تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 29 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):چه بسیارند دانشمندانی که جهلشان آنها را کشته در حالی که علمشان با آنهاست، اما به حالش...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1831212342




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

۱۳۸۵ تأملي بر ديدگاه‏هاي پي ير بورديو درباب جامعه‏شناسي هنر(نابرابري در توزيع فرهنگ)


واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق:

اشاره: هرقدر فرهنگ ايران، بهره‏هاي وافري ازهنر وجلوه‏هاي هنري دارد، از مباحث مبنايي ، فلسفي و جامعه‏شناختي پيرامون هنر بي بهره است. گويي ذائقه فكري جامعه ايران چندان خوش ندارد از چشم انداز جامعه‏شناسي به مقوله هنر نظر كند. به همين اعتبار است كه به رغم اقبال گسترده محافل فرهنگي ايران به اقسام واصناف هنر، اشتياق چنداني به فلسفه و جامعه‏شناسي هنر به چشم نمي‏خورد. مطلب حاضر متن ويراسته سخنراني دكتر سارا شريعتي در جلسه گروه علمي ـ تخصصي جامعه‏شناسي هنر است كه به بررسي وشرح ديدگاه‏هاي پي ير بورديو، فيلسوف معاصر فرانسوي، درخصوص هنر مي‏پردازد.
انتخاب بورديو به عنوان چارچوب نظري اين بحث براي من، يك انتخاب طبيعي بود. طبيعي با توجه به تجربه چند ترم تدريس جامعه‏شناسي هنر و مشكلاتي كه در عمل بدان برخورده بودم. بارها به ياد بورديو و بحث وي در مورد «توزيع نابرابر سرمايه فرهنگي»، در باره « تشخص» و همچنين «عادتواره ها» و... افتادم.
بر جامعه‏شناسي هنر بورديو، نقدهايي جدي وارد شده و كاستي‏هاي خود را نيز دارد. اما در اجتماعي مانند اجتماع ما، به نظر مي‏رسد اين جامعه‏شناسي معنا و كاربرد خودش را بيشتر مي‏يابد. در جامعه ما كه در كوته ترين مدت، بيشترين تحول اجتماعي را شاهد بوده، ازجمله دموكراتيزاسيون وسيع نهادهاي آموزشي، دانشگاه‏هاي سراسري، آزاد، علمي كاربردي ...، به ثروت رسيدن بخشي از جامعه به يمن تجارت و سياست، و... در اين جامعه، مفاهيمي چون « توزيع نابرابر سرمايه فرهنگي»، « اموال سمبوليك»، « قابليتها»، «عادت‏واره»، «تشخص»، كه كليدهاي فهم جامعه‏شناسي هنر پي ير بورديو هستند، كاربرد بسياري مي‏يابد.
در ميان بيش از سيصد اثري كه امروز در كتاب‏شناسي بورديو از آن نام مي‏برند، هنر يكي از مسائلي است كه وي بدان بسيار پرداخته و آثاري چون « قواعد هنر» (۱۹۹۲)، كه تأملي در خصوص تفسير امور هنري است، دو پژوهش ميداني به سفارش كداك در مورد كاربردهاي اجتماعي عكاسي و يكي هم تحت عنوان «عشق به هنر»: موزه‏هاي هنر اروپايي و مخاطبينشان (۱۹۶۶) به سفارش موزه‏هاي اروپا، و همچنين سخنراني‏ها و مقالاتي بسياردر خصوص تلويزيون، ادبيات، ژورناليسم، هنرمند ... بخشي از ميراثي است كه بورديو براي جامعه‏شناسي هنر به جا گذاشته است. نتيجه اين تحقيقات در يك كلام اين بود: توزيع نابرابر سرمايه‏هاي فرهنگي در جامعه و تملك اين سرمايه‏ها توسط «وارثين»، آنها كه در خانواده و محيطي فرهنگي رشد كرده‏اند، به طور طبيعي سرمايه‏هاي فرهنگي، اجتماعي و سمبوليك را به ارث برده‏اند، با اين حوزه خويشاوندي دارند، زبانش را مي‏دانند، و رفتن به موزه، شركت در كنسرت موسيقي، تئاتر و گالري نقاشي... در آنها يك عادت ثانويه است. بورديو در اينجا به نحوي به تجربه فردي خويش اشاره مي‏كند. به تجربه يك فرزند فقير شهرستاني كه در يكي از عالي‏ترين نهادهاي آموزشي پاريس قبول مي‏شود. در اينجا من تلاش خواهم كرد مهم‏ترين خطوط اين جامعه‏شناسي را تنها از دو منظر: هنر و مخاطبين هنر بررسي كنم و وجوه ديگر كه به جايگاه هنرمند، اثر هنري و واسطه‏هاي هنري اختصاص دارد را به بعد واگذارم؛ دريچه‏هايي براي ورود به آنچه كه بورديو «ميدان هنري» مي‏نامد.
نسبت جامعه‏شناسي و هنر:
جامعه‏شناسي و هنر از نظر بورديو زوج موفقي نبوده‏اند. ناموفقيت اين همزيستي مشترك را اما در تحليل بورديو، هم بايد به حساب هنر نوشت و هم به حساب جامعه‏شناسي، (اين بحث آغازين بورديو دركنفرانس وي در مدرسه عالي هنرهاي دكوراتيو در آوريل ۱۹۸۰ است). به حساب هنر، چرا كه دنياي هنر، دنياي يكسري باورهاست: باور به استعداد هنري، به ذوق و سليقه ذاتي، به هنرمند كه آفريننده است و خلاق ...، و اين دنيا با ظهور جامعه‏شناسي كه لازمه كارش، تجزيه اين مفاهيم و تحليل اين باورها، متعين كردن شان از نظر اجتماعي و افسون زدايي از آن است در تضاد است. رويكرد جامعه‏شناسانه، متأثر از سنت دوركيمي اين باورها را به امر اجتماعي تقليل مي‏دهد و با تحليل و ترجمان اجتماعي هنر، آن را نسبي مي‏كند. در نتيجه هنرـ همچنان كه مذهب ـ يكي از حوزه‏هاي است كه بيشترين مقاومت را در برابر رويكرد جامعه‏شناسانه دارد. به اين دليل كه اولا مدعي «خاص بودن» و همچنين مدعي «جهاني بودن» است، ارزش‏هايي كه جامعه‏شناسي مشخصاً در برابر آن قرار گرفته است.
«آفرينندگان يا خالقين را چه كسي خلق مي‏كند؟» اين عنوان يكي از سخنراني‏هاي بورديو است. اين سؤالي است كه در متن خود پاسخي را نيز القا مي‏كند و با آنچه كه «ويژگي خاص هنرمند و هنر» مي‏نامند، انقطاع ايجاد مي‏كند. اگر هنرمند خالق است، اين خالق مگر نه اينكه خود مخلوق فرايندي است؟ در اينجا بورديو به سؤالي اشاره دارد كه مارسل موس، وقتي كه بعد از مطالعات بسيار در خصوص اينكه پايه قدرت جادوگر چيست، به نتيجه نمي‏رسد و مستأصل مي‏شود، طرح مي‏كند. موس مي‏پرسد؟ بالاخره چه كسي جادوگر را مي‏سازد؟ و بورديو به تبع موس، سؤال مي‏كند: چه كسي اين قدرت را به هنرمند مي‏دهد؟ بورديو «سوژه خلاق» را توهم مي‏خواند و به نقد نبوغ هنرمند كه افلاطون معتقد است خدادادي است و كانت متعالي مي‏خواند، مي‏پردازد. اين نقد با بازخواني كار كانت: « نقد قوه داوري»ـ به فارسي نقد قوه حكم ترجمه شده است ـ در اثر بورديو تحت عنوان«تشخص» ( ۱۹۷۹) با عنوان فرعي«نقد اجتماعي داوري»- انجام مي‏شود. در « تشخص»، بورديو سومين نقد كانت را، به پرسش مي‏كشد. نقد توهم استعداد ذاتي، هوش خدادادي، باور به جهاني بودن داوري زيباشناسانه و سليقه و نبوغ هنرمند كه از نظر اجتماعي متعين نيست و تنها از منظر زيباشناسانه تحليل مي‏شود. بورديو نشان مي‏دهد كه سلايق، قضاوتها و استعدادهاي افراد نيز امري اجتماعي است و در نتيجه فرايند اجتماعي شدن وي و عاداتي است كه در طول زندگيش كسب كرده است و در نتيجه به جايگاه هر فرد در جامعه بستگي دارد. از اين رو به جاي طرح مسأله هستي و ذات‏شناسانه (ontologique) در خصوص هنر و استعداد و ذوق هنري مي‏بايست مسأله تاريخي و جامعه‏شناسانه را جانشين كرد. در نتيجه هنر - همچنانكه مذهب- با خاص و جهاني خواندن خود، با ميلش به فراروي از تعينات اجتماعي و تاريخي و استعلايي خواندن سرشت زيبايي، با جامعه‏شناسي كه كارش از آسمان به زمين كشاندن مفاهيم است، درگير مي‏شود و از اين رو تجربه زيست مشترك اين دو، تجربه موفقي نيست. در اين تحليل زيباشناسي متهم مي‏شود كه واقعيت اجتماعي هنر را به بهانه استقلال و خودمختاري اين حوزه، پنهان مي‏كند. اين افسون زدايي از خلاقيت هنري، ذوق هنرمند و رفتارهاي فرهنگي را به « بدبيني جامعه‏شناسانه» نسبت مي‏دهند، جامعه‏شناسي‏اي كه همه چيز را محصول و فرآورده جامعه مي‏داند و به امر اجتماعي تقليل مي‏دهد. بورديو در سخنراني خود در كالژ دو فرانس، به اين مسأله پاسخ مي‏دهد و مي‏گويد: آنها كه بدبيني تحليل جامعه‏شناسانه را مثلاً وقتي از قانون بازتوليد اجتماعي صحبت مي‏كند، نقد مي‏كنند، مثل كساني هستند كه گاليله را سرزنش كردند كه با كشف قانون جاذبه زمين، رؤياي پرواز را از بين برد.
در عين حال، در تجربه ناموفق زيست مشترك هنر و جامعه‏شناسي، جامعه‏شناسي نيز مقصر است. مقصر است از آن رو كه اغلب فراموش مي‏كند كه توليد هنري خود يك حوزه اجتماعي است كه سنت‏ها، قوانين و تاريخ خاص خود را دارد و از خودمختاري نسبي برخوردار است. در اينجا بورديو از مفهوم حوزه يا ميدان (champs) استفاده مي‏كند. از نظر وي، در نتيجه فرايند تقسيم كار و تفكيك گذاري امور، جهان باز و كلان اجتماعي به ميدان‏هاي كوچك و بسته بسياري، منجمله ميدان هنري، ميدان سياسي، ميدان دانشگاهي، ميدان ديني .... تقسيم شده است. اين جهان‏هاي كوچك يا ميدانها، جزيي از جهان اجتماعي اند كه به شكل خودمختار عمل مي‏كنند. هر كدام منافع، مباحث، قوانين و اهداف خاص خود را دارند. هر فردي در آن واحد عضو ميدان‏هاي بسياري هست و در هر ميداني جايگاهي متفاوت دارد. شرط ورود به هر ميداني، آشنايي و تسلط با قوانين داخلي آن است. هنر يكي از اين ميدان هاست. براي ورود به اين ميدان، بايد با فرهنگ آن، زبان و ارزشهايش آشنا بود، در غير اين صورت از آن حذف مي‏شوي و يا مورد خشونت نمادينش قرار مي‏گيري. داشتن «سرمايه فرهنگي» يعني مدارك و تحصيلات، «سرمايه اجتماعي» به معناي مناسبات و روابط اجتماعي، و «سرمايه سمبوليك» همچون نام و نشان و افتخارات، كه بورديو در برابر مفهوم «سرمايه اقتصادي» ماركس قرار مي‏دهد، عملاً پيش شرط ورود به اين ميدان است. در اينجا بورديو به نقد تقليل‏گرايي ماركسيسم عاميانه و نقد تئوري سنتي «هنرـ بازتاب» (reflet)كه تعلقات فرهنگي و آثار هنري را تنها بازتاب و انعكاسي از پايگاه طبقاتي مي‏خواند و در خلاقيت هنري تنها منافع طبقاتي را جست وجو مي‏كند، مي‏پردازد. با سه مفهوم «خود مختاري ميدان هنري»، «سرمايه فرهنگي» در برابر «سرمايه اقتصادي» و همچنين «مشروعيت » در برابر «استثمار»، كه نشان مي‏دهد چطور اقشار پايين‏تر اجتماع، ارزشهاي طبقه حاكم را دروني كرده و مي‏پذيرند و با آن ارزش‏ها به قضاوت و نقد خود مي‏پردازند، جامعه‏شناسي هنر بورديو خود را از تعين‏گرايي اقتصادي ماركسيسم عاميانه متمايز مي‏سازد.






این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فان پاتوق]
[مشاهده در: www.funpatogh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 148]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن