واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: امروزه یکی از مسائلی که در سطح دنیا مطرح است مسئله برنامه ریزی و رفاه اجتماعی است .اساساً در تعریف برنامه
ریزی اینطور آمده است که هر فرایند دارای سلسله مراتب در یک ارگانیسم که بتواند نظم و ترادف اجرایی را کنترل نماید برنامه ریزی نام می گیرد . و یا بنا بر تعریفی دیگر برنامه عباتند از : نمایش منظم و با رعایت سلسله مراتب فعالیتهای مربوط به هم و مربوط به یک رشته تصمیمات منظم و مرتبط بر حسب دوره های زمانی مختلف (معصومی اشکوری،1370 ص 2) .با این وصف برنامه ریزی را می توان مجموعه فعالیت های منظم و هماهنگ جهت رسیدن به یک یا چند هدف مشخص و معیین تعریف نمود .پس از تبیین برنامه ریزی نیازمند آن هستیم که اهداف را مشخص نماییم .نکته حائز اهمیت در اینجا آن است که اصولاً یکی از محصولات اصلی برنامه ریزی رفاه اجتماعی است . به عبارتی تمامی فعالیت های اقتصادی ،اجتماعی و فرهنگی دولتمردان و برنامه ریزان همه جوامع رسیدن به رفاه اجتماعی برای مردم کشور خویش است .در بیان رفاه اجتماعی مسئله حداقل استانداردهای زندگی (که معمولاً یک معیار جهانی است ) نظیر دسترسی به سطح مطلوبی از بهداشت ،آموزش ،تغذیه ، خدمات تفریحی و رفاهی مطرح می شود .
تمامی تلاش برنامه ریزان در این نکته خلاصه می شود که به چه نحوی می توان برنامه ریزی نمود که به حد اکثر رفاه welfare ” Extra " دست یابیم .در همین جاست که مفهوم اقتصاد با برنامه ریزی ارتباط تنگاتنگی پیدا خواهد نمود .چراکه اقتصاد دانش اختصاص امکانات محدود به خواسته های نامحدود است به نحوی که حداکثر مطلوبیت حاصل گردد .
تفکرات برنامه ریزی و تلاش برای رسیدن به رفاه از اواخر قرن 19 در کشور های اروپایی آغاز شد .تقریباً بعد از جنگ جهانی دوم و ایجاد رکود اقتصادی و فشار بر زندگی مردم جنگ زده تلاش دولتها برای بهبود زندگی مردم و افزایش سطح رفاه آنان گسترده تر گردید .ظهور اندیشه های مارکسیستی و چپ گرایانه که به میزان بیشتری بر مفاهیم برابری ،عدالت و مالکیت های اشتراکی و دستیابی بر فرصتهای برابر شغلی و اجتماعی تاکید داشتند در تسریع این روند اثر بسزایی داشت .
به نحویکه در سالهای بعد از آن تا مدت مدیدی ،مسئله اصلی و شکاف اصلی میان دو قطب بزرگ شرق و غرب ،یعنی اتحاد جماهیر شوروی و آمریکا بر سر همین مسئله بود .اما بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و اضمحلال تفکرات سوسیالیستی ،تا حدودد بسیار زیادی از این مناقشات کاسته شد . و شاید در دوران معاصر مخصوصاً سالهای اخیر اینطور بتوان بیان نمود که مسئله مشترک جناح های سیاسی چپ و راست بر سر همین موضوع رفاه اجتماعی است
به عبارت دیگر با توجه به فرایند جهانی شدن (Globalization) در جهان کنونی مرزهای سیاسی در حال کمرنگ تر شدن است و مفاهیم ،دولت –ملت اهمیت و جایگاه گذشته خود را ندارند ، چراکه گسترش دامنه اطلاعات به کمک رسانه های جمعی نظیر ماهواره ها ،تلویزیون ،اینترنت و .... همگی سبب بمباران اطلاعاتی افراد گردیده اند به نحویکه دیگر این دولتها نیستند که در عرصه بین المللی به شکل تام و مطلق در تصمیم گیریهای ملی شرکت داشته باشند ،بلکه بواسطه آگاه شدن توده های مردم و حضور پر رونق آنها در تمامی عرصه های تصمیم گیری ،نحوه انتخاب گزینه های دولتمردان نیز باید هماهنگ با خواسته های مردم باشد ،به طوریکه اگر خلاف میل باطنی آنها و بدون در نظر گرفتن خواست تصمیمی گرفته شود به یقین آن تصمیم محکوم به شکست است .
از سوی دیگر با توجه به همین مسئله آگاه سازی جمعی در جریان جهانی شدن مردم به حقوق شهروندی خود که به نحوی رفاه اجتماعی را نیز در بر می گیرد آشنا شده و به دنبال احقاق حقوق خود هستند .
در اینجاست که نقش برنامه ریزی ها و فعالیت های دقیق برنامه ریزان به خوبی آشکار می شود .چراکه سیاستمداران در حکومت های دموکراتیک در صورتیکه بخواهند کرسی های قدرت خود را حفظ نمایند نیازمند ترغیب و تشویق صاحبان رای (یعنی مردم) مبنی بر رای دادن به حزب مطلوب آنها هستند .( نظیر آنچه در انتخابات کشورهای آلمان و انگلیس رخ داد )بنا بر این دیگر این مردم هستند که بواسطه جهانی شدن و بالتبع آن دسترسی به اطلاعات از حقوق خود آگاه شده و دولتمردان را جهت تحقق آن تحت فشار قرار می دهند .و به دنبال آن سیاستمداران نیز مجبور به اطاعت و ترسیم برنامه های کلی بلند مدت و کوتاه مدت در جهت رسیدن به سطح رفاه بیشتر مردم می گردند .
بدین ترتیب مشاهده می شود که مسئله رفاه اجتماعی امروزه ،مسئله اختلاف بلکه موضوع مشترک تفکرات چپ و راست گرایانه است .فقط اختلاف بر سر نوع برنامه ریزی جهت حصول به نتیجه است .
در کشور ما نیز متاثر از همین جریانات بین المللی تلاش هایی برای بهبود اوضاع رفاهی مردم صورت گرفته است ،هر چند که با استانداردهای جهانی هنوز فاصله بسیار زیادی داریم .تشکیل وزارت رفاه ،گسترش سطح بیمه های اجتماعی و درمانی در سطوح روستایی،عشایری و شهری و ایجاد مراکز حمایتی،امدادی و مشاوره همگی تلاشی در جهت رسیدن به این نتیجه است . اما متاسفانه برنامه ریزی در کشور ما متاثر از شرایط سیاسی است به نحویکه اکثر اوقات برنامه ریزی از حالت بلند مدت و توسعه ای به صورت کوتاه مدت و مقطعی در آمده و صرفاً وسیله ای جهت اغراض سیاسی گروه ها و دسته جات سیاسی گردیده است .
در هر حال نباید تلاش های صورت گرفته را نادیده گرفت ،هرچند که هنوز در ابتدای راه هستیم .
به گفته مدیر کل دفتر امور سلامت و رفاه اجتماعی سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور، از مجموع 16 میلیون خانوار کشور ،حدود ششصد هزار خانواده محروم شناسایی شده و تحت پوشش حمایتی نهادهای رسمی و دولتی در برنامه ریزی فقر زدایی قرار گرفته اند .وی با بیان اینکه دولت در حال حاظر ماهیانه حدود 450 هزار ریال بطور مستقیم و 550 هزار ریال بصورت غیر مستقیم برای این خانوارها هزینه می کند ،تسریع کرد متاسفانه فاصله شکاف طبقاتی در ایران بسیار چشمگیر و قابل تامل است .چراکه فاصله دهک های بالا و پایین جامعه از اختلافی معادل 17 برخوردار است .در حالی که این رقم در برخی کشور های همسایه حدود 10 است .
به هر تقدیر فاصله طبقاتی در کشور ما بدلایل متعدد افزایش یافته و دامنه آن هر روز گسترده تر می شود ،متاسفانه علی رغم داشتن کشوری ثروتمند با تمامی مواهب طبیعی هنوز بلحاظ رفاه اجتماعی در سطح مطلوبی قرار نداریم ،که به گفته اکثر مسولین امر سیستم مدیریتی ما از ضعف در تشخیص اولویتها و برخی کج سلیقگی ها و عدم تطبیق با برخی برنامه های بین المللی رنج می برد .که امید است با تلاش همه جانبه مسئولین و مشارکت همه آحاد مردم ،کشور عزیزمان به جایگاه مطلوب و شایسته خود دست یابد و همچون همیشه هر ایرانی به ایرانی بودن خود افتخار نماید .
1- خبر به نقل از روزنامه ایران مورخ 28/7/84 شماره 3287 –بخش اجتماعی .
2- دکتر حسین زاده دلیر ،برنامه ریزی ناحیه ای ،انتشارات سمت .
3-گیدنز،آنتونی ،ترجمه دکتر علی اصغر سعیدیو یوسف حاجی عبدالوهاب ،جهان رها شده
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 172]