واضح آرشیو وب فارسی:فارس: محمدمهدي تهراني پيام رهبر انقلاب به خاتمي
خبرگزاري فارس: چندي پيش شماري از شخصيتهاي سياسي - مذهبي بين المللي خدمت مقام معظم رهبري رسيدند.آنها براي آنچه "گفتگوي تمدن ها" خوانده مي شود، به ايران آمده بودند و گو آنكه رهبر انقلاب همه رشته هايي كه بافته بودند، پنبه كرد
قريب به سي سال پيش بود؛ اسقف هانيبال بوگينيني فرستاده "رهبر كاتوليك هاي جهان" خدمت امام راحل رسيد. و امام با بيان اينكه اگر در اين موقع حساس، مقامات ديگر تقاضاي ملاقات كرده بودند نميپذيرفتند، سخن آغاز كردند و ابراز خوشحالي كردند كه فرصتي فراهم شده تا تذكراتي را بيان كنند. تذكراتي براي هميشه تاريخ. و چنين فرمودند:"آقاي پاپ بايد به فكر ملت مسيح باشد، به فكر همه ملتهاي مستضعف باشد، به فكر آبروي مسيحيان باشد... من به شما آقاي پاپ عرض ميكنم كه اگر عيسي مسيح امروز بود؛ كارتر را استيضاح ميكرد. اگر عيسي مسيح بود ما را از چنگال اين دشمن خلق و دشمن بشر نجات ميداد. و شما نماينده ايشان هستيد، و شما "بايد" همان كاري كه مسيح ميكند، بكنيد." لحني كوبنده و استوار در مطالبه حقوق ملت ها.
ايشان در جاي ديگر به صراحت نسبت به سكوت كليسا واكنش نشان دادند:"ما اين سؤال را داريم كه چرا سكوت در مقابل ظلم؟ اين دستور حضرت مسيح هست!؟ چرا واگذار كردند ابرقدرتها را به حال خود تا هرچه جنايت ميخواهند بكنند و هرچه مظلومان را ميخواهند از بين ببرند؟" و باز هم تاكيد كردند:"هركس كه دنباله مسيح باشد بايد حامي مظلومان باشد، و بايد با ابرقدرتها مقابله كند، همان طوري كه كسي كه تابع مذهب اسلام است بايد با ابرقدرتها مخالفت كند، و مظلومان را از زير چنگال اينها بيرون بياورد."
چندي پيش بود كه شماري از شخصيتهاي سياسي - مذهبي بين المللي خدمت مقام معظم رهبري رسيدند تا ايشان اصول واقعي مقابله با ظلم را تبيين كنند و داعيان قاطع را به ناصحان قاعد ترجيح دهند:"تداوم ديدار و گفتگو و بيان متقابل حقايق، يقيناً در ايجاد تفاهم ميان ملتها و دولتها نقش زيادي دارد، اما اينگونه اقدامات براي مهار خصلتهاي ناپسند قدرت طلبان جهاني، و پايان بخشيدن به مصائب كنوني بشر، كافي و مؤثر نيست و بايد عوامل ديگري را نيز مد نظر قرار داد."
اين شخصيت ها براي آنچه "گفتگوي تمدن ها" خوانده مي شود، به ايران آمده بودند و گو آنكه رهبر انقلاب همه رشته هايي كه بافته بودند، پنبه كرد:"دعا و نصيحت براي حل مشكلات جهان خوب است اما بدون عدالت طلبي و مقابله با ظلم، هيچ نصيحتي و اقدامي مؤثر نخواهد بود بنابراين عناصري كه در كشورهاي مختلف جهان و جامعه بين المللي تأثيرگذارند با ظلم واضح و آشكار جاري در فلسطين و عراق مقابله كنند."
موضع صريح رهبر انقلاب كه آيينه تمام نماي مواضع انقلابي امام راحل بود، بر يك واقعيت مهم تكيه داشت و آن اينكه نمي توان تنها با زبان نصيحت و اندرز و گفتگو كه البته براي مسلمانان راحت طلب بهترين مشي است، گره از مشكلات روز جهان گشود. نمي توان حق مظلوم را از ظالمان مستكبر عرصه جهاني با لبخند و تبسم گرفت. ايشان در واقع دو گفتمان را به ترازو كشيدند و يكي را مردود و ديگري را شاخص اصلي خواندند:"در هر تلاش و حركتي براي حل مشكلات جهان، بايد شعار عدالت طلبي و مبارزه با ظلم را شاخص اصلي قرار داد."
پيش از اين نيز رهبر انقلاب در ديدار با اعضاي هيئت دولت نهم فرموده بودند: "ما متأسفانه در برخي از اوقات گذشته، مي ديديم كه بعضي از كساني كه مرتبط با مسئولين بودند يا حتي خودشان مسئول يك بخشي بودند، كأنّه از گفتمان انقلاب در مقابل ديگران شرمندهاند و خجالت ميكشند كه حقايق انقلاب را بر زبان جاري كنند يا آنها را پيگيري كنند يا به آنها اهميت بدهند."
ايشان اين نوع مواضع را بلاي خيلي بزرگي براي جامعه دانسته بودند و با اشاره به روند غربباوري و غربزدگي و نفوذ انديشه هاي سكولار در دولت هاي گذشته، در خصوص امتيازات دولت نهم افزوده بودند:"گفتمان عمومي دولت اينهاست؛ به طور خلاصه: زندهكردن و بازسازي برخي خصوصيات جوهري انقلاب و منطق امام؛ و مقابله با كساني كه ميخواستند اين ارزشها و اين مفاهيم اساسي را منسوخ كنند، يا از بين ببرند، يا ادعا ميكردند كه منسوخ شده و از بين رفته؛ اين چيز با ارزشي است. اين خصوصيت دوم و امتياز دومي است كه در اين دولت هست." ايشان با اشاره به اينكه جهت گيري ممتاز دولت نهم در عرصه سياست خارجي را هيچكس نميتواند نديده بگيرد، افزوده بودند: "هر دلبستهي به انقلاب، اين را قدر ميداند."
به نظر مي توان مجموعه اين اظهار نظرهاي عميق را پيامي براي دولتمردان اصلاحات و شخص آقاي خاتمي تلقي كرد. همزمان با طرح گفتگوي تمدن ها بود كه ايران "محور شرارت" ناميده شد و همزمان با مواضع صريح دكتر محمود احمدي نژاد است كه از ايران با عنوان "حقيقتي غير قابل انكار" ياد مي شود. كه اين مؤيد ارجحيت اصول ديپلماسي فعال و تفاوت ژرف آن با مواضع منفعلانه است.
اما ريشه و بنيان اين دو گفتمان و دو خط مشي به كجا مي انجامد و مبدعان آن كدامند؟ "داريوش شايگان" از مشاوران اشرف پهلوي در سال 1356 با حمايت دربار، اولين بار"مركز ايراني مطالعه فرهنگها" را در ايران بنا نهاد. بعدها يك فصل از كتاب "زير آسمانهاي جهان" او به "گفتگوي تمدنها" اختصاص يافت.
شايگان همان كسي است كه ده روز پس از ارتحال امام خميني(ره) همراه با رامين جهانبگلو، داريوش همايون(وزير اطلاعات رژيم شاه)، بهروز صوراسرافيل(وابسته سازمان سيا) و... بيانيه اي عليه جمهوري اسلامي ايران منتشر مي كند و ايران اسلامي را جنايتكاري بر ضد بشريت لقب مي دهد. بيانيه اي كه در آن به صراحت آمده است:"جاي خوشحالي است كه اكثريت مهمي از نمايندگان پارلمان اروپا قطعنامه اي را امضاء كرده اند كه در آن رژيم قرون وسطايي و تروريست تهران محكوم شده است."
كسي كه شهريور ماه سال 1384 همراه با سيد محمد خاتمي و رامين جهانبگلو به كنفرانس بين المللي بنياد گورباچف دعوت مي شود و مقالاتش مورد توجه حاميان و مروجان ايده "گفتگوي تمدن ها" در ايران قرار مي گيرد.
بعد از طرح اين ايده است كه زمينه دو جنگ افغانستان و عراق در سايه گفتگو! براي دولتمردان آمريكا فراهم مي شود و دو همسايه ايران مورد هجوم نظامياني قرار مي گيرد كه از آن سوي دنيا ادوات نظامي خود را بسيج كرده اند. و بازي دومينوي غرب براي شكست ايران و فروپاشي جمهوري اسلامي در سايه سكوت مفرط دولتمردان اصلاحات كه افتخار تعمير بت را داشتند، شكل مي گيرد.
اين در حالي است كه رسانه هاي وابسته به دولت اصلاحات هجمه گسترده اي را براي استحاله ارزش ها و باورها تدارك مي بينند. ديگر "رزمندگان جبهه ها از عوامل اصلي خشونت در ايران هستند!"، "نظام اسلامي با اصلاحات و مدرنيته منافات دارد!"، "همجنس بازي نبايد ممنوع باشد!"، "هيئت هاي مذهبي منشأ خشونت اند و بسيجي ها اعضاي تشكيل دهنده اين هسته ها مي باشند!"، "حجاب و حياي زنان نماد عقب افتادگي است!" و...
اين تلاش دو سويه براي تحقق آن چيزي است كه دموكراسي غرب خوانده مي شود و در سايه راسيوناليسم مفرط حساب پاپ و سزار را از هم جدا مي كند تا بتواند روحانيت و مرجعيت شيعي را خانه نشين كند و مقدمات ترويج "فرهنگ انسان محور" غرب را شكل دهد.
و گفتمان امروز همان چيزي است كه روزي پيشواي اول شيعيان در دفاع از حقوق مظلومان فرياد مي كرد كه: "بدانيد! روزگار دگر بار شما را در بوته آزمايش نهاد. مانند روزي كه خداوند پيامبر را برانگيخت. به خدايي كه او را به راستي مبعوث فرمود، درهم خواهيد آميخت و سخت غربال خواهيد شد و چون محتواي ديگ خروشان زير و رو مي شويد تا آن كه پايين است فراز آيد و آن كه در فراز است به زير شود."
و عدالت البته براي مستكبران و صاحبان قدرت و ثروت تلخ است. تمام رسانه هاي تبليغاتي معاويه بسيج خواهد شد تا كمر علي را بشكنند. تا بعدها بگويند مگر علي نماز هم مي خواند؟! ناكثين و قاسطين و مارقين به هم مي آميزند؛ و اين اثر عدالت است. حمايت اكثريت كشورهاي جهان از طرحي كه مقدمه تجاوز گسترده سردمداران آمريكا را فراهم آورد، امتياز مثبتي براي ارائه كنندگان آن نيست. هنر شكستن هيبت و استيلاي استعمار است و با گفتگو و پند و اندرز نمي توان چنين كرد.
حال سوال اينجاست! آيا آقاي خاتمي و حاميانشان كه بعضا ادعاي ولايتمداري دارند، پيام عميق و رساي رهبري در ترجيح گفتمان عدالت را خواهند شنيد و آيا مروجان سنت كليسا مقابله علني با ظلم و نابرابري را رقم خواهند زد؟ آيا كساني كه روزي "عبور از حاكميت" را تئوريزه مي كردند، به دامان حاكميت اسلام باز خواهند گشت؟ اينها سوالاتي است كه البته پيش بيني ها چندان در خصوصشان خوش بينانه نيست!
منبع:مركز اسناد انقلاب اسلامي
انتهاي پيام/
يکشنبه 5 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 265]