تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 9 دی 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس از مرد يا زن مسلمانى غيبت كند، خداوند تا چهل شبانه روز نماز و روزه او را نپذير...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1846426986




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

«فردا دير است...»، پرونده‌اي براي تحول در حوزه/6 نگاهي به تاريخچه تحولات حوزه‌هاي علميه/قسمت دوم


واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: «فردا دير است...»، پرونده‌اي براي تحول در حوزه/6 نگاهي به تاريخچه تحولات حوزه‌هاي علميه/قسمت دوم
گردآوري: با اقامت آيت‌الله حائري در قم از سال 1340 قمري مطابق با 1301 شمسي، بنيان حوزه علميه قم نيز نهاده شد و با گام‌هاي بزرگي كه ‌آيت‌الله مؤسس برداشت، اين حوزه به تدريج رشد كرد و در رديف بزرگ‌ترين حوزه‏هاي علميه‌ جهان تشيع درآمد.
به گزارش خبرگزاري قرآني ايران (ايكنا) همزمان با آغاز سال تحصيلي حوزه‌هاي علميه سراسر كشور، دفتر حفظ و نشر حضرت آيت‌الله خامنه‌اي اقدام به تهيه و انتشار ويژه‌نامه‌اي در چهار بخش با عناوين «بسم‌الله»، «ديدار»، «تحول» و «پنجره» تحت عنوان «فردا دير است...» با موضوع تحول در حوزه‌هاي علميه كرده است.

در بخش تحول حوزه مطلبي با عنوان «ما شناسنامه داريم» نگاهي به تاريخچه تحولات حوزه‌هاي علميه از ابتدا تا عصر حاضر داشته است كه قسمت دوم اين مقاله در ذيل مي‌آيد.

حكمت نجف!

ايران از عصر ابن‌سينا تا خواجه نصيرالدين طوسي مركز ثقل فلسفه اسلامي بود. به گونه‏اي كه شايد بتوان گفت كه هر طالب علوم عقلي مي‏بايست در حوزه‏هاي فلسفي ايران به تحصيل مي‏پرداخت. ايران همواره كانون علوم عقلي بود، اما زماني كه خواجه به عراق هجرت كرد، اين مركزيت نيز به نجف منتقل شد. با درگذشت خواجه نصيرالدين طوسي، ديگر در حوزه‏هاي علميه‌ عراق شخصيت برجسته فلسفي ديده نشد تا اين كه آخوند ملاحسين‌قلي همداني كه از حوزه درسي حاج‌ملاهادي سبزواري بهره برده ‌بود، به عتبات مهاجرت نمود و در حوزه‌ كربلا و نجف به تحصيل و تكميل علوم عقلي پرداخت و ‏شاگردان بسياري تربيت نمود.

پس از پيدايي مكتب صدرالمتألهين، فلسفه با عرفان و كلام اسلامي درآميخت و روش جديدي در علوم نقلي و فلسفي به وجود آمد. ملاحسين‌قلي همداني نيز كه از پيروان اين مكتب بود، شاگردانش را با فلسفه‌ صدرايي و سير و سلوك معنوي آشنا نمود. از ديگر اساتيد فلسفه‌ نجف اشرف در اين دوره «شيخ علي‌محمد نجف‌آبادي‏» بود كه از اساتيد شرح منظومه آيت‌الله غروي و «شيخ محمدحسين كاشف‌الغطاء» محسوب مي‏شد.

هم‌چنين مهاجرت «آقاسيدحسين بادكوبه‏اي‏» به نجف را يكي ديگر از علل نشر فلسفه در اين حوزه مي‌دانند. وي كه حكمت را از ميرزاابوالحسن جلوه و حكيم اشكوري و حكيم كرمانشاهي آموخته‌ بود، فلسفه را در نجف اشرف گسترش داد و شاگرداني چون علامه سيدمحمدحسين طباطبايي را تربيت كرد. «شيخ مرتضي طالقاني‏» نيز از ديگر حكماي الهي نجف و معاصر «آقاسيدحسين بادكوبه‏اي‏» بود كه شاگردي چون استاد علامه محمدتقي جعفري را به جهان علم تقديم داشت.

اكنون حوزه‌ علميه‌ نجف حدود 39 مدرسه‌ علميه دارد كه بيشتر آن‌ها به نام علما و فقهاي مشهور شيعه نام‌گزاري شده‌اند.

مشهد رويارويي دو مكتب

حوزه‌هاي علميه در ايران هم سابقه‌اي ديرينه دارند. يكي از قديمي‌ترين حوزه‌هاي علميه در ايران در شهر مشهد شكل گرفته و رشد نموده است. در زمان حكومت مأمون عباسي حضور امام هشتم شيعيان در خراسان باعث شد تا در شهر‌هاي مختلف، مدارسي براي گسترش معارف اهل بيت و فقه شيعي برپا شود. پس از شهادت حضرت امام رضا(ع)، پيكر پاك ايشان را در قريه‏اي از قراء طوس به نام «سناباد» به خاك سپردند.

شيعان اين نقطه را مركز علمي فرهنگي خويش قرار دادند و با ايجاد حلقات درس در كنار تربت آن امام بر رونق علمي و اجتماعي منطقه افزودند. پس از آن و تا قرن دهم به دليل حكومت دولت‌هاي سني در منطقه يا حمله‌ي مغول‌ها، زمينه مناسبي براي رشد و گسترش تشيع و توسعه‌ مدارس علميه در خراسان فراهم نشد، اما در قرن يازدهم وضع اين حوزه بسيار متفاوت شد و علما و مدرساني معروف در آن به تدريس مشغول شدند. مدارس متعددي نيز بنا شد و طلاب و محصلان ديني از هر سو گرد آمدند.

قرن يازدهم را مي‏توان مبدأ اهميت و عظمت‏ حوزه‌ علميه‌ مشهد دانست. در نيمه‌ دوم اين قرن، حوزه‌ مشهد از لحاظ كثرت علما و مدرسان در رديف حوزه‏هاي مهم شيعه قرار گرفت و طلاب از شهرهاي ديگر به آن روآوردند. حتي در اواخر اين قرن مدرسان بزرگ و معروفي هم‌چون «مولانا محمدباقر» معروف به «محقق سبزواري‏» كه مؤلف دو كتاب ذخيره و كفايه در فقه بود و در اصفهان مقام رياست علمي داشت و به شيخ‌الاسلام ملقب بود، به مشهد هجرت كرد و مدرسه‌ قديمي «سميعيه‏» را تجديد بنا نمود و خود در آن به تدريس و تربيت ‏شاگردان مشغول شد.

اين مدرسه از آن پس به نام او «باقريه‏» ناميده شد و تاكنون نيز به‌ همين نام باقي است.

حوزه‌ علميه‌ مشهد پس از يك قرن فعاليت پربار، در دو قرن 12 و 13 هجري رونق خود را از دست داد و دانش‌پژوهان پس از طي علوم مقدماتي و سطح به حوزه‏هاي علميه اصفهان و نجف مي‌رفتند و تحصيلشان را ادامه مي‏دادند. اما اين حوزه دوباره در دو قرن چهاردهم و پانزدهم قمري رونق سابق را بازيافت. حوزه علميه مشهد در اين دوران در علوم عقلي و ادبي پيش‌رو تمامي حوزه‏هاي علميه شيعه ‌بود؛ هر چند كه هنوز فقه و اصول در حوزه‌ي نجف رونق بيشتري داشت و طلاب براي آموزش سطوح عالي و اخذ اجتهاد راهي نجف اشرف مي‏شدند.

به نظر مي‌رسد كه تأسيس حوزه‌ علميه قم در سال 1340 قمري، رونق حوزه‌ علميه مشهد را تحت‌الشعاع قرار داد. آيت‌الله خامنه‏اي در كتاب «گزارشي از سابقه‌ تاريخي و اوضاع كنوني حوزه‌ علميه مشهد» اشاره مي‏كنند كه در قرن چهاردهم حوزه‌ علميه مشهد خالي از درس خارج فقه و اصول بود و دانشمندان مبرزي بسان سيدعلي سيستاني (متوفي 1340 ق) و سيدعباس شاهرودي (متوفي 1341 ق) و حاجي فاضل -ملامحمدعلي- به تدريس دروس سطح قناعت مي‏ورزيدند تا اين كه دو مدرس بزرگ -حضرت آيت‌الله حاج‌آقا حسين قمي و حضرت آيت‌الله حاج‌ميزامحمد كفايي خراساني معروف به آقازاده- كه از حوزه‌ علميه نجف اشرف فارغ‌التحصيل شده بودند و به مقام اجتهاد رسيده ‌بودند، در حوزه مشهد به تدريس خارج فقه و اصول همت گماردند.

اين دوره مقارن با نهضت اسلامي تنباكو بود و انقلاب مشروطه و قيام گوهرشاد و سپس انقلاب اسلامي. نام گوهرشاد از حوزه علميه مشهد برخاست و رهبري اين قيام اسلامي را مراجع تقليد مشهد بر عهده داشتند. تبعيد فقهايي چون حاج‌آقا حسين قمي و حاج‌ميرزامحمد كفايي خراساني، حوزه‌ علميه مشهد را از دانشمندان درجه اول خالي كرد و بار ديگر دوران فترت و ركود علمي به ‌اين حوزه روي آورد. برخي از پژوهش‌گران در ريشه‌يابي علل اين ركود علمي از مخالفت‌هاي «ميرزامهدي اصفهاني‏» با فلسفه و عرفان اسلامي ياد مي‌كنند. حوزه علميه مشهد پيش از آن كه به عنوان حوزه‏اي فقهي و اصولي شناخته شود، حوزه‏اي فلسفي بود كه با بنيان‌گذاري مكتب تفكيك، از اين فضيلت نيز بي‏بهره شد.

در مقابل نيز طرفداران ميرزاي اصفهاني، حضور او و تدريسش را منشأ ايجاد حركتي نوين در كلام شيعه و بازگشت به اصالت‌ها در انديشه‌‌ اسلامي مي‌دانند. در سال 1373 قمري آيت‌الله سيدمحمد‌هادي ميلاني كه به منظور زيارت به مشهدالرضا(ع) آمده بود، خواهش علماي حوزه مشهد را پذيرفت و با تدريس خويش به حوزه‌ي مشهد رونقي دوباره بخشيد. او از شاگردان ميرزاي نائيني، حاج آقا حسين قمي و شيخ محمدحسين اصفهاني (كمپاني) بود و توانست با حضور خويش، حوزه‌ي مشهد را به شكوفايي دوباره و قرارگرفتن در سطح ديگر حوزه‏هاي علميه ‏شيعه برساند.

علاوه بر مشهد مقدس در شهرهاي ديگر ايران و از جمله تبريز و تهران و ري و شيراز و اصفهان هم در دوره‌هاي مختلف حوزه‌هاي علميه‌اي برپا بوده است كه بسياري از علماي به‌نام، حركت علمي و تحصيل خود را از آنها آغاز كرده و از تربيت‌يافتگان اين حوزه‌ها به شمار مي‌آيند.

دولت شيعه

روي كار آمدن صفويه در ايران باعث فراگيري مذهب تشيع شد و مدارس علميه شهرهاي مختلف نيز در اين دوران گسترش يافت. در اين بين، حوزه علميه اصفهان كه تا پيش از اين رونق چنداني نداشت، با گرايش شاه‌اسماعيل به تشيع و دعوت فقهاي شيعه از نقاط مختلف جهان اسلام و به‌ويژه لبنان و جبل‌عامل به ايران، رونق يافت.

صفويه دولتي برخاسته از «تصوف‏» بود كه صورت روحاني آن تبديل به سيستمي سياسي روحاني شده و پيروزي آنان را فراهم ساخته ‌بود و «قطب‏» آنان با «امام‏» شيعيان مفهوم واحدي را در امور سياسي به نظر مي‏آورد، اما محدوه‌ امام هر قطبي را نمي‏گرفت و ولايت نمي‏توانست به هر مرشدي تعلق گيرد. از اين رو در دولت صفوي سه قدرت نمايان شد؛ تصوف، سلطنت و فقهاي اماميه به عنوان نايب امام عصر(عج).

دولت صفوي براي اداره‌ جامعه‌ به فقيهي نياز داشت تا هماهنگ با او در حيطه‌ امور ديني به كار بپردازد و مشروعيت رژيم را فراهم سازد. بدين جهت عنواني به نام «صدر» برگزيد و به همين دليل با دعوت شاه‌اسماعيل و فرزندش شاه‌طهماسب بسياري از فقهاي لبنان به ‌ايران مهاجرت كردند.

با هجرت محقق كركي و حضور وي در ايران، چون مرتبه علمي او بيشتر از «صدر» بود، عنوان «شيخ‌الاسلام‏» را به وي دادند. صدر با كارهاي اداري درآميخته ‌بود، ولي شيخ‌الاسلام بيشتر جنبه‌ مذهبي و مقام افتاء داشت. هم‌چنين از ديگر عناويني كه در دوره‌ي صفوي رايج بود عناوين «مجتهد»، «پيش‌نماز»، «مدرس‏»، «قاضي‏» و «مفتي‏» است كه هر يك موقعيت ديني و اجتماعي خاصي داشته‏اند.

در اين دوره مباحث عقلي و فلسفي هم در حوزه علميه اصفهان گسترش يافت. درخشش حوزه فلسفي اصفهان به عصر ميرداماد، شيخ بهايي و صدرالمتالهين شيرازي مي‏رسد كه در زمان حكومت صفويان حوزه‌ اصفهان را اداره مي‏نمودند. اصفهان از قرن يازدهم تا سيزدهم دُرّ گران‌بهاي فلسفه و علوم عقلي را در خود جاي داده‌بود تا اين كه در قرن سيزدهم با عزيمت «ملاعبدالله زنوزي‏» معروف به آقاحكيم به تهران، مركزيت علوم عقلي هم به اين شهر انتقال يافت.

اشعري‌ها و قم

اما اكنون بدون شك، مهم‌ترين حوزه‌ي علميه در ميان حوزه‌هاي علميه ايران و حتي جهان اسلام، در شهر مقدس قم برپاست. قم در سال ۲۳ هـ .ق به دست مسلمانان فتح شد و طبق نظر بعضي از نويسندگان، آغاز تشيع در ميان مردم قم، به ورود «اشعري‎ها» به اين شهر در سال ۸۳ قمري برمي‌گردد. برخي معتقدند قم با ورود «اشعري‎ها» دگرگون شد و مركز علما و فقها گرديد.

ورود امام رضا(ع) در سال ۲۰۰ هجري به قم و استقبال مردم اين شهر از ايشان، بيانگر وجود زمينه‎هاي مناسب براي اشاعه فرهنگ تشيع و فقه آل محمد(ص) در اين شهر است. يك سال پس از ورود امام رضا(ع) خواهر ايشان فاطمه‌ معصومه(س) كه از مدينه به خراسان مي‌رفت، در شهر قم درگذشت و به خاك سپرده شد. پس از اين بود كه تشيع و حوزه‌هاي علميه در قم به بركت وجود مرقد آن بانوي بزرگوار كه با وجود سن كم خود از عالمان و فقيهان بي‌مانند عصر خود بود، روزبه‌روز گسترش يافت و در قرون 5 و 6 مدارسي پررونق و كتابخانه‌هايي بزرگ در اين شهر پديد آمد.

حوزه علميه‌ قم در دوران صفويه نيز مورد توجه همگان و مخصوصاً دولت‌مداران شيعي قرار گرفت؛ مدارس قديمي آباد گرديد و مدارس ديگري از نو بنا شد. هم‌چنين علماي بزرگي چون ملاصدرا و ملامحسن فيض و علامه لاهيجي و شيخ بهائي در آنجا مشغول تحصيل و تدريس شدند. قم در آن عصر، داراي حوزه‌اي فعال بود و مدارس و طلاب بسيار داشت و علوم مختلف اسلامي در آن تحصيل و تدريس مي‎شد. مدرسه‌ فيضيه نيز يكي از آثار دوره صفويه است.

آيت‌الله مؤسس

در دوران قاجار هم علماي بزرگي در حوزه‌ي قم به تحصيل و تدريس اشتغال داشتند. در اين سال‎ها حوزه‌ي قم وارد مرحله‌ي تازه‎اي از حيات خود شد، اما به‌تدريج تشكل و انسجام خود را از دست داد. در سال‌هاي پاياني حكومت قاجار در اراك كه چندان هم از قم دور نبود، آيت‌الله شيخ عبدالكريم حائري حوزه علميه‌اي را بنيان نهاد و به تدريس علوم ديني پرداخت، اما به درخواست علماي قم، به قم بيايد.

حضور شيخ عبدالكريم در قم چنان تأثيراتي برجاي گذاشت كه او را «مؤسس حوزه علميه قم» ناميدند.

در دهه سي (1330 ق) كه مرحوم حاج شيخ عبدالكريم حائري(ره) حوزه‌ علميه‌ اراك را تأسيس كرد و در آنجا به تدريس اشتغال داشت، در قم نيز علمايي عهده‌دار تدريس و تربيت ‌بودند كه از جمله آنان مي‌توان مرحوم حاج شيخ ابوالقاسم قمي (متوفي 1353 ق) را نام برد. ايشان كه در مسجد امام اقامه‌ي جماعت مي‌كردند، صبح‌ها به طلبه‌ها درس مي‌دادند و شب‌ها به بازاريها و اين‌گونه چراغ علم و فضيلت را در قم افروخته نگاه مي‌داشتند‌.

پس از اين كه رضاخان پهلوي روحيه‌ اسلام‌ستيزي را به نمايش گذاشت، ‌علماي ديني قم به فكر افتادند كه حوزه را تقويت كنند و در كنار پايتخت، مركزي قوي براي تبيين و تبليغ اسلام دائر نمايند. مرحوم حاج شيخ مهدي حكمي‌زاده (پايين شهري) طي دعوتي مرحوم حاج شيخ عبدالكريم حائري و برخي از علماي تهران و قم را در منزل خود ميهمان كرد و در اين جلسه از ايشان خواست كه حوزه اراك را به قم انتقال دهد و زعامت حوزه قم را بپذيرد. اگرچه استخاره شد و اين آيه آمد كه «و آتوني بأهلكم أجمعين (يوسف 93)» ليكن تأكيد همگان و به‌ويژه اصرار متواضعانه مرحوم حاج شيخ ابوالقاسم قمي كه خود در كنار آيت‌اللّه حاج محمد ارباب و آيت‌اللّه شيخ محمدتقي بافقي يزدي به تازگي از نجف اشرف به قم مهاجرت كرده بود، در تصميم حاج شيخ عبدالكريم بسيار مؤثر افتاد و ايشان در سال 1340 قمري به قم عزيمت نمود و حوزه‌ علميه‌ اين شهر را مجدداً زنده كرد.

با اقامت آيت‌الله حائري در قم از سال 1340 قمري مطابق با 1301 شمسي، بنيان حوزه علميه قم نيز نهاده شد و با گام‌هاي بزرگي كه ‌آيت‌الله مؤسس برداشت، اين حوزه به تدريج رشد كرد و در رديف بزرگ‌ترين حوزه‏هاي علميه‌ جهان تشيع درآمد.

نزديكي حوزه‌ علميه قم به پايتخت باعث‏ شد كه رهبر شيعيان و مرجع تقليد آنان بر اصول سياست‌گذاري دولت‌ها نظارت داشته‏ باشد و اگر اصلي با موازين اسلامي موافق نباشد، به مخالفت پردازد. اين پايه‌گذاري نهضت علمي در قم به متابعت از تشكيل حوزه در شهر سامرا بود كه در نزديكي بغداد (مركز عراق) جاي گرفته ‏بود.

نخستين سال تأسيس حوزه قم مقارن شد با تبعيد برخي از مراجع عظام و نوابغ قرن چهاردهم هجري از عتبات به ايران. آيت‌اللّه سيد ابوالحسن اصفهاني، آيت‌اللّه ميرزاحسين نائيني، آيت‌اللّه سيدعلي شهرستاني، آيت‌اللّه سيد عبدالحسين حجت كربلايي، آيت‌اللّه شيخ محمدحسين اصفهاني غروي و آيت‌اللّه شيخ‌مهدي خالصي از جمله اين علما بودند.

تعمير مدارس ديني و تغيير روش آموزشي نيز تحولي عظيم در حوزه‌ علميه‌ قم ايجاد كرد. آيت‌الله حائري در اين راه همت و تجربه‌ تدريس سي ساله‌اش را به كار بست. به گونه‏اي كه با اين روش برنامه‏هاي درسي حوزه‌ي نجف اشرف با همه‌ ابعاد و وسعتش در حوزه‌ي قم رايج ‏شد و دوران نابه‌سامان حوزه‌ علميه قم پس از ميرزاي قمي پايان يافت. پس از توجه دادن محصلان علوم علوي به ژرف‌نگري در درس و بحث علمي، شايد اساسي‏ترين ابتكار آيت‌الله، گزينش «هيئت ممتحنه‏» بود براي گرفتن آزمون از دروس حوزوي.

عصر بروجردي

شيخ عبدالكريم حائري در سال 1355 قمري دار فاني را وداع گفت و پس از وي‌ رسالت خطير اداره حوزه‌ي قم را مراجع سه‌گانه عهده‌دار شدند؛ حاج سيدمحمدتقي خوانساري، حاج سيدصدرالدين صدر و مرحوم حجت. در اين دوران دست‌هايي در كار بود تا در حوزه و بين مراجع آن اختلاف ايجاد كند و اين امر نگراني شديد علما را برانگيخته‌ بود تا اينكه بيماري آيت‌الله‌العظمي آقاي بروجردي سبب شد كه ايشان پس معالجه در بيمارستان فيروزآبادي تهران، مدتي در قم استقرار يابند. علماي تهران و قم با شناخت قبلي از ايشان عيادت كردند و در همين اثنا به فكر افتادند كه از آن مرحوم بيشتر استفاده ببرند. تا آنجا كه از ايشان درخواست كردند كه ديگر به بروجرد نرود و در قم بمانند.

با وجود اصرار فراوان، آيت‌الله بروجردي اقامت دائم را در قم نپذيرفتند و فقط حاضر شدند ايام نقاهت پس از بيماري را در قم بگذرانند، اما پس از مدتي كه عظمت علمي ايشان بر همگان محرز شد و نماز جماعت در حرم و مجلس درس ايشان زبان‌زد عام و خاص گشت، ديگر مسئله‌ موقت ماندن ايشان در قم به فراموشي سپرده شد و ايشان در حالي كه سه چهار سال از سلطنت محمدرضا پهلوي گذشته ‌بود، در قم ماندند و مرجعيت واحد شيعه را به دست گرفتند.

البته پيش از اين تاريخ هم ايشان از سوي حاج شيخ(ره) به قم دعوت شده‏ بودند، ليكن كناره‏گيري از مناصب اجتماعي را ترجيح داده بود، دعوت آيت‌‌اللّه حائري را اجابت نكردند.

آيت‌اللّه بروجردي كه علاوه بر علومي چون فقه و اصول و رجال و حديث، در فلسفه و كلام و هيئت هم يدي طولا داشت و پيش از ورود به حوزه علميه‌ي قم به تدريس فلسفه نيز پرداخته بود، با ورود به قم تدريس فقه و اصول را آغاز نمود. درس اصول ايشان تنها شش سال دوام يافت، اما درس فقه آيت‌الله تا آخرين روزهاي حيات ايشان ادامه يافت.

قدرت‌طلبي روزافزون شاه جوان ايران، لايحه‌ اصلاحات ارضي، نهضت ملي شدن نفت، مبارزات آيت‌الله كاشاني و دكتر مصدق، واقعه 30 تير و 28 مرداد و شهادت مظلومانه روحاني مبارز سيدمجتبي نواب صفوي و يارانش از جمله حوادث روزگار مرجعيت و زعامت آيت‌الله العظمي بروجردي بود كه معمولاً تقابل حكومت و مرجعيت و روحانيان را به دنبال داشت.

پس از آيت‌الله بروجردي، رهبري حوزه علميه‌ قم را آيت‌الله العظمي موسوي خميني به دست گرفت. امام خميني ضمن تدريس و تعليم دانشجويان علوم ديني، مبارزات سياسي خود را عليه رژيم پهلوي آغاز نمود و تا آن‌جا پيش رفت كه توسط پهلوي به خارج از ايران تبعيد شد. علاوه بر امام خميني، آيت‌الله سيدشهاب‌الدين مرعشي نجفي‏ از دانشمندان فرزانه‏اي بود كه بنا به درخواست آيت‌الله مؤسس به قم آمده و به تربيت دانشجويان ديني پرداخت. هم‌زمان با ايشان، آيت‌الله سيدمحمدرضا گلپايگاني و آيت‌الله شيخ محمدعلي اراكي از اساتيد بزرگ حوزه‌ علميه‌ قم بودند كه در دهه‌هاي اخير، زعامت و مرجعيت مردم و حوزه قم را به عهده گرفته‌اند.

گردآوري: هادي سجادي‌پور
 شنبه 4 آبان 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[مشاهده در: www.iqna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 364]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن