدايت مي شود. يك حوزة آبخيز تشكيل شده است از رودخانه ها ،آب راه ها ، دشت ها، ارتفاعات ، شهرها و روستاها.
ü خط الرأس ،مرز تقسم بندي آب كرة زمين است.
تقسيم بندي حوزه هاي آبخيز :
1. حوزه هاي آبخيز باز : روان آب ( زه كش ) ناشي از آنها به آبهاي آزاد، درياها ويا درياچه ها ي بزرگ مي پيوندند.
2. حوزه هاي بسته : زه كش يا روان آب آنها به درياچه هاي كوچك يا باتالاق ها وارد مي گردد. مانند زاينده رود
انواع حوزه هاي آبخيز از نظر اندازه :
1. حوزه هاي آبخيز كوچك : 1000 كيلومترمربع
2. حوزه هاي آبخيز متوسط : 1000 – 5000 كيلومترمربع
3. حوزه هاي آبخيز بزرگ : حوزه هاي بزرگتر از 5000 كيلومترمربع ( مانند : خليج فارس ، خزر ، كوير مركزي ،درياچة اروميه ، هامون )
اهداف آبخيز داري :
1. جلوگيري از فرسايش خاك ( حفاظت خاك )
2. مهار سيلابها
3. استهصال نزولات جوي
4. تقويت پوشش گياهي
5. تقويت سفره هاي آب زير زميني
6. افزايش توان تفرجگاهي
7. توسعه كشاورزي
8. كاهش رسوبات مخازن سدها
فرسايش :
انتقال خاك از مكان مادري خود و رسوب در نقطه اي ديگر . يا جابجايي ذرات خاك در اثر عوامل فرساينده .
ü سالانه 1 ميليارد تن خاك فرسايش مي يابد.
اورپا : 8 تن فرسايش خاك در هكتار
آفريقا : 15 تن فرسايش خاك در هكتار
ايران : 12 تن فرسايش خاك در هكتار
ü براي تشكيل يك سانتيمتر خاك 200 سال زمان نياز است . ضمناً اين خاك ارزش بالاي كشاورزي ندارد.
ü در زمينهاي شيب دار يا در تپه ها، بايد شخم بر خلاف جهت شيب زده شود.
حجم مردة سد : حجمي كه با توجه به مطالعات سد در 100 سال چند متر مكعب از رسوب پر مي شود.
ü [ حجم مردة سد سيفيد رود پر شده است. ]
رسوب زدايي از مخازن سدها :
1) تخلية رسوب ( از نظر اقتصادي مقرون به صرفه نيست )
2) عمليات شاس رسوب
انواع فرسايش :
1. آبي : فرسايش ناشي از حركت آب
الف ) فرسايش پاشماني :
هنگام برخورد قطرات باران با خاك با قدرتي كه قطرة باران دارد ذرات خاك را ازهم مي پاشاند وخاك را فرسايش مي دهد. ريشة گياه باعث چسبندگي ذرات خاك به يكديگر مي شود.
ب ) فرسايش سطحي ( ورقه اي ) :
لاية بسيار نازك سطحي را با خود جابجا مي كند. ( پيداشدن قلوه سنگها )
ج ) فرسايش خندقي ( گالي ) :
آب در داخل يك شيار به مرور ابتداي شيار را كنده و تشكيل گالي مي دهد و سر گالي شروع به فرسايش پيش رونده به سوي بالا دست رودخانه مي كند. ( از انواع خطرناك فرسايش در حوزه هاي خاكي )
د ) فرسايش شياري :
يك مرحله پيش رفته تر از سطحي ، زماني كه دِبي آب باران بيشتر شده و سطح بيشتري را مي شويد وسطح تپه را شيار شيار مي كند و تراكتور با شخم در جهت شيب اين امر را تسريع مي كند . ( از عوامل مهم پر شدن سدها )
ه ) فرسايش كناري :
عمق و كناره هاي رودخانه توسط خود رودخانه افزايش مي يابد و فرسايش ايجاد مي كند.
2. بادي : عامل فرساينده باد است كه ذرات خاك را با خود حمل مي كند، بخصوص در مناطق خشك . دليل اصلي اين امر عدم پوشش گياهي است . در ايران 3 ميليون هكتار محدودة شن هاي روان وجود دارد.
تپه هاي روان : تپه هايي كه توسط باد حركت مي كنند.
انواع تپه هاي روان :
1. تپه هاي دوكي شكل : تا 10كيلومتر در سال حركت دارند.
2. تپه هاي هلالي شكل ( برخان ) : روزانه تا 10 كيلومتر حركت مي كنند.
معضلات شن هاي روان :
1. مهاجرت از روستاها
2. تخريب يا صدمه به جاده ها
3. صدمه به راه آهن
4. خسارت به زمين هاي كشاورزي ( خفه شدن گياهان توسط شن هاي روان )
راه كارهاي مقابله با پديده شن هاي روان :
1. روش مكانيكي :
احداث بادشكن : كاهش سرعت باد با ايجاد موانعي مقابل جهت وزش باد. ( موانع مصنوعي و طبيعي )
2. روش شيميايي
مالچ پاشي : پخش مواد شيميايي روي شنهاي روان و چسبندگي ذرات خاك. ( مالچ فراوردة نفتي است كه از مازوت نيز پايين تر است )
3. روش بيولوژيكي : نهال كاري ، بذر كاري و بذر پاشي
سرعت حد : در سرعت خاصي از باد ، حركت شن ها آغاز مي شود. سرعتي از باد كه درسرعت هاي بالاتر از آن باد مي تواند ذرات خاك را جابجا كند.
شرايطي كه مالچ بايد داشته باشد :
1. ضخامت مالچ نبايد بالا باشد و تبادل حرارتي و هوا ميان سطح خاك انجام گيرد.
2. مواد طوري تصفيه شود كه هنگام باراندگي، آب جاري نشود و نفوذ كند . به عبارت ديگر انتقال رطوبت را انجام دهد.
راههاي جلوگيري از فرسايش خاك :
A. اقدامات مكانيكي
1) تراس بندي : در مناطقي با ارتفاع متوسط
عامل اصلي فرسايش خاك شيب است . شيبي راكه از شيب حد بالاتر رفت با تراس بندي مهار مي كنند.
2) بانكت بندي : در شيبهاي بالاتر از 50% ( در مناطق با ارتفاع زياد)
جويچه هاي كوچك با دست ايجاد مي شود و خاك آن در كنار جويچه ريخته و روي آن در خت كاشته مي شود. ( تنها روش استقرار گياه در شيب سنگلاخي )
3) كنتور فارو :
در نقشه هاي توپوگرافي ( توپوگرافي = پستي وبلندي ) پستي وبلندي زمين توسط خطوطي مشخص مي گردد. نقاط داراي ارتفاع يكسان توسط خطوطي روي نقشه به هم متصل شده است( در وسعت كم ). به اين خطوط روي نقشه توپوگرافي خطوط ميزان ( خط تراس ) گفته مي شود.
دستگاه فاروئر كه به تراكتور متصل مي گردد ، در مسير هاي هم ارتفاع با شيب كمتر از 4% نهر ايجاد مي كند . روان آبها هنگام بارندگي در اين نهرها جمع مي شود. كنار اين نهرها درختكاري مي شود.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 230]