محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1831032851
سرمقاله هاي روزنامه هاي صبح ايران
واضح آرشیو وب فارسی:ایسکانیوز: سرمقاله هاي روزنامه هاي صبح ايران
تهران-خبرگزاري ايسكا نيوز : "شكست بزرگ آمريكا در عراق " ، "بحران هاي 9 روزه اصلاح طلبان و مافياي اصولگرايان " ، "سونامي عمومي " ، "اقتصاد آزاد ،اوضاع آمريكا " ، "اثرات كاهش قيمت نفت در حوزه سياست " ، "منطق نخبه گرايي " ، "چرا خوشحال نباشيم ؟ " و "درس هايي از سونامي اقتصادي " از جمله عناوين سرمقاله هاي روزنامه هاي صبح ايران است.
به گزارش روز يكشنبه باشگاه خبرنگاران دانشجويي ايران "ايسكا نيوز" سرمقاله هاي برخي روزنامه هاي صبح ايران به شرح زير است :
**حزب الله :شكست بزرگ آمريكا در عراق
روزنامه حزب الله در سرمقاله امروز خود در خصوص تظاهرات اخير مردم عراق بر عليه توافقنامه امنيتي با آمريكا نوشت:
تظاهرات ميليوني مردم عراق در هفته گذشته و موضعگيري صريح مرجعيت اين كشور در مورد توافق نامه امنيتي با آمريكا سرانجام اين مسئله را روشن كرد كه اشغالگران براي پيشبرد اهداف خود در اين كشور نه تنها كار آساني پيش رو ندارند بلكه از اين به بعد با اعتراضها و حركت هاي گسترده براي ترك خاك اين كشور مواجه خواهند شد.
محافل خبري مختلف در روزهاي گذشته خودداري عراق از امضاي توافقنامه امنيتي را شكستي بزرگ براي آمريكا دانسته اند. اين در حالياست كه آمريكاييها توقعات خود را در اين توافقنامه به حداقل رساندند و به اعتقاد بسياري راهكار مناسب براي عراق نه در تمديد حضور نظاميان آمريكا در اين كشور كه در واگذاري كل امور كشور عراق به خود عراقيها و مشاركت نمايندگان تمامي گروهها و احزاب در دولت است. دراينكهآمريكا حاضر است براي امضاي اين توافق نامه به هر كاري دست بزند مسئلهاي است كه ديگر كاملا بر ملت و دولت عراق نمايان شده اما مسئله اصلي اينجا است كه به گفته تمام خيرخواهان و دلسوزان آينده سياسي اين كشور اشغال شده، اين پيمان در ذات خود ننگ آور بوده و پذيرش آن به هر شكل ممكن فردايي سياه را براي مردم و دولت عراق به بار خواهد آورد دغدغه مرجعيت شيعه عراق نميتواند صرفا اصلاح بند هايي از اين توافق ننگين باشد، بلكه اجتناب از آن و عدم پيگيري غرب زدگان و شيفتگان حضور آمريكا همان چيزي است كه ذهن وطن دوستان عراقي را به خود مشغول كرده است. دولتمردان آمريكايي از بدو حمله به عراق و اشغال خاك اين كشور، اهداف درازمدتي را دنبال ميكردند و اين مسئله كه هدف اصلي آنها از اشغال عراق، سيطره و قيموميت طولاني مدت بر اين كشور و منابع و ثروتهاي نفتي آن بود، بر هيچ كس پوشيده نيست. همانطور كه بهانههاي واهي وجود سلاحهاي كشتار جمعي در عراق كه تنها توجيهي براي حمله به خاك اين كشور بود، پس از مدتي توسط مقامات آمريكايي نفي شد.امروز نيز آمريكاييها درصدد هستند تا با امضاي توافقنامه امنيتي، حضور دائمي خود را در عراق تثبيت كرده و آن را مشروع كنند. بدين ترتيب امضاي
توافق نامه چيزي نيست مگر نشان دادن چراغ سبز به كساني كه صرفا به پر كردن جيب هاي خود و به تاراج بردن عراقميانديشند
**آفتاب يزد:بحرانهاي 9 روزه اصلاحطلبان و مافياي اصولگرايان
روزنامه آفتاب يزد در سرمقاله امروز خود در مصاحبه با سردبير اين روزنامه مي نويسد:
سردبير روزنامه آفتاب يزد گفت: اصلاحطلباني كه قصد ورود به انتخابات را دارند بايد به اين سوال پاسخ دهند كه اگر هر 9 روز با يك بحران مواجه شدند چه ميكنند و اصولگرايان هم اگر كماكان با مواجه شدند چه اقدامي صورت خواهند داد؟ سيد مجتبي واحدي در گفتگو با فارس گفت: بزرگترين مشكل ما چه در جبهه اصلاحات، چه در جبهه اصولگرا و چه افراد مستقل اين است كه هيچكدام از اين گروهها برنامهاي براي مديريت مشكلات كشور ارائه نميدهند و هميشه تلاش ميكنند طرف مقابلشان را و خودشان را جلوه دهند. واحدي افزود: هم، صحبتهاي آقاي خاتمي و هم، صحبتهاي دوستان جناح مقابل، نوعي ديوسازي است. آقاي خاتمي به اين شكل ديوسازي ميكند كه ميگويد "انتخابات بايد آزاد باشد" در حالي كه خود آقاي خاتمي و وزير كشورش زماني كه انتخابات رياست جمهوري را برگزار كردند عليرغم اعتراضات آقايان كروبي و رفسنجاني، گفتند اين انتخابات، آزادترين انتخابات در جمهوري اسلامي بوده است. از آن زمان تا به امروز چيزي عوض نشده و سيستم انتخابات هم همان سيستم گذشته است پس چرا آقاي خاتمي اين حرف را ميزند و ميگويد اگر انتخابات آزاد باشد ميآيم؟ سردبير آفتاب يزد با بيان اين كه اختيارات وزارت كشور خاتمي هيچ فرقي با اختيارات وزارت كشور امروز ندارد، اظهار داشت: اين اختيارات، كم و زياد نشده و من اعتقاد دارم اگر حضور مردم در انتخابات گسترده باشد كسي نميتواند نتيجه انتخابات را تغيير دهد. وي با ابراز تأسف از اين كه برخي از طريق بازي با الفاظي همچون مقدسات و ارزشها طرف مقابلشان را ديو ميكنند و برخي هم از طريق زير سوال بردن سلامت انتخابات، دست به ديوسازي ميزنند، گفت: البته در انتخابات ما بعضاً سوراخهايي وجود دارد كه اين سوراخها با حضور گسترده مردم پر خواهد شد. واحدي درباره پيش شرطهاي خاتمي براي حضور در رقابت انتخاباتي رياست جمهوري گفت: به نظر من صحبتهاي آقاي خاتمي با تمام احترامي كه برايشان قائل هستم و صحبتهاي برخي دوستان ايشان درباره انتخابات، دقيقاً روي ديگر سكهاي است كه برخي گروههاي سياسي از طريق تمسك به ارزشها و مقدسات دست به ديوسازي ميزنند. اين فعال سياسي با تاCكيد بر اين كه تصريح كرد: اگر كسي اين اعتقاد را داشته باشد كه نتيجه انتخابات با تقلب تعيين ميشود، كانديدا شدنش خدمت نيست بلكه خيانت است و نبايد كانديدا شود. وي افزود: به نظر من دغدغه اول ما نبايد اين باشد كه چه كسي و از چه جناحي رئيسجمهور ميشود بلكه دغدغه اصلي ما بايد اين باشد كه چه كسي براي حل مشكلات كشور با برنامه وارد صحنه ميشود. بنابراين جناحهاي سياسي چه اصلاحطلب و چه اصولگرا به جاي ترساندن مردم از پيروز شدن رقيب در انتخابات، بايد برنامه خودشان را براي اداره كشور به مردم ارائه دهند. نااميدي جوانان، فساد، تورم و اعتياد از معضلاتي است كه وجود دارد و نميتوان آنها را ناديده گرفت. واحدي در ادامه گفت: اصلاحطلبان كه قصد ورود به انتخابات را دارند بايد به اين سوال پاسخ دهند كه اگر هر 9 روز با يك بحران مواجه شدند چه ميكنند و اصولگراها هم بايد به اين پرسش جواب دهند كه اگر باز هم مافيا در ساختار سياسي و اقتصادي جاخوش كرده بود چه تدبيري ميانديشند؟ آيا آقاي خاتمي كماكان قرار است مثل گذشته بگويد من يك تداركاتچي بودم و نتوانستم بحرانها را كنترل كنم؟ و آيا قرار است آقاي احمدينژاد كماكان اسامي مافيا را اعلام نكند؟ جواب دادن به اين سوالها مشخص ميكند كه آيا آقاي خاتمي و آقاي احمدينژاد اساساً ميتوانند كانديدا شوند يا خير؟ سردبير آفتاب يزد در پايان خاطرنشان كرد: به نظر من كسي در جريان اصلاحات شايسته حمايت براي انتخابات رياست جمهوري است كه بتواند به اين سوال پاسخ دهد كه اگر هر 9 روز با يك بحران و با عدم همكاريهايي روبرو شد، چه كار ميكند؟
**اعتماد ملي :سونامي عمومي
روزنامه اعتماد ملي در سرمقاله امروز خود بحران اقتصادي جهان را به سونامي تشبيه كرد و نوشت:
بحران اقتصادي جهان كه از آن با عنوان سونامي ياد ميشود، يادآور تعبير هوشمندانه مك لوهان درباره است؛ اينكه همه ما در يك دهكده بزرگ در كنار يكديگر زندگي ميكنيم و اتفاقات خانه همسايه ميتواند بهسرعت به ما منتقل شود؛ ترديدي وجود ندارد كه آثار و امواج بحران اقتصادي به مرزهاي ما خواهد رسيد. چه ميگوييم؛ مدتها است رسيده است! نفت از 147 دلار به 64 دلار رسيده است و مقامات رسمي اعلام داشتهاند تنها تا پايان سال جاري 54 ميليارد كسري درآمد خواهيم داشت.
در شرايطي كه دولت نهم سرمست از درآمدهاي بالاي نفتي، گوش خود را به سخنان مشفقانه تمام ناصحان بست و صندوق ذخيره ارزي را تا مرحله تخليه و جاروكشي پيش برد و اقتصاد ملي را بيش از هر زمان ديگر به نفت وابسته كرد، رئيس بازرسي كل كشور اذعان داشته و اشكال ديگري كه سخنان رئيس بازرسي بدان سو معطوف است؛ اين در حالي است كه هاشميرفسنجاني رئيس مجلس خبرگان رهبري، در نمازجمعه تهران نگراني عميق خود را از اوضاع اقتصادي بيان كرد. ايشان نيز بدون آنكه بخواهند موجب مجادلات جديدي شوند، بر بيخبري خود از سياست برداشت از صندوق ذخيره ارزي اذعان كردند. حال ما با اقتصادي روبهرو هستيم كه بيش از هر زمان ديگري تكيه به نفت داده و مجموع سياستها و برنامههايش را بر درآمدهاي بالا گذاشته و شرايط بغرنجي كه اقتصاد جهاني بر ما تحميل كرده است. با اين همه به نظر ميرسد بدون آنكه مقامات سياسي و رئيس دولت نهم، بيمحابا از سقوط بازار جهاني اظهار خوشحالي كنند، لازم است مترصد و مراقب نفوذ سونامي به اقتصاد كشور باشند، بديهي است بحران از دل نظام سرمايهداري برخاسته اما آنها توان بيشتري براي مقابله با مشكلات خواهند داشت. تاسف آنجا است كه چنين رويدادي بيش از همه بر كشورهاي مستقل، كمتر توسعهيافته و جهان سوم تاثير مخرب خواهد گذاشت. بحراني كه ديگر نه به عنوان معجزه كه چون سيلاب و زلزله تاثيرات خود را به رخ خواهد كشيد.
**دنياي اقتصاد:اقتصاد آزاد و اوضاع آمريكا
روزنامه دنياي اقتصاد در سرمقاله امروز خود در مورد بحران اقتصادي در آمريكا مي نويسد:
قدرت سياسي- نظامي ايالات متحده برآمده از قدرت اقتصادي است كه مديون انديشه اقتصاد آزاد است. در حقيقت قدرت اقتصادي اين ابزار را به سردمداران ايالات متحده ميدهد تا نظم جهاني را بر مبناي خواستهها و قدرت خود تنظيم كنند. اين نه برآمده از انديشه آزاديخواهي كه برآمده از بلندپروازي است كه هر قدرتمندي را وسوسه ميكند، وسوسهاي كه حتي عمل بر خلاف عقيده را تجويز ميكند، وسوسهاي چون هر وسوسهاي ديگر. اين بدان معنا نيست كه بازار بدون مداخله دولت به سامان نميرسد، بلكه با احتمالي بالا اين به سامان رسيدن، هزينه مادي و معنوي بسياري بر دوش عموم خواهد گذاشت و اين همان شكست بازاري است كه حتي اقتصاددانان ليبرالي همچون اقتصاددانان مكتب شيكاگو بدان اعتقاد دارند. اما طرز مداخله در اين بين پر اهميت است. در حقيقت فارغ از مداخله، روش مداخله بيشتر ميتواند تهديدكننده اقتصاد بازار باشد. تهديد بازار با تعيين سقف يا كف قيمتي، ايجاد انواع محدوديتهاي جيرهبندي، دولتي ساختن عرضه كالاها و خدمات، نوعي از مداخله است و عمل در چارچوب بازار براي خريد كالايي توسط دولت نيز نوعي ديگر، و نيك ميدانيم كدام مداخله همواره مذموم بوده است. بنابراين بايد با نگاه به واقعيت ركود فعلي راه مداخلهاي را كه مخرب آينده اقتصاد بازار نباشد، برگزيد و به نظر ميرسد اين همان گزينهاي است كه اقتصاد ايالات متحده به دنبال آن است. جامعه باز و اقتصاد آزاد محصول قرنها حيات و تفكر بشري است كه شايد در دورههايي كه محصول غليان احساس و عدم عقلانيت است، خللي در آن ايجاد شود، اما باز جامعه انساني بدان باز خواهد گشت و باز آنكه نه به علت تضمين و حتي كارآمدي اقتصاد آزاد، كه به خاطر نفس آزادي بدان اعتقاد داريم. نتيجه آن كه اي بسا هيمنه نظاميو سياسي ايالات متحده بشكند، اين نشاني بر افول اقتصاد آزاد نيست، بل بايد در جستوجوي قدمهايي بود كه ايالات متحده بر ضد مباني اقتصاد آزاد برداشته است. بعد آنكه ركود فعلي قابل درمان است و راههاي درماني آن نيز آنچنان كه شرح داده شد، منطبق بر علم است و تا جاي ممكن در راستاي بازار. در نهايت آنكه تضميني تمام وجود ندارد كه در دورههايي بازترين اقتصادها بسته نشود، اما اين دليلي نيست بر آنكه پيروان اقتصاد آزاد حتي لحظهاي بر برتري تفكر خويش بر آلترناتيوهاي ديگر شك كنند.
**رسالت :اثرات كاهش قيمت نفت در حوزه سياست
روزنامه رسالت در سرمقاله امروز خود اثرات كاهش قيمت نفت را در سياست بررسي مي كند و مي نويسد:
رسانه هاي جهان در آخرين اخبار گزارش دادند كه باوجود كاهش توليد اوپك قيمت سبد نفتي اوپك به سطح 60 دلار كاهش يافت و حتي پيش بيني مي شود كه تا پايان سال جاري مسيحي قيمت نفت به زير 50 دلار برسد.
هدف ازبيان اين اخبارتحليل اقتصادي سوژه نيست بلكه هشدار در مورد عواقب سياسي آن است.
1) در اصطلاحات سياسي بويژه در سال هاي اخيرعبارت سياست نفتي petropolitics زياد به كار مي رود و غربي ها كوشيده اند ميان سختي ادبيات كشورهاو حتي ظهور چهره هاي سياسي راديكال در كشورهاي صادر كننده نفت و قيمت نفت رابطه اي بيابند.
فارغ از ارزش گذاري سياسي ؛ بر اين پايه آنان معتقدند كه ظهور دولتهاي (از نگاه آنان راديكال) احمدي نژاد و چاوز حاصل افزايش قيمت نفت بوده و ادبيات اين كشورها با قيمت نفت تغيير مي كند. چنانچه تفاوت ادبيات ديپلماتيك خاتمي با نفت زير ده دلار با ادبيات راديكال احمدي نژاد با نفت بالاي 100 دلار از منظر آنان اين گونه توجيه مي شود مثلا تحليل آنان اين است كه همزمان با كاهش قيمت نفت در سال1997 خاتمي پيشنهاد گفتگوي تمدن ها را ارائه كردو در سال 2005 كه قيمت نفت شديدا افزايش يافت احمدي نژاد خواهان حذف شدن اسرائيل از نقشه شد؛ لذا با كاهش قيمت نفت غربيان مترصد تغيير ادبيات ديپلماتيك ايران و نرم شدن آن و حتي تغييرو تعويض دولت احمدي نژاد با دولتي هستند كه بتواند اين شرايط جديد را نمايندگي كند.
به عبارت روشن تر آنها معتقدند ؛ دولتي كه بودجه خود را با اتكاء به نفت سامان مي دهد نمي تواند در شرايطي كه قيمت نفت كاهش مي يابد همچنان بر مواضع راديكال اصرار ورزد.لذا ديپلمات هاي ما خواهند ديد كه اولويت غربي ها فعلا ارزيابي تاثيرات كاهش قيمت نفت بر مواضع ديپلماتيك ايران خواهد بود.
2) سال هاست كه رهبرمعظم انقلاب به درستي بر بستن بودجه ها فارغ از درآمد نفت تاكيد دارند.دولت هاي حاكم در مقاطع مختلف همواره بر اهميت عدم اتكاي بودجه بر نفت تاكيد داشته اند اما در اولين فرصت به درآمدهاي نفت به عنوان چراغ جادوي دولت در عبور از تنگناهاي اقتصادي نگاه كرده اند.
دولت نهم نيز علي رغم تلاش هايش متاسفانه چندان از اين قاعده مستثني نبوده است. افزودن مستمر بر تعهدات مالي دولت در قبال مردم اگر بر مبناي درآمدهاي غير نفتي باشد شايد اثر مثبت بر تلاشهاي توليد محورانه دولت بگذارد ولي اگراين اقدامات با اتكاء به درآمدهاي نفتي نااستوار باشد؛ ممكن است در هنگام فروش نفت به قيمت بالا باعث رضايت نسبي مردم گردد ولي در زمان كاهش درآمدهاي نفتي؛افزايش توقعات از يكسووفقدان منابع لازم مالي از سوي ديگر فقط زمينه سازبروز بحران هاي اجتماعي و سياسي خواهد شد. بحران هايي كه هزينه آن را همه خواهند پرداخت.
**صداي عدالت :منطق نخبه گرايي
روزنامه صداي عدالت در سرمقاله امروز خود مي نويسد:
خروج نخبگان فكري از دايره توجهات حكام راه را براي نفوذ سلايقي در اداره جوامع باز كرد كه برخلاف نهضت هاي علمي اصل را منفعت طلبي هاي فردي مي داند.
ابتدا جمود فكري و سپس فساد حكام كار را به آنجا رساند كه جامعه پيشروي ايراني را در عقب ماندگي فقر و ناداني غرق ساخت و تاب شكوفايي را از انديشه خسته آن گرفت.
واقعيت اين است كه توسعه همه جانبه به همكاري همزمان و تنگاتنگ دو دسته از نخبگان احتياج دارد. اگر تنها فهم خود را از واژه نخبه، دانش آموختگان و يا در اصطلاح عاميانه آن كاربلداني قرار دهيم كه از مراكز علمي و مهارتي سربر مي آورند خواهيم ديد كه همواره جامعه از اينگونه افراد نمونه هاي بسياري داشته است. وجود نخبگان سياسي در تمام اركان مديريتي شرط لازم توسعه همه جانبه است. هدايت هدفمند و به كارگيري اصولي نخبگان جهت برآورده ساختن اهداف كار را تنها از عهده نخبگان سياسي ساخته است. از اين منظر است كه آماده سازي راهكارهاي لازم جهت تربيت نخبگان سياسي هميشه مورد تأكيد مقام معظم رهبري بوده است.
در واقع نخبگان سياسي را مي توان صاحبان قدرت و نفوذ در بدنه حكومت دانست كه همواره خواهان رواج عقلگرايي در ساز و كار اداره جامعه بوده اند و به كار گرفتن نخبگان علمي، فكري و مهارتي را بر هر نوع سازگاري سليقه اي و حتي مذهبي ارجح مي دانستند. اين رويه واقعگرايانه راز آن سربلندي ها و شاه كليد قفل ناگشوده اين عقب ماندگي است.
ظرفيت امروز مديريت در جامعه اسلامي ايران كه دريچه توسعه را به سوي خود گشوده است به مراتب از آن دوران طلايي تمدن ايران بيشتر است ناديده انگاشتن اين ظرفيت و كوبيدن بر طبل اختلافات سليقه اي، درگير شدن در بازي هاي سياسي و چشم پوشيدن از منافع ملي به بهاي تك روي هاي غير عقلي و غير علمي گناهي نابخشودني خواهد بود.
ايران امروز در جايگاهي بي بديل از ثبات و اقتدار در تاريخ ايستاده است جايگاهي كه به همت ايثار فرزندانش در بزرگترين تجربه ديني-سياسي جهان يعني انقلاب اسلامي و رشادت آنها در دفاع جانانه هشت ساله حاصل گشته است. اين موفقيت هاي تاريخي كه حاصل حضور فعال نخبگان سياسي است به خوبي نشان داد كه اگر قاعده حضور و تأثير گذاري نخبگان در نظام جمهوري اسلامي به درستي رعايت شود نتايج شگفت آوري حاصل مي گردد كه نظيرش در هيچ سامانه سياسي دين گريزي كه تنها بر عقل بشري تكيه دارد، مشاهده نمي شود.
مراد ما از نخبگان سياسي تركيب كارآمد و مناسبي از تعهد و تخصص است كه به خوبي قادر است در برابر شرايط جديد با پايبندي كامل به ارزش هايي كه هويت نظام جمهوري اسلامي را شكل مي دهند، از تمام ظرفيت فكري جامعه بهره لازم را بگيرد و نيازهاي جامعه را متناسب با آن شرايط مرتفع سازد.
از اين رو خاستگاه اين نيروي پيشبرنده مراكز علمي و پژوهشي است اما راهكار تربيت نخبگان سياسي آگاهي و هوشياري مداوم سياسي نخبگان جوان در اين مراكز علمي است كه بايد به ورزيدگي سياسي ايشان و توانمندي آنها در دريافت نگرش صحيح و توانمند مديريتي منجر شود. نگرشي كه بتواند در راهكارهاي منطقي و اخلاقي كسب قدرت در جهت به كارگيري قواي عقلي زبده ترين نخبگان جامعه گام هاي قاطع و مؤثري بردارد.
در صورتي كه مفروضات ذكر شده به درستي دركنار هم قرار گيرند شاهراه مسير توسعه و پيشرفت پايداري كه قرنها است از نظرها پنهان گشته هويدا مي شود. شاهراهي كه اميد مي رود به عصر طلايي شكوه تمدن اسلامي ايران منتهي شود و اقتدار و توانايي نظام جمهوري اسلامي را به عنوان محيي اين تمدن بزرگ به اثبات رساند.
**كيهان :چرا خوشحال نباشيم ؟!
روزنامه كيهان در سرمقاله امروز خود به قلم حسين شريعتمداري مي نويسد:
ترديدي نيست كه نبايد دشمن را دست كم گرفته و از ترفندهايي كه در آستين دارد غافل بود مخصوصاً دشمني مانند آمريكا كه به قول حضرت امام(ره) «شيطان بزرگ» است و بارها حيله گري خود را در ويرانگري و غارتگري نشان داده است تا آنجا كه باز هم به قول امام راحلمان(ره) «آمريكا شوروي را هم بازي داده است». اما، به همان اندازه كه غفلت از ترفندهاي دشمن و دست كم گرفتن حريف غدار مي تواند خسارت آفرين و پشيمان كننده باشد، اين تصور- بخوانيد توهم- كه دشمن در بالاترين نقطه از اقتدار نشسته و در محاسبات و مناسبات خود شكست ناپذير است هم مي تواند گمراه كننده و زيان آور باشد. ضمن آن كه بعيد نيست تلقي اخير نااميدي در مقابله با دشمن و يأس احتمالي در دفاع از منافع ملي و عزت و اقتدار نظام را نيز به دنبال داشته باشد.
تحليل هاي واقع بينانه و اميدبخش آيت الله هاشمي رفسنجاني چه در دوران مبارزاتي قبل از انقلاب كه با اسارت چند باره و شكنجه و سختي كشيدن ايشان همراه بود و چه در دوران جنگ تحميلي كه ترغيب رزمندگان به حضور در جبهه ها و اطمينان بخشي نسبت به پيروزي نهايي آنان را درپي داشت، بر هيچكس پوشيده نيست و از ايشان جز اين نيز نبايد و نشايد.
جناب هاشمي رفسنجاني چند هفته قبل درباره بحران مالي اخير و گسترده آمريكا گفته بودند؛
«اگر بحران اقتصادي آمريكا، تهديد جدي براي دنياي غرب است يكي از عوامل اين بحران، هزينه هاي زيادي است كه در اين هفت، هشت سال در عراق و افغانستان كرده و امروز بايد 700 ميليارد دلار ديگر تزريق كنند تا از اين بحران اقتصادي تا حدودي نجات يابند» رسانه هاي غربي اين تحليل آقاي هاشمي رفسنجاني را كه با واقع بيني و ارائه شواهد مستند همراه بود پوشش درخور توجهي دادند و از واقع نمايي آن سخن گفتند. آيت الله هاشمي رفسنجاني در ادامه همان تحليل، بحران اقتصادي آمريكا را انتقام الهي از متجاوزان دانسته و با اشاره به اين كه بحران اقتصادي اخير نشانه از پاي درآمدن آمريكاست گفته بودند؛
«اين يك وعده الهي است و البته بايد صبر كرد زيرا خدا مي داند كه چگونه و كي و در چه شرايطي متجاوزان را از پاي درآورد».
اين تحليل كه با واقعيت هاي غيرقابل انكار موجود همخواني فراواني داشت- و دارد- براي مردمي كه بارها شاهد رخدادهاي بن بست شكني در تقابل دائمي خود با آمريكا و متحدانش بوده اند ضمن آن كه اميدآفرين بود، ترغيب كننده به ادامه راه و اطمينان به ياري خدا نيز تلقي مي شد.
اما، دو روز قبل، آيت الله هاشمي رفسنجاني در خطبه هاي نماز جمعه تهران تحليلي متفاوت از اين ماجرا ارائه كردند كه بايد گفت؛ اين تحليل اگرچه ترغيب به هوشياري و بهره گيري مناسب از شرايط پيش روي داشت ولي با عرض پوزش و متأسفانه از يكسو با تحليل قبلي ايشان در تناقض بود و از سوي ديگر با واقعيت هاي موجود همخواني چنداني نداشت. ايشان در بخشي از خطبه هاي نماز جمعه تهران گفت؛
«به اعتقاد من و بسياري از صاحب نظران ديگر، اينگونه نيست كه اين شرايط به نفع ما باشد، لذا نبايد از اين بحران اظهار خوشحالي كنيم... نبايد گفت اين مسئله معجزه خداوند است كه اين كشورها تنبيه شوند، چرا كه هر چند ممكن است تنبيهي براي آنها باشد اما قشر ضعيف جامعه نيز آسيب مي بينند و بايد مراقب اين مسئله بود... بايد ذخاير ارزي كشورمان را به نقطه مطمئني براي كشور تبديل كنيم كه در چنين حوادثي اقتصادمان به باد نرود... البته نمي خواهم آن بحث هاي انتقادي را مطرح كنم كه اين ذخاير حفظ شده است يا خير، بلكه بحث هشدار و تذكر است».
درباره سخنان جمعه آيت الله هاشمي رفسنجاني اشاره به سه نكته ضروري به نظر مي رسد.
الف: تذكر هوشمندانه و هشدار دلسوزانه ايشان قابل تقدير است مخصوصاً اين كه آيت الله هاشمي رفسنجاني شخصيتي انقلابي، شاگرد امام راحل (ره)، و برخوردار از تجربه اي چند ده ساله در خدمت به اسلام و انقلاب است، بنابراين، مسئولان محترم بايد هشدار دلسوزانه ايشان را قدر بدانند و در ارزيابي ها و چاره انديشي هاي خود روي آن محاسبه كنند.
ب: بخشي از سخنان جمعه آيت الله هاشمي رفسنجاني- صرف نظر از صحت و سقم آن- با اظهارات قبلي ايشان تفاوتي در حد تناقض دارد كه البته تغيير ديدگاه شخصيت هاي سياسي نسبت به يك موضوع و ماجراي واحد، نه دور از انتظار است و نه خداي نخواسته قابل خرده گيري، اما آيت الله هاشمي اشاره اي به تغيير نظر قبلي خود نكردند بنابراين كمترين فايده در اشاره به اين تفاوت ها جست وجوي نظر قطعي و نهايي ايشان- به عنوان يك تحليلگر آگاه- است.
آيت الله رفسنجاني در سخنان قبلي خود از بحران اقتصادي آمريكا با عنوان «يك وعده الهي» ياد كرده و آن را انتقام الهي از متجاوزان دانسته و با اشاره به اين بحران گفته بودند؛ «خدا مي داند كه چگونه و كي و در چه شرايطي متجاوزان را از پاي درآورد». اما در خطبه هاي جمعه اخير مي فرمايند؛ «نبايد گفت كه اين مسئله معجزه خداوند است كه اين كشورها تنبيه شوند»! و در حالي كه پيش از اين بحران مالي آمريكا را وعده الهي- بخوانيد ياري خداوند به مردم ايران- دانسته بودند، در سخنان جمعه خود مي گويند «به اعتقاد من و بسياري از صاحب نظران ديگر، اينگونه نيست كه اين شرايط به نفع ما باشد، لذا نبايد از اين بحران اظهار خوشحالي كنيم»!
و سؤال اين است كه چرا بايد تحليل قبلي آيت الله هاشمي رفسنجاني كه بحران اقتصادي آمريكا را «وعده الهي» و انتقام از متجاوزان دانسته بودند نپذيريم و تحليل اخير ايشان را پذيرا شويم؟ و حال آن كه تحليل قبلي آقاي رفسنجاني با تمامي شواهد و قرائن موجود انطباق كامل دارد و تحليل اخير، متأسفانه اينگونه نيست.
ج- نه فقط مسئولان رسمي آمريكا و اروپا از بحران اقتصادي اخير به عنوان يك فاجعه بزرگ ياد مي كنند، بلكه رخدادهاي برخاسته از اين بحران، نظير ورشكستگي بانك ها و شركت هاي بزرگ، ناهنجاري هاي اجتماعي، بي اعتمادي گسترده مردمي و ده ها رخداد غيرقابل انكار ديگر از فاجعه عظيم و شكننده اي حكايت مي كنند كه آمريكا و اروپا را فرا گرفته است كه اين نكته مورد انكار آيت الله هاشمي نيز نبوده و نيست، اما درباره بخشي از اظهارات ايشان كه گفته اند «اين شرايط به نفع ايران نيست لذا نبايد از اين بحران اظهار خوشحالي كرد».
بايد گفت؛ هشدار دلسوزانه ايشان قابل تقدير است، اما واقعيت آن است كه ايران اسلامي از اين بحران كمترين آسيب را مي بيند، بنابراين چرا از شكست دشمن و در امان بودن نسبتاً اميدوار كننده خود از بحران ياد شده خوشحال نباشيم؟ در اين زمينه، برخي از تحليل هاي دشمن كه به علت مستند بودن آنها، درخور توجه است مي تواند گوياي واقعيت باشد و از اين ميان به تحليل خبرگزاري بي بي سي - كه به يقين دوست ايران نيست- و از قول كارشناسان اقتصادي برجسته آمريكا و اروپا مطرح شده است، بسنده مي كنيم. هر دو حالت «دست كم گرفتن» و «بزرگ انگاشتن» دشمن، خسارت آفرين است. بنابراين ضمن آن كه هشدار دلسوزانه آيت الله هاشمي درخور تقدير است، نگراني ابراز شده ايشان با واقعيت ها انطباق چنداني نداشته و نبايد باعث دلشوره مردم شود. بلكه بحران اقتصادي اخير آمريكا و اروپا بدون ترديد، يك رخداد شكننده براي دشمن و به همان اندازه براي ملت ايران و ساير ملت هاي مسلمان خوشحال كننده است.
و بالاخره، اگرچه ايستادگي و مقاومت دولت نهم در برابر باج خواهي هاي دشمنان، برخي از تحريم ها و قطع روابط اقتصادي با ايران را در پي داشته و انتقادهايي را برانگيخته است و شايد آنجا كه آيت الله هاشمي رفسنجاني مي گويند «البته نمي خواهم آن بحث هاي انتقادي را مطرح كنم» به همين مسئله اشاره داشته اند، اما، اين ايستادگي و مقاومت اسلامي و انقلابي، ضمن آن كه حفظ عزت و اقتدار نظام و مردم ايران را به دنبال داشته، در شرايط كنوني- و به لطف خداي سبحان- در امان بودن اقتصاد كشور از بحران اقتصادي اخير را نيز باعث شده است و اين همه، به گفته قبلي آيت الله هاشمي رفسنجاني «وعده الهي است و البته بايد صبر كرد، زيرا خدا مي داند چگونه و كي و در چه شرايطي متجاوزان را از پاي درآورد».
**مردم سالاري :درس هايي از سونامي اقتصادي
روزنامه مردم سالاري در خصوص بحران مالي در آمريكا و الهام از سخنان هاشمي رفسنجاني در نماز جمعه در سرمقاله امروز خود مي نويسد:
بحران مالي آمريكا در زماني كوتاه دامن غرب را نيز فرا گرفت و تحليل گران و انديشمندان اثر مخرب آن را به ساير نقاط جهان به علت قدرت هژمون اقتصادي آمريكا قطعي مي دانند، تا آنجا كه آيت الله هاشمي رفسنجاني در خطبه هاي نماز جمعه سوم آبان در تهران به مسئولين دولت و قوه مقننه هشدار مي دهد، به بررسي همه جانبه موضوع بپردازند و آمادگي لا زم را در مواجهه با اين رويداد و اثرات تخريبي آن داشته باشند.
دامنه عمل اين بحران از بعد اقتصادي فراتر رفته و در حوزه هاي سياسي، امنيتي، اجتماعي و احتمالا فرهنگي در كشورهاي مختلف پيامدهايي رابه جاي خواهد گذاشت كه قريب الوقوع ترين آنها تاثير بر انتخابات آمريكا و به خاطر پيامد آن بر كاهش شديد قيمت نفت تاثير بر انتخابات رياست جمهوري دهم ايران.
از آنجا كه بيشترين تاثير منفي اين نوع رويدادها به لحاظ مسائل انساني متوجه طبقه ضعيف و كم درآمد و بي دفاع جوامع است، جايي براي خوشحالي و سرور باقي نمي گذارد و بايد تلا ش كرد و كمك كرد تا فشار ناشي از آن بر طبقات ضعيف جامه جهاني و جامعه خودمان تا آنجا كه ممكن است به حداقل كاهش يابد.
نكته مهم و قابل توجه در چنين رويدادهايي درس هايي است كه از آن بايد گرفت و در امور مديريتي و حاكميتي به كار بست.
نقطه شروع بحران به سال هاي 2003 تا 2007 برمي گردد كه بانك مركزي آمريكا براي جلوگيري از شوك اقتصادي ناشي از حادثه 11 سپتامبر 11 بار با نرخ بهره بانك ها بازي مي كند و از 6/5 درصد به 1/75 درصد مي رساند، بهره كم ، طبقات كم درآمد را متقاضي دريافت وام خريد مسكن مي كند و دولت بوش وعده مي دهد تا سال 2010 به 5/5 ميليون نفر از اقشار كم درآمد وام مسكن پرداخت شود و آنها صاحب خانه شوند. در سال 2003 بانك مركزي آمريكا بهره بانكي را به 1 درصد كاهش مي دهد كه در نيم قرن اخير بي سابقه است نتيجه چنين سياستي اين شدكه افراد مالك خانه مسكوني در آمريكا به 96 درصد رسيد، بانك مركزي احتمالا به علت دخالت هاي ناصواب دولتمردان جوياي نام يا جوياي آرامش كاذب داخلي براي گسترش دخالت هاي برون مرزي و قدرت طلبي هاي آرمان طلبانه سبب شد تا نظارت بر فعاليت هاي بانكي كاهش شديد پيدا كند.
تقاضاي زياد براي خريد مسكن، قيمت مسكن را در آمريكا افزايش مي دهد و موسسات مالي بيشتري داوطلب دادن تسهيلا ت در مقابل وثيقه ملكي مي شوند و سرمايه ها نيز بيشتر به سمت ساخت مسكن كشيده مي شوند و بخش هاي ديگر اقتصادي را تحت تاثير منفي قرار مي دهند تا آنجا كه بردرآمد وفعاليت اقتصادي طبقه متوسط و پايين تاثير جدي مي گذارد و آنها قادر به بازپرداخت اقساط وام هاي خود نمي شوند.
بانك ها براي تامين منابع خود،سود بانكي را افزايش مي دهند، بازار مسكن راكد مي شود، 2/5 ميليون خانه عرضه شده به بازار، فروش نمي رود در اواسط سال 2006 و اوايل 2007 چند موسسه مالي ورشكست مي شوند و از بانك هاي ديگر استقراض مي كنند، سهامداران اين بانك هاي ورشكسته نسبت به فعاليت كل بانك ها بي اعتماد و براي فروش سهام و خارج كردن پول خود از بانك ها هجوم مي برند و اين زنجيره دامن همه موسسات مالي و اعتباري و شركت هاي توليدي وابسته به آنها را مي گيرد و مي رسد به شرايطي كه امروز شاهدش هستيم; احساس دوگانه يك احساس خوشحالي كه ابر قدرتي مثل آمريكا با بحران روبه رو شده است و يك احساس نگراني از تاثير اين بحران بر كشورما.
درسي كه بايد فرا گرفت:
1- حركت در جهت استقلا ل بانك مركزي و بازگرداندن اقتدار آن براي نظارت علمي و قوي بر فعاليت هاي بانكي به خصوص وام دهي بانك ها وموسسات اعتباري.
2- خارج كردن بازي سياست از حوزه اقتصاد و سپردن امور اقتصادي به كارشناسان و نخبه هاي علمي، اجرائي، اقتصاد و نه اقتصاد خوانهاي بي تجربه .
3- درس ديگر اين است كه هيمنه هاي قدرت موقت است و گاهي به همين سادگي چون حبابي مي تركد و قدرت مداران و حاكمان به فردا بينديشند.
يکشنبه 5 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسکانیوز]
[مشاهده در: www.iscanews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 218]
-
گوناگون
پربازدیدترینها